صراط: حسین شریعتمداری در ستون یادداشت روز روزنامه کیهان در مطلبی با عنوان«با کوپن یا شناسنامه؟!» نوشت:
«نقد حق مردم و همه گروههاست، چه اقلیت و چه اکثریت. اما آنچه پسندیده نیست این است که با پول و بیتالمال مردم کسی بخواهد دولتی را که منتخب مردم است و با رأی مردم شروع به کار کرده، به جای نقد، تخریب کند و این چیزی است که دولت نمیپسندد. بنابراین ما از همه میخواهیم با شناسنامه حرف بزنند و بگویند از کجا و وابسته به کدام جناح هستند. با نام خود سخن بگویند نه با نام ملت ایران. راه ملت ایران روشن است».مطلب فوق، بخشی از سخنان آقای روحانی رئیسجمهور محترم کشورمان است که روز سهشنبه هفته گذشته در مراسم افتتاح نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران ایراد شده بود و طی چند روز اخیر با واکنشهای مثبت و منفی فراوانی روبرو شده است و از آنجا که موضوع این بخش از سخنان ایشان، «انتقاد و چگونگی آن» است و این، یکی از اصلیترین مسائل مورد بحث و مناقشه این روزها - بخوانید همه روزها - است اشاره به نکاتی درباره آن ضروری به نظر میرسد؛
1- تاکید آقای دکتر روحانی بر این نکته که منتقدان «با شناسنامه حرف بزنند» و «با نام خود سخن بگویند، نه با نام ملت» اگر چه سخن عالمانه و قابل قبولی است ولی در مواردی نیز به شدت مورد مناقشه است. با این توضیح که بسیار دیده شده افرادی از یک حزب و گروه سیاسی بیآن که به جایگاه و هویت واقعی خود اشاره کنند، نقش خودخوانده! سخنگوی ملت را بر عهده میگیرند و به گونهای درباره مسائل جاری کشور اظهارنظر و یا انتقاد میکنند که انگار از جانب همه مردم سخن میگویند و خواسته و نظر تودههای ملت را بازتاب میدهند! رئیسجمهور محترم حق دارد از این افراد بخواهد «با شناسنامه حرف بزنند» و دیدگاه و نظر حزبی و گروهی خود را به حساب ملت ننویسند.شواهد موجود اما، به وضوح نشان میدهد جناب دکتر روحانی به این فرمول که خود بر آن تأکید ورزیدهاند، چندان وفادار نبودهاند، بلکه - با عرض پوزش- عملکرد ایشان در برخی از موارد با فرمول یاد شده تفاوت یکصد و هشتاد درجهای نیز داشته است.
به عنوان مثال، فلان و فلان شخصیت سیاسی که به جرم آشکار و غیرقابلانکار وطنفروشی در فتنه آمریکایی- اسرائیلی 88 به وضوح از سوی مردم طرد شدهاند، بیآن که به شناسنامه سیاسی باطل شده خود کمترین اشارهای داشته باشند، زبان ملت را به کام میگیرند و به نمایندگی از آنان برای نظام و دولت محترم نسخه میپیچند. بدیهی است آقای دکتر روحانی حق دارد از آنان بخواهد که «بدون شناسنامه حرف نزنند» و ابتداء برای مردم توضیح بدهند و بگویند همان کسانی هستند که با ادعای تقلب در انتخابات 88 جمهوریت نظام را به نفع مثلث آمریکا و اسرائیل و انگلیس زیر سوال کشیده و سپس با شرکت در انتخابات ریاستجمهوری یازدهم، دروغگو بودن خود را به اثبات رسانده بودند. به مردم بگویند که یکی از آنها حداقل دو بار با جرج سوروس، سرمایهدار صهیونیست آمریکایی ملاقات پنهان داشته و بعد از این ملاقاتها بود که سوروس در مصاحبه با CNN قول داده بود «جمهوری اسلامی تا یکسال دیگر برچیده خواهد شد»! برای مردم توضیح بدهند چرا در مقابل ادعای نتانیاهو که فتنهگران را «سرمایه بزرگ اسرائیل در ایران» نامیده بود
- و البته متأسفانه حق با او بود و راست میگفت - مهر سکوت بر لب زده بودند؟! چرا همصدا با دیگر سران فتنه، اهانتکنندگان به ساحت مقدس امام حسین علیهالسلام در عاشورای 88 را مردمان خداجوی! نامیده بودند؟! تصویر مبارک حضرت امام(ره) را پاره و لگدمال کرده بودند! شعار «مرگ بر اصل ولایت فقیه»! و «انتخابات بهانه است، اصل نظام نشانه است» سر داده بودند! و...باید به جناب آقای دکتر روحانی عرض کرد؛ این واقعیات که قابل انکار نیست! هست؟! و آیا همین آقایان که تاکنون اصرار داشتند آراء جنابعالی را به حمایت اصلاحطلبان و کارگزاران از شما نسبت دهند، امروزه زبان به انتقاد از دولت محترم نگشودهاند؟! انتظار از ریاست محترم جمهوری آن بوده و هست که با تکیه بر فرمول یاد شده، از آنان بخواهند «بدون شناسنامه حرف نزنند» و ابتداء شناسنامه خود را روی دست بگیرند - البته اگر جرأت داشته باشند که ندارند - و سپس اظهارنظر کنند!
