صراط: برخی سرمقالههای امروز روزنامههای کشور به موضوعاتی نظیر حوادث منطقه، جام جهانی و مبحث انتظار اختصاص دارد.
برخی سرمقالههای روزنامههای امروز پنجشنبه را در زیر میخوانید:
روزنامه خراسان: «از راهبرد بن گوریون تا هلال سیاه داعش»
چند روزی است که نام گروه داعش موجی از رعب و وحشت در میان ملت عراق ایجاد کرده است، این گروه تروریستی در سوریه هم خواب و آرامش را بر مردم این کشور حرام کرده است.
تروریستهای داعش که نام دولت اسلامی عراق و شام را برخود گذاشته اند، مدعی تلاش برای تشکیل خلافت اسلامی و اجرای شریعت اسلامی هستند، اما حرف و عمل آنها کاملا از هم فاصله دارد.
فساد و بی بند و باری اخلاقی در قالب جهاد نکاح، وحشی گری در قالب بریدن سر افراد بی گناه و تصویب قوانین بدوی و مجازات های سنگین برای مردم عادی، همه و همه بیانگر ماهیت ضد اسلامی جمعی مزدور است که تنها چیزی که برایشان اهمیت ندارد اسلام و شریعت آن است.
واقعیت این است که به دنبال سقوط دیکتاتوری صدام حسین، خروج نیروهای آمریکایی از عراق و به دنبال آن پیوستن این کشور به خط مقاومت، جریان ارتجاع عربی به رهبری عربستان، استراتژی تجزیه عراق را با هماهنگی اربابان خود دنبال کردند تا شاید از این طریق بتوانند توازن قوا در منطقه خاورمیانه را به سمت خود تغییر دهند.
از همین رو با سرمایه گذاری در استان های سنی نشین عراق تلاش کردند تا آتش طایفه ای و مذهبی را در این کشور شعله ور سازند. با این حال انتخابات پارلمانی اخیر عراق رویاهای جریان ارتجاع عربی را به سراب تبدیل کرد.
از سوی دیگر برگزاری انتخابات ریاست جمهوری در سوریه و موفقیت میدانی نیروهای مقاومت و ارتش در مقابله با تروریست ها در روزهای اخیر هرگونه امید برای سرنگونی نظام سوریه را از بین برد.
از همین رو جریان های تروریستی وابسته به ارتجاع عرب در منطقه به منظور فشار بر دولت نوری المالکی و با حمایت برخی از سیاست مداران داخلی در یک هفته گذشته دامنه عملیاتی خود را از جنوب عراق به شمال این کشور کشانده و چتر نا امنی را در استان های الانبار، صلاح الدین و نینوا پهن کرده اند.
تروریست ها در نقشه ای حساب شده و با انجام عملیات ایذایی در سامرا، توانستند خود را به شهر موصل در استان نینوا رسانده و به راحتی این شهر را اشغال کنند.
چرا موصل؟
روزنامه تایمز انگلیس در پاسخ به این سئوال که چرا تروریست های داعش شهر موصل را انتخاب کردند می نویسد: «بیشتر کمک مالی به گروه «داعش» از حامیان و نیروهای این گروه در موصل صورت می گرفت. در این شهر، ماهانه سه میلیون دلار برای خرید سلاح و تجهیزات به این گروه ارائه می شد.»
علاوه بر این داعشی ها توانسته بودند استاندار نینوا را با خود همراه کنند. عراق القانون در این رابطه نوشته است: بسیاری از منابع خبری عرب زبان سندی را از خیانت استاندار نینوا منتشر کردند که طی آن وی به همه ادارات رسمی در این استان دستور داده است تا کلیه اسناد دولتی را سوزانده و در مقابل افرادی که آنان را مجاهدین خوانده است مقاومت نکنند.
اما ماجرا به همین جا ختم نمی شود، حمله به موصل تلاشی برای تکمیل هلال سیاه داعش در عراق و شام است. هلالی که از استان الانبار در مرز عربستان سعودی و در جنوب عراق شروع شده، استان های صلاح الدین و نینوا در عراق و همچنین منطقه حسکه و الرقه در سوریه را در بر می گیرد و تا استان حلب در مرز ترکیه امتداد می یابد. هلال سیاه داعش به گونه ای طراحی شده که علاوه بر چنگ اندازی بر منابع نفتی عراق، سوریه و لبنان را که چون ستون فقرات محور مقاومت هستند از سرزمین اصلی جدا کند. طرحی که بر اساس راهبرد امنیت پیرامونی بن گوریون تدوین شده است. راهبردی که اسرائیل از زمان شکل گیری جعلی خود برپایه آن استوار شد، براساس گفته دیوید بن گوریون: «ما ملتی کوچک هستیم و امکانات و منابع ما اندک است و باید این خلاء را در برخورد خود با کشورهای عرب دشمن از طریق شناختن نقاط ضعف آنها به ویژه در زمینه روابط موجود بین گروه های نژادی و اقلیت های طایفه ای برطرف کنیم به گونه ای که ما به آنها دامن بزنیم تا در نهایت به مشکلاتی تبدیل شود که حل یا مهار کردن آنها برای این کشورها دشوار شود .»
آن چه که امروز عراق شاهد آن است تبلور بیعت ارتجاع سیاه به رهبری سعودی ها و صهیونیزم است. همپیمانی شوم و بحران آفرینی که، آثار آن در عراق، لبنان و سوریه به خوبی قابل مشاهده بوده به این زودی ها منطقه خاورمیانه را رها نخواهد کرد.
روزنامه رسالت: انتظار؛ نشاط پیروزی پارسایان
«ولایت» الهی یک اعتقاد قوی قلبی است، هم یک اندیشه غنی عقلانی است، هم یک سیره ناب سیاسی و نیز یک پیوستگی و تنیدگی مستحکم و نفوذناپذیر اجتماعی است. برای واژه «ولایت» مفاهیم گوناگونی برشمرده اند از جمله؛ دوستی، محبت، قیمومیت، پیوستگی و امثال ذلک. «ولایت» در لغت عرب به دو یا چند رشته ریسمان گفته می شود که آنها را کنار هم بافته و تابیده اند و در واقع آن را به یک ریسمان محکم تر و قطورتر تبدیل کرده اند.
از سوی دیگر اگر «ولایت» را در هر کدام از معانی ای که برای آن برشمرده اند به کار ببریم، باز چیزی جز قرب و قرابت و اقتران و وابستگی و پیوستگی عمیق از آن مستفاد نمی شود؛ چیزی که حکومت های دنیاخواه و مدعی آزادی و دموکراسی، کوچکترین رگه های آن را در پیکره خود نمی یابند و برای یافتن یک لحظه از این جذبه و جاذبه، هزینه ها می کنند و وقت ها صرف می نمایند اما چیزی جز پاره ای توقعات و مطالبات مادی، نصیبشان نمی شود و دورنگی ها و ناپیوستگی ها هماره آزارشان می دهد و خود نیز چاره ای به غیر از ورود به حیطه فریب و بدبینی و عدم اطمینان ندارند.
«ولایت» به شیعه، عزت و اقتدار و امنیت و آرامش و عشق بخشیده و جهان نیز باشتابی بسیار به سوی یافتن چنین گوهر گرانسنگی
می خیزد و شمه ای از شمیم آن را استشمام نموده است و یقیناً با ارتقای آگاهی و بروز هر چه بیشتر خواهندگی فطری انسان ها، نیل به این مهم، برای بشریت دور نخواهد بود.
سالگشت میلاد مولای ما حضرت حجت بن الحسن العسکری ارواحنا له الفداء، همه ساله افزون بر اینکه شعله های اشتیاق و عاطفه و پیوند ناگسستنی با آخرین پیشوای پارسایان را در قلب شیعیان برمی انگیزد، هماره یادآور ظهور و قیام و حاکمیت عدل گستر مهدوی در اذهان مردم محروم و دین مدار و آزاداندیش است و همچنین آذین و چراغانی کوچه های شهرها و روستاهای سرزمین منتظران، تداعی گر افروختن فانوس علم و عمل، فراراه تمهید قیام امید آفرین موعود آسمانی آل رسول اعظم (ص) است خصوصاً در میهن مهدی خواه ایران که با پدیداری انقلاب عظیم اسلامی، بزرگترین حلقه از حلقات قیام های متصل به نهضت نورآگین قائم آل محمد (عج) پدید آمد و سراج امید و آرمان های عدالت گرایانه در دل و دیده آزادی خواهان جهان، روشن شد.
خداوند، با عنایت و عطوفت خویش، آنگاه که انسان را بیافرید و او را از نایره نیستی به دایره هستی فراآورد، از میلاد حیات تا میعاد مرگ او دیده از این موجود ماجد برنگرفت.
آفریدگار حکیم تا روز نشور نیز آفریدگان خویش را، لحظه لحظه از لحاظ جسم و جان، کفایت و کفالت نموده و برای رزق مادی و معنوی شان واسطه ها مهیا فرموده است و به گفته استاد عزیز، مرحوم حاج محمد اسماعیل دولابی (ره)؛ ما مردم، مقام والایی نزد خداوند داریم چرا که بهترین مخلوقات خویش را برای هدایت ما برگزیده و فرستاده است؛ خصوصاً از خاتم رسولان (ص) تا خاتم اوصیاء (عج).
شایسته نیست این گونه الطاف و عنایات خالق خویش را نادیده بگیریم و باعث آن شویم که امام رئوف مان از لحظه میلاد تا کنون و تا آینده ای نامعلوم از نظرها غایب شود و حکومت عدل جهانی را به تعویق اندازد. چه اینکه برخی علمای سلف از جمله خواجه نصیرالدین توسی، علت اصلی غیبت امام زمان (عج) را سستی و سهل انگاری مردم دانسته اند.
این فتور و فراموشی، ناشی از ناشناختن امر هدایت تشریعی الهی و واسطه این رهنمونی - حجت خدا در روی زمین - است که هرگز خداوند، بندگان خویش را از زمان حضرت آدم (ع) تا حضرت خاتم (ص) و تا زمان حاضر و تا برهه قیامت، از ولایت و وجود حجت الهی، محروم نساخته و نخواهد ساخت اگر چه قدر او نشناسند و حتی فراخوانشان به سوی صلاح و فلاح را نپذیرند.
