سه‌شنبه ۰۶ آذر ۱۴۰۳ - ساعت :
۰۷ خرداد ۱۳۹۳ - ۰۹:۰۶
سعدالله زارعی

مصر، فردای انتخابات

کد خبر : ۱۷۹۵۴۴
صراط: انتخابات ریاست جمهوری در مصر طی دو روز گذشته برگزار شد تا مردم این کشور در فاصله دو سال، دو بار به پای صندوق‌های رای بروند. در انتخابات خرداد 1391، محمد المرسی دقیقاً با 882751 رای افزوده یعنی کمتر از 900 هزار رای بر رقیب اصلی خود «احمد شفیق» چیره شد. در آن موقع مرسی در نهایت نماینده انقلاب مصر و شفیق نماینده رژیم گذشته به حساب می‌آمدند. پیروزی کم‌رمق اخوان، خود آغاز یک چالش فراگیر شد و در نهایت او را در نهم تیر ماه 1392 ساقط کرد. اگر چه روی کار آمدن مرسی مرهون نیروهای انقلاب بود ولی واژگونی دولت او در نتیجه تشدید نارضایتی مدنی و جدا شدن بخش‌های عظیمی از نیروهای انقلاب بود و البته در این میان ارتش هم بهره خود را برد و با استناد به همین مخالفت‌ها دولت مرسی را برکنار کرد.

هم اینک فرمانده اصلی نظامیان و یکی از اعضای کابینه محمد المرسی یعنی سرلشکر عبدالفتاح السیسی به میدان آمده تا دو سال پس از انتخابات خرداد 91، کفه را برگرداند و همه جمعبندی‌ها نیز از پیروزی او در انتخابات دیروز و پریروز مصر حکایت می‌کنند اما در این بین نکات قابل ملاحظه‌ای وجود دارند که به بعضی از آنها اشاره می‌شود:

1- ژنرال سیسی طی یکی دو سال اخیر تلاش زیادی کرد تا «رفیق همه» دیده شود و از این رو با استثنا کردن اخوانی‌ها و سلفی‌ها با همه گروه‌ها و شخصیت‌ها و کشورهای خارجی سطحی از روابط و در واقع داد و ستد به قصد جلب نظر آنان را  دنبال کرد. در سطح داخلی سیسی می‌دانست که «گرایش به اسلام» و الگوهای اسلامی در میان مردم قوی است. از این رو ادبیات مذهبی را برگزید و در سخنرانی‌ها، مصاحبه‌ها و دیدارهای خویش از نمادها و شعارهای اسلامی استفاده می‌کرد این در حالی است که می‌دانست تنها رقیب او «حمدین صباحی ناصریست» علاقه‌ای به استفاده از ادبیات مذهبی نخواهد داشت و صادقانه استفاده از ابزار مذهب را کنار خواهد گذاشت و البته از آنجا که از قبل مشهور شده بود که سیسی حافظ کل قرآن است، استفاده از آیات قرآن در مراودات مذهبی او طبیعی جلوه کرد و حال آنکه این یک دستور کاربردی او بود و بسیار هوشمندانه هم انتخاب شده بود.

نکته دیگر این است که سیسی از مدت‌ها قبل و به صورت نمادین از تصاویر «جمال عبدالناصر» استفاده می‌کرد و ستادهای انتخاباتی او تبلیغ می‌کردند که سیسی میراث‌دار واقعی ناصر و احیاکننده مجد «مصر ناصری» خواهد بود. این شعار و تصویر البته برای توده‌های مذهبی مصر انتخاب نشد چرا که ناصر در بین نیروهای مذهبی مصر وجاهت نداشته و مظهر سکولاریزم و چپ‌گرایی شناخته می‌شود. سخن گفتن از ناصر در ستادهای مشیرالسیسی برای آن بود که پایگاه رای رقیب او «حمدین صباحی» را حتی در بین ناصریست‌ها و پان‌مصری‌ها متزلزل و راه را برای  آراء بیشتر وزیر مستعفی دفاع هموار نمایند.