2- رئیسجمهور محترم بعد از تاکید بر این نکته که «منتقدان با شناسنامه حرف بزنند» منظور خود از شناسنامه را اینگونه توضیح میدهند که منتقدان «بگویند از کجا و وابسته به کدام جناح هستند»؟! که باید از ایشان پرسید؛
الف: آیا منظور حضرتعالی از «شناسنامه»، شناسنامه حزبی منتقدان است؟ اگر چنین باشد- که ظاهرا اینگونه به نظر میرسد - پرسش بعدی آن است که آیا از نگاه و نظر جناب دکتر روحانی، فقط کسانی حق انتقاد دارند که عضو یکی از احزاب و یا گروههای سیاسی موجود باشند و آنانی که عضو هیچ حزب و گروهی نیستند - یعنی تودههای عظیم مردم - حق انتقاد از دولت را ندارند! این برداشت ضمن آن که بیاحترامی به مردم و نادیده گرفتن حق آنان برای انتقاد است، با مبانی تعریف شده جمهوری اسلامی ایران نیز سازگاری ندارد، چرا که نظام برپایه و محور مردمسالاری استوار است و نه حزب و گروه سالاری.
ب: ممکن است رئیسجمهور محترم بر این باور باشند که فقط گروهها و احزابی که در انتخابات ریاستجمهوری نامزدهای دیگری داشتهاند، نسبت به مواردی از مواضع و عملکرد دولت ایشان انتقاد دارند که دراینباره باید گفت؛ اگرچه بعید نیست برخی از انتقادها از همین زاویه و برخاسته از نگاه حزبی و گروهی باشد ولی نمیتوان و نباید انکار کرد تمامی انتقادها از این دست نبوده و نیست، و مردم وقتی نشانههایی از فاصلهدار بودن مواضع و عملکرد دولت محترم با آموزههای اسلامی و انقلابی را مشاهده میکنند، انتقاد از این دست مواضع زاویهدار را با نگاهی دلسوزانه و به منظور اصلاح آن، وظیفه دینی و ملی خود میدانند. گفتنی است این روزها بسیاری از گروهها و احزابی که نام خود را در فهرست حامیان دولت ثبت و اعلام کردهاند نیز نسبت به شماری از مواضع و عملکرد دولت بیشترین انتقادها را دارند. انتقاداتی که برخی از آنها از نوع باجخواهی و سهمطلبی است و اتفاقا جا دارد آقای دکتر روحانی مطابق فرمول یاد شده از آنان - اصلاحطلبان و کارگزاران - بخواهد که شناسنامه خود را ارائه کنند و مثلا توضیح بدهند در حالی که به اعتراف خودشان در مجموع فقط 13درصد رأی داشتهاند و به همین علت هر دو گروه نامزدهای رسمی خود را مجبور به استعفاء کرده بودند، اکنون با کدام جایگاه و پایگاه، از دولت به خاطر نادیده گرفتن خواستههای حزبی و گروهی خود انتقاد میکنند؟!
3- آقای دکتر روحانی یک شخصیت دانشآموخته دینی است و حقوقدان نیز هست. بنابراین به خوبی میدانند که برای ارزیابی انتقاد، فرمول علمی تعریف شدهای وجود دارد و آن، اولا؛ توجه به موضوع مورد انتقاد و ثانیا؛ میزان انطباق آن با آموزههایی است که عدول از آنها مورد انتقاد قرار گرفته است. در این فرمول؛ شخص انتقادکننده جایگاه و تأثیر چندانی ندارد. در کلام خدا آمده است؛
«فبشر عبادی الذین یستمعون القول فیتبعون أحسنه... ای پیامبر(ص)! به آن عده از بندگان من بشارت ده که سخنان - گوناگون- را میشنوند و از بهترین آنها پیروی میکنند» (17 و 18 زمر) به بیان دیگر، وقتی از یک موضع یا عملکرد انتقاد میشود، انتقادکننده میان آنچه اتفاق افتاده است با آنچه باید باشد - یعنی آموزههای تعریف شده و پذیرفته شده - فاصله میبیند، بنابراین با مقایسه میان این دو گزاره - آنچه هست و آنچه باید باشد - میتوان انتقاد را «بهجا» یا «نا بهجا» دانست بیآن که نیازی به کنکاش در انگیزه انتقادکننده باشد.
