صراط: جای خالی بازگویی دوران ملیشدن نفت تا سقوط رژیم
شاهنشاهی و آغاز انقلاب در عرصه سریالسازی، ما را بر آن داشت به سراغ سید
ضیاءالدین دری که یکی از راویان بنام تاریخ معاصر کشور در حوزه نمایشی است
برویم. با دری تماس گرفتم تا از وضعیت فعالیتهای اخیر او مطلع شوم که
متوجه شدم او علاقه فراوانی برای ساخت سریال درباره مقطع تاریخی عنوان شده
دارد اما متاسفانه همتی برای تولید و تصویرسازی این بخش تاریخ از سوی
متولیان امر وجود ندارد. دری پس از پایان مجموعه «کلاه پهلوی» با
برخوردهای متعددی از سوی رسانهها و منتقدان که برخی بیدلیل و به دور از
انصاف به بهانهتراشی پرداختند مواجه شد و سکوت اختیار کرد و راضی به
مصاحبه نمیشد. اصرار و پیگیریها و گلایههایم مبنی بر اینکه چرا لب به
سخن نمیگشاید باعث شد سیدضیاءالدین دری لب به سخن بگشاید و ناگفتههای
تولید سریال کلاه پهلوی را برایم شرح دهد. دری بهطور غیرمستقیم و به دور
از شکل مصاحبه و از سر دلخوری ناگفتههایش را مطرح کرد که در پی میآید.
خواندن این مصاحبه خالی از لطف نیست و اگر با دقت به صحبتهای این کارگردان
توجه کنیم، در سالی که از سوی مقام معظم رهبری «سال اقتصاد و فرهنگ با عزم
ملی و مدیریت جهادی» نام گرفته، هشداردهنده است. ضمن اینکه با توجه به
استقبال مردمی از سریال این مطالبه جدی مطرح است؛آیا دو مجموعه «کیف
انگلیسی» و «کلاه پهلوی» سه گانه خواهد شد؟!
مخالفان نظام مشکلات را بزرگنمایی میکنند
ضرورت روایت تاریخ برای کشوری که تحولی عظیم در آن رخ داده است بر هیچکس پوشیده نیست، کار در حوزه تاریخ معاصر بسیار سخت و طاقتفرساست که اگر علاقه و پشتکار نباشد فعالیت در این عرصه را ناممکن میکند، آیا برنامهای برای به تصویر کشیدن بخشی از تاریخ که در آثار شما روایت نشده است، دارید؟
علایق شخصی و اعتقاد باعث شد به سراغ تاریخ معاصر بروم. وقتی کلیت ساختار حاکمیت در یک کشور مثل ایران تغییر میکند و ما از یک مشروطه ناقص، استبداد و... به نظام جمهوری اسلامی رسیدیم باید تاریخ گفته شود. نسلی انقلاب کرده و بسان فرمایشات امام که در بهشت زهرا اعلام کردند: «پدران ما چه حقی دارند به جای ما تصمیم بگیرند و نسل امروز این حکومت را نمیخواهد.» شرایط تغییر کرد. وقتی انقلاب شد مشکلات و کارشکنیها، آغاز جنگ تحمیلی، اختلافات داخلی و منطقهای بر سراستقرار و تثبیت این انقلاب و نظام قرار گرفت اما به هرحال یک رژیم دو سه هزار ساله را کنار گذشته بودیم و طبیعی بود نظام جایگزین به سهولت نتواند به تمام اهدافش برسد و مقابلههایی با آن شود. نسل جدید با توجه به شرایط امروز جهان و عصر ارتباطات در معرض اطلاعات قرار میگیرند و مخالفان نظام با این استراتژی به گونهای انقلاب را جلوه میدهند که از پایه اشتباه بوده است و با بزرگنمایی مشکلات از جمله بیکاری، بحران اقتصادی، تورم، ناتوانی برای ادامه تحصیلات و... تمام مشکلات را ناشی از انقلاب جلوه میدهند اما اگر به درستی به مسائل توجه کنیم خواهیم دید اگر رژیم شاه هنوز در ایران حکومت میکرد چه بسا مشکلات روزمره بسیار بیشتر از امروز بود. در طول این سالها با شرایط سخت ما شاهد توسعه دانشگاهها، راهها و عمران و آبادی کشور بودیم. روزی که انقلاب شد کل دانشجویان 30 هزار نفر بودند در حال حاضر همه ساله 500 هزار جوان امکان حضور در دانشگاه را دارند اما افکار عمومی در معرض تبلیغات غلط دشمنان قرار میگیرند و لزوم نمایش درست تاریخ برای نسل جوان و آیندگان اهمیت فراوانی خواهد یافت.