همان گونه که مولای مؤمنان علی (ع) در آخرین وصیت به خویشان و شیعیان خویش، نسبت به سبقت بیگانگان از شیعه در زمینه شناخت و عمل به قرآن هشدار داد، این هشدار تاریخی در خصوص قرآن ناطق عصر ما نیز مصداق دارد و باید برحذر باشیم از اینکه دیگران در ادراک مقام و منزلت و قیام و حاکمیت حضرت مهدی (عج) از ما پیشی بگیرند، کما اینکه یکی از صاحب نظران مسائل مهدویت می گفت با کمال تأسف، بسیاری از کشورها - حتی کشورهای غربی - در زمینه مباحث تئوریک مربوط به حضرت ولی عصر (عج) از ما جلوترند!نکته دیگر اینکه در مبحث انتظار می توان انواع و اقسام گوناگونی را احصا نمود از جمله انتظار درونی (با نماد اندوه و آه و اشک و اشتیاق) و انتظار عملی (با صلاح و اصلاح و اقتدا به مقتدای منتظران) منتظر مصلح نه تنها باید خودش صالح باشد بلکه بایستی مصلح نیز بوده و نسبت به آحاد مردم پیرامون خویش مصلحت جو و دلسوز باشد.
مگر نه این است که مولای ما مهدی (عج) برای هدایت و اصلاح امت اسلام، این گونه پذیرای رنج و تبعید و غیبت و بذل مهجه (خون دل خوردن) شده و خار در چشم و استخوان در گلو، همراه با منتظران، انتظار فرج آل محمد (ص) را می کشد. ما در عمل چه کرده ایم که اندکی همرنج امام خویش شویم؟ آیا اقامه کننده فریضه امر به معروف و نهی از منکر هستیم؟ آیا خدمت به مردم، سرلوحه اعمال ماست؟ آ
یا به رسولان امام عصر(عج) - روایت احادیث اهل بیت (ع) و فقهای آل محمد (ص) - اقتدا می کنیم و در حوادث واقعه به برترین آنان - ولی فقیه - که بر چکاد کوهسار فقاهت واقع است پناه می آوریم؟ برخی از ما در عقیده و عمل به این باور نرسیده ایم که اختیارات ولی فقیه همانند اختیارات رسول خدا و ائمه معصومین علیهم السلام است و طبق معارف شیعی، اطاعت از مقام ولایت فقیه اطاعت از رسول خدا و آل الله می باشد.منتظر حقیقی فرج، باب برکات آسمان را در غیبت حضرت قائم (عج) بسته نمی بیند.
کما اینکه خود حضرت فرمود درزمان غیبت، همانند خورشید پشت ابر هستم؛ بدین معنی که آفتاب وجود مقدس او پیوسته و بی زوال، بر عرصه انتظار می تابد، چه شعاعی فروزانتر و فراگیرتر از ولایت فقیه که به باور ناب شیعه، از آثار وجودی مقتدای منتظران و امام زمان (عج) است و مصادیق بارز آن فقیهان و مطیعان محض مولا، که در عصر حاضر در وجود دو گوهر گرانسنگ آسمانی - امام خمینی (ره) و حضرت آیت الله خامنه ای - تجلی یافته، می باشند.
به مدد این دو تجلی مهرآگین مهدوی از بسیاری از برهه های بحرانی و فتنه های فراگیر رهیده ایم و پایدار و پویا در میان امواج مواج حوادث واقعه، پیش می رویم و با دلی آرام و مطمئن، لحظه های زندگی را به آنات عبودیت و تعالی الهی پیوند می دهیم.
امروز به برکت نفس قدسی امام زمان (عج) و هدایت های رهبر معظم انقلاب، پیشرفت های عظیمی در حوزه علمی و فناوری های نوین در کشور صورت گرفته است.
سرعت پیشرفت علم در کشور فوق العاده است. به همین دلیل یک ترکیب جهانی از دشمنان اسلام به نام 1+5 شکل گرفته است تا نگذارند ایران قله های عظیم علمی را فتح کند.
ما با این رویکرد به عصر ظهور که عصر علم آموزی و حکمت آموزی و حکمت دوستی است، نزدیک می شویم.همان گونه که ذکر شد؛ از معانی لغوی مهم «ولایت»، پیوستگی و همگرایی است که متأسفانه با اینکه بسیاری از جهانیان حتی دشمنان آیین و میهن ما این مفهوم را دریافته اند، برخی دوستان از این معنا غافلند.
در نظامی که مرکزیت آن «ولایت» فقیه است، صفوف و قلوب میلیون ها مردم به هم پیوسته است و «فقیه» موجب آشنایی و انس پیوسته مردم و مجموعه نظام با معارف و معالم دینی و ادراک صحیح متون وحیانی و روایی و عدم انحراف از اسلام ناب محمدی (ص) می باشد؛ و این خوشایند اهل سلطه و استکبار نیست.
حضرت امام زمان ارواحنا فداه - که امروز در آستانه زادروز خجسته اش هستیم - ان شاء الله تعالی حکومتی جهانی را تشکیل خواهد داد که نمونه اعلای مردمسالاری دینی، همانند حکومت پنج ساله جد بزرگوارش امیر مؤمنان علی (ع) است یعنی از سویی یکی از اهداف عالیه قیام جهانگیر مهدوی و تشکیل حکومت جهانشمول ایشان، ایجاد قسط و عدل و آزادی و رفاه همه جانبه مردم است و از سویی دیگر، مشارکت مردمی از لحظه قیام تا تأسیس حکومت، در سطحی بالا و فراگیر وجود دارد.
امید است انقلاب اسلامی ما که مدل کوچکی از حکومت حقه مهدوی است بتواند روز به روز بر عِده و عُده سربازان مخلص و خداخواه سپاه سپیده گستر آخرین حجت الهی بیفزاید و یکایک آحاد ملت مهدی جوی ما در صف سدید یاران مهدی قرار گیرند و طوری نباشد که فقط شعارهای انقلابی ما با شعارهای قیام و حکومت جهانی حضرت صاحب الزمان (عج) - که اهم آن معنویت و عدالت است - یکی باشد؛ بلکه آرمانخواهی ما باید عین عملگرایی مان گردد؛ «وعدالله الذین آمنوا منکم و عملوا الصالحات لیستخلفنهم فیالارض کما استخلف الذین من قبلهم و لیمکنن لهم دینهم الذی ارتضی لهم و لیبد لنهم من بعد خوفهم امنا یعبدوننی لا یشرکون بی شیئا و من کفر بعد ذلک فاولئک هم الفاسقون» (سوره مبارکه نور، 55)
مبحث مهدویت، به دلیل اینکه یأس و ناامیدی را می زداید و توده های مردم و مبارزان راه روشن رهایی را امیدوار به این می سازد که پیروزی حق، نه تنها ممکن وشدنی است بلکه قطعی و یقینی است، لذا نشاط و خروج از انزوا و برون رفت از انفعال را به ارمغان می آورد.
کسانی هستند که بر اثر القائات دشمن، به این باور رسیده اند که درافتادن با قدرتهای غربی همچون آمریکا و برخی اقمار آنها مانند اسرائیل و زدودن ظلم و قطع ید آنها کاری محال است و فراتر از توان کشورها و ملل دیگر می باشد و باید دست روی دست گذاشت و میزان و آستانه تحمل، صبر و شکیبایی را بالا برد و منتظر قضا و قدر و عنایت الهی نشست و دید چگونه تیر غیب بر قلب قسی غاصبان و ظالمان می نشیند و آنان را از اریکه قدرت و تخت تکبر به زیر می افکند!
متأسفانه برخی از این القائات که به صورت های گوناگون و با سرمایه گذاری های کلان فکری و مالی حمایت می شود، حتی تا سویدای قلب برخی از خواص و عوام، حتی متدینین نیز رسوخ می کند و نشاط و انگیزش تقابل با ستم را زائل می سازد. عقیده مهدویت، تنها عنصری است که این وساوس خناسان و تلاش توطئه گران را در عصر انتظار، خنثی می سازد.
امید و نشاط معنوی، برای هر گروه و ملتی به مثابه روح برای جسم است و نبود آن مساوی با امحای حیات است. گاهی طرز عمل، هجوم فرهنگی، حمله نظامی و فشارهای اقتصادی دولت های سلطه جو، چنان یأس و ضعف را بر ملت ها غالب می سازد که ابتکار عمل را از آنان سلب می کند و درمی مانند که؛ امیدی نیست و هر حرکتی به ضرر ما تمام می شود، ما قدرت مقابله با دولت سلطه گر و زورمدار را نداریم. اگر مأیوسین، جزء متدینین مسلمان باشند، فرافکنانه می گویند که از ما کاری بر نمی آید، خود آقا باید بیاید و کارها را درست کند و ظالمین را به سزایشان برساند.
اما اگر اعتقاد به مهدویت، صحیح و عقلانی باشد و فقط برخاسته از عاطفه و احساس نباشد، امید را در دل ها زنده می کند و انسانی را که معتقد به این اصل و عامل به لوازم آن است امیدوار به یک سرانجام روشن و رو به صلاح و سداد و قطعی الصدور می سازد که زهوق باطل، ممکن و شدنی است فلذا حرکت و تلاش در این سمت و سو، بی سرانجام و ابتر نخواهد بود.
