صراط: "مقام معظم رهبری به برخی از بزرگان شورای نگهبان فرمودند که اگر دلایل رد صلاحیت و یا عدم تأیید شخصی اظهاراتی بوده که نسبت به من داشتهاند، شما این نظر را نادیده بگیرید".
فتنه 88 یکی از پیچیدهترین بحرانهایی است که دشمنان انقلاب اسلامی در داخل و خارج از کشور با تمام توان خود برای براندازی نظام جمهوری اسلامی پای میدان مبارزه آمدند. عباسعلی کدخدایی در این دوره سخنگوی شورای نگهبان بود که میتوان گفت به دلیل مسئولیتی که داشت نسبت به اتفاقات پشتپرده و شرایط آن زمان به خوبی مطلع است. از این رو به اطاق مصاحبههای شورای نگهبان رفتیم تا پای صحبتهای عباسعلی کدخدایی در مورد شیوه مدیریت رهبر معظم انقلاب در بحرانها بنشینیم.
یکی دیگر از مسائلی که توانست بحرانی را در کشور ایجاد کند، موضوع احراز صلاحیتها توسط شورای نگهبان است که حتی در دورهای برخی نمایندگان مجلس ششم در این رابطه تحصن کردند و یا رئیس دولت وقت میگوید:«اگر قرار باشد همه با هم میریم» و پیرو این صحبت حتی برخی از فرمانداران نیز استعفا دادند. بر همین اساس یکی دیگر از محورهای گفتوگوی ما با عضو سابق حقوقدان شورای نگهبان در مورد برخورد مقام معظم رهبری با موضوع احراز صلاحیتها بود که وی حرفهای شنیدنی بسیاری را در این زمینه داشت.
مشروح گفتوگو با عباسعلی کدخدایی به شرح زیر است:
بسمالله الرحمن الرحیم. آقای دکتر از اینکه فرصتی را به ما دادید تا بتوانیم از نظرات و اظهارت شما استفاده کنیم کمال تشکر را داریم. اگر اجازه بفرمایید در رابطه با مدیریت رهبر معظم انقلاب در بحرانها صحبت کنیم. یکی از بحرانیترین شرایط کشور در سال 88 بود که تدابیر و هدایت مقام معظم رهبری باعث شد از این بزنگاه بزرگ تاریخی عبور کنیم. آن زمان شما سخنگوی شورای نگهبان بودید، مقام معظم رهبری در آن دوره چه شاخصههایی در مدیریتشان بود که باعث شد فتنه خنثی شود؟
کدخدایی: من هم سلام و خیر مقدم عرض میکنم خدمت دوستانمان در خبرگزاری تسنیم و ایام خجسته ماه رجب و همچنین ایام خجسته نیمه شعبان را تبریک عرض میکنم و امیدوارم که از برکات این ماه بهره ببریم. سؤالی که حضرتعالی اشاره فرمودید اگر اجازه دهید من مقدمهای را در خصوص رهبری در نظام اسلامی عرض کنم و اینکه اصولاً قانون اساسی ما چه نگاهی به مقام رهبر دارد، چه شرایطی است و برسیم به واقعیتهای موجود امروزمان.
چون که ایام مبعث پیامبر عظیم الشان هم است خوب است نگاهی مختصر داشته باشیم به فلسفه حکومت در اسلام و اینکه ایجاد و تأسیس حکومت در اسلام یک هدف مادی و یک هدف دنیوی صرف نیست. اصولا پیامبر و همه پیامبران عظیم الشان ما در طول تاریخ برای هدایت و راهنمایی انسانها به روش صحیح زندگی مبعوث شدند و در رأس آنها پیامبر عزیز و بزرگوار ما که به عنوان خاتم پیامبران برای هدایت جامعه به یک راه صحیح و برای نیل جامعه به یک غایت مشخص مبعوث شدند.
ما طبعاً اعتقادمان این است که پیامبر هم رهبر دینی برای ارتباط انسانها با خداوند و هم رهبر عرفی و دنیایی ما بودند. از نظر اسلام نمیتوانیم حکومت را تفکیک کنیم به بخشی عرفی و مادی و بخش دیگر را که سیاسی است را نمیتوانیم واگذار کنیم، این همان بحثی است که امروزه سکولاریسم به آن پرداخته است. در یک چنین شرایطی طبیعی است که اسلام برای حکومت این ارزشی که قائل است برای رهبر جامعه اسلامی هم بسیار اهمیت قائل شده است.
به تعبیر قرآن کریم پیامبر به عنوان یک اسوه، یک الگو و نمونه برای جامعه بشری مبعوث شده است که در همه زمینهها الگو باشد؛ یعنی شایستگیهای لازم را پیامبر عظیمالشان ما داشته است. بعد از پیامبر بزرگوار ما بعد از ائمه معصومین (صلواتالله علیهم اجمعین)، از نگاه ما به عنوان تشیع، رهبری یک مسئله کلیدی و مهم است و هیچگاه رهبری فراموش نشده است و لذا میبینیم که سفر حجی که پیامبر عظیمالشانمان داشتند جایگاه رهبری و رهبر آینده را تعیین می کند. این نشان دهنده اهمیت رهبر و جایگاه رهبری در نظام دینی ما نیز است.
همین طور بقیه ائمه بزرگوارمان که درطول تاریخ حضور داشتند. اصولا تشیع نگاهش با برخی فرق مذهبی دیگر این تفاوت را دارد که نسبت به رهبری و جایگاه رهبری حساس است و و نمیتواند هر کسی را بپذیرد و قبول کند. در یک چنین شرایطی در طول تاریخ بعد از اسلام ما میبینیم که تشیع یک مکتب و مذهب مبارزه شناخته میشود در جهت اینکه حکومتی که شکل میگیرد یک حکومت شایسته باشد و رهبر و رهبرانی که در این حکومت مسئولیت دارند باید اکثرا شایسته و افراد صالحی باشد. شیعه نمیتواند به هر کسی تمکین کند و میبینیم مبارزاتی که در طول تاریخ وجود داشته بر حول همین محور رهبری و حکومت اسلامی بوده است.
خب می رسیم به دوران قبل از انقلاب خودمان و مبارزاتی که حضرت امام (ره) داشتند. اگر از دهه 40 شروع کنید امام یک نکته کلیدی داشتند و بسیار در صحبتهایشان این را هم اشاره کردند و تا زمانی که در قید حیات بودند به این مسئله تأکید داشتند و آن اینکه نظام اسلامی با رهبران شایسته باید شکل بگیرد. خطابههای مهم امام را ملاحظه بفرمایید که در دهه 40 خطاب به شاه و سران رژیم گذشته میگفت: شما صلاحیت ندارید که جامعه را اداره کنید و مدیر جامعه باشید.
یک نگاه دقیقِ اسلامی نسبت به رهبری جامعه و نسبت به رهبری حکومت و دیدید که تا همین آخر قبل از پیروزی انقلاب خیلی از افراد و حتی افرادی که خیراندیش و دلسوز بودند از حضرت امام میخواستند که در این زمینه کوتاه بیاید اما ایشان یک کلمه گفتند که «شاه باید برود» و هیج نظامی که منسوب به شاه باشد نمیتواند شکل بگیرد و ادامه حیات دهد. امام پافشاری میکردند، به دلیل همین وضعیتی که ما در اسلام نسبت به جامعه اسلامی داریم. امام به هیچ وجه شاه را مناسب حکومت نمیدانستند و وقتی اوضاع به این وضعیت رسید امام پافشاری کردند تا انقلاب اسلامی هم به پیروزی رسید و جامعه اسلامی شکل گرفت.
بعد از پیروزی انقلاب هم ما چه در شکلگیری قانون اساسی و چه در عمل این نگاهِ حضرت امام را شاهد بودیم. تئوری ولایت فقیه که از سوی امام مطرح شد و یا بگوییم اجرایی شد و در عمل پیاده شد تئوری بسیار عظیم اسلامی است که میتواند در عمل پاسخگوی جوامع مختلف در طول تاریخ و برگرفته از آموزه های اسلامی باشد و این تئوری با حمایتهای حضرت امام در قانون اساسی اسلامی ما لحاظ شد، حالا مبانی شرعی آن جای خود را دارد.
ما در بحث قانون اساسی که وارد میشویم، اولاً رهبر جامعه باید یک کارشناس اسلامی باشد. در درجه اول یک دین شناس باشد، زیرا میخواهد جامعه را هدایت کند. جامعه نیازمند اجرای احکام اسلامی است و هر کسی نمیتواند هدایت جامعه اسلامی را بر عهده بگیرد، بنابراین در درجه اول باید کارشناس اسلامی باشد. اینها در قانون اساسی ما در اصل 5 و اصل 109 آمده است. در چنین وضعیتی و شرایط اسلام شناس بودن، کارشناس دینی بودن و اینکه شخص باید اصطلاحاً مجتهد باشد و صلاحیت افتاء (فتوا) در مسائل مختلف فقی را داشته باشد. این تعبیری است که در اصل یکصد و نهم قانون اساسی هم آمده است.
اما فراتر از اینها چیست؟ مشروح مذاکرات قانون اساسی را مجلس خبرگان اول را نگاه میکنیم، نگاههای دقیقی از سوی علما مطرح شده است. شرط شجاعت، عدالت و فراتر از عدالت، امانت و تقوا است. تعبیری را حضرت آیتالله جنتی در مشروح مذاکرات دارند که تعبیر جالبی است. ایشان میفرمایند ما به صرف عدالت و عادل بودن نمیتوانیم اکتفا کنیم و باید فراتر از عدالت مرسوم باشد، زیرا یک عدالت است که ما معمولاً برای ائمه جماعات در نظر میگیریم، همین که شما میبینید کار خطایی مرتکب نمیشوند و ظاهرش صلاح است، کفایت می کند؛ آیا برای رهبری جامعه نیز همین گونه است؟ خیر. شرط تقوا و امانت گذاشته میشود.
امانت فراتر از عدالت است و اینها در اصول پنجم و یکصد و نهم قانون اساسی ما آمده است. شجاعت، تدبیر، مدیریت، آگاه بودن به زمان و اجتهاد به عنوان اسلامشناسی واقعی و اینها مواردی است که در این دو اصل آمده است و میتوانید به آن مراجعه کنید.
خب! در زمان حضرت امام (ره) همه در این شرایط برای امام (ره) متفق القول بودند که امام مجتهد است. اجتهاد که حدی نداشت و سالها بود که امام به درجه اجتهاد رسیده بودند. بحث شجاعت امام هم زبانزد بود، حتی دشمن به شجاعت حضرت امام (ره) معترف بود. در سختترین بحرانها امام بود که ایستادگی میکرد و پیروزی انقلاب مرهون استقامت حضرت امام بود. همین جمله امام که همیشه فرمودند: شاه باید برود. همان طور که عرض کردم بسیاری خدمت امام میرفتند و میگفتند شما از این امر کوتاه بیایید ولی امام نپذیرفت. بحثی بود قبل از انقلاب، بحث شاه باید برود، برای رژیم گذشته و کشورهای دیگر بسیار سنگین بود اما امام ایستادگی داشت.
در پیروزی انقلاب و 22 بهمن شما شنیدید که خیلیها باز واسطه شدند وقتی که حکومت نظامی تقریبا در سراسر کشور در ساعت 4 بعدازظهر اعلام شد، امام فرمودند که مردم به خیابان ها بیایند. خیلیها خدمت امام فرمودند که مردم کشته میشوند ولی باز امام فرمودند "نه"، مردم به میدان بیایند. اینها نشانه های شجاعت رهبری انقلاب اسلامی است.