بازگویی واقعیت رژیم شاهنشاهی وظیفه رسانه ملی است
لزوم بازگویی واقعیات تاریخ معاصر که باعث بروز انقلاب شد کاملا احساس میشود.
من معتقدم رژیم گذشته حتیالامکان آنگونه که بوده است باید به جامعه امروز نشان داده شود. نسل اول اعم از میانسواد، بیسواد، کمسواد و باسواد با رژیم مشکل داشتند که 99 درصد آنها پای صندوقهای رای آمدند و گفتند ما رژیم را نمیخواهیم. بازگویی حقایق آن دوران وظیفه تصویرسازان رسانه ملی است. رسانه ملی انحصاری است و این ویژگی مسؤولیت آن را دوچندان میکند زیرا رقیبی ندارد اما مدیران رسانه باید تشخیص دهند میخواهند سریالهایی مانند کلاه پهلوی و کیف انگلیسی بسازند و آیا به نفع جامعه یا به نفع نظام یا به نفع انقلاب است یا نیست. من به سهم خود سالها تلاش کردم و کیف انگلیسی را نوشتم، برایش وقت گذاشتم. از زمانی که نوشتم تا وقتی که مجموعه کلید خورد 8 سال منتظر ماندم تا شرایط ساخت مهیا شد. «کلاه پهلوی» سال 63 برای اولین بار نوشته شد با هر مشکلاتی که بود ساخته شد اما دیدید چه اتفاقاتی افتاد و چه واکنشهایی صورت گرفت.
کلاه پهلوی را باید قبل از «کیف انگلیسی» میساختم
به عقیده خودم باید ابتدا «کلاه پهلوی» ساخته میشد اما برعکس شد «کیف انگلیسی» شرایط ساختش زودتر پیش آمد، باید ترتیب روایت تاریخ رعایت میشد اگر کسی بخواهد به این دو کار مراجعه کند ابتدا باید «کلاه پهلوی» را ببیند بعد «کیف انگلیسی» را. در «کلاه پهلوی» اوج دوران پهلوی اول را از 1308 تا شهریور 1320 روایت میکنیم. در «کیف انگلیسی» از سال 1320 تا آغاز دهه 1330 را به نمایش گذاشتم. به شیوهای که من کار میکنم، از شروع نهضت نفت در سال 1328 یا 29 تا سال 57 ـ دورهای معادل تقریبا یک چهارم قرن - لازم است، ساخته شود البته این منوط به این است که مدیران سازمان در این باره تصمیم بگیرند که اگر کلاه پهلوی و کیف انگلیسی به درد جامعه و نظام میخورده با همین شیوه بخش دیگری از تاریخ را روایت کنم و پرونده دوران پهلوی بسته شود. این بدین مفهوم نیست که دیگر عزیزان درباره این بخش از تاریخ کار نکنند، مدلی که من طراحی کردم این گونه است. به عقیده من وجوهی که در جامعه ایران باعث بروز انقلاب شد از درون روایت تاریخ باید دیده شود. رسانه ملی تنها جایی است که باید تشخیص دهد نیاز جامعه است یا خیر که به عقیده من به نظر میرسد که نمیخواهند دیده شود.
جای روایت شما از شکلگیری نهضت نفت تا سرنگونی رژیم شاه خالی است.