ایمان به حضرت مهدی (عج) سبب رشد فکر و امید است. ایمان به مهدی موعود (عج) و احتمال آنکه هر ساعتی ممکن است آن حضرت ظهور فرماید، در پاکدلان و شایستگان اثری ژرف و سازنده دارد، آنان خود را آماده می سازند و از ستم ها و تجاوزها دوری می جویند و به عدالت و برادری عشق می ورزند تا توفیق یاری امام (ع) و درک محضرش را بیابند. ایمان به خدمت مهدی (عج) که زیر بار هیچ حکومتی از حکومت های فاسد و ستم پیشه نرفته است، حالتی در پیروانش به وجود می آورد که در برابر هر ظالم و طاغوتی مقاومت کنند.اللهم کن لولیک الحجه بن الحسن صلواتک علیه و علی آبائه فی هذه الساعه و فی کل ساعه ولیا و حافظا و قائدا و ناصرا و دلیلاو عینا حتی تسکنه ارضک طوعا و تمتعه فیها طویلا.
وطن امروز: یارانهنقدی و استرس ملت
یارانه خردادماه بدون تغییر نسبت به یارانه اردیبهشت ماه دیشب واریز شد اما بسیاری از ابهامات یارانهنقدی هنوز رفع نشده است.
واریز دومین یارانهنقدی در گام دوم هدفمندی یارانهها نشان داد دولت هنوز نتوانسته به بسیاری از پرسشها در این زمینه پاسخ بگوید. به عبارت بهتر بسیاری از مسؤولان دولتی نمیدانند چه تصمیمی درباره یارانهنقدی اتخاذ خواهد شد؛ سرنوشت یارانههای نقدی چه خواهد شد؟
آیا مقدار یارانهها افزایش خواهد یافت؟ آیا یارانهنقدی قطع و یارانه غیرنقدی جایگزین آن خواهد شد؟ موضوع سقف درآمدی چه شد؟ آیا دولت سقف درآمدی را تعیین کرده است؟
آیا قرار است یارانهنقدی برخیها قطع شود؟ دولت چگونه میخواهد نیازمندان را از ثروتمندان تشخیص دهد؟ مگر وزیر اقتصاد 50 روز پیش مدعی نشده بود 10 میلیون ثروتمند در ایران شناسایی شدهاند؛ آیا این موضوع صحت دارد؟ دولت در 50 روز بعد از پایان ثبتنام یارانهای چه اقداماتی انجام داده است؟ آیا اطلاعات اقتصادی 73 میلیون متقاضی یارانهنقدی پایش شده است؟
چرا دولت جزئیات ثبتنامها را اعلام نمیکند؟ چند درصد درآمد زیر 600 هزار تومان دارند؟ چند درصد متقاضیان، مسکن دارند؟ و...
اینها بخشی از سؤالاتی است که میتوان درباره یارانهنقدی و آینده آن از مسؤولان پرسید. جالب اینکه نوبخت، سخنگوی دولت دیروز از خبرنگارانی که خواهان توضیح بیشتر درباره حذف برخی از دریافت یارانهنقدی بودند، درخواست کرد اصلا در این مورد سؤال نکنند و با زیرکی نیز گفت: «بنده خواهش میکنم به این موضوع نپردازید چرا که بحث این مسائل برای افراد کمدرآمد استرس ایجاد میکند و برای پردرآمدها استرس ندارد.» ابهامات بسیار یارانهنقدی و موضعگیری عجیب و در عین حال جالب سخنگوی دولت، ذکر چند نکته را ضروری میکند
1- چرا دولت دوست ندارد رسانهها به جزئیات یارانهنقدی بپردازند؟ از اواخر بهمن ماه 1392 دولتیها درباره یارانهنقدی اظهار نظر میکردند و از مردم درخواست میکردند فرم خوداظهاری را پر نکنند.
از آن زمان تا پایان فروردین 1393 مردم بمباران خبری یارانهای شدند و مسؤولان دولتی یک پای ثابت اخبار یارانهنقدی بودند. هر روز خبر جدیدی از یارانهنقدی منتشر میشد و حتی برخی مسؤولان اخبار کذب «انصراف میلیونها نفر از یارانهنقدی» را منتشر میکردند. طبیعی بود که دولتیها در پی یک موج خبری برای انصراف از یارانه بودند.
این بمباران خبری فردای اتمام فرآیند ثبتنامها قطع شد و طبیعی بود مردم و رسانهها منتظر شنیدن تصمیمهای یارانهای باشند. مسؤولان بعد از انتشار آمار 97درصدی ثبتنامیها، سکوت اختیار کردند. گویا ثبتنام 97 درصدی مردم، مسؤولان را شوکه کرده و هنوز آنها نمیدانند چه تصمیمی میخواهند برای یارانهنقدی بگیرند! آیا 50 روز برای رسیدن به یک تصمیم درست و جامع کافی نیست؟
2ـ سخنگوی دولت اعلام کرده مباحث حذف برخی از دریافت یارانهنقدی در آینده، برای افراد کمدرآمد ایجاد استرس میکند. مردم حق دارند بدانند سرنوشت یکی از مهمترین قوانین کشور چه خواهد شد. همین آقای نوبخت چند روز پیش اعلام کرده بود یارانه برخی متقاضیان افزایش خواهد یافت. از طرفی یک مسؤول دیگر گفته بود یارانهنقدی ثابت خواهد ماند و افزایش پیدا نمیکند.
در جایی دیگر عنوان میشود منابع یارانهنقدی اجازه افزایش یارانهنقدی را نمیدهد و دولت به دنبال شناسایی افراد نیازمند است. جالب اینکه یکی دیگر از مسؤولان اعلام کرد قرار است کارت انرژی جایگزین یارانهنقدی شود و مسؤول دیگری آن را تکذیب کرد و مدعی شد این مساله فقط در حد یک طرح است و از این طرحها بسیار است.
این اخبار ضد و نقیض در کنار سکوت رسمی دولت، ابهامات و سؤالات یارانهای را بیشتر میکند. باید از مسؤولان پرسید آیا عدمشفافیت و نبود اخبار رسمی و در جریان نبودن مردم در این زمینه، استرس ایجاد نمیکند؟
3- مهمترین بحث این روزهای یارانهنقدی موضوع سقف درآمد است. دولت در آییننامه اجرایی فازدوم هدفمندی یارانهها به این موضوع اشاره کرده است؛ در بند 2 ماده 3 آییننامه اجرایی فاز دوم هدفمندی یارانهها که فروردین ماه به تصویب هیات دولت رسید، آمده است: «سازمان (هدفمندی یارانهها) بر اساس کلیه اطلاعات موجود نسبت به بررسی واجد شرایط بودن متقاضیان، اقدام و افراد غیرمشمول را در مقاطع مختلف زمانی تعیین و ضمن اعلام رسمی اطلاعات اقتصادی به سرپرست خانوار نسبت به حذف آنها از دریافت یارانهنقدی اقدام مینماید.»
بیش از 2 ماه از تصویب این بند میگذرد اما هنوز سازمان هدفمندی یارانهها هیچ تصمیمی در این مورد اتخاذ نکرده است. آیا زمان روشن شدن این بند هنوز فرانرسیده است؟
برخی شنیدهها حاکی است دولت قصد دارد از تیرماه یارانهنقدی برخی مردم را قطع کند و در ماههای بعدی نیز برخی دیگر از متقاضیان از دریافت یارانهنقدی محروم خواهند شد. افزایش گمانهزنیها و شایعات در این زمینه یکی از نتایج همان سکوت مسؤولان است اما در صورت اجرای این بند مسؤولان باید به صورت شفاف بگویند بر اساس چه متر و معیاری اقدام به حذف یارانهنقدی افراد خواهند کرد.
فرض کنید کسی در فرم خوداظهاری مبلغ درآمد خود را بیش از 2 میلیون و 500 هزار تومان اعلام کرده اما این خانوار پرجمعیت است و هزینه آن حتی بیشتر از درآمدش است و بشدت به یارانه نقدی نیاز دارد. آیا دولت برای اجرای بند 2 ماده 3 آییننامه اجرایی فازدوم هدفمندی یارانهها به این موارد توجه میکند یا نه؟
4- رفعابهامات و شفافسازی درباره یارانهنقدی میتواند استرس کمدرآمدها و مردم را در این زمینه کم کند. دولت باید هر چه زودتر نسبت به شفافسازی و پاسخ به سؤالات بیشمار یارانهای اقدام کند تا بازار شایعات و اظهارات غیرمسؤولانه داغ نشود و استرس مردم بالا نرود! میدانیم اتخاذ تصمیم برای آینده یارانهنقدی سخت است اما «تدبیر کردن» برای این موضوع آن هم در اسرع وقت انتظار بیجایی نیست؛ ما هنوز امیدواریم تدبیری باشد.
جمهوری اسلامی: تحلیل سیاسی هفته
هفته جاری با شور و شعف ویژهای همراه بود و مردم ایران به پیشواز میلاد خجسته مهرفروزان آفرینش، منجی عالم بشریت، ولیالله الاعظم، حضرت مهدی موعود(عج) رفته و شهرها و خیابانها را آذین بستند که نشانی از بیقراری دلها و دوخته شدن چشمها به افق روشنی است که سرانجام به اذن الهی طلوع خواهد کرد و تمام دلخستگیها و زخمهای کهنه بشریت را درمان خواهد نمود.
در این ایام سؤالی که اذهان بیدار و دلهای آگاه را به خود مشغول میدارد اینست که آیا ما شرایط منتظران واقعی و یاری کنندگان مهدی موعود را داریم و دیگر اینکه هر چند ایام میلاد و نیمه شعبان در یک روز خلاصه میشود ولی آیا مفهوم انتظار و وظایف منتظران نیز پس از آن روز به پایان میرسد.
آیا صرفاً برگزاری مراسم در این روز، تنها وظیفهای است که ما شیعیان نسبت به امام زمان خویش و استقرار حکومت عدل جهانی و اقامه کمالات دینی و اخلاقی داریم؟
آنچه وظیفه شیعیان و منتظران برپایی عدالت در جهان است، توجه جدی و مستمر به اصل بنیادین مهدویت و نهادینه کردن آن در دل و جان خویش و محیط پیرامونی آنهاست. طبعاً در چنین مسیری، رسالت روحانیت و اندیشهورزان فرهیخته، ایجاب میکند با پرهیز از بحثهای سیاسی و جناحی پرهزینهای که این روزها اوقات زیادی را به خود مصروف داشته و انرژی جامعه را تلف کرده، اصل انتظار و مهدویت و بیان وظایف منتظران را در دستور کار برنامههای فرهنگی و تبلیغی خود قرار داده و توجه لازم و همیشگی را به جامعه منتقل نموده و غبار مهجوریت را از چهره آن برگیرند.