4- رئیسجمهور محترم کشورمان در سخنان یاد شده و پیش از آن نیز در فرصتهای دیگر به انتخاب خویش از سوی مردم تکیه کرده و با استناد به آن، انتقادها را بیاساس و در مخالفت با اکثریت مردمی دانستهاند که به ایشان رأی دادهاند.درباره این بخش از سخنان رئیسجمهور محترم که هر از چند گاه نیز تکرار میشود باید گفت تردیدی نیست که اکثریت مردم به ایشان رأی داده و جناب روحانی را از بقیه نامزدها برای تصدی ریاستجمهوری اسلامی ایران شایستهتر دانستهاند و آقای دکتر روحانی نیز در اولین کنفرانس خبری و سپس در موارد متعدد دیگر تاکید ورزیدهاند که رئیسجمهور همه ملت ایران هستند، چه آنها که به ایشان رأی دادهاند و چه آنهایی که نظر دیگری داشتهاند. اما بدیهی است که رأی مردم «چک سفید امضاء»! نیست و نمیتوان با استناد به آن، همه مواضع و عملکردهای دولت محترم را برخاسته از خواست و نظر کسانی دانست که در انتخابات یازدهم به رئیسجمهور محترم رأی دادهاند، بلکه دوام اعتبار رأی مردم در همخوانی مواضع و عملکرد دولت محترم با آموزهها و معیارهایی است که در قانون اساسی و سایر قوانین نظام تعریف شده و رئیسجمهور محترم در جریان انتخابات بر پایبندی خویش به این موازین تاکید ورزیدهاند.
5- و بالاخره و با عرض پوزش باید گفت؛ اظهارات روز سهشنبه آقای دکترروحانی در مراسم افتتاح نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران بیآن که بخواهند و یا در پی آن بوده باشند، به گونهای بوده است - و یا اینگونه تلقی میشود - که انگار هیچکس حق ندارد بدون کوپن از مواضع و عملکرد دولت محترم انتقاد کند! و این در حالی است که همه دلسوزان و دلدادگان انقلاب اسلامی خواستار موفقیت دولت هستند چرا که موفقیت دولت را موفقیت خود و نظام میدانند از این روی انتقاد آنان نه فقط نباید برای رئیسجمهور محترم دغدغهآور باشد بلکه میتواند همراهی با ایشان در ارائه خدمت بهتر تلقی شود.
«نقد حق مردم و همه گروههاست، چه اقلیت و چه اکثریت. اما آنچه پسندیده نیست این است که با پول و بیتالمال مردم کسی بخواهد دولتی را که منتخب مردم است و با رأی مردم شروع به کار کرده، به جای نقد، تخریب کند و این چیزی است که دولت نمیپسندد. بنابراین ما از همه میخواهیم با شناسنامه حرف بزنند و بگویند از کجا و وابسته به کدام جناح هستند. با نام خود سخن بگویند نه با نام ملت ایران. راه ملت ایران روشن است».مطلب فوق، بخشی از سخنان آقای روحانی رئیسجمهور محترم کشورمان است که روز سهشنبه هفته گذشته در مراسم افتتاح نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران ایراد شده بود و طی چند روز اخیر با واکنشهای مثبت و منفی فراوانی روبرو شده است و از آنجا که موضوع این بخش از سخنان ایشان، «انتقاد و چگونگی آن» است و این، یکی از اصلیترین مسائل مورد بحث و مناقشه این روزها - بخوانید همه روزها - است اشاره به نکاتی درباره آن ضروری به نظر میرسد؛
1- تاکید آقای دکتر روحانی بر این نکته که منتقدان «با شناسنامه حرف بزنند» و «با نام خود سخن بگویند، نه با نام ملت» اگر چه سخن عالمانه و قابل قبولی است ولی در مواردی نیز به شدت مورد مناقشه است. با این توضیح که بسیار دیده شده افرادی از یک حزب و گروه سیاسی بیآن که به جایگاه و هویت واقعی خود اشاره کنند، نقش خودخوانده! سخنگوی ملت را بر عهده میگیرند و به گونهای درباره مسائل جاری کشور اظهارنظر و یا انتقاد میکنند که انگار از جانب همه مردم سخن میگویند و خواسته و نظر تودههای ملت را بازتاب میدهند! رئیسجمهور محترم حق دارد از این افراد بخواهد «با شناسنامه حرف بزنند» و دیدگاه و نظر حزبی و گروهی خود را به حساب ملت ننویسند.شواهد موجود اما، به وضوح نشان میدهد جناب دکتر روحانی به این فرمول که خود بر آن تأکید ورزیدهاند، چندان وفادار نبودهاند، بلکه - با عرض پوزش- عملکرد ایشان در برخی از موارد با فرمول یاد شده تفاوت یکصد و هشتاد درجهای نیز داشته است.