سیسی همراه با این اقدامات به بخش‌هایی از نیروهای انقلاب مصر و بخصوص طیف‌هایی از جوانان «جبهه تمرد» نزدیک شد تا در عرصه افکار عمومی مصریان بعنوان نماد رژیم گذشته شناخته نشود این البته دشوارترین بخش کار او به حساب می‌آمد چرا که اصلی‌ترین نیروهای حامی او را آشکارا طیف اجتماعی حامی رژیم حسنی مبارک تشکیل می‌دادند. بنابراین در عرصه داخلی تلاش کرد تا از سه ضلع اصلی تحولات مصر یعنی اسلام، انقلاب و توده‌های فقیر تا آنجا که می‌تواند استفاده کند.

در عرصه سیاست خارجی نیز سیسی و دولت او در فاصله 30 ژوئن (9تیر 92) تاکنون سعی کرده‌اند همه را راضی نگه دارند بعنوان مثال در حالی که ارتش مصر وابستگی عجیبی به آمریکا دارد، سیسی با سفرهایی که به مسکو داشت، سعی کرد علاوه بر ارائه یک وجهه مستقل ازخود روسیه را نیز با خود همراه کند کما اینکه متقابلا روس‌ها اعلام کردند که از ثبات و آرامش مصر حمایت می‌کنند و در پاسخ به منتقدان می‌گفتند فضای مناسب آمریکایی‌ها برای سیطره بر مصر هرج‌ومرج است و ما می‌توانیم در مصر با ثبات روابط مناسبی با قاهره برقرار نمائیم. نمونه دیگر: سیسی تلاش وسیعی کرد تا روابط مصر و عربستان را توسعه دهد و از این رو هیئت‌های مصری و عربستانی طی این یک سال به ریاض و قاهره در حرکت بودند اما با این وجود مواضع مصر و عربستان در این دوره در خصوص سوریه کاملا متفاوت از یکدیگر بود. در حالیکه عربستان از هر جنایتی علیه دولت و مردم سوریه حمایت می‌کرد اما مصر سیسی روابط مناسبی با دولت دمشق داشت به عبارت دیگر سیسی سعی کرد ایران و عربستان را توامان راضی نگه دارد.

2- حمدین صباحی در این انتخابات شانسی برای پیروزی نداشت چرا که نه در ساختار حکومت و نه در ساختار حزبی جمعیتی مصر دارای جایگاه برجسته‌ای نبود. صباحی در این انتخابات چشم به شکسته شدن قهر اخوانی‌ها و سایر طیف‌های اسلام‌گرا و بخشی از نیروهای جوان جبهه تمرد دوخته بود و گمان می‌کرد این‌ها برای آنکه وضع بدتر نشود، سکوت و قهر را شکسته و به سمت او می‌آیند اما این انتظار و تلاش‌های مبتنی بر آن به نتیجه نرسید البته در این میان آمادگی‌هایی در طیف‌های سلفی و جوانان 6 آوریل وجود داشت ولی این دو معتقد بودند بدون اخوان این حمایت‌ها سودی برای صباحی نخواهد داشت. با این وصف صباحی اگرچه با شعار «مبارزه با فساد و تروریزم» وارد میدان گردید اما نتوانست متناسب با آن یک جبهه قوی انتخاباتی را آرایش دهد. در عین حال برخلاف آنچه بعضی از رسانه‌های عربی تبلیغ کرده‌اند، حضور حمدین صباحی یک حضور جدی و اثرگذار بود چرا که از یک سو بدون او رژیم ناچار بود به جای انتخابات به برگزاری رفراندم که از قضا در مصر مرسوم هم هست تن دهد که این مشروعیت دولت را با دشواری مواجه می‌کرد و لذا آنچه طی دو روز گذشته در مصر برگزار شد واقعا یک انتخابات بود هرچند می‌توان درباره مشروعیت دولت برگزارکننده به دلیل آنکه از مجرای قانونی روی کار نیامده تردید کرد. از سوی دیگر حضور صباحی سطح مشارکت را تا حد قابل قبولی افزایش داد و کاندیدای ناصر‌ی‌ها هم برای پیروزی آمده بودند برای آرایش صحنه انتخابات. اما با این همه صباحی به هر میزان از آراء که دست یافته باشد، پیروز به حساب می‌آید چرا که او با حضور در انتخابات جایگاه خود را در مصر تثبیت کرد و به یک آلترناتیو ملی تبدیل گردید. صباحی می‌داند که رای واقعی ناصریست‌ها در مصر بسیار کم است و در شرایط عادی قادر به ایفای نقش جدی نخواهند بود و ناچارند همواره از طریق ائتلاف‌ها وارد عمل شوند. هم‌اینک در این انتخابات صباحی توانست جایگاه خود را از یک «مؤتلف» به یک «آلترناتیو» ارتقا دهد و این برای آینده او کارساز خواهد بود.