در مدیریت و تدابیری که حضرت امام داشتند و در حوداث مختلف، تدبیر، مدیریت و شجاعت امام به منصه ظهور رسید. بعد از رحلت امام هم خداوند به مردم و کشور ما توفیق داد و ما یک رهبری را شاهد بودیم که تالیتلو حضرت امام بودند و به عنوان شاگرد مکتب امام، حضرت آقا در واقع در همان مسیر ادامه راه دادند.
نگرانیهایی بود و همان طور که مستحضر هستید در زمان حیات امام اقداماتی برای جانشینی امام شد اما به نتیجه نرسید و بعدها برای مردم نیز کشف شد که حضرت امام خود به چنین وضعیتی مایل نبودند. ما الان بعد از رحلت حضرت امام در این دورههای طولانی که گذشته است شاهد وجود یک رهبری هستیم که مثل حضرت امام حرکت میکند.
بر اساس شرایطی که در قانون اساسی داریم، از جهت ما حقوقیها در همان چارچوب قانون اساسی است و شرایطی که لحاظ شده است میبینیم که مصداق بارز حضرت آقا هستند. البته کسانی که نزدیکتر به ایشان هستند چنین مسائلی را مطرح کنند، من در آن حد نیستم ولی آنچه در طول دوران من شاهد بودم یا کم و بیش در جریان آن قرار گرفتم بحث شجاعت حضرت آقا است که بخواهید مطرح کنید،در قانون اساسی هم به عنوان یک شرط آمده است.
در بسیاری از صحنههایی که داشتیم و برخی از آنها را من شاهد بودم و شاید بعضی مسئولین اعتقاد نداشتند، شاید نظر کارشناسیشان هم این بوده، نه اینکه خدای ناکرده حرجی بر آنها باشد، حالا از جهت کارشناسی نظر دیگری داشتند. حضرت آقا نظر مبارکشان این بوده که آن موضوع ادامه پیدا کند و بعد از مدتی برای خود آن مسئولین روشن شد که نظر حضرت آقا صحیح است. یک نمونه آن بحث سوریه است. سوریه اتفاق عظیمی است در جهان، به خصوص در خاورمیانه که تمام استکبار غرب بسیج شده است که این سنگر مقاومت را از دست مسلمانان بگیرد.
تعبیر ما این است که سنگر مقاومتی است و استکبار غرب برای حفظ رژیم صهیونیستی متحد شده است که مسئله سوریه را حل کند. خب اتفاقاتی که افتاد را شما بهتر از ما شاهد هستید. گاهی اوقات من شاهد بودم که برخی از مسئولان عالی رتبه از این وضعیت ناامید شده بودند و فقط مقاومت و شجاعت رهبری بود که این مسئله را پیش میبرد. الان و امروز که خدمت شما صحبت میکنم اکنون وضعیت سوریه خیلی خوب است و انتخابات برگزار می شود. یک وضعیتی به نفع جهان اسلام است، اما اگر این وضعیت خوب را داریم باید قدردان شجاعت و مقاومت حضرت آقا باشیم که ایستادگی کردند و مسئولان را را در این جهت هدایت کردند که در این جهت حرکت کنند. امروزه کشورهای بزرگ آمدهاند و نظر ایران نسبت به سوریه را جویا شوند که بسیار ارزشمند است.
در بحثهای داخلی هم به همین صورت است که در قضیه سال 88 همانگونه که اشاره کردید و من در آنجا مسئولیت اجرایی هم داشتم و برخی از مسئولان عالی رتبه هم به آنجا مراجعه میکردند و میگفتند مثلا جامعه دچار بحران شده است و چگونه باید این بحران را جمع کنیم. باید اقداماتی انجام دهیم و به اصطلاح عامیانه باید امتیازاتی را به طرف مقابل دهیم اما یک چیز برای همه روشن بود و آن اینکه طرف مقابل تخطی از قانون کرده است و خلاف قانون حرکت می کند. رهبری به هیچ وجه حاضر نبود که از اجرای قانون مماشات کند و در این زمینه علی رغم اینکه بعضی از مسئولین پیشنهادهایی را داشتند ولی همیشه پیشنهاد رهبری تأکید بر اجرای قانون بود که این را در جلسات شنیدید.
مثلا در جلسه 26 خرداد که ما همراه رؤسای ستادها بودیم؛ در آنجا تصریح کردند که قانون اجرا شود. به شورای نگهبان و وزارت کشور خطاب کرند که قانون اجرا شود ولی از آن طرف هم کوتاه نیامدند. یکی از اعضای رؤسای ستادها، به اصطلاح رؤسای ستادهای انتخاباتی، اعلام کردند که ما میدانیم که هیچ گونه تقلبی نشده است ولی برای اینکه مسئله اجتماعی ما حل شود بگویم نامزدی که برنده شده است کنار رود. اینها برای چیست؟ بهتر است بگوییم قانون اجرا شود و چرا باید خلاف قانون مرتکب شویم. تأکید ایشان بر اجرای قانون بود.
وقتی محتوایی بحث مطرح میشود ایشان میفرمایند قانون اجرا شود. ما چرا باید سراغ یک راهکار غیرقانونی برویم و این بحثها نشان از این بود که بعضیها نگران شده بودند که ممکن است اتفاقاتی بیفتد. من به خوبی این وضعیت را لمس میکردم که ایشان شجاعانه در اجرای قانون تأکید دارند و بسیار مسئله مهمی بود که اتفاق افتاد و مسایل دیگر. در بحث های دیگر هم به همین صورت است.
بحث عدالت ایشان اگر بخواهم مثال بزنم در همان جلسهای که از اعضای ستادها در پایان جلسه اشاره کردند اینهایی که بعضیهایشان دستگیر شدند دانشجو هستند و شما دستور دهید که دانشجویان آزاد شوند. یک تبعیض ناروا را از حضرت آقا میخواستند. ایشان فرمودند مگر فرقی بین دانشجو و غیردانشجوست که دانشجویان آزاد شوند و غیر دانشجویان حبس باشند، لذا بهتر است که قانون نسبت به همه اجرا شود و اگر کسی تخلفی و جرمی مرتکب شده است طبق قانون با او رفتار شود و اگر تخلفی مرتکب نشده است طبق قانون آزاد شود و اینگونه بهتر است. روز 26 خرداد هم در جمع رؤسای ستاد انتخاباتی، آن هم فضای بحرانی که اصطلاحاً در بیرون بود، تأکیدشان بر اجرای قانون بود. این عدالت، قانونگرایی و شجاعت ایشان را میرساند.
آقای دکتر قبل از انتخابات ریاست جمهوری 88، مقام معظم رهبری در سخنرانیای که در مشهد مقدس داشتند هشدارهایی را در مورد فتنهانگیزیها دادند و توصیههایی نیز به مسئولین داشتند. برخی می گویند مدیریت بحران رهبر معظم انقلاب قبل از انتخابات شروع شده بود. با توجه به اینکه در آن زمان شما نیز در جریان فرآیند انتخابات بودید، شاخصههای مدیریت رهبر معظم انقلاب برای عبور کشور از بحرانها چگونه بود؟
کدخدایی: ببینید نکتهای را خدمتتان عرض کنم و آن اینکه یکی از روشهایی که حضرت آقا دارند و من خاطرم است که حضرت امام هم روی آن تأکید داشتند و در این مسیر حرکت میکردند بحث قانونگرایی ایشان و ارجاع موضوع به نهادهای قانونی است و بدین گونه نیست که ایشان در همه زمینهها ورود و دخالت کنند و بخواهند دستوری را بدهند. ایشان یک هدایتهای کلی دارند که در جلسات مختلف مطرح میکنند.
اصولاً دأب مقام معظم رهبری این است که موضوع به نهادهای ذیربط واگذار شود. من در طول مدتی که در شورای نگهبان بودم دخالت و دستور خاصی را از ایشان نمیدیدم. به جز آنکه تأکید بر اجرای قانون و رعایت قوانین مقررات شود. اینگونه نیست که شورای نگهبان و هر نهاد دیگری هر روز خدمت ایشان باشند و دستورات ایشان را ببینند چیست و بخواهند آن را اجرا کنند؛ شورای نگهبان در قانون اساسی وظیفهای دارد و آن را انجام میدهد و اگر جایی لازم باشد شورای نگهبان نظر ایشان را اخذ کند، خب به طریق متعارفی نظر ایشان اخذ و براساس آن نظر عمل می شود. یا اگر نظری مقام معظم رهبری داشته باشند ابلاغ میکنند و اطاعت میشود. البته اینها بسیار نادر است و به ندرت اتفاق میافتد.
آن هدایتهای کلی، راهنماییها و اشارتهایی که داشتند در مجامع عمومی مطرح فرمودند؛ مثلا در سخنرانیهای متعدد مانند مشهد، کردستان، کرمانشاه .. و جاهای دیگر ایشان نکاتی را میفرمودند و همانها ملاک و معیار برای همه است، نه فقط برای شورای نگهبان، بلکه وزارت کشور و وزارت اطلاعات و برای همه نهادهایی که در بحث انتخابات نقش دارند. آنچه ایشان همه مطرح میکردند و تأکید داشتند، یکی اجرای قانون و دیگری ارجاع موضوع به کارشناسان قانون است و نهادهای تخصصی.
باز مثالهایی را عرض میکنم؛ مثلا اگر در وقت انتخابات گزارشهایی از جاهای مختلف به دست ایشان میرسید و ایشان گزارشها را به شورای نگهبان و وزارت کشور ارجاع میدهند و توصیهشان این است که قانون و مقررات رعایت شود و هیچ توصیه دیگری ندارند و هیچ دخالتی در تصمیم گیری نمیکنند، مگر در زمانی مانند انتخابات یکی و دو دوره قبل که بنا بر مصلحتی تشخیص دادند که یکی دو نفر در شورای نگهبان که صلاحیت آن دو را احراز نکرد، آنها صلاحیتشان احراز شود و آن رسما و علنا اعلام شد و شورای نگهبان هم اعلام کرد و به اصطلاح هیچ پشت پردهای وجود نداشت. این اختیارات ولی فقیه است و استفاده شده است.
اگر خاطرتان باشد در دولت قبل در دورهای اختلافات بین دولت و مجلس زیاد شد، ایشان پیشنهادهایی را داشتند، بخاطر اینکه طرفین خدمت حضرت آقا زیاد میرسیدند و زیاد مکاتبه داشتند. قبل از تشکیل هیئت عالی حل اختلاف، مثام معظم رهبری مثلا دستوری فرمودند که شورای نگهبان کارگروهی را تشکیل دهد و این کارگروه با حضور نمایندگان مجلس و دولت موضوع را بررسی کند و حتی اگر لازم است کارشناسان بیرونی و نظرات ایشان را بررسی کند و نظر نهایی را دهد. شورای نگهبان مدتی این کار را انجام داد و فکر میکنم در مدت یک سال این کار ادامه یافت و نتایج خوبی هم داشت و نتیجه گزارشات خدمت حضرت آقا ارائه شد و ما از کارشناسان بیرونی و شورای نگهبان، مجلس، دولت و کارشناسان دعوت میکردیم و هر هفته جلساتی را به صورت مرتب داشتیم و این کار انجام گرفت. این نمونه اعتقاد رهبری به واگذاری کار به کارشناسان است.