به عنوان مثال، فلان و فلان شخصیت سیاسی که به جرم آشکار و غیرقابلانکار وطنفروشی در فتنه آمریکایی- اسرائیلی 88 به وضوح از سوی مردم طرد شدهاند، بیآن که به شناسنامه سیاسی باطل شده خود کمترین اشارهای داشته باشند، زبان ملت را به کام میگیرند و به نمایندگی از آنان برای نظام و دولت محترم نسخه میپیچند. بدیهی است آقای دکتر روحانی حق دارد از آنان بخواهد که «بدون شناسنامه حرف نزنند» و ابتداء برای مردم توضیح بدهند و بگویند همان کسانی هستند که با ادعای تقلب در انتخابات 88 جمهوریت نظام را به نفع مثلث آمریکا و اسرائیل و انگلیس زیر سوال کشیده و سپس با شرکت در انتخابات ریاستجمهوری یازدهم، دروغگو بودن خود را به اثبات رسانده بودند. به مردم بگویند که یکی از آنها حداقل دو بار با جرج سوروس، سرمایهدار صهیونیست آمریکایی ملاقات پنهان داشته و بعد از این ملاقاتها بود که سوروس در مصاحبه با CNN قول داده بود «جمهوری اسلامی تا یکسال دیگر برچیده خواهد شد»! برای مردم توضیح بدهند چرا در مقابل ادعای نتانیاهو که فتنهگران را «سرمایه بزرگ اسرائیل در ایران» نامیده بود
- و البته متأسفانه حق با او بود و راست میگفت - مهر سکوت بر لب زده بودند؟! چرا همصدا با دیگر سران فتنه، اهانتکنندگان به ساحت مقدس امام حسین علیهالسلام در عاشورای 88 را مردمان خداجوی! نامیده بودند؟! تصویر مبارک حضرت امام(ره) را پاره و لگدمال کرده بودند! شعار «مرگ بر اصل ولایت فقیه»! و «انتخابات بهانه است، اصل نظام نشانه است» سر داده بودند! و...باید به جناب آقای دکتر روحانی عرض کرد؛ این واقعیات که قابل انکار نیست! هست؟! و آیا همین آقایان که تاکنون اصرار داشتند آراء جنابعالی را به حمایت اصلاحطلبان و کارگزاران از شما نسبت دهند، امروزه زبان به انتقاد از دولت محترم نگشودهاند؟! انتظار از ریاست محترم جمهوری آن بوده و هست که با تکیه بر فرمول یاد شده، از آنان بخواهند «بدون شناسنامه حرف نزنند» و ابتداء شناسنامه خود را روی دست بگیرند - البته اگر جرأت داشته باشند که ندارند - و سپس اظهارنظر کنند!
2- رئیسجمهور محترم بعد از تاکید بر این نکته که «منتقدان با شناسنامه حرف بزنند» منظور خود از شناسنامه را اینگونه توضیح میدهند که منتقدان «بگویند از کجا و وابسته به کدام جناح هستند»؟! که باید از ایشان پرسید؛
الف: آیا منظور حضرتعالی از «شناسنامه»، شناسنامه حزبی منتقدان است؟ اگر چنین باشد- که ظاهرا اینگونه به نظر میرسد - پرسش بعدی آن است که آیا از نگاه و نظر جناب دکتر روحانی، فقط کسانی حق انتقاد دارند که عضو یکی از احزاب و یا گروههای سیاسی موجود باشند و آنانی که عضو هیچ حزب و گروهی نیستند - یعنی تودههای عظیم مردم - حق انتقاد از دولت را ندارند! این برداشت ضمن آن که بیاحترامی به مردم و نادیده گرفتن حق آنان برای انتقاد است، با مبانی تعریف شده جمهوری اسلامی ایران نیز سازگاری ندارد، چرا که نظام برپایه و محور مردمسالاری استوار است و نه حزب و گروه سالاری.