با مراجعاتی که به سازمان داشتم و با جوابهایی که گرفتم به این نتیجه رسیدم حداقل شاید فکر میکنند نباید انجام شود یا به دست من نباید انجام شود. استنباط عمومی من از مشی رسانه این است که به سمت این نوع آثار نمیروند درحالی که اگر اپیزودیک و دورانی به ماجرا نگاه کنیم جای خالی آن به وضوح حس میشود. من خودم در آن تاریخ زندگی کردم و تجربهاش را داشتم اما متاسفانه مسائل ظاهری و پوشش زنان بهانهای میشود که مدیران به سمت این دوران نروند. در حالی که تلویزیون مستندهایی از قبل انقلاب را نشان میدهد که دخترها با روپوشهای آنچنانی به مدرسه میرفتند. رژیم سعی داشت فرهنگ پوشیدن لباس و یونیفرم را در پایینترین لایههای بخشها و روستاها هم رسوخ دهد که به نتیجه مطلوب مورد نظر نرسید. تنها در روستاها در دبستانها پسر و دختر مختلط بود و دلیلش را هم به حد نصاب نرسیدن شاگردان مدرسه اعلام میکردند. پول نفت و درآمد سرشاری از آغاز دهه 40 به دست آمد اما هیچگاه در آن دوران هزینه عمران و آبادانی بخشها و روستاها نشد. کودکان روستایی با دستهای پینه بسته، سرما زده و صورتهای سوخته بر سر کلاسها حاضر میشدند که متاسفانه روایت نشده است.
انتخاب نوع آرایش و لباس برخی شخصیتها برای انتقال مفاهیم و پیام به مخاطب بود
ما برای معرفی و بیان برخی شخصیتهای کلاه پهلوی مجبور بودیم نوع آرایش و لباسهایشان را به گونهای نمایش دهیم که نشانگر شخصیت آنها باشد. آثار تاریخی بهدلیل مستندات موجود باید ساخته شود تا بتواند بهدرستی روی مخاطب تاثیر بگذارد. با نمایش چند چهره با وضعیت خاص لباس ما به انتقال مفاهیم و پیامهای موردنظر به مخاطب کمک میکنیم. این دلیلی برای اشاعه بیحجابی یا بدحجابی در جامعه نیست. کسانی که اینگونه فکر میکنند بسیار سطحینگر هستند. آنچه در جامعه امروز میبینیم رعایت حجاب است و اصول رعایت میشود، اگر به دوران گذشته میرویم باید به خوبی روایت کنیم تا دلیل بروز انقلاب برای مخاطب به وضوح دیده شود. ما به درستی در جلسات نقد یا دانشگاهی میتوانیم علت نمایش زنان را توضیح دهیم. ما میتوانیم با احتیاط و رعایت شئون شرعی و استفاده ترکیبی از کلاه گیس آن زمان را
روایت کنیم.
برخی تلاش دارند رژیم گذشته را پاک و مطهر نگاه دارند
احساس میکنم کسانی که این تیترها را برای کلاه پهلوی زدند و این همه بزرگنمایی کردند دانسته یا ندانسته تلاش میکنند درباره رژیم گذشته چیزی گفته نشود. مومنینی که تعصب دارند و ما هم برایشان احترام قائل هستیم را میتوان روشن کرد و توضیح داد فشارهای بیرونی و عدم نمایش درست نتیجهاش میشود پاک و مطهر نگاه داشتن رژیم گذشته و با تبلیغات گسترده غرب، همه مشکلات کشور بر سر انقلاب فرود میآید. نمونهاش را دیدید؛ شبکههای ماهوارهای کلاه پهلوی را بر نتافتند و این سریال منجر شد به ساخت مستندهایی در ستایش رضاخان. چگونه باید جواب این شبکهها را بدهیم؟
حقوق مادیام در «کلاه پهلوی» پرداخت نشد
اگر دو سریال «کیف انگلیسی» و «کلاه پهلوی» را اپیزودیک نگاه کنیم، سومین اثر، حلقه تاریخ معاصر را تکمیل میکند.
به شخصه ارادهای برای ساخت سهگانه از تاریخ معاصر در رسانه ملی نمیبینم. احساس میکنم حتی «کلاه پهلوی» به صورت باری بر دوش مدیران بود که از شرش خلاص شوند. مدیران رسانه ملی پشت من نایستادند و نقدها را تحمل نکرده و تاب نیاوردند. چگونه میتوانم به فکر اپیزود سوم این سهگانه باشم. سازمان من را تنها گذاشت.