در همین مسئله مقام معظم رهبری میتوانستند همان لحظه و بلافاصله تصمیم بگیرند و بگویند مجلس یا دولت این کار را بکند و لیکن و آن را به جمعی ار کارشناسان واگذار کردند. بعد هم که استمرار پیدا کرد، طبق بند هفت اصل یکصد و دهم هیئتی مشورتی تحت عنوان هیئت عالی حل اختلاف اعلام فرمودند که اکنون به ریاست حضرت آیت اله شاهرودی تشکیل شده است که موضوعات اختلافی بین دولت و مجلس را بررسی میکند و گزارش به ایشان میدهد و ایشان براساس نظر کارشناسی تصمیم میگیرند. اینها نمونههای بارز اعتقاد رهبری به امر کارشناسی است که واگذاری امر به کارشناسان از یک جایگاه بالایی برخوردار است و رهبری نظام بدون نظر کارشناسی ورود پیدا نمیکنند. در زمینههای دیگر هم مثلاً در زمینه اقتصاد، فرهنگ، سیاست و ... از این کارگروههای مختلف که کلیت آن را من در جریان هستم که بررسی میکنند و خدمت ایشان گزارش میدهند و ایشان بررسی میکنند.
همانطور که گفتید و نمونههایی را ذکر کردید در مشخصههای مدیریتی رهبر معظم انقلاب، تأکید بر اجرای قانون و ارجاع به کارشناسان است. از دیگر شیوههای مدیریتی رهبر معظم انقلاب در فتنه 88 که باعث میشود فضای مسموم ان دوران را به گونهای مدیریت کنند که نهم دیماه شکل بگیرد. شاخصههای دیگر مدیریت رهبر معظم انقلاب در بحرانها به چه صورت است؟
کدخدایی: ببینید در بحث فتنه 88، تلاش اولیه ایشان بود که از طریق اجرای قانون مسئله حل میشود. لذا از همان اول تأکیدشان بود که شورای نگهبان و وزارت کشور بر اساس قانون عمل کنند. ما هم آنجا تلاش کردیم واقعا آنچه معترضین و کاندیدای معترض دارند بررسی کنیم و نتیجه آن را به آنها اعلام کنیم.
شاید برای اولین بار در طول تاریخ انقلاب بود که تا این اندازه شورای نگهبان امکان بررسی شکایت معترضین را فراهم کرده بود و به هر شکلی که آنها مایل بودند در چارچوب قانون اعلام آمادگی کرده بودیم اما واقعیت امر این بود که اصولاً اینها از اجرای قانون فرار میکردند و اصلا حاضر نبودند قانون را بپذیرند. مثلاً ما دعوت کردیم به جلسه عمومی شورای نگهبان بیایید و صحبتهایتان را بکنید و اعتراضتان را یگویید. اینها می رفتند با BBC صحبت میکردند و بیانیه میدادند که BBC منتشر میکرد. شما به عنوان یک نامزد ریاست جمهوری نظام میخواهید در این جایگاه قرار بگیرید. با BBC چرا ما که شما را دعوت کردیم یا مردم را تحریک میکردند که در خیابانها باشند.
حتی در آن روزهای آخر که رهبری در یک مورد از آن اختیارات برای حل مسئله به نفع کاندیدهای معترض استفاده کرد که باز اینها توجهی نکردند. تمدید مهلت شورای نگهبان که طبق قانون ما باید در 5 روز اعلام کنیم 5 روز دیگر هم تمدید شد. بعد دوباره در فاصلهای واسطهای فرستادند که اگر اینگونه عمل کنید ما حاضریم نتیجه انتخابات را بپذیریم. کار بسیار شاقّ و دشواری برای ما بود ولی پذیرفتیم. باز روز آخر همین پیشنهادهای خود را هم کنار زدند و نپذیرفتند.
میخواهم عرض کنم که هم تأکید شورای نگهبان و هم مقام معظم رهبری این بود که ما در چارپوب قانون تا جایی که میتوانیم خواستههای معترضین را فراهم کنیم و ما تا آن اندازه هم پیش رفتیم، حتی آن هیئت ویژه را شکل دادیم که آنها هم آمدند و مشارکت کردند، گفتیم حتی نمایندگان آنها هم باشند که قبول نکردند ولی وقتی که از این مراحل گذشت و مسئله را به سطح جامعه کشاندند و اقدامات خلاف قانون و تحریک به شورشهای اجتماعی داشتند.
خب برای مردم عادی زندگی را دشوار میکردند و اختلال در روند جاری کشور ایجاد میکردند، بعد از اینکه همه نا امید شدند از اینکه ابزارهای قانونی را تمکین نمیکنند و دارند هرج و مرجی در جامعه ایجاد میکنند، منجر شد به فرمایشات مقام معظم رهبری در نماز جمعه و یکیدو سخنرانی دیگر ایشان که ضمن اینکه نظر خود را بیان کردند، اتمام حجتهایی را هم داشتند.
برخی از آقایان هم در آن زمان به نظر بنده خود را کنار کشیده بودند. اگر نگوییم در جبهه معترضین و فتنهگران وارد شده بودند ولی واقعا خود را کنار کشیده بودند و رهبری یک تنه در زمینه به میدان آمدند و با شجاعت کامل موضوع را مدیریت کردند. بعد از آن خطبه معروف که موضع نظام جمهوری اسلامی ایران مشخص شد خیلیها صف خودشان را از معترضین جدا کردند و در آن موفع روشن شد که اینها قصدشان انتخابات و اینها نیست و قصدشان این است که نظام را تغییر دهند و نظام سیاسی را دچار مشکل و بحران کنند. از آن زمان عده ای برگشتند؛ خیلی هم حرکت خوبی بود.
رهبر معظم انقلاب با آن سخنرانی ضمن اینکه وضعیت فتنهگران را تبیین کردند، فرصتی فرآهم آوردند که کسانی که ناآگاهانه در صف آنها رفتند آنها هم برگردند. خیلیها هم مردم عادی و خیلیها که در صحنه بودند و هدف فتنهگران در این زمینه مشخص شد و در چه مسیری حرکت میکنند که در یک مسیر اصلاحگری و مفید برای نظام نیستند و در یک جبهه مخالفی هستند و دشمنان خارجی هم این مسئله را تشدید میکردند و این افراد ناآگاه، غافل از اینکه این دشمن خارجی از این بهرهبرداری میکند آب به آسیاب دشمن میریختند.
این حرکت حضرت آقا درخطبههای نماز جمعه بین معترضین دلسوز و کسانی که سوءنیت داشتند، تفکیک ایجاد کرد. همانگونه که دیدید کسانی که سوءنیت داشتند و جدا شدند و دیدید که چه حرکتهایی در تاسوعا و عاشورای آن سال اتفاق افتاد. اینها نشان داد کسی برای انتخابات و انتخاب زید و عمر ... نیست؛ آنها مخالفتشان با نظام دینی و مقدسات دینی ماست یا مثلا جسارتی که به تصاویر حضرت امام شد، معلوم شد که این دشمنیها در کجا قرار گرفته است. این حرکت حضرت آقا در نماز جمعه و تبیین وضعیت فتنه و یکی و دو فرمایش دیگری که داشتند منجر به این شد که مردم آگاهی کامل را بدست آوردند.
با آن تعبیری که ایشان در مورد "بصیرت" داشتند و آگاهیای که به مردم دادند نهایتا منجر شد به نهم دی که ورود مردم بود و اتمام غائله فتنه و این اتفاقاتی که همه شاهد بودیم و مردم در صحنه آمدند و فتنهگران وضعیتشان را فهمیدند و دستگاه قضایی نیز با بعضی از آنها برخورد کردند و آن وضعیت هم حاصل شد.
آقای دکتر تقریبا بعد از دوران فتنه 88، تحولاتی در مصر و سایر کشورها اتفاق افتاد که رهبر معظم انقلاب از آن با عنوان "بیداری اسلامی" یاد کردند. در همه کشورهای وقتی مردم به خیابانها آمدند سران کشورها مانند حسنی مبارک در مصر دستور داد که ارتش به میدان بیاید و تحرک مردم را سرکوب کند ولی در سیره مدیریت بحران مقام معظم رهبری شاهد هستیم که رهبر معظم انقلاب از قوای نظامی هیچ کمکی نمیخواهند و در خطبهها سخنرانیهایشان از مردم میخواهند که بساط اغتشاش و فتنه را جمع کنند. این شیوه مدیریت رهبر معظم انقلاب در برخورد چه نشانههایی از مدیریت اسلامی و نفوذ رهبری دارد؟
کدخدایی: نظام اسلامی ما به پشتوانه حمایتهای مردمی شکل گرفت و اصولاً ما افتخارمان این است که نظام جمهوری یک نظام مردمی است. مردمی به مفهوم واقعی؛ یعنی مردم در همه صحنههای دشوار و سخت کشور حاضر در صحنه هستند ولی ممکن است استفاده از نیروی انتظامی خیلی راحت باشد و در یک غائله بتوان جمع کرد و تمام شود ولی آثار آن ادامه پیدا میکند. مثلاً همین مصر که شما مثال میزنید حتی چه اتفاقی در طول این مدت افتاد؟ منجر به این شد که دوباره مردم عقب زده شدند و عدهای دیگر از همانها بر سرکار آمدند ولی جمهوری اسلامی ایران، نه اصولا اعتقادی به ورود این افراد دارد و نه ما مشکلمان با مردم بود.
حالا یک برههای بود که برخی از اینها نا آگاه و فریب خورده بودند و عدهای دیگر هم حسن نیت داشتند. مردم و حضور مردم را در 9 دیماه شاهد هستیم. هدایتی که حضرت آقا با آن بصیرتبخشی که برای مردم داشتند آن موقع در صحنه میآیند. رهبری نظام به این مسئله به خوبی واقف هستند و خودشان تجربه این مسئله را در طول سالهای قبل از انقلاب دارند و ایشان اعتقادشان درست مثل حضرت امام به حکومتی مردمی بود.
طبیعی است که شما وقتی در جامعهای زندگی میکنید که اتکایتان به مردم است، نمیتوانید با مردم مقابله کنید. یک گروه اغتشاشگر کوچک که بعد از آن تفکیکی شد و یک گروه فریب خوردهای بودند که بعد از آن اقدامات جزئی در بعضی از شهرها انجام میدادند. در همان روز عاشورا من خودم در خیابانها مشغول عزاداری بودم و بچههای من و دوستانم. وقتی آمدند در دانشگاه تهران اعلام کردند که عدهای به مقدسات اسلامی جسارت میکنند، همین مردم عزادار دانشگاه راه افتادند و اینها همهشان فرار کردند و رفتند.
یعنی پایههای نظام جمهوری اسلامی متکی به پشتوانههای مردمی است و رهبری همیشه و به درستی از این مسئله برای پیشبرد اهداف نظام استفاده کردند. ما نیازمند نیروی انتظامی برای مقابله با مردم نیستیم، نیروی انتظامی ما فقط برای مقابله با دشمن است و مشکل ما مشکل مردم نبود، یک عدهای فریب خوردند و خود مردم به صحنه آمدند و این مسئله با مدیریت حضرت آقا تمام شد. 9 دی نیز پایان بخش این قضایا بود و اتقاقی نیفتاد و مردم به راحتی خودشان مشکلات را حل کردند.