ب: ممکن است رئیسجمهور محترم بر این باور باشند که فقط گروهها و احزابی که در انتخابات ریاستجمهوری نامزدهای دیگری داشتهاند، نسبت به مواردی از مواضع و عملکرد دولت ایشان انتقاد دارند که دراینباره باید گفت؛ اگرچه بعید نیست برخی از انتقادها از همین زاویه و برخاسته از نگاه حزبی و گروهی باشد ولی نمیتوان و نباید انکار کرد تمامی انتقادها از این دست نبوده و نیست، و مردم وقتی نشانههایی از فاصلهدار بودن مواضع و عملکرد دولت محترم با آموزههای اسلامی و انقلابی را مشاهده میکنند، انتقاد از این دست مواضع زاویهدار را با نگاهی دلسوزانه و به منظور اصلاح آن، وظیفه دینی و ملی خود میدانند. گفتنی است این روزها بسیاری از گروهها و احزابی که نام خود را در فهرست حامیان دولت ثبت و اعلام کردهاند نیز نسبت به شماری از مواضع و عملکرد دولت بیشترین انتقادها را دارند. انتقاداتی که برخی از آنها از نوع باجخواهی و سهمطلبی است و اتفاقا جا دارد آقای دکتر روحانی مطابق فرمول یاد شده از آنان - اصلاحطلبان و کارگزاران - بخواهد که شناسنامه خود را ارائه کنند و مثلا توضیح بدهند در حالی که به اعتراف خودشان در مجموع فقط 13درصد رأی داشتهاند و به همین علت هر دو گروه نامزدهای رسمی خود را مجبور به استعفاء کرده بودند، اکنون با کدام جایگاه و پایگاه، از دولت به خاطر نادیده گرفتن خواستههای حزبی و گروهی خود انتقاد میکنند؟!
3- آقای دکتر روحانی یک شخصیت دانشآموخته دینی است و حقوقدان نیز هست. بنابراین به خوبی میدانند که برای ارزیابی انتقاد، فرمول علمی تعریف شدهای وجود دارد و آن، اولا؛ توجه به موضوع مورد انتقاد و ثانیا؛ میزان انطباق آن با آموزههایی است که عدول از آنها مورد انتقاد قرار گرفته است. در این فرمول؛ شخص انتقادکننده جایگاه و تأثیر چندانی ندارد. در کلام خدا آمده است؛
«فبشر عبادی الذین یستمعون القول فیتبعون أحسنه... ای پیامبر(ص)! به آن عده از بندگان من بشارت ده که سخنان - گوناگون- را میشنوند و از بهترین آنها پیروی میکنند» (17 و 18 زمر) به بیان دیگر، وقتی از یک موضع یا عملکرد انتقاد میشود، انتقادکننده میان آنچه اتفاق افتاده است با آنچه باید باشد - یعنی آموزههای تعریف شده و پذیرفته شده - فاصله میبیند، بنابراین با مقایسه میان این دو گزاره - آنچه هست و آنچه باید باشد - میتوان انتقاد را «بهجا» یا «نا بهجا» دانست بیآن که نیازی به کنکاش در انگیزه انتقادکننده باشد.
4- رئیسجمهور محترم کشورمان در سخنان یاد شده و پیش از آن نیز در فرصتهای دیگر به انتخاب خویش از سوی مردم تکیه کرده و با استناد به آن، انتقادها را بیاساس و در مخالفت با اکثریت مردمی دانستهاند که به ایشان رأی دادهاند.درباره این بخش از سخنان رئیسجمهور محترم که هر از چند گاه نیز تکرار میشود باید گفت تردیدی نیست که اکثریت مردم به ایشان رأی داده و جناب روحانی را از بقیه نامزدها برای تصدی ریاستجمهوری اسلامی ایران شایستهتر دانستهاند و آقای دکتر روحانی نیز در اولین کنفرانس خبری و سپس در موارد متعدد دیگر تاکید ورزیدهاند که رئیسجمهور همه ملت ایران هستند، چه آنها که به ایشان رأی دادهاند و چه آنهایی که نظر دیگری داشتهاند. اما بدیهی است که رأی مردم «چک سفید امضاء»! نیست و نمیتوان با استناد به آن، همه مواضع و عملکردهای دولت محترم را برخاسته از خواست و نظر کسانی دانست که در انتخابات یازدهم به رئیسجمهور محترم رأی دادهاند، بلکه دوام اعتبار رأی مردم در همخوانی مواضع و عملکرد دولت محترم با آموزهها و معیارهایی است که در قانون اساسی و سایر قوانین نظام تعریف شده و رئیسجمهور محترم در جریان انتخابات بر پایبندی خویش به این موازین تاکید ورزیدهاند.
