با سید مرتضی طباطبایی که در آن زمان قائم مقام وزیر کشور در شورای شهر و شهردار تهران در سالهای 1366 الی 1368- بود وحسین طیرانی معاون او که بعدها اولین شهردار منطقه 21 شد، درباره مراسم تدفین، خاکسپاری و تشییع پیکر امام خمینی (ره) به گفتوگو نشستیم.
آنچه در ادامه میآید ناگفتههای سید مرتضی طباطبایی - شهردار وقت تهران که از منسوبان حضرت امام نیز است و معاونش حسین طیرانی - اولین شهردار منطقه 21 (که ابتدا تنها محدوده حرم امام بود) - از زمان فوت امام و مکانیابی محل تدفین ایشان است.
از شب رحلت امام و اتفاقاتش بگوئید؟
طباطبایی: فوت امام ناگهانی اتفاق افتاد، شب حاج احمد آقا مرا خواستند و به من گفتند که محلی را برای دفن امام در نظر بگیرم که ترجیحا در جوار بهشت زهرا باشد و آنرا از مالکین خریداری کنیم. شما تحقیق کرده و بگوئید کجا مناسبتر است.
آیا تاکید به بهشت زهرا داشتند ؟
طباطبایی: گفتند کنار بهشت زهرا باشد تا بتوان آن را خریداری کرد و مستقل از املاک دیگران باشد. صبح با هلیکوپتر من و آقای انصاری و آقای سراج، رفتیم و جایی که الان است را وسط سبزهزار انتخاب کردیم. آنجا زمین سبزیکاری بود. از مالکان آنجا پرسوجو کردیم و گفتیم برای حضرت امام میخواهیم این زمینها را تملک کنیم. گریه کردند و گفتند که ما مجانی میدهیم اما من گفتم ما زمینتان را میخریم و محبت شما به امام رضایت شماست. به این ترتیب نقشه ملک را پیاده و آن قطعه را تملک کردیم. بعد آقای محمد حسن طیرانی - معاون وقت امور مناطق شهردار تهران در سال 66 تا 68 - را به عنوان شهردار منطقه 21 معرفی کردیم و وزارت کشور هم موافقت کرد و بعد با همکاری وزارت جهاد و استانداری و سپاه به ساماندهی منطقه 21 مشغول شدیم.
طیرانی: همانطور که گفته شد خانواده امام به این دلیل که میدانستند حرم امام یک زیارتگاه میشود و فضای زیادی می خواهد در قسمت جنوبغربی بهشت زهرا که اراضی کشاورزی و متعلق به افراد محلی بود، آنجا را انتخاب کردند. با توجه به مسائل شرعی که وجود داشت، آنجا مناسب اعلام و تأیید شد. در آن زمان من به عنوان شهردار حرم با حفظ سمت معاون شهردار منصوب شدم، چون اگر کسی مسئولیت اجرایی نداشته باشد، کارش پیش نمیرود و منطقه حرم در مناطق 20 گانه نبود.
من بنابر توصیه و تاکید طباطبایی و البته خانواده امام تمام هزینههای مالکین را بهشان دادم. با حضور آقای فراهانی - مدیر کل املاک شهرداری ، کارشناس آوردیم و تمامی اراضی دیوار غربی و جاده شمالی بهشت زهرا و جاده قدیمی که در آن منطقه وجود داشت را قیمتگذاری کردیم.
تمام مالکین را آوردند و پول تمامشان را به قیمت روز یا حتی بیشتر، شهرداری پرداخت کرد و تمامی اراضی تملک شد. حتی چون آنجا محل کاشت صیفیجات و سبزیجات بود پول تمام کشتی که انجام شده و هنوز از زمین بیرون نیامده بود را هم حساب کردند و دادند و حتی یک وجب از آن املاک هم غصبی نیست و همهاش تملک شدهاند.