در چنین صورتی میتوان امیدوار بود که جامعه از برکات حرکت آفرین انتظار بهرهمند خواهد شد.دیروز در آستانه خجسته سالروز ولادت با سعادت منجی عالم بشریت حضرت صاحب الزمان(عج) رهبر معظم انقلاب اسلامی از نمایشگاه مجموعه تولیدات علمی و پژوهشی مؤسسه دارالحدیث بازدید کرد و در جریان این بازدید، دانشنامه امام مهدی(عج) که به همت این مؤسسه تهیه شده است، ارائه گردید.
رهبر انقلاب اسلامی بعد از این بازدید، در جمع اساتید، محققان، مسئولان و کارکنان این مؤسسه فرمودند: "موضوع مهدویت و ظهور امام زمان(عج) وعده قطعی الهی است که محقق شدن وعدههایی که تاریخ، به بشریت، داده شده، در واقع نوعی اطمینان بخشی به انسانها است که آن وعده بزرگ نیز حتماً محقق خواهد شد."
ایشان با اشاره به اینکه اعتقاد به امام زمان(عج) و سرانجام حرکت کاروان بشریت در این دنیا، یکی از بخشهای اصلی جهانبینی ادیان الهی است، افزودند: "همه ادیان الهی معتقدند که کاروان بشریت در پایان راه، به یک منزلگاه مبارک، دلگشا و دلنشینی خواهد رسید که مهمترین ویژگی آن عدالت است، زیرا کاروان بشریت از ابتدای خلقت، درحال عبور از پیچ و خمهای دشوار، خارزارها و لجنزارها است تا سرانجام به مسیر هموار و باز برسد که این مسیر هموار، همان دوران ظهور حضرت مهدی(عج) است."
در این هفته سفر دو روزه رئیسجمهور به ترکیه و توافقات جدید انجام شده در آن از رویدادهای قابل توجه بود. در این سفر برای اولین بار نشست شورای راهبردی وزرای ایران و ترکیه برگزار شد که طرفین رسیدن به روابطی 30 میلیارد دلاری را هدف گرفتند.
در جریان مذاکرات انجام شده رؤسای جمهور دو کشور بر ضرورت اتصال راهآهن ایران به ترکیه از طریق مرز بازرگان و ایجاد فرصت بزرگ اتصال خلیج فارس و دریای عمان به حوزه دریای سیاه و مدیترانه تاکید شده و مقدمات این کار فراهم گردید و 10 سند همکاری در زمینههای مختلف هم به امضاء رسید.
در هفته جاری هیاتهای مذاکره کننده ایران و آمریکا به منظور دستیابی به مقدمات تهیه پیشنویس جامع توافق نهایی، مذاکراتی را در ژنو با حضور معاون مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا برگزار کردند. در این دیدار طرفین پیرامون جزئیاتی وارد گفتگو شدند که باید در متن توافق جامع لحاظ شود. هر چند خوشبینیهایی از سوی طرفین برای رسیدن به توافق تا پایان شش ماه اول ابراز شده ولی هیات ایرانی معتقد است از آنجا که در این مذاکرات هدف اصلی تثبیت حقوق مسلم ملت ایران در موضوع هستهای برای مقاصد صلحآمیز است، در صورت نیاز تا دستیابی به این مهم، میتوان مذاکرات را برای شش ماه دیگر تمدید کرد.
این هفته در صحنه بینالمللی حوادث مهمی رخ داد که مهمترین آن، غائلهای بود که تروریستهای "داعش" با حمایت گسترده حامیان خارجیشان در عراق به وجود آوردند. نیروهای گروه جنایتکار و تروریستی "داعش" پس از آنکه در هجوم به شهر "سامرا" ناکام ماندند و با مقاومت گروههای مردمی و امنیتی مواجه شدند، شهر موصل، دومین شهر بزرگ عراق را هدف حمله قرار دادند و این شهر را اشغال کردند.
تسلط سریع تروریستهای داعش بر شهر مهم موصل، از همان ابتدا سؤالاتی را در ذهن شنوندگان خبر ایجاد کرد. آنچه به نظر میرسد این است که مقامات مسئول کشوری و لشکری عراق به طور جدی با این حمله مقابله نکردهاند، حتی گزارشهایی نیز در مورد سهلانگاری عمدی در این باره منتشر شده است.
با این حال وجه مهمتر قضیه آن است که گروه تکفیری و تروریستی داعش بدون پشتوانه موثر مالی و تسلیحاتی از خارج، قادر به چنین اقداماتی نمیباشد و قطعاً دولتهایی در این ماجرا دست دارند؛ دولتهایی که درگذشته نیز با دولت و ملت عراق، بطور آشکار و پنهان رفتار خصمانه داشتهاند.
برخی از این دولتها حاضر نشدهاند در عراق سفارت دایر کنند و دشمنی و عداوت خود را با دولت عراق که پس از سقوط رژیم دیکتاتوری و فاسد گذشته بر سر کار آمده است پنهان نکردهاند، دولتی که ابتکار عمل آن دردست شیعیان، به دلیل در اکثریت بودن آنان است.
جولان دادن تروریستها در شهرهای عراق، یک هشدار برای گروههای سیاسی عراق است که راه تفرقه را پیش گرفتند.
همچنین یک ننگ برای مجامع بینالمللی و یک خطر جدی نه تنها برای منطقه بلکه برای جهان است. گروهها و دولتهایی که به سبب کینه از دولت عراق در برابر جنایات تکفیریها سکوت کردهاند قطعاً در آینده، آتش فتنه این گروههای تروریستی و جنایتکار دامن آنها را نیز خواهد گرفت.این هفته، پاکستان نیز شاهد حملات تروریستی متعددی بود که در شاخصترین این حوادث، مهاجمان که گفته میشود از افراطیهای مذهبی هستند کاروان زائران شیعه و همچنین فرودگاه شهر کراچی را هدف حمله قرار دادند که به کشته شدن دهها نفر منجر شد.
این گروههای افراطی در حمله به یک اتوبوس که از مراسم سالگرد رحلت بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران باز میگشت حدود سی نفر را به شهادت رسانده و شمار دیگری را مجروح ساختند. حمله به فرودگاه کراچی نیز بیش از 25 کشته برجای گذاشت.
نکته مهم این است که اقدامات تروریستی در پاکستان نیز توسط تروریستهایی صورت میگیرد که باسایر گروههای تروریستی منطقه اشتراک ماهیت دارند و توسط یک عقبه مشترک حمایت میشوند.
این گروهها که توسط سازمانهای جاسوسی بینالمللی ایجاد شدهاند از طریق چند کشور متمول منطقه حمایت مالی میشوند و از محافل مذهبی و مفتیهای کشورهای مشخص نیز مجوز مذهبی میگیرند.متأسفانه در اکثر موارد، در هیات حاکمه پاکستان، نه تنها اراده لازم و هماهنگی برای مقابله با این گروهها وجود نداشته است بلکه گزارشهایی نیز وجود دارد که برخی مؤسسات حکومتی از این گروهها حمایت میکنند و همین مسئله باعث ادامه اقدامات این گروهها و رشد آنها شده است.این هفته، ژنرال سیسی که سال گذشته با کنار زدن محمد مرسی، رئیسجمهور منتخب و قانونی مصر از طریق کودتا، قدرت را دردست گرفت، مراسم تحلیف ریاست جمهوری خود را به اجرا گذاشت.
ژنرال سیسی و نظامیان کودتاچی با ترتیب دادن انتخاباتی که در آن، بزرگترین گروه سیاسی مصر یعنی اخوان المسلمین اجازه مشارکت نداشت و یک رقیب ضعیف برای سیسی وجود داشت، مقدمات رئیسجمهور شدن سیسی را فراهم ساختند.
هدف این بود که نظامیان به حکومت خود مشروعیت بدهند و به زعم خود، مهر تأیید از مردم بگیرند ولی با اینحال، مشارکت مردم در این صحنهسازی نظامیان کم بود و حتی یک روز تمدید نیز نتوانست شمار قابل توجهی را به پای صندوقهای رأی بکشاند.در این میان حضور نمایندهای از جمهوری اسلامی ایران در این مراسم با هر توجیهی که مطرح شده باشد، اقدامی نسنجیده و خطایی استراتژیک بود.
متولیان وزارت خارجه اعزام نماینده برای شرکت در مراسم مذکور را چنین توجیه کردهاند که سیسی با رأی مردم مصر انتخاب شده است و هر کس که منتخب مردم مصر باشد مورد احترام وزارت خارجه میباشد! این درحالی است که مثل روز روشن است که سیسی با کودتا بر سر کار آمده و منتخب مردم مصر و دولت قانونی را با توسل به قدرت ارتش ساقط کرده و آنچه تحت عنوان انتخابات ریاست جمهوری مطرح ساخته چیزی بیش از یک نمایش مضحک نبود.
دنیای اقتصاد: از برزیل تا آرژانتین
همه نوشتهها برای تحلیل نیست، گاهی باید پرسشی را پرسید تا ببینیم آیا اصلا صورت مساله را درست متوجه شدهایم یا نه.بهزودی تیم فوتبال ایران در جام جهانی برزیل به مقابله تیم آرژانتین خواهد رفت. بعد از بازی با آلمان در جام جهانی 96 این قدرترین تیمی است که تیم ایران به مصاف آن میرود.
برای بسیاری از دوستداران فوتبال صرف صفآرایی در برابر این تیم کافی است. تیمی که لیونل مسی را در میان ستارگانش دارد و بازیکنان نیمکت ذخیرهاش از ستارههای فوتبال ایران پرفروغتر هستند.