تاوان «کیف انگلیسی» را دادم /برخی رسانهها خیانت کردند
به من انواع و اقسام دشنامها را دادند و من تحمل کردم. زیرا پیشبینی میکردم باید تاوان «کیف انگلیسی» را بدهم. «کیف انگلیسی» چماقی داشت که من باید میخوردم. مجموعه کیف انگلیسی بدون تبلیغات و در فرصت زمانی کوتاه ساخته و پخش شد. آن مجموعه توانست تودههای مردم را به خود جذب کند. شرایطی پیش آورد که خوشامد بسیاری که مخالف افکار عمومی حرکت میکنند، نبود. در مقابل «کلاه پهلوی» شرایط تولیدش متفاوت بود. پیشبینی ما 4 سال تولید بود که متاسفانه 5 سال وقفههای مختلف به ما تحمیل شد و آسیب زد. بهگونهای که سریال بیات و باعث شد حوصله مردم سر برود. چقدر علیه کار در حین فیلمبرداری نوشتند. بعضی از رسانهها انتظار پول داشتند، فکر میکردند ما میلیاردها پول میگیریم و به آنها نمیدهیم. آن رسانهها گنجشکروزی و دست به دهن بوده و چشم به دست تهیهکنندگان اینگونه آثار دارند. برخی نسبت به خط فکری حاکم بر سریال موضع و نظر شخصی داشتند و دیکتاتور بودند و توقع داشتند منباب میل آنها سریال را بسازم. بالاخره هر وقت مستقل بوده و ایستادگی روی اصول داشته باشید باید منتظر عواقب آن هم باشید.
متاسفانه باید بگویم برخی رسانهها از سر لجبازی خیانت به جامعه کردند و تکتک آدمهایی که به گردانندگان این رسانهها اعتماد داشتند دچار انحراف فکری شدند و باید پاسخگو باشند.
«کلاه پهلوی» جلوتر از «کیف انگلیسی» است
عدهای «کلاه پهلوی» را با «کیف انگلیسی» مقایسه میکردند.
جالب است که مرا با خودم مقایسه میکنند. از نظر من کلاه پهلوی جلوتر از کیف انگلیسی است. کیف انگلیسی 30 بازیگر داشت در حالی که کلاه پهلوی 200 بازیگر. درکلاه پهلوی برای اولین بار هنرورهای جلسه 10 یا 15 هزار تومانی به شکل بازیگر استفاده شدند که اکثر هنرورهایش نیز به درستی معرفی شدند. بسیاری از هنرورهای این مجموعه پس از سالها فعالیت بعد از کلاه پهلوی در فیلمها و سریالها نقش میگیرند. کلاه پهلوی بیش از 30 میلیون مخاطب داشت، این در شرایطی است که ما 70 میلیون جمعیت داریم؛ در آمریکا اگر سریالی 20 میلیون مخاطب داشته باشد پرمخاطب محسوب میشود، در شرایطی 3 برابر کشور ما جمعیت دارد.
