جمعه ۰۲ آذر ۱۴۰۳ - ساعت :
۱۶ ارديبهشت ۱۳۹۳ - ۱۱:۵۱

سینمای اروپا برای ما فاجعه به ارمغان آورد

پرویز شیخ‌طادی با بیان اینکه شاید رواج سینمای بی‌رمق، ضدداستان و ضدقهرمان، ترفندی سیاسی ـ اقتصادی از سوی هالیوود برای ضربه به سینمای ملل دیگر است، گفت: چیزی که از سواحل سینمای کن و اروپا عاید سینمای ما شد، یک فاجعه بود.
کد خبر : ۱۷۶۷۳۰
صراط:  پرویز شیخ طادی کارگردان سینمای ایران، درباره نقش قهرمان در سینمای ایران، یادداشتی به این شرح نوشت.

سینمای عاری از قهرمان و  جبرمحور کنونی ناشی از الگو گیری سینمای ما از سینمای اروپاست  یعنی  سینمای کن؛ سینمای کن و اروپا تقریبا سینمایست  که قهرمان ندارد؛ بلکه شخصیتهای افسرده؛ منفعل و درمانده هستند که ما آنها را قهرمان تصور میکنیم؛ سینمایی که انسان در آن اصالت ندارد و تنها چرخ دنده ایست از یک مجموعه چرخ دنده های خالی از اراده و تابع جامعه جهانی ؛درحالیکه انقلابات نظری ؛ مادی ؛ فلسفی ؛ هنری و اجتماعی  ابتدا از صاحب یک اراده محکم و پویا آغاز گردیده و همواره در سرگذشت آنها می‌بینیم چگونه با جامعه وقت خویش به مبارزه برخواسته  و جهان را تحت تاثیر خود قرار داده و منشا تغییرات اساسی شده‌اند ؛ قهرمانی که حتی در محیط کوچک خود ؛ در یک سلول ؛ درخانواده ؛ درکارگاه ؛ شغل و درخود خود ... قهرمان است ؛ حال نگاه میکنیم به سینمای اروپا و خودمان؛ این شخصیتهای قهرمان نما درواقع توان تغییر در خود را نیز از دست داده اند چه رسد به جامعه پیرامون.

این ویژگیها بعنوان ارزش و هنر به سایر فیلمسازان جویای نام و محجور وطن و حتی مدیران فرهنگی و دولتها القا شد و متاسفانه بمرور تبدیل به یک جریان فکری و سلیقه گردید .

این سینما طبعا  مورد استقبال عام قرار نمی‌گیرد ؛ زیرا انسان درعمل خودرا صاحب اختیار وموثر می‌یابد و با این آثار دچار تضاد ماهویست ؛ همه انسانها از شخصیتهای بی اراده و ضعیف متنفرند .

درزندگی ترسیم شده توسط سینمای اروپا  داستان و قصه گویی نیز معنا پیدا نمی‌کند زیرا شخصیت با اراده‌ای موجود نیست که از موانع عبور کند و قصه‌های زندگی را خلق کند .

سرنوشت نهایی این شخصیتها درفیلم تسلیم است  و تن به  تحمیل و تحمل می‌دهند؛ و این همان خصلت‌هایی است که می‌بایست به جهان بویژه جهان سوم و درحال توسعه القا نمود؛ تا ریشه پویایی و تغییر را بخشکاند و تسلیم محض شرایط موجود نماید ؛ یک مصرف کننده بی آزار که باید ذائقه فطریش را برای پذیرش محصول تحمیل شده دراختیار غیر قرار دهد ؛ درصورتیکه قهرمان شخصیتیست پویا ؛ دربرابر ستم و زورگویی و حق کشی می ایستد ؛ خطا دارد اما خطا پیشه نمیشود ؛ دائم در حرکت است ؛ به ذائقه و سلیقه خویش احترام میگذارد ؛ گاهی خاکستریست اما سفیدی شخصیتش دراثر حرکت و عبور از موانع بر سیاهیش غالب می‌گردد  ؛  اگر سینما و هنرهای نمایشی و حتی موسیقی که معتقدم موسیقی نیز قهرمان دارد و تولید اراده میکند؛  اگر از سکون و ایستایی و خفتگی اراده خارج گردند روح  حرکت را در کالبد خود و جامعه جاری می‌سازند .

درمقابل سینمای امریکا تلاش میکند داستان گو و قهرمان محور باشد تا بازار جهان را همچنان درقبضه خود نگه دارد‌؛ گاهی تردید میکنم ؛ شاید رواج سینمای غیر قابل تحمل و بی رمق و ضد داستان و ضد قهرمان ترفندی سیاسی اقتصادیست  از سوی هالیوود برای کوتاه نگه داشتن  قد و قواره سینمای سایر ملل و اجرای آن را به برخی جشنواره ها  سپرده  .

چیزی که از سواحل سینمای کن و اروپا عاید سینمای ما شد یک فاجعه بود ؛ یک زشت شناسی را جای زیبایی شناسی نشاند؛ یک کالبد مرده ؛ یک ربات بی روح و خسته بجای انسان زند.

منبع: فارس