5- و بالاخره و با عرض پوزش باید گفت؛ اظهارات روز سهشنبه آقای دکترروحانی در مراسم افتتاح نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران بیآن که بخواهند و یا در پی آن بوده باشند، به گونهای بوده است - و یا اینگونه تلقی میشود - که انگار هیچکس حق ندارد بدون کوپن از مواضع و عملکرد دولت محترم انتقاد کند! و این در حالی است که همه دلسوزان و دلدادگان انقلاب اسلامی خواستار موفقیت دولت هستند چرا که موفقیت دولت را موفقیت خود و نظام میدانند از این روی انتقاد آنان نه فقط نباید برای رئیسجمهور محترم دغدغهآور باشد بلکه میتواند همراهی با ایشان در ارائه خدمت بهتر تلقی شود.
1-تورم سه برابري دولت قبل
2- رشد اقتصادي 5% -
3- ارزش ريال يك سوم دولت قبل
4-رشد اختلاس 5 برابر دولت قبل
5-.....
اما حالا اشاره اي به دستاوردهاي د.......... ما ميكنم
1 از چرخش افتادن سانتريفصوژها به قيمت افت 6ماهه ي دلار به ميزان 300 تومان و بعد از 6ماه همون آش و كاسه
2-قرار گرفتن كالاي وطن در سبد و تقديم به امريكا و انگليس
3 برگزاري جشنهاي شاهانه در كاخ خاينين به وطن
4- اظهار نظر وزير خارجه كه آمريكا به يك بمب ميتواند سيستم دفاعي ايران رو ازكار بندازد
5 لبو فروش و بي سواد و كم سواد و افراطي......خواندن مردم ايران
6 فاجعه ي سبد كالا
7 سكوت مرگبار دربرابر اربده كشي هاي حرومزاده هاي غربي
خواندن نغمه ي مرگ و نميتوانيم كه ارثيه ي شوم حجت الاسلام است در گوش مردم غيور ايران
9 افزايش 40 درصدي نقدينگي اونم در 8ماه
وووووووووووووووووو
حالا سيلي هاي محكم تري از .......... اعتدالي خواهيد خورد
حداقل به مردم دروغ نميگويند
1-اين را بس است اگر عاقل باشي
هشت سال دروغ شنيدي وسكوت كردي
2-دركنارسانتريفيوژ زندگي مردم هم بايد بچرخه
3-يادته دلار 4000 توماني هم پيدا نمي كردي؟
سكه طلا را بايد ثبت نام ميكردي شش ماه بعد از بانك ميگرفتي!!
4-سفرخانوادگي وقوم قبيله اي به سرزمين استكبارجهاني ازپول بيت المال يادت رفته؟
5-حالا اگرمثل بعضي ها ميگفت كه بايك بمب ايراني تمام تاسيسات نظامي آمريكا نابود وسربه نيست ميشد خوب بود مثل اينكه عادتمان به دروغ دادن
6- خس وخاشاك كه نگفتن
7-مرغ 4500توماني يادت رفته با چه وضع ي ميگرفتي اون وضع خوشايندت بود!!!!!!
8-بازم غلط املايي عربده درسته نه عربده و از ادبياتي كه بكاربردي معلومه خيلي عصباني هستي عفت كلام چيز بدي نيست رعايت بكن
9-ريخت وپاشهاي 700ميليارددلار ناشي از درآمدهاي نفتي هشت سال نقدينگي را افزايش دادنه خزانه خالي امسال هم كه بودجه انقباضيه
10.................
بسه يابازم بگم بگم بگم بگم
من بودم كه دوهزارتا دوهزارتا از بازار سكه ميخريدم.تا بره بالا...
من وارث اقتصاد ليبرالي هاشمي و روحاني و صرافي ها هستم...
من شهرام جزايري هستم!!!
من رفيقدوست و فاضل خداداد هستم..
من بابك زنجاني راننده ي نوربخش رييس بانك مركزي خاتمي و هاشمي هستم..
ما هنوز هم ميگيم كه شما و فتنه گران خس و خاشاكيد چون همه جا رو اتيش زديد اما لبو فروش و افراطي و راننده تاكسي و حسود و....سخنراني ميكنه و مقاله مينويسه..
بانك اتيش نميزنه و آدم نميكشه و اعتدالي وسط خيابون برهنه نميكنه و به پايگاه بسيج حمله نميكنه تا اسلحه هاش رو به يغماببره تا حرفي كه نتونست از صندوق دربياره به زور اسلح به كرسي بنشونه!!!!!!