3- اخوان‌المسلمین در این انتخابات بازی پراشتباهی را ارائه کرد کمااینکه در دوره یک ساله حکومت خود خطاهای زیادی مرتکب شد. اخوانی‌ها باید همه حواس خود را روی شکستن فضای فعلی متمرکز می‌کردند فضایی که در آن اخوان به گوشه رینگی با چند حریف جا داده شده است. اخوان‌المسلمین باید می‌دانست که شرکت مردم در انتخابات یک پروسه سیاسی است که فعالان اجتماعی از ورود به آن چشم‌پوشی نمی‌کنند و با کسانی که به انتخابات روی خوش نشان نمی‌دهند، دوستی نخواهند داشت. اخوانی‌ها گمان می‌کردند که در این انتخابات اکثریت حدود 13 میلیون نفری که در خرداد 91 به کاندیدای آنان رای دادند، از شرکت در این انتخابات اجتناب ورزیده و سبب متلاشی شدن مشروعیت رژیم نظامی می‌شوند.

با وجود آنکه باطل بودن این نظریه حتی برای ناظران خارجی هم آشکار بود، اخوان بر نتیجه‌بخش بودن آن تاکید می‌کرد. اما انتخابات برگزار شد و همان کسانی که دو سال پیش به محمد المرسی رای دادند هم به صحنه آمده، بخشی به سیسی و بخشی هم به صباحی رای دادند. اگر اخوانی‌ها در این انتخابات مشارکت کرده بودند می‌توانستند بخش زیادی از آراء مرسی را به سمت صباحی سوق دهند البته ممکن بود این اقدام نیز مانع پیروزی سیسی نشود اما در نهایت اخوان و توده‌هایی که به صباحی رأی داده بودند، یک جبهه مشترک شده و در ادامه از حمایت آنان در مواقع فشار بهره‌مند می‌شدند و این تا حد زیادی دست دولت سیسی را در آینده از افزایش تضییقات علیه اخوان‌المسلمین می‌بست. در واقع می‌توان گفت در دوره بیداری اسلامی، استراتژی مردمی، مشارکت و هجوم به صندوق‌های رأی است و کسانی که این فراست را ندارند از حامیان بیداری اسلامی هم جا می‌مانند هرچند در صحنه‌ای مظلوم هم واقع شده باشند. با این وصف همانطور که سیسی هم در ایام تبلیغات انتخاباتی بیان می‌کرد، دوره سخت‌تری در انتظار اخوان‌المسلمین است.

4- مصری‌ها در این دو سال مشکلات عدیده امنیتی داشتند و تعداد کشته‌های آنان در این دو سال چند ده برابر شهدای آنان در انقلاب بهمن 89 بود و از این رو به طور طبیعی آنان در پی «چهره‌ای مصمم» با ابزارهای لازم امنیتی بودند تا بر بحران ناامنی‌های موجود غلبه نمایند. این در حالی است که ارتشی‌ها در حوزه اقتصادی نیز طی 30 سال گذشته چهره بالنسبه موفقی را از خود نشان داده بودند از این رو وقتی السیسی شعار «همه علیه فقر و ناامنی» سر می‌داد، مصریان تا حد زیادی باور کردند. اما در عین حال باید گفت که به احتمال بسیار زیاد، رفتار همه‌گرایانه سیسی در دوره قبل از ریاست جمهوری با رفتار او در دوره پس از انتخابات تا حد زیادی متفاوت باشد و این شامل دو عرصه داخلی و خارجی می‌شود. خیلی بعید است که سیسی گروه‌های داخلی را در حکومت خود به اندازه‌ای که آنان را راضی کند، مشارکت دهد و نیز خیلی بعید است که روابط با عربستان و روسیه به این شکل باقی بماند. روابط مصر و عربستان از این پس به همان سطح روابط این دو کشور در دوره حسنی مبارک خواهد رسید یعنی «نه چندان گرم و موثر» و روابط با روسیه نیز به ضعف خواهد گرائید. درباره رابطه با ایران نیز نمی‌توان از سیسی پس از آن که به قدرت رسید، انتظار چندانی داشت.