اینکه این فضای نسبتا بزرگ درنظر گرفته شده بود علتش این است که از همان اول خانواده امام میخواستند صحن و سرایی به این بزرگی وجود داشته باشد یا به خاطر جمعیت این فضا را موقت در نظر گرفتند؟
طیرانی: به هر حال امام، شخصیت بزرگی بود. میدانستند مراجعه زیاد است و به فکر آینده بودند. امام شخصیتی نبود که یک فضای 500 متری داشته باشد و در واقع آقایان به فکر آینده بودند. به هر حال طراحیها انجام شد و وزارت مسکن و دستگاههای مربوط نقشهها را کشیدند. محل مرقد حضرت امام هم مشخص شد و اول یک طرح اولیه تهیه و خیابانبندی و دسترسی به جادهها را در نظر گرفتند.
این کارها، زیر نظر شهرداری بود؟
طیرانی: زیر نظر شهرداری و جهاد سازندگی انجام شد. من هم با کسب اجازه از ایشان، یک کانتینر بردم در آن اراضی گذاشتم. تعدادی صندلی و 80-70 گلدان هم بردیم و محلی را مشخص کردم. یک بیسیم هم وصل کردم و آنجا شهرداری منطقه شد. آن موقع 20 منطقه داشتیم. در آن 20 منطقه سه شیفت اکیپ عمرانیشان را که مهندس و پیمانکار و ... را شامل میشد به انضمام اداره کل فنی همه امکانات را در اختیار من گذاشتند و در سه شیفت عصر و صبح و شب کار میکردیم. من تا 3 نصفه شب هم آنجا میماندم.
در آن چند روز اول و بعد از آن چطور آن حجم جمعیت را کنترل و پوشش می دادید؟
طیرانی: تمام خدماتی که لازم بود مانند تأمین آب و نظافت و ... بر عهده شهرداری بود. امکانات شهرداریها از هر منطقه را به آنجا آورده بودیم، آب و سایر امکانات را به صورت صحرایی آماده کردیم. در همین راستا، خیابانبندی و نهرکشی انجام شد. چندین هزار کامیون مخروط آوردیم و جدولها را برپا کردیم و این شرایط تا چهلم امام، ادامه داشت.
این اقدامات همه یک دفعه صورت گرفت، هزینه و پولش چه طور و از کجا بود؟
طیرانی: نیروها دست من بود نه هزینهها اما می دانم که در آن روزها کارگران و نیروها شبانهروزی با امکانات فرسوده برای امام کار میکردند.
ماشین در اختیار شهرداری 2 تن بیشتر بار نمیبرد. ما با همین امکانات کار میکردیم البته وزارت جهاد خودروهای دیگری را میآورد که 15-10 تن حجم داشت. کیفیت کار ما و کار دیگران از صفر تا صد فرق میکرد. همه این کارها 40 روزه صورت میگرفت. اول همه چیز با مثلا 50 تا کانتینر بود و شهرداریهای مناطق دیگر، امکانات میآوردند و کانتینر میگذاشتیم. تا چهلم امام تمام آنجا را لولهکشی آب کردیم و جادههای منتهی به حرم را مشخص کردیم چون اصلا جادهای آنجا نبود. در آن زمان آقای حجتی - وزیر جهاد وقت و تیمشان و از تیمهای شهرداری بازرسیهایی انجام میدادند. همه جهادی کار میکردند این طور نبود که در 2-3 ساعت کار کنند. یادم است، زمانی کامیون کامیون هندوانه میخریدم و به کارگران میدادم تا در هوای گرم آن روزها کار روی زمین نماند.
ایسنا: در آن دوران ناهماهنگی بین ارگانها وجود داشت؟ یا ارگانی بود که سنگاندازی کند؟
طیرانی: خیر، هیچکس سنگ اندازی نمیکرد.
شما اختیار کامل داشتید؟
طیرانی: بله من از طرف شهرداری تهران هر تصمیمی که آقای طباطبایی میگرفتند اجرا میکردم.