اگه شما و بقيه ي دوستان ...يكم چشماتون رو واكنيد خواهيد ديد كه بمب ايراني يعني همون شهادت طلبي تمام سيستم دفاعي آمريكارو از كار انداخته(البته سيستم هجوميش رو)
بمب ما حزب الله...
بمب ما سانديس خور بزرگ خميني كبيره...
كه هرجا اسمش مياد همه ميزنن گاراژ آره دوست عزيز بمبمون رو ميگفتم
همين بغل ..سوريه...
آمريكا گفت بشار بايد بره..
هاشمي هم گفت
انگليس گفت بشار بايد بره هاشمي هم گفت
فرانسه گفت بشار بايد بره هاشمي هم گفت
عربهاي وهابي ريگزارهاي جنوب خليج فارس هم گفتن بشار بايد بره هاشمي هم گفت...
خلاصه تمام اربابان معنوي شما گفتن بشار بايد بره...اما.....
آقاي ما گفت بشار هيچ جا نميره و نرفت....
اينه فرق ديپلمات و انقلابي !!!!!!!!!
ديپلمات و حقوقدان از فيلماي آمريكايي ميترسن اما انقلابي نميترسه
كدوم 700 ميليارد...؟؟؟
همونهايي كه با هاش آمريكارو از عراق انداختيم بيرون؟؟
همون ايي كه كل ايران رو باهاش اتوبان كشيديم؟؟
همونهايي كه باهاش صدها داروي نو تركيب ساختيم؟؟
همون هايي كه باهاش فردو و نطنز ساختيم و اراك و بوشهر و تا شما بريد در طبق اخلاص به آمريكا تقديم كنيد؟؟
همون پولهايي كه باهاش كشتي 300 متري ساختيم
همونهايي كه با هاش هزاران موشك ساختيم تا شما بريد و اونارم بفروشيد؟؟؟
همون پولهايي كه باهاش همه جا كارخونه ي سيمان ساختيم تا همفكرنتون ديگه نتونن لا اقل تو سيمان سوداگري كنن؟؟
همون پولهايي كه باهاش پالايشگاه ساختيم و..............
از اون دروغ 700 ميليارديت 100 تاشم كه رب الاربابتون آمريكا بالا كشيده كه(البته يه مقداريش مال قبل بوده)
مرغ 4500 هم يادمه ...خيلي بد بود اما سبد كالا فاجعه بود ...
درضمن ما 8 سال راست گفتيم و شما دروغ شنيديد چون نميتونستيد موفقيتهامون رو ببينيد
اما شما 8 سال دروغ گفتيد تا به اين پست برسيد...حالا كه رسيديد 9 ماهه كه داريد آسمون ريسمون ميبافيد و در مقابل رب الارباب زانو زديد كه شايد گوشه ي چشمي بهتون كنه..
حاج محمود هرچي نداشت لا اقل وطن پرست بود نه وطن فروش
در ضمن درباره ي خزانه ي خالي هم بهتره به مصاحبه ي فرداي وزير اقتصادتم گوش كني كه تلويحا گفت رييسش ...........و .............بود...
اصلا حاج محمود ما هم دروغ گو هم فراماسونر هم سبورجيان هم منحرف هم يهودي صفت هم دزد هم ..هرچي شما ميگي...!!!
نظرت راجع به سوناي چند ميلياردي و رانت 650 ميليون يورويي و كرسنت و استات اويل و شاهكارهاي ديگه ي ژنرال نفتي چيه؟؟؟
نظرت راجع به شمال رفتن و بعدش كيش رفتن چيه؟؟؟نظرت راجع به توافقنامه ي ذلت بار ژنو چيه؟؟؟دوست دارم نظرت رو بدونم؟؟؟نظرت درباره ي سكوت مرگبار وزارت خارجه چيه؟؟؟
اصلا نظرت درباره ي 96 درصد مردمي كه روي بادر روحاني رو زمين انداختن و ثبت نام كردن چيه؟؟؟؟
در ضمن اگر يكم اهل مطالعه باشي چند روز بعد همه ي سايتها اسامي سرزمين استكبار رو نوشتند.
همه خبرنگارو وزير و وكيل بودند البته از خانواده ي داش محمود هم بود كه اين كار اشتباه بود...
اما مهمتر از اون هدف سفر بود كه حاج محمود ميرفت پوزه ي رب الارباب رو ميماليد خاك...شمارفتيد براي اظهار ارادت و خاكساري خدمت رب الارباب...