خیلیها امید مساوی هم از این بازی ندارند و فقط به یک شکست آبرومندانه امید بستهاند. اگر هزینه رفتن به جام جهانی و سایر منابع صرف شده را در نظر بگیریم، بهنظر نمیرسد که یک شکست آبرومندانه نتیجه مناسبی باشد؛ ولی کسی انتظاری بیش از این ندارد.
حالا در همان کشور برزیل تیم ملی والیبال ایران به مصاف تیم برزیل که قهرمان جهان است، رفته است. در دور اول با اختلاف چند امتیاز یک بازی نزدیک و برتر را واگذار کرده است.
در دور دوم اما تیم ملی ما بدون واگذاری حتی یک ست، حریف را در خانه خود و در برابر هزاران تماشاچی برزیلی در هم شکسته است. برخلاف فوتبال، والیبال ورزش محبوب ایران نیست و برخلاف کشتی ورزش سنتی کشور ما هم نیست.
فدراسیونی معمولی دارد مانند فدراسیونهای دیگر که اولویتی هم در دریافت بودجه نداشته است. نه میلیاردها تومان خرج بازیکنانش میشود، نه تیتر اول روزنامههای ورزشی درباره دعواهای مدیران و مربیانش است. آدمهای کمی اسم تمام بازیکنان تیم ملی والیبال را میدانند، در حالی که آدمهایی که اسامی نیمکت ذخیره تیمهای لیگ فوتبال را حفظند بیشمارند.
این روزها همه ما این سوال را از خود میپرسیم چرا با صرف آن مبالغ هنگفت و این همه توجه رسانهای و این لیگ پرفروغ، فوتبال ما امیدش به یک باخت یک – هیچ در برابر یک تیم برتر است؛ ولی والیبال ما جواب میگیرد؟ برخلاف دوستانی که معمولا یک یا دو عامل را در هر حادثهای مسوول میدانند که این رویداد نتیجه مجموعهای از عوامل است.
برخی از این عوامل محیطی هستند و گروهی دیگر عوامل درونزا. در مقایسه دو ورزش فوتبال و والیبال اولین نکتهای که به چشم میخورد متلاطم بودن فضای حاکم بر یکی و آرامش، حداقل ظاهری، محیط حاکم بر دیگری است.
مربیان فوتبال و فوتبالیستهای کشورمان همیشه یا در حال جنجالآفرینی هستند یا در مرکز جنجالها قرار دارند. روسای فدراسیونهای فوتبال اگر کاری خلاف نظر ستارگان، مدیران یا حتی سیاستمداران متصل به فوتبال انجام دهند، باید آماده روزهای توفانی و دسیسه از درون سیستم خود باشند. در یک جا مسیر رشد را میتوان آهسته ولی پیوسته پیمود و در جای دیگر اختلالات بازار آنقدر هست که جایی برای پیوستگی باقی نمیماند.
محبوبیت فوتبال منافع فردی و هزینه فرصتهای شخصی را در این ورزش تا آنجا افزایش داده است که افراد به قیمت کاستن از نفع همگانی میکوشند تابع هدف خود را حداکثر کنند.
در مقابل فوتبال والیبال قرار دارد. نمیخواهم بگویم در فدراسیون والیبال از رقابتهای شخصی و کوتهبینی خبری نیست، ولی حداقل بهنظر نمیرسد که این رقابتها بر کل ورزش تاثیر گذاشته باشند.
برخلاف فدراسیون فوتبال که رئیس نیکسیرتش باید هر روز برای جنگ با یک اژدهای هفتسر زره بپوشد، فدراسیون والیبال، مربیان تیم و دستاندرکاران میتوانند بر ارتقای ورزش و تربیت تیم تمرکز کنند.
ورزشکاری که به تیم ملی والیبال دعوت نشود، معمولا نمیتواند خبرساز باشد و حامیان پرقدرتی هم ندارد که بخواهند در کار مربی اخلال ایجاد کنند؛ اما ورزشکاری که پیراهن تیم ملی را به تن نمیکند، میتواند از بیکیفیتی پیراهن تیم تا بیلیاقتی مربی و مسوولان خبرساز باشد و فضای حاکم بر کل ورزش فوتبال را تغییر دهد.
منافع زیاد موجود در صنعت فوتبال باعث شده است تا کسی دیگر حواسش به هزینه رفتارش نباشد. جایی که والیبال میتواند متمرکز باشد، فوتبال باید هر روز دنبال یک توپ تازه از یک گوشه تازه بدود.
موفقیت امروز والیبال این نکته را به ما یادآور میشود که بازدهی سرمایهگذاریهای انجام شده در روند توسعه فقط وابسته به استعداد و پتانسیل نیست، بهرهوری در هر صنعتی علاوهبر تواناییها و استعداد موجود تابعی از شرایط محیطی و قطعیت موجود در بازار است.
سرمایهگذاری ما در والیبال به پای سرمایهگذاری در ورزش فوتبال نمیرسد؛ ولی شرایط محیطی حاکم بر این ورزش و پیوستگی روند رشد آن بهرهوری بیشتر و بازدهی بالاتر را ممکن میکند. حرکت والیبال شاید لاکپشتی، ولی همیشگی بوده و پیوسته در مسیر رشد، راه خود را ادامه داده است تا امروز با شکست دادن قهرمان جهان در معرض توجه قرار گیرد. تغییرات محیطی و جنجالهای فراوان دنیای فوتبال این پیوستگی را ناممکن کردهاند.
فراموش نکنیم تیم ملی فوتبال ایران قرار نیست همیشه در فوتبال به آرژانتین یا آلمان ببازد؛ گرچه یک شبه هم نمیتواند به جایی برسد که توان پیروزی بر این تیمها را داشته باشد. بگذاریم کارش را بکند، رشد کند و بهتر شود تا روزی این تیمها را شکست دهد. در ژن تیم ملی شکست ننوشتهاند. همانطور که تیم والیبال ما برای چندمین بار نشان داد پیروزی بر بهترین تیمها ممکن است اگر یادمان باشد رشد و توسعه یک مسیر همیشگی است که لاکپشتها برنده آن هستند.
ابتکار: تحولات اخیرعراق و تاثیرات آن بر ژئوپلیتیک ایران
فکر ایجاد عراق به صورت یک دولت مجزا از ابتکارات بریتانیا است، که به اهمیت استراتژیک بین النهرین پی برده بود.
تا قبل از ایجاد به صورت یک دولت عربی، بغداد، بصره و موصل استانهایی از امپراتوری عثمانی به شمار می رفتند و هیچ تقاضایی از طرف مردم بومی برای ایجاد یک دولت عراقی نشده بود. تعداد کمی عراقی، دولتی را که بریتانیا برای آنها ترتیب داده بود، به عنوان نتیجه ی طبیعی و یا جانشین تمدن بزرگ بین النهرین که در دره دو رود دجله و فرات شکوفا شده بود، قبول داشتند. متاسفانه، در عراق همه شرایط برای یک فرایند سیاسی منازعه آمیز و فراگیر قومی و مذهبی آماده است؛ این کشور به لحاظ قومی آنقدر نا همگون است که نمی توان پاسخ روشنی برای این پرسش یافت که مردم عراق کیستند؟
در هنگام استقلال عراق، (1932) جمعیت این کشور از 21درصد عرب زبانهای سنی 14درصد کرد زبانهایی اکثراً سنی، 53درصد عرب زبانهای شیعه، 5درصد عرب زبانهای غیر مسلمان عمدتاً مرکب از یهودیان بغداد و 6درصد سایر گروههای زبانی و مذهبی مانند ترکمن های سنی مذهب در شمال عراق و مسیحیان آشوری تشکیل می شد.
شاه فیصل، حاکم عراق در سال1933 اظهار تاسف کرد و گفت از عراقی ها چیزی باقی نمانده جز توده ای غیر واقعی از انسان ها، افرادی که از هر نوع ایده وطن پرستانه محرومند، لبریز از سنت ها و پوچی های مذهبی و به هیچ پیوند مشترکی تعلق ندارند، گوش به شیطان سپرده اند، مستعد هرج و مرج هستند و پیوسته آماده اند تا در برابر هر حکومتی در هر کجا قیام کنند.
روابط سیاسی ایران با کشور عراق از زمان استقلال این کشور در سال 1932 م تا کنون، دوره های کوتاهی از همگرایی و زمانهای طولانی از رقابت منطقه ای را تجربه کرده است.
عراق کشوری که بخش مهمی از آن بر روی ویرانه های تمدنهای بین النهرین پیش بینی شده بود؛ در همان ابتدای استقلال، از مرزهای جغرافیایی ترسیم شده به وسیله استعمارگران ناراضی بود؛ نقطه شروع اختلافات منطقه ای ایران و عراق از مقطع حکومت عبدالکریم قاسم کلید خورد؛ وی با استفاده از یک نام جعلی به جای خلیج فارس، آغاز کننده این سناریو بود.
بعدها، حزب بعث عراق با استفاده ی حداکثری از تعارضات ایدئولوژیک دوران جنگ سرد و با ادعای باز پس گیری بخشی از قلمرو جغرافیای سیاسی ایران به استناد عهدنامه های ناتمام بین ایران و عثمانی و ترکیب آن با اختلافات قومی و مذهبی، بنیانگذار اصلی رقابت منطقه ای بین ایران و عراق به طور خاص و ایران با جهان عرب به طور عام شد.
حزب بعث برای خروج عراق از بن بست جغرافیایی در دسترسی محدود به آبهای آزاد، دست به قماری خطرناک زد تا با هدایت مطالبات تاریخی اعراب به سمت ایران و بهره برداری از تغییرات ژئوپلیتیک منطقه، موجب تحمیل جنگ 8 ساله به ایران با حمایت های مالی، زمینی، بین المللی و لجستیکی جهان عرب و قدرتهای فرامنطقه ای از عراق و تحمیل تلفات جانی و مالی جبران ناپذیری بر دو کشور شود و روابط سیاسی ایران با جهان عرب را با شکاف جدی مواجه کند. صدام برای عملیاتی کردن منویات توسعه طلبانه و افزایش فضای حیاتی کشورش به شیوه هیتلر عمل کرد.