بیننده ولعی برای دریافت مفاهیم و تاریخ دارد/سهل انگاری باعث اعتراض و ورود رهبر انقلاب به فرهنگ شد
فشارهای بیرونی باعث شد سریال دچار ممیزی شود و تیزر که در حوزه تخصص ما است که باید بیننده را برای دیدن سریال تشویق کند و باید من بر آن نظارت داشته باشم، توسط من ساخته نشد. من 15 تیزر برای این مجموعه ساختم که هیچیک مورد موافقت قرار نگرفت اما خدا را شاکرم که سریال دیده شد و درباره آن صحبت میشود. مجموعه دارای مفاهیمی بود که مخاطب در اولینبار دیدن مجموعه به دنبال کشف آنهاست، بعد بازی بازیگران و زحمات دیگر گروه دیده میشود. بیننده ولعی برای دریافت مفاهیم و تاریخ دارد که بیشتر به محتوا توجه دارد تا زحمات گروههای مختلف. تاریخ قضاوت میکند که چرا رسانه ملی و مدیران آن مرا تنها گذاشتند. متاسفانه در رسانه ملی برای طرح مفاهیم انقلاب، به موضوعات دمدستی که به شکل خیلی ابتدایی با مقطع انقلاب گره میخورد، میپردازند. من به عنوان داور در جشنواره سیما شاهد این قبیل سریالها بودم که کمترین ربطی به انقلاب نداشتند و هدفشان یک ملودرام بود اما به نحوی سهلانگارانه با مسائل انقلاب گره زده شده بودند که توجیه ساخت داشته باشند. ما اصطلاحا به این آثار کارهای دبیرستانی میگوییم. این روند و خط مشی 2 سال دیگر تاثیراتش را در جامعه نشان میدهد. این گونه سهلانگاریها اسباب اعتراض و ورود رهبر انقلاب به وضعیت فرهنگ را فراهم میآورد.
مخالفان نظام مشکلات را بزرگنمایی میکنند
ضرورت روایت تاریخ برای کشوری که تحولی عظیم در آن رخ داده است بر هیچکس پوشیده نیست، کار در حوزه تاریخ معاصر بسیار سخت و طاقتفرساست که اگر علاقه و پشتکار نباشد فعالیت در این عرصه را ناممکن میکند، آیا برنامهای برای به تصویر کشیدن بخشی از تاریخ که در آثار شما روایت نشده است، دارید؟
علایق شخصی و اعتقاد باعث شد به سراغ تاریخ معاصر بروم. وقتی کلیت ساختار حاکمیت در یک کشور مثل ایران تغییر میکند و ما از یک مشروطه ناقص، استبداد و... به نظام جمهوری اسلامی رسیدیم باید تاریخ گفته شود. نسلی انقلاب کرده و بسان فرمایشات امام که در بهشت زهرا اعلام کردند: «پدران ما چه حقی دارند به جای ما تصمیم بگیرند و نسل امروز این حکومت را نمیخواهد.» شرایط تغییر کرد. وقتی انقلاب شد مشکلات و کارشکنیها، آغاز جنگ تحمیلی، اختلافات داخلی و منطقهای بر سراستقرار و تثبیت این انقلاب و نظام قرار گرفت اما به هرحال یک رژیم دو سه هزار ساله را کنار گذشته بودیم و طبیعی بود نظام جایگزین به سهولت نتواند به تمام اهدافش برسد و مقابلههایی با آن شود. نسل جدید با توجه به شرایط امروز جهان و عصر ارتباطات در معرض اطلاعات قرار میگیرند و مخالفان نظام با این استراتژی به گونهای انقلاب را جلوه میدهند که از پایه اشتباه بوده است و با بزرگنمایی مشکلات از جمله بیکاری، بحران اقتصادی، تورم، ناتوانی برای ادامه تحصیلات و... تمام مشکلات را ناشی از انقلاب جلوه میدهند اما اگر به درستی به مسائل توجه کنیم خواهیم دید اگر رژیم شاه هنوز در ایران حکومت میکرد چه بسا مشکلات روزمره بسیار بیشتر از امروز بود. در طول این سالها با شرایط سخت ما شاهد توسعه دانشگاهها، راهها و عمران و آبادی کشور بودیم. روزی که انقلاب شد کل دانشجویان 30 هزار نفر بودند در حال حاضر همه ساله 500 هزار جوان امکان حضور در دانشگاه را دارند اما افکار عمومی در معرض تبلیغات غلط دشمنان قرار میگیرند و لزوم نمایش درست تاریخ برای نسل جوان و آیندگان اهمیت فراوانی خواهد یافت.
بازگویی واقعیت رژیم شاهنشاهی وظیفه رسانه ملی است
لزوم بازگویی واقعیات تاریخ معاصر که باعث بروز انقلاب شد کاملا احساس میشود.