این ادعاتو آقای لاریجانی درجریان افتضاحی که درمجلس احمدی نزاد برپا کرد داد گفت که:
یک روز اخوی احمدی نژاد پیش من آمد وگفت که برادرم با منافقین و .... و ارتباط داره وبرادرش روزبعد نقل قول آقای لاریجانی را تایید کردند . اینم ازرئیسی که سوگند خورده بود ........................
حالا جواب بده
از استدلال خنده دارت معلوم شد چيكاره اي...
اولا همه ميدونيم كه داوود احمدي نژاد به هيچ عنوان همسو با حاج محمود نبود...
در ضمن از اين دست صحبتها اين استاد صراطم خيلي ميزد كه آره هزاران نفر در شمال دارن آموزش ميبينن كه تهران رو اشغال كنن و ال وبل و
يكييي از ائن ور ميومد و ميگفت كه نمي دونيد كه احمدي نژاد مكالمش رو با اسراييل ضبط كردن و ميخوان بازداشتش كنن وووووووو
با همين دروغا تونستيد داش سعيد مارو شكست بديد....
حالا بفرماييد...خدمت شما اين گوي و اين ميدان..
قول ميدم يه رويي از حاج محمود سفيد بشه كه سوراخ موش بشه يه ميليارد
داوودابتداي كاررئيس دفتر حاجيتون بود اما آنقدر حاجيتون زير آبي رفت رفت كنار ديدنميشه با تزوير ودروغ مملكت را آباد كرد
البته مابه ميلياردهاي اختلاستان عادت كرديم بريد به ترليارد و كاترليارد
كي به كيه؟
ماهم قول ميديم كشش نديم
آقای شریعتمداری قرار شد از سوی مردم حرف نزنی دیگه وقت بیدار شدنه، امثال شما بدون استفاده از کوپن شعار ملت هیچ و پوچین، شما حتی توانایی اداره یک روزنامه را ندارید که اگر رانت حکومتی نبود یک روزه ورشکست می شدید.
تمام حرف روحانی اینه که اقلیت هوچی گر 3 درصدی جامعه به اندازه کوپنشون حرف بزنند اجازه بدن نمایندگان 97 درصد جامعه به اندازه نصف شما 3 درصد حرف بزنند.
جالبه طرفداران رييس جمهور تزوير و ياس.با ادبيات بي بي سي و صداي آمريكا از روحاني دفاع ميكنن
شناسنامتون از ادبياتتون كاملا خواناست
بعد از 35 سال انقلاب اولین مسئولی که مدرک تحصیلیش مطابق کارش بوده فقط همین آقای دکتر محمد جواد ظریف بوده.
35 سال امثال همین شریعتمداری که معلوم نیست از کجا اومده تو همه کارها دخالت کردند که وضع کشور اینه.
اگه قراره ایشون تو همه چیز نظر بده پس کسانی که طبق همون رشته درس خوندند چی؟!!!
نه مثل رفقا كه از مركز فراماسوني مدرك گرفتن و دلشونم تو كاخ سفيده و فارسي شون لهجه ي انگليسي داره!!!
چند صد برابر شده بود؟
اگه کار آقای روحانی گند زدن باشه کار احمدی نژاد چی بوده؟!!!!
انتظار داری با خزانه خالی کشور رو گلستان کنه؟!!
تو خودت حاظری یه جا مفتی کار کنی؟
میتونی بفهمی درست کردن این وضع خرج داره؟
میتونی بفهمی احمدی نژاد حتی به ذخیره هم رحم نکرده و کاملا خزانه رو خالی کرده؟
بعضی وقت ها شک میکنم که این احمدی نژاد ....................
اونها هم در همون زمان ایران رو تحریم کنند تا تحریم ها اثر داشته باشه که واقعا هم به نتیجه رسیدند.
مثل اينكه ميزان راي ملت است را كه امام راحل بيان كرده بودند را فراموش كرده اي جناب!!؟
ما که اونوقت هم میامدیم صراط همش انتقاد از دولت بود حالا هم همینه.
سایتهای دیگر حتی فحش هم به شخص رییس جمهور دادند که بعینه در چند سایت دیدم.
و دقت کنید خیلی از دولتی ها از اول انقلاب تا به حال از بی پولی به ثروت و از انقلابی بودن به ضد انقلاب تبدیل شدند که جای بسی تامل دارد.
فکر کنم .......... عقب افتاده بوده احتمالا دلیلش همینه.
انقلاب به پايين...تمام دمپايي پوشا و عرق گير پوشاي يافت آباد و شوش و راه آهن و .......