آقای دکتر در مسئله احراز صلاحیتها که از سوی شورای نگهبان صورت میگیرد در بعضی شرایط شورای نگهبان همانگونه که خودتان اشاره کردید، شخصی را رد کردند ولی مقام معظم رهبری آن شخص را تأیید میکنند و می گویند برای مخالفت با من شخص را رد صلاحیت نکنید. این مدیریت رهبر معظم انقلاب در رابطه با رد صلاحیتها چگونه است؟ زیرا ما میبیینم که برخی از همین رد صلاحیتها سوءاستفاده میکنند و برای نظام بحران درست میکنند. مثلا در مجلس ششم که به خاطر رد صلاحیتها در مجلس آن زمان حتی رئیس دولت آن زمان میگوید که اگر قرار باشد برویم همه با هم رویم و تا جایی بود که فرمانداران نیز استعفا داده بودند. مدیریت رهبر معظم انقلاب در این مسئله چطور است؟
کدخدایی: اولاً، شاید بخشی از این سؤال را نتوانم اکنون عرض کنم و شاید اجازه نداشته باشم ولی آنچه مسلم و روشن است ملاک اول برای حضرت آقا رعایت قانون است، یعنی گاهی هم که برخی سعی میکنند نظر معظمله را داشته باشند، ایشان نسبت به بررسی صلاحیت افراد تأکیدشان رعایت قانون است. طبق قانون اگر کسی به مقامات توهین کند در قانون مجارات ما این جرم است و ممکن است محکومیت هم داشته باشد. اینگونه افراد و چنین وضعیتی را هم داریم که ما داریم طبق قانون عمل میکنیم.
گاهی اوقات مقام معظم رهبری این مطلب را به برخی از بزرگان اشاره فرمودند به برخی از بزرگان شورای نگهبان که اگر دلایل رد صلاحیت و یا عدم تأیید شخصی اظهاراتی بوده که نسبت به من داشتهاند، شما این نظر را نادیده بگیرید. این را در چند مورد حالا من نمیخواهم اشخاص را نام ببرم ولی در چند مورد خاص در انتخابات مختلف ایشان این را فرمودند که اگر مثلا دلایل عدم تأیید شما این است که نسبت به من مطالبی داشته است شما این بخش را نادیده بگیرید و میفرمایند از این عبور کنید یا حتی فراتر از این کسانی که از من انتقاد میکنند نمیخواهد شما اینها را در بحث صلاحیتها مورد لحاظ قرار دهید.
یکی از نمایندگانی که الان هم نماینده است یک زمانی خدمت مقام معظم رهبری مطرح شده بود که وی خیلی به مباحث انتقاد میکند و نظر آقایان هم تأیید ایشان نبود. حضرت آقا فرمودند که اگر فقط نفس این انتقادها است، شما اینها را نادیده بگیرید. میخواهم بگویم آنجا که بحث بیطرفی فراتر از عدالت مطرح میشود نظر ایشان این است که اشکالی ندارد که اینها مطالبی نسبت به من و کل کشور میگویند و اگر در معرض انتقاد است، شما اینها را نادیده بگیرید. من خیلی از افراد را در ذهنم است ولی حالا به دلایلی نمیتوانم عرض کنم و این تأکید همیشگی مقام معظم رهبری است. آن جهات بیطرفی که هر کسی باید داشته باشد، حتی گاهی هم پیگیر میشوند که نکند شخصی صلاحیتش به خاطر این وضعیت تأیید نشود.
یعنی شخصاً موضوع را پیگیری میکنند؟
کدخدایی: بله! به هر حال پیگیری میکنند که نکند صلاحیتش به خاطر آن مسائلی که اتفاق افتاده تأیید نشود. مثلا میگویم تا این اندازه هم حساس هستند ولی خب نمیشود جزئیات بیشتری مطرح شود.
از روحیه آزادمنشی، بزرگواری و بیطرفی ایشان مثالی برایتان بزنم، در همان جلسه 26 خرداد صحبت بود و یکی از آقایان صحبت کرد که صحبتهای شما در کردستان نوعی جانبداری و تلقی جانبداری نسبت به یک فرد است. مقام معظم رهبری خودشان در آن جلسه مطلبی را یادآوری کردند که خیلی جالب بود. رهبر معظم انقلاب فرمودند آقای کروبی گفتند همه اطرافیان من میگویند مصداق صحبتهای رهبری در کردستان من (کروبی) هستم و تلقی خودم نیز همین است. ایشان فرمودند چند روز بعد آقای موسوی پیش من آمد و گفت همه میگویند تلقی مردم از صحبتهای حضرتعالی من ( موسوی) هستم، یعنی ایشان به گونهای صحبت میکنند و رفتار کردند که همان دو کاندیدای معترض آن دوره پیش ایشان رفتند و گفتتند ما فکر میکنیم مصداق صحبتهای شما هستیم. این را خطاب به آن کسی گفتند که شما در کردستان حرف میزنید. گفتند پس خود این دو نفر این حرفها را زدهاند و شما چه میگویید؟!
در همین دوره انتخابات خبر دارم که خیلیها خدمت ایشان رفتند و گفتند ما برای ورود به انتخابات آمدیم و نظر شما چیست؟ نظر ایشان این بود که به هیچ کس اعلام نکنند که نظرشان به چه کسی است و در واقع این امر رعایت شد و هیچکس تا به حال نفهمید که نظر مقام معظم رهبری به چه کسی بود اما بعضاً این افراد به شورای نگهبان میآمدند و برداشتشان این بود که ما خدمت رهبری رفتیم و نظر رهبری با ماست. میخواهم بگویم تلقی آنها اینگونه است ولی وقتی صحبتهای رهبری را میشنویم که نسبت به هیچ کس موضعگیری ندارند و این نشان از جایگاه بالا و فهم عظیم و عمیق رهبری نسبت به مباحث سیاسی است.
آنجا که در اصل پنجم قانون اساسی آمده است که رهبری آگاه به زمان و مقتضیاتِ روز است، به همین معنی است؛ یعنی همه این احساس تعلق را به رهبری دارند و همه میبینند و این نگاه مساوی را نسبت به خودشان لمس میکنند. حتی آن دو نفر کاندیدایی که در آن دوره و در آن مسائل فتنه بودند.
آقای دکتر! یکی از ویژگیها و مشخصههای رهبری نظام اسلامی سادهزیستی است که مشاهده میکنیم این نوع رفتار در شخصیت امام خمینی و مقام معظم رهبری کاملا بروز و ظهور عینی دارد. در این باره خاطره یا مطلبی دارید به سبب ارتباطهایی که شاید با رهبر معظم انقلاب داشته باشید؟
کدخدایی: من در جایگاهی نیستم که بخواهم نسبت به ایشان مطالبی را داشته باشم و باید افراد برتر از بنده این مطالب را بگویند ولی چند مورد را اشاره میکنم و مواردی است که همه میدانند ولی لازم است تذکری داده شود. در بحث رهبری نظام ما یک ویژگی داریم که در ویژگی های پیامبر عظیم الشان ما هم خود خداوند تأکید می کنند که با مردم باید زندگی کنید، با مردم بودن و در سلک مردم بودن یکی از ویژگیهای پیامبر ما است.
به دوره پیامبران و ائمه اطهار (سلامالله علیهما) برمیگردیم و آنجا هم میبینید که به همین صورت بودند و حضرت علی (ع) یک رهبری نبود که در یک برج شیشهای باشد و مردم به ایشان دسترسی نداشته باشند. برای نماز به مسجد میرفتند و مشکل مردم و مردم عادی را حل میکردند و امروز هم جامعه ما اقتضائاتی دارد. حضرت امام یک جملهای را که خیلی از ایشان شنیدید، وقتی به ایران برگشتند فرموده بودند که اگر محلی در تهران برای من میگیرید فرمودند که از خیابان انقلاب به پایین باشد. این را میخواهم به عنوان یک معیار و شاخص عرض کنم. بگذریم از مباحثی که آن بیماری ایشان اتفاق افتاد و بعد هم در واقع یک منطقه دور افتاده تهران و به روستایی رفتند ولی میخواهم نگاه امام را عرض کنم که از انقلاب به پایین باشد.
شما بیایید در بحث رهبری فعلی. رهبری فعلی مکانی که اکنون دارند کجاست؟ ریاست جمهوری قدیم. اقتضایش این است که وقتی رهبر شدند جای بهتری باشند و اکنون در یک منطقه پایین شهر تهران هستند که خیلی هم پایین است ولی ایشان حاضر نشدند جدا شوند. من آن موقع به یاد دارم، زمانی که حسینیه امام خمینی خواست تشکیل شود. خیلی از آقایان پیشنهاد میدادند که جایی وسیع، خلوت و جایی که دور از آلودگی باشد ولی ایشان به هیچ وجه نپذیرفتند و همان جا ادامه دادند و آن تشکیلاتی که مربوط به رهبری است را در همان جا به کار بردند. جالبتر اینکه در همین حوزه رهبری مردم عادی زندگی میکنند، مردمی که شاید ظاهرشان خیلی همراهی با نظام نباشد و در کنار همین مردم و دغدغههایشان زندگی میکنند. این وضعیت ظاهری ایشان است که اکنون همه میدانند.
در مباحثی که همیشه به مسئولین تأکید میکنند، ساده زیستی است که خودشان همین تأکید را هم دارند و رعایت میکنند. اکنون که به دفتر ایشان بروید بخشهای دفتر ایشان از اینجا (دفتر شورای نگهبان) سادهتر است. تشریفات و وضعیت آن چنانی که در برخی از دستگاهها قابل مشاهده است در آنجا مشاهده نمیکنیم و شاید هم خیلی از مسئولین معترض به این سادهزیستی باشند که ایشان تأکیدشان بر اینگونه است.
رهبر معظم انقلاب تأکیدات بسیاری به مسئولینی که اموال عمومی دستشان است، دارند و تأکیدات شدیدی است. اگر متوجه شوند کسی در یک فضای دیگر است تذکر میدهند، برخورد و مؤاخذه میکنند و این خیلی مهم است. رهبری نظام در این سادهزیستی هم خودشان رعایت میکنند و هم تأکیدشان به مسئولین این است که خودشان رعایت کنند. حالا از نزدیکان ایشان شنیدید در اخبار و وضعیتهایی را تعریف میکنند که بسیار برای رهبری قابل توجه است که در چنین جایگاهی رهبر انقلاب اسلامی است، نه رهبر ایران، در چنین وضعیتی زندگی می کنند. این برای همه باید یک درس و سرمشق باشد و این چیزی است که در قانون اساسی و اسلام به آن تأکید شده است. همان چیزی که اسلام به آن تأکید دارد و آن ساده زیستی و با مردم است.
در وضعیت های مختلف هم شما شاهد بودید و حتی گاهی رفتوآمدهای ایشان بسیار ساده، بدون تشریفات و بدون هیچگونه موانع خاصی است که حالا در آن حدی که اقتضاء مسائل امنیتی و مانند اینها است، بقیه آن تشریفات خاصی نیست.
چند برخورد را در رابطه با بعضی از مسئولین دیدم.کسانی که اموال عمومی دستشان بوده است. به هرحال یک وضعیتی خارج از شغل متعارف عمومی را ایجاد کردند، ایشان برخورد کردند و حالا لازم نیست نام ببرم ولی شاهد هستم که چنین اتفاقاتی در این جهت افتاده است.
آقای دکتر از وقتی که به ما دادید خیلی متشکریم.