من معتقدم رژیم گذشته حتیالامکان آنگونه که بوده است باید به جامعه امروز نشان داده شود. نسل اول اعم از میانسواد، بیسواد، کمسواد و باسواد با رژیم مشکل داشتند که 99 درصد آنها پای صندوقهای رای آمدند و گفتند ما رژیم را نمیخواهیم. بازگویی حقایق آن دوران وظیفه تصویرسازان رسانه ملی است. رسانه ملی انحصاری است و این ویژگی مسؤولیت آن را دوچندان میکند زیرا رقیبی ندارد اما مدیران رسانه باید تشخیص دهند میخواهند سریالهایی مانند کلاه پهلوی و کیف انگلیسی بسازند و آیا به نفع جامعه یا به نفع نظام یا به نفع انقلاب است یا نیست. من به سهم خود سالها تلاش کردم و کیف انگلیسی را نوشتم، برایش وقت گذاشتم. از زمانی که نوشتم تا وقتی که مجموعه کلید خورد 8 سال منتظر ماندم تا شرایط ساخت مهیا شد. «کلاه پهلوی» سال 63 برای اولین بار نوشته شد با هر مشکلاتی که بود ساخته شد اما دیدید چه اتفاقاتی افتاد و چه واکنشهایی صورت گرفت.
کلاه پهلوی را باید قبل از «کیف انگلیسی» میساختم
به عقیده خودم باید ابتدا «کلاه پهلوی» ساخته میشد اما برعکس شد «کیف انگلیسی» شرایط ساختش زودتر پیش آمد، باید ترتیب روایت تاریخ رعایت میشد اگر کسی بخواهد به این دو کار مراجعه کند ابتدا باید «کلاه پهلوی» را ببیند بعد «کیف انگلیسی» را. در «کلاه پهلوی» اوج دوران پهلوی اول را از 1308 تا شهریور 1320 روایت میکنیم. در «کیف انگلیسی» از سال 1320 تا آغاز دهه 1330 را به نمایش گذاشتم. به شیوهای که من کار میکنم، از شروع نهضت نفت در سال 1328 یا 29 تا سال 57 ـ دورهای معادل تقریبا یک چهارم قرن - لازم است، ساخته شود البته این منوط به این است که مدیران سازمان در این باره تصمیم بگیرند که اگر کلاه پهلوی و کیف انگلیسی به درد جامعه و نظام میخورده با همین شیوه بخش دیگری از تاریخ را روایت کنم و پرونده دوران پهلوی بسته شود. این بدین مفهوم نیست که دیگر عزیزان درباره این بخش از تاریخ کار نکنند، مدلی که من طراحی کردم این گونه است. به عقیده من وجوهی که در جامعه ایران باعث بروز انقلاب شد از درون روایت تاریخ باید دیده شود. رسانه ملی تنها جایی است که باید تشخیص دهد نیاز جامعه است یا خیر که به عقیده من به نظر میرسد که نمیخواهند دیده شود.
جای روایت شما از شکلگیری نهضت نفت تا سرنگونی رژیم شاه خالی است.
با مراجعاتی که به سازمان داشتم و با جوابهایی که گرفتم به این نتیجه رسیدم حداقل شاید فکر میکنند نباید انجام شود یا به دست من نباید انجام شود. استنباط عمومی من از مشی رسانه این است که به سمت این نوع آثار نمیروند درحالی که اگر اپیزودیک و دورانی به ماجرا نگاه کنیم جای خالی آن به وضوح حس میشود. من خودم در آن تاریخ زندگی کردم و تجربهاش را داشتم اما متاسفانه مسائل ظاهری و پوشش زنان بهانهای میشود که مدیران به سمت این دوران نروند. در حالی که تلویزیون مستندهایی از قبل انقلاب را نشان میدهد که دخترها با روپوشهای آنچنانی به مدرسه میرفتند. رژیم سعی داشت فرهنگ پوشیدن لباس و یونیفرم را در پایینترین لایههای بخشها و روستاها هم رسوخ دهد که به نتیجه مطلوب مورد نظر نرسید. تنها در روستاها در دبستانها پسر و دختر مختلط بود و دلیلش را هم به حد نصاب نرسیدن شاگردان مدرسه اعلام میکردند. پول نفت و درآمد سرشاری از آغاز دهه 40 به دست آمد اما هیچگاه در آن دوران هزینه عمران و آبادانی بخشها و روستاها نشد. کودکان روستایی با دستهای پینه بسته، سرما زده و صورتهای سوخته بر سر کلاسها حاضر میشدند که متاسفانه روایت نشده است.