نقش و پیامدهای به جای مانده از عملکرد حزب بعث در تعمیق واگرایی منطقه ای، همچنان باقی است. با سرنگونی حزب بعث؛ عراق با رویکردی جدید وارد قرن بیست ویکم شد و با به قدرت رسیدن شیعیان، دو کشور با بسیاری از موضوعات چالش برانگیز گذشته فاصله گرفتند؛ اما هنوز زود است تا در مورد چشم انداز آینده ی روابط سیاسی دو کشور و اینکه آیا مسیر همگرایی را طی خواهند کرد یا واگرایی، اظهار نظر قطعی کرد؛ از دلایل اصلی چنین تردیدی در نحوه ی فائق آمدن ساختار سیاسی عراق بر چالشهای موجود و پیش روی این کشور است. عراق با سه گزینه در آینده مواجه است: کودتا و در نتیجه ایجاد ساختاری متمرکز در رأس آن یک دیکتاتور (توتالیتر)، تجزیه ژئوپلیتیکی (فدرالیزم) و شکل گیری دو اقلیم عربی و کردی، و تجزیه ی سرزمینی(بالکانیزه شدن) و در نتیجه شکل گیری سه اقلیم کردی، شیعی و سنی.
برگشتن به دوران دیکتاتوری مشروط به حمایت های ایالات متحده برای جلوگیری از تجزیه ی سرزمینی و ممانعت از خروج عراق از قدرتهای تأثیرگذار منطقه ای است. این گزینه برای ژئوپلیتیک ایران و مؤلفه های آن چالش برانگیز و تهدیدساز خواهد بود و نسخه ای از دوران بعث را تکرار خواهد کرد و در صورت تحقق، ایران را بار دیگر وارد یک رقابت منطقه ای بی حاصل با این کشور خواهد کرد. گزینه دوم فدرالیزم است که در قانون فعلی عراق نیز مورد تأیید و تأکید قرار گرفته است.
این سناریو باعث تجزیه ی ژئوپلیتیکی عراق خواهد شد و نقش عراق را به عنوان کشور مدعی قدرت منطقه ای با آسیب جدی مواجه خواهد کرد و جایگاه این کشور را در سلسله مراتب قدرتهای منطقه ای مطمئناً تنزل خواهد داد و در نهایت منجر به افزایش قدرت منطقه ای ایران خواهد شد.
چون حکومتهای فدرال مانند ساختارهای متمرکز قادر نیستند دیدگاههای واحد در مورد تحولات منطقه ای و جهانی را باز تولید کنند و از سازماندهی سریع، منسجم و یکپارچه که لازمه ی یک قدرت منطقه ای است، ناتوانند؛ به نظر می رسد تحقق چنین مدلی در عراق، باعث خواهد شد تا قدرتهای فرا منطقه ای نسبت به تکرار این تجربه در ایران از طریق فعال کردن مطالبات قومی، از بی رقیب شدن قدرت منطقه ای ایران در حوزه خلیج فارس جلوگیری کنند.
بنابراین ساختار سیاسی کشور ما باید با رصد مداوم تحولات عراق، پیش بینی ها و تمهیدات لازم برای جلوگیری از تکرار این سناریو در ایران را به عمل آورد.
سناریو سوم بالکانیزه شدن عراق و ایجاد سه اقلیم کردی، شیعی و سنی است(3 =1+1+1 ) که در صورت تحقق، خشونت آمیز خواهد بود. نشانه های تلاش برای تحقق این سناریو در ورود گروههای تروریستی به مناطق سنی نشین و تصرف موصل ومناطق همجوار آن در روزهای اخیر نمایان شده است.
تحقق این گزینه نیز دارای پیامدهای مثبت و منفی برای جغرافیای سیاسی و ژئوپلیتیک ایران خواهد بود. حذف یک رقیب منطقه ای و تهدید دائمی در مرزهای غربی ایران از پیامدهای مثبت آن خواهد بود و آثار منفی آن در افزایش مطالبات قومی بویژه در بین کردهای ایران و نهایتاً زمینه سازی برای تکرار این تجربه توسط قدرتهای فرامنطقه ای در ایران است.
بنابراین عراق جدید دیگر قادر نیست همچون دهه های میانی قرن بیستم یک دشمن راهبردی برای تمامیت ارضی ایران باشد اما پیامدهای ناشی از تحولات سیاسی و جغرافیایی آن، می توانند همچنان جغرافیای سیاسی و ژئوپلیتیک ایران را به شدت تهدید یا تقویت کند. ایران باید بر آن باشد تا با ارزیابی صحیح از اهداف جدید آمریکا، نه تنها خود را از پیامدهای منفی تحولات عراق مصون نگهدارد بلکه تلاش کند که چگونه می تواند با تدابیر به موقع از رویدادهای آتی این کشور به نفع کسب منافع ملی خود بهره برداری کند.
عراق به هر سرنوشتی که مبتلا شود از اهمیت ژئوپلیتیکی غیر قابل انکاری در الویت های سیاست خارجی ایران برخوردار است.
از دلایل چنین جایگاهی می توان به این موارد اشاره کرد: وجود اقلیت کرد در هر دو کشور، استقرار عتبات عالیات شیعیان در عراق و تعلق معنوی شیعیان ایران به آن، عراق تنها کشور عربی است که با ایران مرز زمینی دارد، طولانی ترین مرز ایران با کشورهای همسایه از آن عراق است، بعد از ایران بیشترین تعداد شیعیان در عراق ساکنند، عراق در دوره های طولانی بخشی از جغرافیای سیاسی ایران بوده است، عراق در حال حاضر بخشی از جغرافیای فرهنگی ایران است، عراق تنها کشور عربی منطقه است که قادر است به ایران حمله کند و کشور ما را با چالش مواجه کند، ایران دارای ذخایر عظیم در منابع مشترک نفت با عراق است و عراق در بین کشورهای عربی بیشترین اشتراکات را با ایران دارد و می تواند مؤلفه ای مهم برای نفوذ و گسترش قدرت ژئوپلیتیکی ایران در کشورهای عربی و جهان اسلام باشد و نهایتاً عراق به عنوان یک کشور ذی نفوذ در اوپک، سازمان کنفرانس اسلامی و اتحادیه عرب، می تواند به تحقق بیشتر ظرفیتهای ژئوپلیتیکی ایران کمک کند.
حمایت: آیا داعش همان القاعده است؟
بر اساس گزارشهای منتشره داعش که پیش از این در النبار، فلوجه و الرمادی فعال بود در روزهای اخیر حوزه فعالیت اش را به سامرا، موصل، نینوا، کرکوک و تکریت گسترش دادهاست چنانکه در حملات دیروز آنها به این مناطق دهها نفر کشته و زخمی و فضایی بحرانی بر این منطقه حاکم شد.
در کنار اهداف و چرایی فعالیت داعش یک سوال اساسی مطرح است و آن اینکه آیا داعش همان القاعده است و یا گروهی با تفکرات جدید که به دنبال کسب قدرت است؟
بررسی ابعاد رفتاری داعش و القاعده و نوع جنایات و جهتگیریهای آنها گویای یک اصل است و آن اینکه به رغم ادعاهای مطرح شده مبنی بر جدایی این دو گروه و حتی جنگ رسانهای و تبلیغاتی سران آنها علیه یکدیگر، دیدگاه و خواستگاه رفتاری القاعده و داعش یکی است.
هر دو به دنبال کشتار در جهان اسلام هستند، هر دو از سوی برخی کشورهای مرتجع عربی و غربی هدایت میشوند، هر دو دیدگاهی همسو با صهیونیستها دارند و هرگز به سمت آنها تیری شلیک نمیکنند در حالی که از کشتار میلیونها مسلمان هیچ ابایی ندارند. این امور و صدها مولفه دیگر نشانگر یکی بودن القاعده و داعش دارد.
در این صورت این سوال مطرح است که چرا محافل رسانهای و سیاسی غربی تلاش دارند تا القاعده و داعش را گروههایی با دیدگاه متفاوت معرفی کنند؟
پاسخ به این پرسش را در چند گزینه زیر می توان مشاهده کرد. نخست آنکه غرب پس از 13 سال کشتار در افغانستان و جهان نیازمند نمایش پیروزی بر تروریسم و در همین حال توجیهی برای ادامه نظامی گری در جهان است.
نام نهادن بر گروههای تروریستی با نامهایی مانند النصره و داعش به جای القاعده از یک سو نمایش شکست تروریسم جهانی با محوریت القاعده است و از سوی دیگر غرب با ادعای آنکه گروههایی مانند داعش و النصره شاخههای بر جای مانده از تروریسم هستند نظامی گری خود در جهان را توجیه میکنند.
دوم این که جهانیان اذعان دارند که القاعده ساخته دست سازمان سیای آمریکا و دستگاه اطلاعاتی انگلیس با حمایت مالی عربستان، قطر و امارات است. این موضوع نفرت جهانی از آمریکا و انگلیس و خواست جهانی مبنی بر محاکمه این کشورها به عنوان عاملان اصلی کشتار هزاران انسان بیگناه را به همراه داشته است.
کشورهای مذکور با تغییر نام گروههای تروریستی از القاعده به داعش، النصره و دهها عنوان دیگر برآنند تا پرونده سیاه خود در ایجاد و حمایت از گروههای تروریستی را پنهان سازند. آنها با ادعای فقدان ارتباط با گروههای جدید تروریستی به دنبال فریب افکار عمومی از جنایات خود هستند.
حال آنکه هیچ تفاوتی در دیدگاه گروههای تروریستی وجود ندارد و همه آنها دست پروردههای غرب هستند حال با نام القاعده و یا با نام داعش. بنابراین دشمن اصلی منطقه و جهان غرب با محوریت آمریکا و انگلیس و صهیونیستها هستند که برای رسیدن به منافع خود گروههای تروریستی را ایجاد و با آنها به کشتار جامعه بشری میپردازند.
