صراط: در حالی سلطنتطلبان و عناصر خشن دربار پهلوی در راستای پروژه تحریف تاریخ سعی دارند ضمن گرفتن فیگورهای حقوق بشری خود را از جنایات پهلوی دوم برهانند کار را به جایی رساندند که عنوان کنند هیچگونه شکنجهای در تشکیلات ساواک در آن دوران روی نداده است!
اینگونه مطالب در حالی مطرح میشود که ایام پیش از انقلاب زمزمه شکنجههای ساواک در خارج از کشور نیز دامنگیر رژیم پهلوی بوده است.
پرویز راجی (سفیر شاه در لندن) طی یکی از خاطرات خود در کتاب «خدمتگزار تخت طاووس» آورده است:
«خانم لیسلی بلانک (زن انگلیسی مزدوری که پول میگرفت و برای شهبانو فرح شرح حال مینوشت) به سفارتخانه آمد تا مشروبی باهم بخوریم و راجع به کتابی که به عنوان بیوگرافی شهبانو در دست نگارش دارد صحبت کنیم . این زن میگفت : من هر وقت ماموریت خود را در نوشتن چنین کتابی برای دوستانم بیان میکنم بلافاصله با این سوال مواجه میشوم که چرا قصد دارم این همه محاسن را برای ملکه کشوری قائل شوم که در آنجا برای شکنجه زندانیان سیاسی آنها را به تختخواب فلزی داغ می بندند و سرخ میکنند؟»
راجی شبیه همین حرف «لیسلی بلانک» را از زبان یکی از مقامات عالی رژیم شاه نیز ثبت نموده است:
«ناهار را با خلعتبری وزیر امور خارجه خوردم . غیر از ما امیراصلان افشار که قرار است ظرف چند روز آینده به سمت رئیس جدید تشریفات سلطنتی منصوب شود نیز حضور داشت . افشار میگفت: "هرجا نام ایران برده میشود بلافاصله کلماتی مثل ساواک و شکنجه هم به دنبالش میآید . این روزها باید در مقابل انتقاد دیگران موضع دفاعی بگیریم و یا ملیت خود را مخفی نگه داریم"»
راجی در جای دیگری از کتاب خود مینویسد: «اصولا باید بگویم که از ابتدای ماموریتم در لندن تا کنون هرچه مطلب در مطبوعات انگلیس چاپ شده، یا تماماً مربوط به شکنجه گریهای ساواک بوده است و یا...»
وی از قول "دنیس رایت" آورده است:
در حال حاضر حیثیت ایران به خاطر اخباری که راجع به شکنجه گریهای ساواک پراکنده می شود به شدت در خطر افتاده است
و از خاطره سفر به نیویورک چنین آورده است :
دیروز با هواپیمای کنکورد به نیویورک پرواز کردم و امروز هم در فرصتی که پیش آمده قرار است با خانم «ماریون جاویتس» همسر سناتور جاویتس صهیونیست، زنی که مقرری تبلیغاتی وی از رژیم شاه بالغ بر 675000 دلار بوده است ، در رستوران ناهار بخوریم . خانم جاویتس میگفت .... کاش میشد راجع به ساواک ایران هم کاری کرد
راجی در جای دیگری از کتاب خود مینویسد: "سپس به محل نمایندگی ایران در سازمان ملل رفتم تا با فریدون هویدا دیداری داشته باشم ...به گفته او موقعی که گروهی علیه ورود شهبانو به نیویورک دست به تظاهرات زدند آرتور میلر نویسنده معروف آمریکایی نیز در میان آنها حضور داشت . یک خبرنگار تلویزیون او را شناخت و در مصاحبهای او را مخاطب قرار داد و پرسید "شما که در این تظاهرات شرکت کردهاید آیا نمیدانید که شاه از دوستان آمریکا محسوب می شود؟ آرتور میلر جواب داد بله میدانم ولی معتقدم که شاه باید دوست ملت خودش هم باشد "
موضوع درندهخوییهای شاه چنان است که میتوان گفت در همان کتاب خدمتگزار تخت طاووس بخش معتنابهی به اعتراض شخصیتها، احزاب، سازمان عفو بین المللی، دوستان و دشمنان شاه نسبت به موضوع شکنجه و درندهخوییهای رژیم اختصاص یافته است.
باری روبین محقق آمریکایی که سالها پیش از سقوط شاه بر اثر مشاهده بی عدالتیها و ستم ها و نارسایی ها سقوط او را پیش بینی کرده بود مینویسد :
از جمله پژوهشگرانی که به گسترش موج نارضایتی در ایران پی برده و در باره عواقب آن هشدار میدادند باید از پروفسور ماروین زونیس از دانشگاه شیکاگو و پروفسور ریچارد کوتام از دانشگاه پیتسبورگ نام برد. هر دوی آنها روی فساد و اختلاف طبقاتی در ایران و فشار ساواک و نارضایتی طبقه روشنفکر و تحصیل کرده از اختناق حاکم و عدم مشارکت مردم در امور سیاسی تاکید می کردند
اینگونه مطالب در حالی مطرح میشود که ایام پیش از انقلاب زمزمه شکنجههای ساواک در خارج از کشور نیز دامنگیر رژیم پهلوی بوده است.