کدخدایی: انشاءالله موفق باشید، ما در جایگاهی نبودیم که بخواهیم در خصوص مقام معظم رهبری مطالبی را مطرح کنیم.
فتنه 88 یکی از پیچیدهترین بحرانهایی است که دشمنان انقلاب اسلامی در داخل و خارج از کشور با تمام توان خود برای براندازی نظام جمهوری اسلامی پای میدان مبارزه آمدند. عباسعلی کدخدایی در این دوره سخنگوی شورای نگهبان بود که میتوان گفت به دلیل مسئولیتی که داشت نسبت به اتفاقات پشتپرده و شرایط آن زمان به خوبی مطلع است. از این رو به اطاق مصاحبههای شورای نگهبان رفتیم تا پای صحبتهای عباسعلی کدخدایی در مورد شیوه مدیریت رهبر معظم انقلاب در بحرانها بنشینیم.
یکی دیگر از مسائلی که توانست بحرانی را در کشور ایجاد کند، موضوع احراز صلاحیتها توسط شورای نگهبان است که حتی در دورهای برخی نمایندگان مجلس ششم در این رابطه تحصن کردند و یا رئیس دولت وقت میگوید:«اگر قرار باشد همه با هم میریم» و پیرو این صحبت حتی برخی از فرمانداران نیز استعفا دادند. بر همین اساس یکی دیگر از محورهای گفتوگوی ما با عضو سابق حقوقدان شورای نگهبان در مورد برخورد مقام معظم رهبری با موضوع احراز صلاحیتها بود که وی حرفهای شنیدنی بسیاری را در این زمینه داشت.
بسمالله الرحمن الرحیم. آقای دکتر از اینکه فرصتی را به ما دادید تا بتوانیم از نظرات و اظهارت شما استفاده کنیم کمال تشکر را داریم. اگر اجازه بفرمایید در رابطه با مدیریت رهبر معظم انقلاب در بحرانها صحبت کنیم. یکی از بحرانیترین شرایط کشور در سال 88 بود که تدابیر و هدایت مقام معظم رهبری باعث شد از این بزنگاه بزرگ تاریخی عبور کنیم. آن زمان شما سخنگوی شورای نگهبان بودید، مقام معظم رهبری در آن دوره چه شاخصههایی در مدیریتشان بود که باعث شد فتنه خنثی شود؟
کدخدایی: من هم سلام و خیر مقدم عرض میکنم خدمت دوستانمان در خبرگزاری تسنیم و ایام خجسته ماه رجب و همچنین ایام خجسته نیمه شعبان را تبریک عرض میکنم و امیدوارم که از برکات این ماه بهره ببریم. سؤالی که حضرتعالی اشاره فرمودید اگر اجازه دهید من مقدمهای را در خصوص رهبری در نظام اسلامی عرض کنم و اینکه اصولاً قانون اساسی ما چه نگاهی به مقام رهبر دارد، چه شرایطی است و برسیم به واقعیتهای موجود امروزمان.
چون که ایام مبعث پیامبر عظیم الشان هم است خوب است نگاهی مختصر داشته باشیم به فلسفه حکومت در اسلام و اینکه ایجاد و تأسیس حکومت در اسلام یک هدف مادی و یک هدف دنیوی صرف نیست. اصولا پیامبر و همه پیامبران عظیم الشان ما در طول تاریخ برای هدایت و راهنمایی انسانها به روش صحیح زندگی مبعوث شدند و در رأس آنها پیامبر عزیز و بزرگوار ما که به عنوان خاتم پیامبران برای هدایت جامعه به یک راه صحیح و برای نیل جامعه به یک غایت مشخص مبعوث شدند.
ما طبعاً اعتقادمان این است که پیامبر هم رهبر دینی برای ارتباط انسانها با خداوند و هم رهبر عرفی و دنیایی ما بودند. از نظر اسلام نمیتوانیم حکومت را تفکیک کنیم به بخشی عرفی و مادی و بخش دیگر را که سیاسی است را نمیتوانیم واگذار کنیم، این همان بحثی است که امروزه سکولاریسم به آن پرداخته است. در یک چنین شرایطی طبیعی است که اسلام برای حکومت این ارزشی که قائل است برای رهبر جامعه اسلامی هم بسیار اهمیت قائل شده است.
به تعبیر قرآن کریم پیامبر به عنوان یک اسوه، یک الگو و نمونه برای جامعه بشری مبعوث شده است که در همه زمینهها الگو باشد؛ یعنی شایستگیهای لازم را پیامبر عظیمالشان ما داشته است. بعد از پیامبر بزرگوار ما بعد از ائمه معصومین (صلواتالله علیهم اجمعین)، از نگاه ما به عنوان تشیع، رهبری یک مسئله کلیدی و مهم است و هیچگاه رهبری فراموش نشده است و لذا میبینیم که سفر حجی که پیامبر عظیمالشانمان داشتند جایگاه رهبری و رهبر آینده را تعیین می کند. این نشان دهنده اهمیت رهبر و جایگاه رهبری در نظام دینی ما نیز است.
همین طور بقیه ائمه بزرگوارمان که درطول تاریخ حضور داشتند. اصولا تشیع نگاهش با برخی فرق مذهبی دیگر این تفاوت را دارد که نسبت به رهبری و جایگاه رهبری حساس است و و نمیتواند هر کسی را بپذیرد و قبول کند. در یک چنین شرایطی در طول تاریخ بعد از اسلام ما میبینیم که تشیع یک مکتب و مذهب مبارزه شناخته میشود در جهت اینکه حکومتی که شکل میگیرد یک حکومت شایسته باشد و رهبر و رهبرانی که در این حکومت مسئولیت دارند باید اکثرا شایسته و افراد صالحی باشد. شیعه نمیتواند به هر کسی تمکین کند و میبینیم مبارزاتی که در طول تاریخ وجود داشته بر حول همین محور رهبری و حکومت اسلامی بوده است.
خب می رسیم به دوران قبل از انقلاب خودمان و مبارزاتی که حضرت امام (ره) داشتند. اگر از دهه 40 شروع کنید امام یک نکته کلیدی داشتند و بسیار در صحبتهایشان این را هم اشاره کردند و تا زمانی که در قید حیات بودند به این مسئله تأکید داشتند و آن اینکه نظام اسلامی با رهبران شایسته باید شکل بگیرد. خطابههای مهم امام را ملاحظه بفرمایید که در دهه 40 خطاب به شاه و سران رژیم گذشته میگفت: شما صلاحیت ندارید که جامعه را اداره کنید و مدیر جامعه باشید.
یک نگاه دقیقِ اسلامی نسبت به رهبری جامعه و نسبت به رهبری حکومت و دیدید که تا همین آخر قبل از پیروزی انقلاب خیلی از افراد و حتی افرادی که خیراندیش و دلسوز بودند از حضرت امام میخواستند که در این زمینه کوتاه بیاید اما ایشان یک کلمه گفتند که «شاه باید برود» و هیج نظامی که منسوب به شاه باشد نمیتواند شکل بگیرد و ادامه حیات دهد. امام پافشاری میکردند، به دلیل همین وضعیتی که ما در اسلام نسبت به جامعه اسلامی داریم. امام به هیچ وجه شاه را مناسب حکومت نمیدانستند و وقتی اوضاع به این وضعیت رسید امام پافشاری کردند تا انقلاب اسلامی هم به پیروزی رسید و جامعه اسلامی شکل گرفت.
بعد از پیروزی انقلاب هم ما چه در شکلگیری قانون اساسی و چه در عمل این نگاهِ حضرت امام را شاهد بودیم. تئوری ولایت فقیه که از سوی امام مطرح شد و یا بگوییم اجرایی شد و در عمل پیاده شد تئوری بسیار عظیم اسلامی است که میتواند در عمل پاسخگوی جوامع مختلف در طول تاریخ و برگرفته از آموزه های اسلامی باشد و این تئوری با حمایتهای حضرت امام در قانون اساسی اسلامی ما لحاظ شد، حالا مبانی شرعی آن جای خود را دارد.
ما در بحث قانون اساسی که وارد میشویم، اولاً رهبر جامعه باید یک کارشناس اسلامی باشد. در درجه اول یک دین شناس باشد، زیرا میخواهد جامعه را هدایت کند. جامعه نیازمند اجرای احکام اسلامی است و هر کسی نمیتواند هدایت جامعه اسلامی را بر عهده بگیرد، بنابراین در درجه اول باید کارشناس اسلامی باشد. اینها در قانون اساسی ما در اصل 5 و اصل 109 آمده است. در چنین وضعیتی و شرایط اسلام شناس بودن، کارشناس دینی بودن و اینکه شخص باید اصطلاحاً مجتهد باشد و صلاحیت افتاء (فتوا) در مسائل مختلف فقی را داشته باشد. این تعبیری است که در اصل یکصد و نهم قانون اساسی هم آمده است.
اما فراتر از اینها چیست؟ مشروح مذاکرات قانون اساسی را مجلس خبرگان اول را نگاه میکنیم، نگاههای دقیقی از سوی علما مطرح شده است. شرط شجاعت، عدالت و فراتر از عدالت، امانت و تقوا است. تعبیری را حضرت آیتالله جنتی در مشروح مذاکرات دارند که تعبیر جالبی است. ایشان میفرمایند ما به صرف عدالت و عادل بودن نمیتوانیم اکتفا کنیم و باید فراتر از عدالت مرسوم باشد، زیرا یک عدالت است که ما معمولاً برای ائمه جماعات در نظر میگیریم، همین که شما میبینید کار خطایی مرتکب نمیشوند و ظاهرش صلاح است، کفایت می کند؛ آیا برای رهبری جامعه نیز همین گونه است؟ خیر. شرط تقوا و امانت گذاشته میشود.
امانت فراتر از عدالت است و اینها در اصول پنجم و یکصد و نهم قانون اساسی ما آمده است. شجاعت، تدبیر، مدیریت، آگاه بودن به زمان و اجتهاد به عنوان اسلامشناسی واقعی و اینها مواردی است که در این دو اصل آمده است و میتوانید به آن مراجعه کنید.
خب! در زمان حضرت امام (ره) همه در این شرایط برای امام (ره) متفق القول بودند که امام مجتهد است. اجتهاد که حدی نداشت و سالها بود که امام به درجه اجتهاد رسیده بودند. بحث شجاعت امام هم زبانزد بود، حتی دشمن به شجاعت حضرت امام (ره) معترف بود. در سختترین بحرانها امام بود که ایستادگی میکرد و پیروزی انقلاب مرهون استقامت حضرت امام بود. همین جمله امام که همیشه فرمودند: شاه باید برود. همان طور که عرض کردم بسیاری خدمت امام میرفتند و میگفتند شما از این امر کوتاه بیایید ولی امام نپذیرفت. بحثی بود قبل از انقلاب، بحث شاه باید برود، برای رژیم گذشته و کشورهای دیگر بسیار سنگین بود اما امام ایستادگی داشت.
در پیروزی انقلاب و 22 بهمن شما شنیدید که خیلیها باز واسطه شدند وقتی که حکومت نظامی تقریبا در سراسر کشور در ساعت 4 بعدازظهر اعلام شد، امام فرمودند که مردم به خیابان ها بیایند. خیلیها خدمت امام فرمودند که مردم کشته میشوند ولی باز امام فرمودند "نه"، مردم به میدان بیایند. اینها نشانه های شجاعت رهبری انقلاب اسلامی است.