انتخاب نوع آرایش و لباس برخی شخصیتها برای انتقال مفاهیم و پیام به مخاطب بود
ما برای معرفی و بیان برخی شخصیتهای کلاه پهلوی مجبور بودیم نوع آرایش و لباسهایشان را به گونهای نمایش دهیم که نشانگر شخصیت آنها باشد. آثار تاریخی بهدلیل مستندات موجود باید ساخته شود تا بتواند بهدرستی روی مخاطب تاثیر بگذارد. با نمایش چند چهره با وضعیت خاص لباس ما به انتقال مفاهیم و پیامهای موردنظر به مخاطب کمک میکنیم. این دلیلی برای اشاعه بیحجابی یا بدحجابی در جامعه نیست. کسانی که اینگونه فکر میکنند بسیار سطحینگر هستند. آنچه در جامعه امروز میبینیم رعایت حجاب است و اصول رعایت میشود، اگر به دوران گذشته میرویم باید به خوبی روایت کنیم تا دلیل بروز انقلاب برای مخاطب به وضوح دیده شود. ما به درستی در جلسات نقد یا دانشگاهی میتوانیم علت نمایش زنان را توضیح دهیم. ما میتوانیم با احتیاط و رعایت شئون شرعی و استفاده ترکیبی از کلاه گیس آن زمان را
روایت کنیم.
برخی تلاش دارند رژیم گذشته را پاک و مطهر نگاه دارند
احساس میکنم کسانی که این تیترها را برای کلاه پهلوی زدند و این همه بزرگنمایی کردند دانسته یا ندانسته تلاش میکنند درباره رژیم گذشته چیزی گفته نشود. مومنینی که تعصب دارند و ما هم برایشان احترام قائل هستیم را میتوان روشن کرد و توضیح داد فشارهای بیرونی و عدم نمایش درست نتیجهاش میشود پاک و مطهر نگاه داشتن رژیم گذشته و با تبلیغات گسترده غرب، همه مشکلات کشور بر سر انقلاب فرود میآید. نمونهاش را دیدید؛ شبکههای ماهوارهای کلاه پهلوی را بر نتافتند و این سریال منجر شد به ساخت مستندهایی در ستایش رضاخان. چگونه باید جواب این شبکهها را بدهیم؟
حقوق مادیام در «کلاه پهلوی» پرداخت نشد
اگر دو سریال «کیف انگلیسی» و «کلاه پهلوی» را اپیزودیک نگاه کنیم، سومین اثر، حلقه تاریخ معاصر را تکمیل میکند.
به شخصه ارادهای برای ساخت سهگانه از تاریخ معاصر در رسانه ملی نمیبینم. احساس میکنم حتی «کلاه پهلوی» به صورت باری بر دوش مدیران بود که از شرش خلاص شوند. مدیران رسانه ملی پشت من نایستادند و نقدها را تحمل نکرده و تاب نیاوردند. چگونه میتوانم به فکر اپیزود سوم این سهگانه باشم. سازمان من را تنها گذاشت.