طباطبایی: ممکن بود در همکاریها به دلیل نداشتن امکانات کوتاهی کنند، اما هیچکس سنگاندازی نمیکرد و این به خاطر تعصبی بود که به امام داشتند.
طیرانی: فضا آن موقع طور دیگری بود. شخصیت امام همه را جذب میکرد. پیکر امام دو سه روزی در آن محفظه شیشهای در مصلی بود و پیکر امام راحل را برای دفن به این محل آوردند.
طباطبایی: روزی که امام را حرکت دادیم با هلی کوپتر، شلوغی و ازدحام زیادی بود، وقتی که پیاده شدیم آنقدر ازدحام بود که نشد دفن کنیم. مردم به عنوان تبرک حتی دوست داشتند دستشان به پیکر امام برسد. به این ترتیب فوری با هلیکوپتر به جماران برگشتیم. آقایان حاضر مشورت کردند که چه کار کنیم؟ گفتیم با این ازدحام که نمیشود کاری کرد. بگذارید 48 ساعت دیگر یک اعلام رسمی بکنیم چرا که از شهرستانها هم راه افتادهاند و دارند میآیند و جمعیت بیشتر میشود. حالا که اینطور است باید با یک برنامهریزی دیگر کار کنیم. با این موضوع موافقت شد و پیکر امام به سردخانه منتقل شد. بعد که گذشت این دو روز ، دیدیم شرایط فرق نکرده است.
آقای ناطق نوری که در روز ورود امام به ایران در بهشت زهرا خیلی کمک کرد در روز دفن امام هم خیلی کمک کرد و در آن روز همراهمان بود. پیشنهاد شد که باید هلیکوپتری بیرون محوطهای که امام میخواهد دفن شود ببریم و وانمود کنیم که امام آنجاست، چراکه پاسدارها و محافظین حریف مردم نمیشدند. در نهایت همین کار را کردیم و هلیکوپتر نشست و مردم به همان طرف رفتند و هلیکوپتر دیگر آمد نشست و با سرعت امام را دفن کردیم، خیلی روز عجیبی بود.
طیرانی: آدم اصلا نمیتواند ازدحام آن موقع را بیان کند.
طباطبایی: مسأله دیگر مسأله مالکیت مرقد امام است، چون آن زمان میگفتند که زمینها غصبی است!
پول زمینهای خریداری شده را چه کسی داد؟
طباطبایی: اول شهرداری خریداری کرد و پس از این مراسمها "بیت" پول را پرداخت کرد. مسئول همه امور بیت حاج احمد آقا بود. من به ایشان گفتم ما تملک میکنیم و کار را انجام میدهیم بعد شما هزینه را بدهید. ایشان هم موافقت کرد و بیشتر از آنچه که باید برای آن 15-10 هکتار به مالکها دادند. حتی پول کشت، کار برداشت نشده را هم حساب کردند و پرداخت کردیم.
البته این ساختمانهایی که الان میبینید مربوط به توسعه حرم در این سالهاست. بخشی از این فضا محلی برای نگهداری اسرای عراقی بود و توسعه در ابتدا به این اندازه نبود. تا جایی که امروز آبنما وجود دارد مجموعهای بود که ما تملک کردیم و بقیهاش که الان شهر آفتاب شده و آن طرف دانشگاه شاهد است برای طرح شهر آفتاب است که بعدا اضافه شد که برخی وقف است و برخی تملک شده است. در این سالها هم سازمان پارکها و سازمان بهشت زهرا در عمران و آبادی آنجا سهم بسزایی داشتهاند. البته برای چهلم و سالگردهای بعدی تلاش شد تا مسیر دسترسی به حرم راحت شود و لازم نباشد تا مهمانان خارجی برای رسیدن به حرم از داخل شهر و نقاط محروم بگذرند، به همین دلیل توافقاتی با پادگان هوانیروز انجام تا با برداشتن یک دیوار راهی برای عبور و باز شدن مسیر به سمت بهشت زهرا باز شود و ما درنهایت به هر شکلی بود این کار را انجام دادیم.