در مدیریت و تدابیری که حضرت امام داشتند و در حوداث مختلف، تدبیر، مدیریت و شجاعت امام به منصه ظهور رسید. بعد از رحلت امام هم خداوند به مردم و کشور ما توفیق داد و ما یک رهبری را شاهد بودیم که تالیتلو حضرت امام بودند و به عنوان شاگرد مکتب امام، حضرت آقا در واقع در همان مسیر ادامه راه دادند.
نگرانیهایی بود و همان طور که مستحضر هستید در زمان حیات امام اقداماتی برای جانشینی امام شد اما به نتیجه نرسید و بعدها برای مردم نیز کشف شد که حضرت امام خود به چنین وضعیتی مایل نبودند. ما الان بعد از رحلت حضرت امام در این دورههای طولانی که گذشته است شاهد وجود یک رهبری هستیم که مثل حضرت امام حرکت میکند.
بر اساس شرایطی که در قانون اساسی داریم، از جهت ما حقوقیها در همان چارچوب قانون اساسی است و شرایطی که لحاظ شده است میبینیم که مصداق بارز حضرت آقا هستند. البته کسانی که نزدیکتر به ایشان هستند چنین مسائلی را مطرح کنند، من در آن حد نیستم ولی آنچه در طول دوران من شاهد بودم یا کم و بیش در جریان آن قرار گرفتم بحث شجاعت حضرت آقا است که بخواهید مطرح کنید،در قانون اساسی هم به عنوان یک شرط آمده است.
در بسیاری از صحنههایی که داشتیم و برخی از آنها را من شاهد بودم و شاید بعضی مسئولین اعتقاد نداشتند، شاید نظر کارشناسیشان هم این بوده، نه اینکه خدای ناکرده حرجی بر آنها باشد، حالا از جهت کارشناسی نظر دیگری داشتند. حضرت آقا نظر مبارکشان این بوده که آن موضوع ادامه پیدا کند و بعد از مدتی برای خود آن مسئولین روشن شد که نظر حضرت آقا صحیح است. یک نمونه آن بحث سوریه است. سوریه اتفاق عظیمی است در جهان، به خصوص در خاورمیانه که تمام استکبار غرب بسیج شده است که این سنگر مقاومت را از دست مسلمانان بگیرد.
تعبیر ما این است که سنگر مقاومتی است و استکبار غرب برای حفظ رژیم صهیونیستی متحد شده است که مسئله سوریه را حل کند. خب اتفاقاتی که افتاد را شما بهتر از ما شاهد هستید. گاهی اوقات من شاهد بودم که برخی از مسئولان عالی رتبه از این وضعیت ناامید شده بودند و فقط مقاومت و شجاعت رهبری بود که این مسئله را پیش میبرد. الان و امروز که خدمت شما صحبت میکنم اکنون وضعیت سوریه خیلی خوب است و انتخابات برگزار می شود. یک وضعیتی به نفع جهان اسلام است، اما اگر این وضعیت خوب را داریم باید قدردان شجاعت و مقاومت حضرت آقا باشیم که ایستادگی کردند و مسئولان را را در این جهت هدایت کردند که در این جهت حرکت کنند. امروزه کشورهای بزرگ آمدهاند و نظر ایران نسبت به سوریه را جویا شوند که بسیار ارزشمند است.
در بحثهای داخلی هم به همین صورت است که در قضیه سال 88 همانگونه که اشاره کردید و من در آنجا مسئولیت اجرایی هم داشتم و برخی از مسئولان عالی رتبه هم به آنجا مراجعه میکردند و میگفتند مثلا جامعه دچار بحران شده است و چگونه باید این بحران را جمع کنیم. باید اقداماتی انجام دهیم و به اصطلاح عامیانه باید امتیازاتی را به طرف مقابل دهیم اما یک چیز برای همه روشن بود و آن اینکه طرف مقابل تخطی از قانون کرده است و خلاف قانون حرکت می کند. رهبری به هیچ وجه حاضر نبود که از اجرای قانون مماشات کند و در این زمینه علی رغم اینکه بعضی از مسئولین پیشنهادهایی را داشتند ولی همیشه پیشنهاد رهبری تأکید بر اجرای قانون بود که این را در جلسات شنیدید.
مثلا در جلسه 26 خرداد که ما همراه رؤسای ستادها بودیم؛ در آنجا تصریح کردند که قانون اجرا شود. به شورای نگهبان و وزارت کشور خطاب کرند که قانون اجرا شود ولی از آن طرف هم کوتاه نیامدند. یکی از اعضای رؤسای ستادها، به اصطلاح رؤسای ستادهای انتخاباتی، اعلام کردند که ما میدانیم که هیچ گونه تقلبی نشده است ولی برای اینکه مسئله اجتماعی ما حل شود بگویم نامزدی که برنده شده است کنار رود. اینها برای چیست؟ بهتر است بگوییم قانون اجرا شود و چرا باید خلاف قانون مرتکب شویم. تأکید ایشان بر اجرای قانون بود.
وقتی محتوایی بحث مطرح میشود ایشان میفرمایند قانون اجرا شود. ما چرا باید سراغ یک راهکار غیرقانونی برویم و این بحثها نشان از این بود که بعضیها نگران شده بودند که ممکن است اتفاقاتی بیفتد. من به خوبی این وضعیت را لمس میکردم که ایشان شجاعانه در اجرای قانون تأکید دارند و بسیار مسئله مهمی بود که اتفاق افتاد و مسایل دیگر. در بحث های دیگر هم به همین صورت است.
بحث عدالت ایشان اگر بخواهم مثال بزنم در همان جلسهای که از اعضای ستادها در پایان جلسه اشاره کردند اینهایی که بعضیهایشان دستگیر شدند دانشجو هستند و شما دستور دهید که دانشجویان آزاد شوند. یک تبعیض ناروا را از حضرت آقا میخواستند. ایشان فرمودند مگر فرقی بین دانشجو و غیردانشجوست که دانشجویان آزاد شوند و غیر دانشجویان حبس باشند، لذا بهتر است که قانون نسبت به همه اجرا شود و اگر کسی تخلفی و جرمی مرتکب شده است طبق قانون با او رفتار شود و اگر تخلفی مرتکب نشده است طبق قانون آزاد شود و اینگونه بهتر است. روز 26 خرداد هم در جمع رؤسای ستاد انتخاباتی، آن هم فضای بحرانی که اصطلاحاً در بیرون بود، تأکیدشان بر اجرای قانون بود. این عدالت، قانونگرایی و شجاعت ایشان را میرساند.
آقای دکتر قبل از انتخابات ریاست جمهوری 88، مقام معظم رهبری در سخنرانیای که در مشهد مقدس داشتند هشدارهایی را در مورد فتنهانگیزیها دادند و توصیههایی نیز به مسئولین داشتند. برخی می گویند مدیریت بحران رهبر معظم انقلاب قبل از انتخابات شروع شده بود. با توجه به اینکه در آن زمان شما نیز در جریان فرآیند انتخابات بودید، شاخصههای مدیریت رهبر معظم انقلاب برای عبور کشور از بحرانها چگونه بود؟
کدخدایی: ببینید نکتهای را خدمتتان عرض کنم و آن اینکه یکی از روشهایی که حضرت آقا دارند و من خاطرم است که حضرت امام هم روی آن تأکید داشتند و در این مسیر حرکت میکردند بحث قانونگرایی ایشان و ارجاع موضوع به نهادهای قانونی است و بدین گونه نیست که ایشان در همه زمینهها ورود و دخالت کنند و بخواهند دستوری را بدهند. ایشان یک هدایتهای کلی دارند که در جلسات مختلف مطرح میکنند.
اصولاً دأب مقام معظم رهبری این است که موضوع به نهادهای ذیربط واگذار شود. من در طول مدتی که در شورای نگهبان بودم دخالت و دستور خاصی را از ایشان نمیدیدم. به جز آنکه تأکید بر اجرای قانون و رعایت قوانین مقررات شود. اینگونه نیست که شورای نگهبان و هر نهاد دیگری هر روز خدمت ایشان باشند و دستورات ایشان را ببینند چیست و بخواهند آن را اجرا کنند؛ شورای نگهبان در قانون اساسی وظیفهای دارد و آن را انجام میدهد و اگر جایی لازم باشد شورای نگهبان نظر ایشان را اخذ کند، خب به طریق متعارفی نظر ایشان اخذ و براساس آن نظر عمل می شود. یا اگر نظری مقام معظم رهبری داشته باشند ابلاغ میکنند و اطاعت میشود. البته اینها بسیار نادر است و به ندرت اتفاق میافتد.
آن هدایتهای کلی، راهنماییها و اشارتهایی که داشتند در مجامع عمومی مطرح فرمودند؛ مثلا در سخنرانیهای متعدد مانند مشهد، کردستان، کرمانشاه .. و جاهای دیگر ایشان نکاتی را میفرمودند و همانها ملاک و معیار برای همه است، نه فقط برای شورای نگهبان، بلکه وزارت کشور و وزارت اطلاعات و برای همه نهادهایی که در بحث انتخابات نقش دارند. آنچه ایشان همه مطرح میکردند و تأکید داشتند، یکی اجرای قانون و دیگری ارجاع موضوع به کارشناسان قانون است و نهادهای تخصصی.
باز مثالهایی را عرض میکنم؛ مثلا اگر در وقت انتخابات گزارشهایی از جاهای مختلف به دست ایشان میرسید و ایشان گزارشها را به شورای نگهبان و وزارت کشور ارجاع میدهند و توصیهشان این است که قانون و مقررات رعایت شود و هیچ توصیه دیگری ندارند و هیچ دخالتی در تصمیم گیری نمیکنند، مگر در زمانی مانند انتخابات یکی و دو دوره قبل که بنا بر مصلحتی تشخیص دادند که یکی دو نفر در شورای نگهبان که صلاحیت آن دو را احراز نکرد، آنها صلاحیتشان احراز شود و آن رسما و علنا اعلام شد و شورای نگهبان هم اعلام کرد و به اصطلاح هیچ پشت پردهای وجود نداشت. این اختیارات ولی فقیه است و استفاده شده است.
اگر خاطرتان باشد در دولت قبل در دورهای اختلافات بین دولت و مجلس زیاد شد، ایشان پیشنهادهایی را داشتند، بخاطر اینکه طرفین خدمت حضرت آقا زیاد میرسیدند و زیاد مکاتبه داشتند. قبل از تشکیل هیئت عالی حل اختلاف، مثام معظم رهبری مثلا دستوری فرمودند که شورای نگهبان کارگروهی را تشکیل دهد و این کارگروه با حضور نمایندگان مجلس و دولت موضوع را بررسی کند و حتی اگر لازم است کارشناسان بیرونی و نظرات ایشان را بررسی کند و نظر نهایی را دهد. شورای نگهبان مدتی این کار را انجام داد و فکر میکنم در مدت یک سال این کار ادامه یافت و نتایج خوبی هم داشت و نتیجه گزارشات خدمت حضرت آقا ارائه شد و ما از کارشناسان بیرونی و شورای نگهبان، مجلس، دولت و کارشناسان دعوت میکردیم و هر هفته جلساتی را به صورت مرتب داشتیم و این کار انجام گرفت. این نمونه اعتقاد رهبری به واگذاری کار به کارشناسان است.