تاوان «کیف انگلیسی» را دادم /برخی رسانهها خیانت کردند
به من انواع و اقسام دشنامها را دادند و من تحمل کردم. زیرا پیشبینی میکردم باید تاوان «کیف انگلیسی» را بدهم. «کیف انگلیسی» چماقی داشت که من باید میخوردم. مجموعه کیف انگلیسی بدون تبلیغات و در فرصت زمانی کوتاه ساخته و پخش شد. آن مجموعه توانست تودههای مردم را به خود جذب کند. شرایطی پیش آورد که خوشامد بسیاری که مخالف افکار عمومی حرکت میکنند، نبود. در مقابل «کلاه پهلوی» شرایط تولیدش متفاوت بود. پیشبینی ما 4 سال تولید بود که متاسفانه 5 سال وقفههای مختلف به ما تحمیل شد و آسیب زد. بهگونهای که سریال بیات و باعث شد حوصله مردم سر برود. چقدر علیه کار در حین فیلمبرداری نوشتند. بعضی از رسانهها انتظار پول داشتند، فکر میکردند ما میلیاردها پول میگیریم و به آنها نمیدهیم. آن رسانهها گنجشکروزی و دست به دهن بوده و چشم به دست تهیهکنندگان اینگونه آثار دارند. برخی نسبت به خط فکری حاکم بر سریال موضع و نظر شخصی داشتند و دیکتاتور بودند و توقع داشتند منباب میل آنها سریال را بسازم. بالاخره هر وقت مستقل بوده و ایستادگی روی اصول داشته باشید باید منتظر عواقب آن هم باشید.
متاسفانه باید بگویم برخی رسانهها از سر لجبازی خیانت به جامعه کردند و تکتک آدمهایی که به گردانندگان این رسانهها اعتماد داشتند دچار انحراف فکری شدند و باید پاسخگو باشند.
«کلاه پهلوی» جلوتر از «کیف انگلیسی» است
عدهای «کلاه پهلوی» را با «کیف انگلیسی» مقایسه میکردند.
جالب است که مرا با خودم مقایسه میکنند. از نظر من کلاه پهلوی جلوتر از کیف انگلیسی است. کیف انگلیسی 30 بازیگر داشت در حالی که کلاه پهلوی 200 بازیگر. درکلاه پهلوی برای اولین بار هنرورهای جلسه 10 یا 15 هزار تومانی به شکل بازیگر استفاده شدند که اکثر هنرورهایش نیز به درستی معرفی شدند. بسیاری از هنرورهای این مجموعه پس از سالها فعالیت بعد از کلاه پهلوی در فیلمها و سریالها نقش میگیرند. کلاه پهلوی بیش از 30 میلیون مخاطب داشت، این در شرایطی است که ما 70 میلیون جمعیت داریم؛ در آمریکا اگر سریالی 20 میلیون مخاطب داشته باشد پرمخاطب محسوب میشود، در شرایطی 3 برابر کشور ما جمعیت دارد.
بیننده ولعی برای دریافت مفاهیم و تاریخ دارد/سهل انگاری باعث اعتراض و ورود رهبر انقلاب به فرهنگ شد
فشارهای بیرونی باعث شد سریال دچار ممیزی شود و تیزر که در حوزه تخصص ما است که باید بیننده را برای دیدن سریال تشویق کند و باید من بر آن نظارت داشته باشم، توسط من ساخته نشد. من 15 تیزر برای این مجموعه ساختم که هیچیک مورد موافقت قرار نگرفت اما خدا را شاکرم که سریال دیده شد و درباره آن صحبت میشود. مجموعه دارای مفاهیمی بود که مخاطب در اولینبار دیدن مجموعه به دنبال کشف آنهاست، بعد بازی بازیگران و زحمات دیگر گروه دیده میشود. بیننده ولعی برای دریافت مفاهیم و تاریخ دارد که بیشتر به محتوا توجه دارد تا زحمات گروههای مختلف. تاریخ قضاوت میکند که چرا رسانه ملی و مدیران آن مرا تنها گذاشتند. متاسفانه در رسانه ملی برای طرح مفاهیم انقلاب، به موضوعات دمدستی که به شکل خیلی ابتدایی با مقطع انقلاب گره میخورد، میپردازند. من به عنوان داور در جشنواره سیما شاهد این قبیل سریالها بودم که کمترین ربطی به انقلاب نداشتند و هدفشان یک ملودرام بود اما به نحوی سهلانگارانه با مسائل انقلاب گره زده شده بودند که توجیه ساخت داشته باشند. ما اصطلاحا به این آثار کارهای دبیرستانی میگوییم. این روند و خط مشی 2 سال دیگر تاثیراتش را در جامعه نشان میدهد. این گونه سهلانگاریها اسباب اعتراض و ورود رهبر انقلاب به وضعیت فرهنگ را فراهم میآورد.