مردم سالاری: مصلح جهان
در روزهای سال، روزهای حیات بخش و نشاط افزا، چون نوروز و مبعث و غدیرخم و فطر و قربان و 22 بهمن را داریم که حرکت و تلاش ویژه در جامعه را با خود دارد و شادمانی را در خانوادهها به وجود میآورد و نیمه شعبان، سال روز ولادت مصلح کل و منجی موعود و قطب عالم امکان، حضرت بقیهالله الاعظم، از آن نمونهها میباشد و چه زیباست بدانیم که این مولود الهی، نمونه آیت اعجازآور الهی چون «عیسی بن مریم و جعلنا ابن مریم و امه آیه، مومنون آیه 50» میباشد و اکنون در قید حیات است و بنابراین، جشن این روز جشن ممتاز و ویژه خواهد بود.
2) اندیشهای در بین هوشمندان و اندیشمندان، وجود دارد که نهایت سرنوشت این جهان و جهانیان چگونه رقم خورده است، یعنی ناهنجاریها افزون میگردد و روزها چون شبها تیرهتر خواهد شد، یا اینکه براساس قانون «تکامل» و اراده حتمیه الهیه، وضع «برین» میشود و جامعه «نوین» پدیدار میشود و انسانها به کمال علم و عقل و عرفان و اخلاق و اعتقاد و عدالت، خواهند رسید.
«وعدالله الذین آمنوا منکم و عملوا الصالحات، لیستخلفنهم فی الارض، کما استخلف الذین من قبلهم، و لیمکنن لهم دینهم الذی ارتضی لهم و لیبدلنهم من بعد خوفهم امنا، یعبدوننی لایشرکون بیشیئا، نور آیه 55» و دین واحد و حکومت واحد و استراتژی واحد فراگیر میگردد و فاصلههای فردی و طبقاتی مادی و فکری و اعتقادی «وضع الله یده علی رئوس العباد فکملت به احلامهم و جمع به عقولهم» و اخلاقی برطرف میگردد و دلها از کدورتها صاف و بیپیرایه میشود.
آیات شریفه محکمه قرآن و روایات متواتر پیشوایان الهی و تراوشات فکری و فلسفی، دانشمندان به وضوح اعلام میدارند، که آینده روشن است و کمال و تکامل در پیش روی انسانها قرار دارد و صالحان وارثان «لقد کتبنا فی الزبور من بعد الذکر ان الارض یرثها عبادی الصالحون- انبیاء آیه 105» خواهند شد و دغدغه و تشویش از دلها و اندیشهها خواهد رفت.
3) در نیمه شعبان این ایدهها و خاطرهها و آرزوها، معرفی میشوند و عاشقان و عاقلان و عارفان و صالحان را هوای «اباصالح» تازه میشود و انتظار حضرت در دلها موج میزند و همگان را نشاط تازه پدیدار میشود.
دراین روز مقدس و مطهر، وظیفه این است که آن را گرامی بداریم و انتظار را به یکدیگر تبریک گوییم و خود را برای ظهور و حضور منجی موعود، آماده سازیم و زمینه آن را محلی و منطقهای و قارهای فراهم سازیم و بدانیم که فرمودهاند«وجوده لطف و تصرفه لطف آخر و غیبته منا» ولایت و وجود حضرت مهدی ارواحنا فداه لطف و عنایت خداوند و نظارت و عنایت و حمایت حضرت در موارد بایسته و ضرورت «انا غیر مهملین لمراعاتکم و لاناسین لذکرکم» مرحمت دیگر خداوندی و پنهان بودن از جانب مردم است، که وی را نپذیرفتند و در صدد کشتن وی برآمدند و روزی این نگاه و عمل تغییر خواهد یافت.
4) بیشک انقلاب اسلامی ایران، زمان ظهور را نزدیکتر ساخت و تحقق هر انقلابی انسانی و اسلامی، حضور را تسریع خواهد ساخت و دگرگونی فکری و فرهنگی و عقیدتی و اخلاقی درجامعه بشری کارساز تحقق آن روز «آشکار شدن در جمعه در جوار بیت الله و خانه کعبه و ندای، الا یا اهل العالم، انا المنتظر» خواهد بود.
بدین جهت فرمودهاند «منتظران اباصالح، باید صالح باشند» و صالح بودن از اندیشه و انگیزه و ایده و آرمان آغاز میشود و فرمودهاند، انتظار عمل است و عبادت است و بلکه محبوبترین و برترین «احب العباده و افضل العباده» عبادت میباشد و انسان و جوامعه و محیط منتظران باید در عمل و اخلاق و اعتقاد نمودار شود، همانند انتظار در موارد دیگر، باید انتظار را شعاری و شعوری و عملیاتی قرار دهیم، تا تفاوت فرد و جامعه منتظران از دیگران، معلوم گردد.
- See more at: http://farsnews.com/newstext.php?nn=13930322000071#sthash.6cBHZJe9.dpuf
برخی سرمقالههای روزنامههای امروز پنجشنبه را در زیر میخوانید:
روزنامه خراسان: «از راهبرد بن گوریون تا هلال سیاه داعش»
چند روزی است که نام گروه داعش موجی از رعب و وحشت در میان ملت عراق ایجاد کرده است، این گروه تروریستی در سوریه هم خواب و آرامش را بر مردم این کشور حرام کرده است.
تروریستهای داعش که نام دولت اسلامی عراق و شام را برخود گذاشته اند، مدعی تلاش برای تشکیل خلافت اسلامی و اجرای شریعت اسلامی هستند، اما حرف و عمل آنها کاملا از هم فاصله دارد.
فساد و بی بند و باری اخلاقی در قالب جهاد نکاح، وحشی گری در قالب بریدن سر افراد بی گناه و تصویب قوانین بدوی و مجازات های سنگین برای مردم عادی، همه و همه بیانگر ماهیت ضد اسلامی جمعی مزدور است که تنها چیزی که برایشان اهمیت ندارد اسلام و شریعت آن است.
واقعیت این است که به دنبال سقوط دیکتاتوری صدام حسین، خروج نیروهای آمریکایی از عراق و به دنبال آن پیوستن این کشور به خط مقاومت، جریان ارتجاع عربی به رهبری عربستان، استراتژی تجزیه عراق را با هماهنگی اربابان خود دنبال کردند تا شاید از این طریق بتوانند توازن قوا در منطقه خاورمیانه را به سمت خود تغییر دهند.
از همین رو با سرمایه گذاری در استان های سنی نشین عراق تلاش کردند تا آتش طایفه ای و مذهبی را در این کشور شعله ور سازند. با این حال انتخابات پارلمانی اخیر عراق رویاهای جریان ارتجاع عربی را به سراب تبدیل کرد.
از سوی دیگر برگزاری انتخابات ریاست جمهوری در سوریه و موفقیت میدانی نیروهای مقاومت و ارتش در مقابله با تروریست ها در روزهای اخیر هرگونه امید برای سرنگونی نظام سوریه را از بین برد.
از همین رو جریان های تروریستی وابسته به ارتجاع عرب در منطقه به منظور فشار بر دولت نوری المالکی و با حمایت برخی از سیاست مداران داخلی در یک هفته گذشته دامنه عملیاتی خود را از جنوب عراق به شمال این کشور کشانده و چتر نا امنی را در استان های الانبار، صلاح الدین و نینوا پهن کرده اند.
تروریست ها در نقشه ای حساب شده و با انجام عملیات ایذایی در سامرا، توانستند خود را به شهر موصل در استان نینوا رسانده و به راحتی این شهر را اشغال کنند.
چرا موصل؟
روزنامه تایمز انگلیس در پاسخ به این سئوال که چرا تروریست های داعش شهر موصل را انتخاب کردند می نویسد: «بیشتر کمک مالی به گروه «داعش» از حامیان و نیروهای این گروه در موصل صورت می گرفت. در این شهر، ماهانه سه میلیون دلار برای خرید سلاح و تجهیزات به این گروه ارائه می شد.»
علاوه بر این داعشی ها توانسته بودند استاندار نینوا را با خود همراه کنند. عراق القانون در این رابطه نوشته است: بسیاری از منابع خبری عرب زبان سندی را از خیانت استاندار نینوا منتشر کردند که طی آن وی به همه ادارات رسمی در این استان دستور داده است تا کلیه اسناد دولتی را سوزانده و در مقابل افرادی که آنان را مجاهدین خوانده است مقاومت نکنند.
اما ماجرا به همین جا ختم نمی شود، حمله به موصل تلاشی برای تکمیل هلال سیاه داعش در عراق و شام است. هلالی که از استان الانبار در مرز عربستان سعودی و در جنوب عراق شروع شده، استان های صلاح الدین و نینوا در عراق و همچنین منطقه حسکه و الرقه در سوریه را در بر می گیرد و تا استان حلب در مرز ترکیه امتداد می یابد. هلال سیاه داعش به گونه ای طراحی شده که علاوه بر چنگ اندازی بر منابع نفتی عراق، سوریه و لبنان را که چون ستون فقرات محور مقاومت هستند از سرزمین اصلی جدا کند. طرحی که بر اساس راهبرد امنیت پیرامونی بن گوریون تدوین شده است. راهبردی که اسرائیل از زمان شکل گیری جعلی خود برپایه آن استوار شد، براساس گفته دیوید بن گوریون: «ما ملتی کوچک هستیم و امکانات و منابع ما اندک است و باید این خلاء را در برخورد خود با کشورهای عرب دشمن از طریق شناختن نقاط ضعف آنها به ویژه در زمینه روابط موجود بین گروه های نژادی و اقلیت های طایفه ای برطرف کنیم به گونه ای که ما به آنها دامن بزنیم تا در نهایت به مشکلاتی تبدیل شود که حل یا مهار کردن آنها برای این کشورها دشوار شود .»
آن چه که امروز عراق شاهد آن است تبلور بیعت ارتجاع سیاه به رهبری سعودی ها و صهیونیزم است. همپیمانی شوم و بحران آفرینی که، آثار آن در عراق، لبنان و سوریه به خوبی قابل مشاهده بوده به این زودی ها منطقه خاورمیانه را رها نخواهد کرد.