در همین مسئله مقام معظم رهبری میتوانستند همان لحظه و بلافاصله تصمیم بگیرند و بگویند مجلس یا دولت این کار را بکند و لیکن و آن را به جمعی ار کارشناسان واگذار کردند. بعد هم که استمرار پیدا کرد، طبق بند هفت اصل یکصد و دهم هیئتی مشورتی تحت عنوان هیئت عالی حل اختلاف اعلام فرمودند که اکنون به ریاست حضرت آیت اله شاهرودی تشکیل شده است که موضوعات اختلافی بین دولت و مجلس را بررسی میکند و گزارش به ایشان میدهد و ایشان براساس نظر کارشناسی تصمیم میگیرند. اینها نمونههای بارز اعتقاد رهبری به امر کارشناسی است که واگذاری امر به کارشناسان از یک جایگاه بالایی برخوردار است و رهبری نظام بدون نظر کارشناسی ورود پیدا نمیکنند. در زمینههای دیگر هم مثلاً در زمینه اقتصاد، فرهنگ، سیاست و ... از این کارگروههای مختلف که کلیت آن را من در جریان هستم که بررسی میکنند و خدمت ایشان گزارش میدهند و ایشان بررسی میکنند.
همانطور که گفتید و نمونههایی را ذکر کردید در مشخصههای مدیریتی رهبر معظم انقلاب، تأکید بر اجرای قانون و ارجاع به کارشناسان است. از دیگر شیوههای مدیریتی رهبر معظم انقلاب در فتنه 88 که باعث میشود فضای مسموم ان دوران را به گونهای مدیریت کنند که نهم دیماه شکل بگیرد. شاخصههای دیگر مدیریت رهبر معظم انقلاب در بحرانها به چه صورت است؟
کدخدایی: ببینید در بحث فتنه 88، تلاش اولیه ایشان بود که از طریق اجرای قانون مسئله حل میشود. لذا از همان اول تأکیدشان بود که شورای نگهبان و وزارت کشور بر اساس قانون عمل کنند. ما هم آنجا تلاش کردیم واقعا آنچه معترضین و کاندیدای معترض دارند بررسی کنیم و نتیجه آن را به آنها اعلام کنیم.
شاید برای اولین بار در طول تاریخ انقلاب بود که تا این اندازه شورای نگهبان امکان بررسی شکایت معترضین را فراهم کرده بود و به هر شکلی که آنها مایل بودند در چارچوب قانون اعلام آمادگی کرده بودیم اما واقعیت امر این بود که اصولاً اینها از اجرای قانون فرار میکردند و اصلا حاضر نبودند قانون را بپذیرند. مثلاً ما دعوت کردیم به جلسه عمومی شورای نگهبان بیایید و صحبتهایتان را بکنید و اعتراضتان را یگویید. اینها می رفتند با BBC صحبت میکردند و بیانیه میدادند که BBC منتشر میکرد. شما به عنوان یک نامزد ریاست جمهوری نظام میخواهید در این جایگاه قرار بگیرید. با BBC چرا ما که شما را دعوت کردیم یا مردم را تحریک میکردند که در خیابانها باشند.
حتی در آن روزهای آخر که رهبری در یک مورد از آن اختیارات برای حل مسئله به نفع کاندیدهای معترض استفاده کرد که باز اینها توجهی نکردند. تمدید مهلت شورای نگهبان که طبق قانون ما باید در 5 روز اعلام کنیم 5 روز دیگر هم تمدید شد. بعد دوباره در فاصلهای واسطهای فرستادند که اگر اینگونه عمل کنید ما حاضریم نتیجه انتخابات را بپذیریم. کار بسیار شاقّ و دشواری برای ما بود ولی پذیرفتیم. باز روز آخر همین پیشنهادهای خود را هم کنار زدند و نپذیرفتند.
میخواهم عرض کنم که هم تأکید شورای نگهبان و هم مقام معظم رهبری این بود که ما در چارپوب قانون تا جایی که میتوانیم خواستههای معترضین را فراهم کنیم و ما تا آن اندازه هم پیش رفتیم، حتی آن هیئت ویژه را شکل دادیم که آنها هم آمدند و مشارکت کردند، گفتیم حتی نمایندگان آنها هم باشند که قبول نکردند ولی وقتی که از این مراحل گذشت و مسئله را به سطح جامعه کشاندند و اقدامات خلاف قانون و تحریک به شورشهای اجتماعی داشتند.
خب برای مردم عادی زندگی را دشوار میکردند و اختلال در روند جاری کشور ایجاد میکردند، بعد از اینکه همه نا امید شدند از اینکه ابزارهای قانونی را تمکین نمیکنند و دارند هرج و مرجی در جامعه ایجاد میکنند، منجر شد به فرمایشات مقام معظم رهبری در نماز جمعه و یکیدو سخنرانی دیگر ایشان که ضمن اینکه نظر خود را بیان کردند، اتمام حجتهایی را هم داشتند.
برخی از آقایان هم در آن زمان به نظر بنده خود را کنار کشیده بودند. اگر نگوییم در جبهه معترضین و فتنهگران وارد شده بودند ولی واقعا خود را کنار کشیده بودند و رهبری یک تنه در زمینه به میدان آمدند و با شجاعت کامل موضوع را مدیریت کردند. بعد از آن خطبه معروف که موضع نظام جمهوری اسلامی ایران مشخص شد خیلیها صف خودشان را از معترضین جدا کردند و در آن موفع روشن شد که اینها قصدشان انتخابات و اینها نیست و قصدشان این است که نظام را تغییر دهند و نظام سیاسی را دچار مشکل و بحران کنند. از آن زمان عده ای برگشتند؛ خیلی هم حرکت خوبی بود.
رهبر معظم انقلاب با آن سخنرانی ضمن اینکه وضعیت فتنهگران را تبیین کردند، فرصتی فرآهم آوردند که کسانی که ناآگاهانه در صف آنها رفتند آنها هم برگردند. خیلیها هم مردم عادی و خیلیها که در صحنه بودند و هدف فتنهگران در این زمینه مشخص شد و در چه مسیری حرکت میکنند که در یک مسیر اصلاحگری و مفید برای نظام نیستند و در یک جبهه مخالفی هستند و دشمنان خارجی هم این مسئله را تشدید میکردند و این افراد ناآگاه، غافل از اینکه این دشمن خارجی از این بهرهبرداری میکند آب به آسیاب دشمن میریختند.
این حرکت حضرت آقا درخطبههای نماز جمعه بین معترضین دلسوز و کسانی که سوءنیت داشتند، تفکیک ایجاد کرد. همانگونه که دیدید کسانی که سوءنیت داشتند و جدا شدند و دیدید که چه حرکتهایی در تاسوعا و عاشورای آن سال اتفاق افتاد. اینها نشان داد کسی برای انتخابات و انتخاب زید و عمر ... نیست؛ آنها مخالفتشان با نظام دینی و مقدسات دینی ماست یا مثلا جسارتی که به تصاویر حضرت امام شد، معلوم شد که این دشمنیها در کجا قرار گرفته است. این حرکت حضرت آقا در نماز جمعه و تبیین وضعیت فتنه و یکی و دو فرمایش دیگری که داشتند منجر به این شد که مردم آگاهی کامل را بدست آوردند.
با آن تعبیری که ایشان در مورد "بصیرت" داشتند و آگاهیای که به مردم دادند نهایتا منجر شد به نهم دی که ورود مردم بود و اتمام غائله فتنه و این اتفاقاتی که همه شاهد بودیم و مردم در صحنه آمدند و فتنهگران وضعیتشان را فهمیدند و دستگاه قضایی نیز با بعضی از آنها برخورد کردند و آن وضعیت هم حاصل شد.
آقای دکتر تقریبا بعد از دوران فتنه 88، تحولاتی در مصر و سایر کشورها اتفاق افتاد که رهبر معظم انقلاب از آن با عنوان "بیداری اسلامی" یاد کردند. در همه کشورهای وقتی مردم به خیابانها آمدند سران کشورها مانند حسنی مبارک در مصر دستور داد که ارتش به میدان بیاید و تحرک مردم را سرکوب کند ولی در سیره مدیریت بحران مقام معظم رهبری شاهد هستیم که رهبر معظم انقلاب از قوای نظامی هیچ کمکی نمیخواهند و در خطبهها سخنرانیهایشان از مردم میخواهند که بساط اغتشاش و فتنه را جمع کنند. این شیوه مدیریت رهبر معظم انقلاب در برخورد چه نشانههایی از مدیریت اسلامی و نفوذ رهبری دارد؟
کدخدایی: نظام اسلامی ما به پشتوانه حمایتهای مردمی شکل گرفت و اصولاً ما افتخارمان این است که نظام جمهوری یک نظام مردمی است. مردمی به مفهوم واقعی؛ یعنی مردم در همه صحنههای دشوار و سخت کشور حاضر در صحنه هستند ولی ممکن است استفاده از نیروی انتظامی خیلی راحت باشد و در یک غائله بتوان جمع کرد و تمام شود ولی آثار آن ادامه پیدا میکند. مثلاً همین مصر که شما مثال میزنید حتی چه اتفاقی در طول این مدت افتاد؟ منجر به این شد که دوباره مردم عقب زده شدند و عدهای دیگر از همانها بر سرکار آمدند ولی جمهوری اسلامی ایران، نه اصولا اعتقادی به ورود این افراد دارد و نه ما مشکلمان با مردم بود.
حالا یک برههای بود که برخی از اینها نا آگاه و فریب خورده بودند و عدهای دیگر هم حسن نیت داشتند. مردم و حضور مردم را در 9 دیماه شاهد هستیم. هدایتی که حضرت آقا با آن بصیرتبخشی که برای مردم داشتند آن موقع در صحنه میآیند. رهبری نظام به این مسئله به خوبی واقف هستند و خودشان تجربه این مسئله را در طول سالهای قبل از انقلاب دارند و ایشان اعتقادشان درست مثل حضرت امام به حکومتی مردمی بود.
طبیعی است که شما وقتی در جامعهای زندگی میکنید که اتکایتان به مردم است، نمیتوانید با مردم مقابله کنید. یک گروه اغتشاشگر کوچک که بعد از آن تفکیکی شد و یک گروه فریب خوردهای بودند که بعد از آن اقدامات جزئی در بعضی از شهرها انجام میدادند. در همان روز عاشورا من خودم در خیابانها مشغول عزاداری بودم و بچههای من و دوستانم. وقتی آمدند در دانشگاه تهران اعلام کردند که عدهای به مقدسات اسلامی جسارت میکنند، همین مردم عزادار دانشگاه راه افتادند و اینها همهشان فرار کردند و رفتند.
یعنی پایههای نظام جمهوری اسلامی متکی به پشتوانههای مردمی است و رهبری همیشه و به درستی از این مسئله برای پیشبرد اهداف نظام استفاده کردند. ما نیازمند نیروی انتظامی برای مقابله با مردم نیستیم، نیروی انتظامی ما فقط برای مقابله با دشمن است و مشکل ما مشکل مردم نبود، یک عدهای فریب خوردند و خود مردم به صحنه آمدند و این مسئله با مدیریت حضرت آقا تمام شد. 9 دی نیز پایان بخش این قضایا بود و اتقاقی نیفتاد و مردم به راحتی خودشان مشکلات را حل کردند.