پرویز راجی (سفیر شاه در لندن) طی یکی از خاطرات خود در کتاب «خدمتگزار تخت طاووس» آورده است:
«خانم لیسلی بلانک (زن انگلیسی مزدوری که پول میگرفت و برای شهبانو فرح شرح حال مینوشت) به سفارتخانه آمد تا مشروبی باهم بخوریم و راجع به کتابی که به عنوان بیوگرافی شهبانو در دست نگارش دارد صحبت کنیم . این زن میگفت : من هر وقت ماموریت خود را در نوشتن چنین کتابی برای دوستانم بیان میکنم بلافاصله با این سوال مواجه میشوم که چرا قصد دارم این همه محاسن را برای ملکه کشوری قائل شوم که در آنجا برای شکنجه زندانیان سیاسی آنها را به تختخواب فلزی داغ می بندند و سرخ میکنند؟»
راجی شبیه همین حرف «لیسلی بلانک» را از زبان یکی از مقامات عالی رژیم شاه نیز ثبت نموده است:
«ناهار را با خلعتبری وزیر امور خارجه خوردم . غیر از ما امیراصلان افشار که قرار است ظرف چند روز آینده به سمت رئیس جدید تشریفات سلطنتی منصوب شود نیز حضور داشت . افشار میگفت: "هرجا نام ایران برده میشود بلافاصله کلماتی مثل ساواک و شکنجه هم به دنبالش میآید . این روزها باید در مقابل انتقاد دیگران موضع دفاعی بگیریم و یا ملیت خود را مخفی نگه داریم"»
راجی در جای دیگری از کتاب خود مینویسد: «اصولا باید بگویم که از ابتدای ماموریتم در لندن تا کنون هرچه مطلب در مطبوعات انگلیس چاپ شده، یا تماماً مربوط به شکنجه گریهای ساواک بوده است و یا...»
وی از قول "دنیس رایت" آورده است:
در حال حاضر حیثیت ایران به خاطر اخباری که راجع به شکنجه گریهای ساواک پراکنده می شود به شدت در خطر افتاده است
و از خاطره سفر به نیویورک چنین آورده است :
دیروز با هواپیمای کنکورد به نیویورک پرواز کردم و امروز هم در فرصتی که پیش آمده قرار است با خانم «ماریون جاویتس» همسر سناتور جاویتس صهیونیست، زنی که مقرری تبلیغاتی وی از رژیم شاه بالغ بر 675000 دلار بوده است ، در رستوران ناهار بخوریم . خانم جاویتس میگفت .... کاش میشد راجع به ساواک ایران هم کاری کرد
راجی در جای دیگری از کتاب خود مینویسد: "سپس به محل نمایندگی ایران در سازمان ملل رفتم تا با فریدون هویدا دیداری داشته باشم ...به گفته او موقعی که گروهی علیه ورود شهبانو به نیویورک دست به تظاهرات زدند آرتور میلر نویسنده معروف آمریکایی نیز در میان آنها حضور داشت . یک خبرنگار تلویزیون او را شناخت و در مصاحبهای او را مخاطب قرار داد و پرسید "شما که در این تظاهرات شرکت کردهاید آیا نمیدانید که شاه از دوستان آمریکا محسوب می شود؟ آرتور میلر جواب داد بله میدانم ولی معتقدم که شاه باید دوست ملت خودش هم باشد "
موضوع درندهخوییهای شاه چنان است که میتوان گفت در همان کتاب خدمتگزار تخت طاووس بخش معتنابهی به اعتراض شخصیتها، احزاب، سازمان عفو بین المللی، دوستان و دشمنان شاه نسبت به موضوع شکنجه و درندهخوییهای رژیم اختصاص یافته است.
باری روبین محقق آمریکایی که سالها پیش از سقوط شاه بر اثر مشاهده بی عدالتیها و ستم ها و نارسایی ها سقوط او را پیش بینی کرده بود مینویسد :
از جمله پژوهشگرانی که به گسترش موج نارضایتی در ایران پی برده و در باره عواقب آن هشدار میدادند باید از پروفسور ماروین زونیس از دانشگاه شیکاگو و پروفسور ریچارد کوتام از دانشگاه پیتسبورگ نام برد. هر دوی آنها روی فساد و اختلاف طبقاتی در ایران و فشار ساواک و نارضایتی طبقه روشنفکر و تحصیل کرده از اختناق حاکم و عدم مشارکت مردم در امور سیاسی تاکید می کردند