آقای دکتر در مسئله احراز صلاحیتها که از سوی شورای نگهبان صورت میگیرد در بعضی شرایط شورای نگهبان همانگونه که خودتان اشاره کردید، شخصی را رد کردند ولی مقام معظم رهبری آن شخص را تأیید میکنند و می گویند برای مخالفت با من شخص را رد صلاحیت نکنید. این مدیریت رهبر معظم انقلاب در رابطه با رد صلاحیتها چگونه است؟ زیرا ما میبیینم که برخی از همین رد صلاحیتها سوءاستفاده میکنند و برای نظام بحران درست میکنند. مثلا در مجلس ششم که به خاطر رد صلاحیتها در مجلس آن زمان حتی رئیس دولت آن زمان میگوید که اگر قرار باشد برویم همه با هم رویم و تا جایی بود که فرمانداران نیز استعفا داده بودند. مدیریت رهبر معظم انقلاب در این مسئله چطور است؟
کدخدایی: اولاً، شاید بخشی از این سؤال را نتوانم اکنون عرض کنم و شاید اجازه نداشته باشم ولی آنچه مسلم و روشن است ملاک اول برای حضرت آقا رعایت قانون است، یعنی گاهی هم که برخی سعی میکنند نظر معظمله را داشته باشند، ایشان نسبت به بررسی صلاحیت افراد تأکیدشان رعایت قانون است. طبق قانون اگر کسی به مقامات توهین کند در قانون مجارات ما این جرم است و ممکن است محکومیت هم داشته باشد. اینگونه افراد و چنین وضعیتی را هم داریم که ما داریم طبق قانون عمل میکنیم.
گاهی اوقات مقام معظم رهبری این مطلب را به برخی از بزرگان اشاره فرمودند به برخی از بزرگان شورای نگهبان که اگر دلایل رد صلاحیت و یا عدم تأیید شخصی اظهاراتی بوده که نسبت به من داشتهاند، شما این نظر را نادیده بگیرید. این را در چند مورد حالا من نمیخواهم اشخاص را نام ببرم ولی در چند مورد خاص در انتخابات مختلف ایشان این را فرمودند که اگر مثلا دلایل عدم تأیید شما این است که نسبت به من مطالبی داشته است شما این بخش را نادیده بگیرید و میفرمایند از این عبور کنید یا حتی فراتر از این کسانی که از من انتقاد میکنند نمیخواهد شما اینها را در بحث صلاحیتها مورد لحاظ قرار دهید.
یکی از نمایندگانی که الان هم نماینده است یک زمانی خدمت مقام معظم رهبری مطرح شده بود که وی خیلی به مباحث انتقاد میکند و نظر آقایان هم تأیید ایشان نبود. حضرت آقا فرمودند که اگر فقط نفس این انتقادها است، شما اینها را نادیده بگیرید. میخواهم بگویم آنجا که بحث بیطرفی فراتر از عدالت مطرح میشود نظر ایشان این است که اشکالی ندارد که اینها مطالبی نسبت به من و کل کشور میگویند و اگر در معرض انتقاد است، شما اینها را نادیده بگیرید. من خیلی از افراد را در ذهنم است ولی حالا به دلایلی نمیتوانم عرض کنم و این تأکید همیشگی مقام معظم رهبری است. آن جهات بیطرفی که هر کسی باید داشته باشد، حتی گاهی هم پیگیر میشوند که نکند شخصی صلاحیتش به خاطر این وضعیت تأیید نشود.
یعنی شخصاً موضوع را پیگیری میکنند؟
کدخدایی: بله! به هر حال پیگیری میکنند که نکند صلاحیتش به خاطر آن مسائلی که اتفاق افتاده تأیید نشود. مثلا میگویم تا این اندازه هم حساس هستند ولی خب نمیشود جزئیات بیشتری مطرح شود.
از روحیه آزادمنشی، بزرگواری و بیطرفی ایشان مثالی برایتان بزنم، در همان جلسه 26 خرداد صحبت بود و یکی از آقایان صحبت کرد که صحبتهای شما در کردستان نوعی جانبداری و تلقی جانبداری نسبت به یک فرد است. مقام معظم رهبری خودشان در آن جلسه مطلبی را یادآوری کردند که خیلی جالب بود. رهبر معظم انقلاب فرمودند آقای کروبی گفتند همه اطرافیان من میگویند مصداق صحبتهای رهبری در کردستان من (کروبی) هستم و تلقی خودم نیز همین است. ایشان فرمودند چند روز بعد آقای موسوی پیش من آمد و گفت همه میگویند تلقی مردم از صحبتهای حضرتعالی من ( موسوی) هستم، یعنی ایشان به گونهای صحبت میکنند و رفتار کردند که همان دو کاندیدای معترض آن دوره پیش ایشان رفتند و گفتتند ما فکر میکنیم مصداق صحبتهای شما هستیم. این را خطاب به آن کسی گفتند که شما در کردستان حرف میزنید. گفتند پس خود این دو نفر این حرفها را زدهاند و شما چه میگویید؟!
در همین دوره انتخابات خبر دارم که خیلیها خدمت ایشان رفتند و گفتند ما برای ورود به انتخابات آمدیم و نظر شما چیست؟ نظر ایشان این بود که به هیچ کس اعلام نکنند که نظرشان به چه کسی است و در واقع این امر رعایت شد و هیچکس تا به حال نفهمید که نظر مقام معظم رهبری به چه کسی بود اما بعضاً این افراد به شورای نگهبان میآمدند و برداشتشان این بود که ما خدمت رهبری رفتیم و نظر رهبری با ماست. میخواهم بگویم تلقی آنها اینگونه است ولی وقتی صحبتهای رهبری را میشنویم که نسبت به هیچ کس موضعگیری ندارند و این نشان از جایگاه بالا و فهم عظیم و عمیق رهبری نسبت به مباحث سیاسی است.
آنجا که در اصل پنجم قانون اساسی آمده است که رهبری آگاه به زمان و مقتضیاتِ روز است، به همین معنی است؛ یعنی همه این احساس تعلق را به رهبری دارند و همه میبینند و این نگاه مساوی را نسبت به خودشان لمس میکنند. حتی آن دو نفر کاندیدایی که در آن دوره و در آن مسائل فتنه بودند.
آقای دکتر! یکی از ویژگیها و مشخصههای رهبری نظام اسلامی سادهزیستی است که مشاهده میکنیم این نوع رفتار در شخصیت امام خمینی و مقام معظم رهبری کاملا بروز و ظهور عینی دارد. در این باره خاطره یا مطلبی دارید به سبب ارتباطهایی که شاید با رهبر معظم انقلاب داشته باشید؟
کدخدایی: من در جایگاهی نیستم که بخواهم نسبت به ایشان مطالبی را داشته باشم و باید افراد برتر از بنده این مطالب را بگویند ولی چند مورد را اشاره میکنم و مواردی است که همه میدانند ولی لازم است تذکری داده شود. در بحث رهبری نظام ما یک ویژگی داریم که در ویژگی های پیامبر عظیم الشان ما هم خود خداوند تأکید می کنند که با مردم باید زندگی کنید، با مردم بودن و در سلک مردم بودن یکی از ویژگیهای پیامبر ما است.
به دوره پیامبران و ائمه اطهار (سلامالله علیهما) برمیگردیم و آنجا هم میبینید که به همین صورت بودند و حضرت علی (ع) یک رهبری نبود که در یک برج شیشهای باشد و مردم به ایشان دسترسی نداشته باشند. برای نماز به مسجد میرفتند و مشکل مردم و مردم عادی را حل میکردند و امروز هم جامعه ما اقتضائاتی دارد. حضرت امام یک جملهای را که خیلی از ایشان شنیدید، وقتی به ایران برگشتند فرموده بودند که اگر محلی در تهران برای من میگیرید فرمودند که از خیابان انقلاب به پایین باشد. این را میخواهم به عنوان یک معیار و شاخص عرض کنم. بگذریم از مباحثی که آن بیماری ایشان اتفاق افتاد و بعد هم در واقع یک منطقه دور افتاده تهران و به روستایی رفتند ولی میخواهم نگاه امام را عرض کنم که از انقلاب به پایین باشد.
شما بیایید در بحث رهبری فعلی. رهبری فعلی مکانی که اکنون دارند کجاست؟ ریاست جمهوری قدیم. اقتضایش این است که وقتی رهبر شدند جای بهتری باشند و اکنون در یک منطقه پایین شهر تهران هستند که خیلی هم پایین است ولی ایشان حاضر نشدند جدا شوند. من آن موقع به یاد دارم، زمانی که حسینیه امام خمینی خواست تشکیل شود. خیلی از آقایان پیشنهاد میدادند که جایی وسیع، خلوت و جایی که دور از آلودگی باشد ولی ایشان به هیچ وجه نپذیرفتند و همان جا ادامه دادند و آن تشکیلاتی که مربوط به رهبری است را در همان جا به کار بردند. جالبتر اینکه در همین حوزه رهبری مردم عادی زندگی میکنند، مردمی که شاید ظاهرشان خیلی همراهی با نظام نباشد و در کنار همین مردم و دغدغههایشان زندگی میکنند. این وضعیت ظاهری ایشان است که اکنون همه میدانند.
در مباحثی که همیشه به مسئولین تأکید میکنند، ساده زیستی است که خودشان همین تأکید را هم دارند و رعایت میکنند. اکنون که به دفتر ایشان بروید بخشهای دفتر ایشان از اینجا (دفتر شورای نگهبان) سادهتر است. تشریفات و وضعیت آن چنانی که در برخی از دستگاهها قابل مشاهده است در آنجا مشاهده نمیکنیم و شاید هم خیلی از مسئولین معترض به این سادهزیستی باشند که ایشان تأکیدشان بر اینگونه است.
رهبر معظم انقلاب تأکیدات بسیاری به مسئولینی که اموال عمومی دستشان است، دارند و تأکیدات شدیدی است. اگر متوجه شوند کسی در یک فضای دیگر است تذکر میدهند، برخورد و مؤاخذه میکنند و این خیلی مهم است. رهبری نظام در این سادهزیستی هم خودشان رعایت میکنند و هم تأکیدشان به مسئولین این است که خودشان رعایت کنند. حالا از نزدیکان ایشان شنیدید در اخبار و وضعیتهایی را تعریف میکنند که بسیار برای رهبری قابل توجه است که در چنین جایگاهی رهبر انقلاب اسلامی است، نه رهبر ایران، در چنین وضعیتی زندگی می کنند. این برای همه باید یک درس و سرمشق باشد و این چیزی است که در قانون اساسی و اسلام به آن تأکید شده است. همان چیزی که اسلام به آن تأکید دارد و آن ساده زیستی و با مردم است.
در وضعیت های مختلف هم شما شاهد بودید و حتی گاهی رفتوآمدهای ایشان بسیار ساده، بدون تشریفات و بدون هیچگونه موانع خاصی است که حالا در آن حدی که اقتضاء مسائل امنیتی و مانند اینها است، بقیه آن تشریفات خاصی نیست.
چند برخورد را در رابطه با بعضی از مسئولین دیدم.کسانی که اموال عمومی دستشان بوده است. به هرحال یک وضعیتی خارج از شغل متعارف عمومی را ایجاد کردند، ایشان برخورد کردند و حالا لازم نیست نام ببرم ولی شاهد هستم که چنین اتفاقاتی در این جهت افتاده است.
آقای دکتر از وقتی که به ما دادید خیلی متشکریم.
کدخدایی: انشاءالله موفق باشید، ما در جایگاهی نبودیم که بخواهیم در خصوص مقام معظم رهبری مطالبی را مطرح کنیم.