روزنامه رسالت: انتظار؛ نشاط پیروزی پارسایان
«ولایت» الهی یک اعتقاد قوی قلبی است، هم یک اندیشه غنی عقلانی است، هم یک سیره ناب سیاسی و نیز یک پیوستگی و تنیدگی مستحکم و نفوذناپذیر اجتماعی است. برای واژه «ولایت» مفاهیم گوناگونی برشمرده اند از جمله؛ دوستی، محبت، قیمومیت، پیوستگی و امثال ذلک. «ولایت» در لغت عرب به دو یا چند رشته ریسمان گفته می شود که آنها را کنار هم بافته و تابیده اند و در واقع آن را به یک ریسمان محکم تر و قطورتر تبدیل کرده اند.
از سوی دیگر اگر «ولایت» را در هر کدام از معانی ای که برای آن برشمرده اند به کار ببریم، باز چیزی جز قرب و قرابت و اقتران و وابستگی و پیوستگی عمیق از آن مستفاد نمی شود؛ چیزی که حکومت های دنیاخواه و مدعی آزادی و دموکراسی، کوچکترین رگه های آن را در پیکره خود نمی یابند و برای یافتن یک لحظه از این جذبه و جاذبه، هزینه ها می کنند و وقت ها صرف می نمایند اما چیزی جز پاره ای توقعات و مطالبات مادی، نصیبشان نمی شود و دورنگی ها و ناپیوستگی ها هماره آزارشان می دهد و خود نیز چاره ای به غیر از ورود به حیطه فریب و بدبینی و عدم اطمینان ندارند.
«ولایت» به شیعه، عزت و اقتدار و امنیت و آرامش و عشق بخشیده و جهان نیز باشتابی بسیار به سوی یافتن چنین گوهر گرانسنگی
می خیزد و شمه ای از شمیم آن را استشمام نموده است و یقیناً با ارتقای آگاهی و بروز هر چه بیشتر خواهندگی فطری انسان ها، نیل به این مهم، برای بشریت دور نخواهد بود.
سالگشت میلاد مولای ما حضرت حجت بن الحسن العسکری ارواحنا له الفداء، همه ساله افزون بر اینکه شعله های اشتیاق و عاطفه و پیوند ناگسستنی با آخرین پیشوای پارسایان را در قلب شیعیان برمی انگیزد، هماره یادآور ظهور و قیام و حاکمیت عدل گستر مهدوی در اذهان مردم محروم و دین مدار و آزاداندیش است و همچنین آذین و چراغانی کوچه های شهرها و روستاهای سرزمین منتظران، تداعی گر افروختن فانوس علم و عمل، فراراه تمهید قیام امید آفرین موعود آسمانی آل رسول اعظم (ص) است خصوصاً در میهن مهدی خواه ایران که با پدیداری انقلاب عظیم اسلامی، بزرگترین حلقه از حلقات قیام های متصل به نهضت نورآگین قائم آل محمد (عج) پدید آمد و سراج امید و آرمان های عدالت گرایانه در دل و دیده آزادی خواهان جهان، روشن شد.
خداوند، با عنایت و عطوفت خویش، آنگاه که انسان را بیافرید و او را از نایره نیستی به دایره هستی فراآورد، از میلاد حیات تا میعاد مرگ او دیده از این موجود ماجد برنگرفت.
آفریدگار حکیم تا روز نشور نیز آفریدگان خویش را، لحظه لحظه از لحاظ جسم و جان، کفایت و کفالت نموده و برای رزق مادی و معنوی شان واسطه ها مهیا فرموده است و به گفته استاد عزیز، مرحوم حاج محمد اسماعیل دولابی (ره)؛ ما مردم، مقام والایی نزد خداوند داریم چرا که بهترین مخلوقات خویش را برای هدایت ما برگزیده و فرستاده است؛ خصوصاً از خاتم رسولان (ص) تا خاتم اوصیاء (عج).
شایسته نیست این گونه الطاف و عنایات خالق خویش را نادیده بگیریم و باعث آن شویم که امام رئوف مان از لحظه میلاد تا کنون و تا آینده ای نامعلوم از نظرها غایب شود و حکومت عدل جهانی را به تعویق اندازد. چه اینکه برخی علمای سلف از جمله خواجه نصیرالدین توسی، علت اصلی غیبت امام زمان (عج) را سستی و سهل انگاری مردم دانسته اند.
این فتور و فراموشی، ناشی از ناشناختن امر هدایت تشریعی الهی و واسطه این رهنمونی - حجت خدا در روی زمین - است که هرگز خداوند، بندگان خویش را از زمان حضرت آدم (ع) تا حضرت خاتم (ص) و تا زمان حاضر و تا برهه قیامت، از ولایت و وجود حجت الهی، محروم نساخته و نخواهد ساخت اگر چه قدر او نشناسند و حتی فراخوانشان به سوی صلاح و فلاح را نپذیرند.
همان گونه که مولای مؤمنان علی (ع) در آخرین وصیت به خویشان و شیعیان خویش، نسبت به سبقت بیگانگان از شیعه در زمینه شناخت و عمل به قرآن هشدار داد، این هشدار تاریخی در خصوص قرآن ناطق عصر ما نیز مصداق دارد و باید برحذر باشیم از اینکه دیگران در ادراک مقام و منزلت و قیام و حاکمیت حضرت مهدی (عج) از ما پیشی بگیرند، کما اینکه یکی از صاحب نظران مسائل مهدویت می گفت با کمال تأسف، بسیاری از کشورها - حتی کشورهای غربی - در زمینه مباحث تئوریک مربوط به حضرت ولی عصر (عج) از ما جلوترند!نکته دیگر اینکه در مبحث انتظار می توان انواع و اقسام گوناگونی را احصا نمود از جمله انتظار درونی (با نماد اندوه و آه و اشک و اشتیاق) و انتظار عملی (با صلاح و اصلاح و اقتدا به مقتدای منتظران) منتظر مصلح نه تنها باید خودش صالح باشد بلکه بایستی مصلح نیز بوده و نسبت به آحاد مردم پیرامون خویش مصلحت جو و دلسوز باشد.
مگر نه این است که مولای ما مهدی (عج) برای هدایت و اصلاح امت اسلام، این گونه پذیرای رنج و تبعید و غیبت و بذل مهجه (خون دل خوردن) شده و خار در چشم و استخوان در گلو، همراه با منتظران، انتظار فرج آل محمد (ص) را می کشد. ما در عمل چه کرده ایم که اندکی همرنج امام خویش شویم؟ آیا اقامه کننده فریضه امر به معروف و نهی از منکر هستیم؟ آیا خدمت به مردم، سرلوحه اعمال ماست؟ آ
یا به رسولان امام عصر(عج) - روایت احادیث اهل بیت (ع) و فقهای آل محمد (ص) - اقتدا می کنیم و در حوادث واقعه به برترین آنان - ولی فقیه - که بر چکاد کوهسار فقاهت واقع است پناه می آوریم؟ برخی از ما در عقیده و عمل به این باور نرسیده ایم که اختیارات ولی فقیه همانند اختیارات رسول خدا و ائمه معصومین علیهم السلام است و طبق معارف شیعی، اطاعت از مقام ولایت فقیه اطاعت از رسول خدا و آل الله می باشد.منتظر حقیقی فرج، باب برکات آسمان را در غیبت حضرت قائم (عج) بسته نمی بیند.
کما اینکه خود حضرت فرمود درزمان غیبت، همانند خورشید پشت ابر هستم؛ بدین معنی که آفتاب وجود مقدس او پیوسته و بی زوال، بر عرصه انتظار می تابد، چه شعاعی فروزانتر و فراگیرتر از ولایت فقیه که به باور ناب شیعه، از آثار وجودی مقتدای منتظران و امام زمان (عج) است و مصادیق بارز آن فقیهان و مطیعان محض مولا، که در عصر حاضر در وجود دو گوهر گرانسنگ آسمانی - امام خمینی (ره) و حضرت آیت الله خامنه ای - تجلی یافته، می باشند.
به مدد این دو تجلی مهرآگین مهدوی از بسیاری از برهه های بحرانی و فتنه های فراگیر رهیده ایم و پایدار و پویا در میان امواج مواج حوادث واقعه، پیش می رویم و با دلی آرام و مطمئن، لحظه های زندگی را به آنات عبودیت و تعالی الهی پیوند می دهیم.
امروز به برکت نفس قدسی امام زمان (عج) و هدایت های رهبر معظم انقلاب، پیشرفت های عظیمی در حوزه علمی و فناوری های نوین در کشور صورت گرفته است.
سرعت پیشرفت علم در کشور فوق العاده است. به همین دلیل یک ترکیب جهانی از دشمنان اسلام به نام 1+5 شکل گرفته است تا نگذارند ایران قله های عظیم علمی را فتح کند.
ما با این رویکرد به عصر ظهور که عصر علم آموزی و حکمت آموزی و حکمت دوستی است، نزدیک می شویم.همان گونه که ذکر شد؛ از معانی لغوی مهم «ولایت»، پیوستگی و همگرایی است که متأسفانه با اینکه بسیاری از جهانیان حتی دشمنان آیین و میهن ما این مفهوم را دریافته اند، برخی دوستان از این معنا غافلند.
در نظامی که مرکزیت آن «ولایت» فقیه است، صفوف و قلوب میلیون ها مردم به هم پیوسته است و «فقیه» موجب آشنایی و انس پیوسته مردم و مجموعه نظام با معارف و معالم دینی و ادراک صحیح متون وحیانی و روایی و عدم انحراف از اسلام ناب محمدی (ص) می باشد؛ و این خوشایند اهل سلطه و استکبار نیست.
حضرت امام زمان ارواحنا فداه - که امروز در آستانه زادروز خجسته اش هستیم - ان شاء الله تعالی حکومتی جهانی را تشکیل خواهد داد که نمونه اعلای مردمسالاری دینی، همانند حکومت پنج ساله جد بزرگوارش امیر مؤمنان علی (ع) است یعنی از سویی یکی از اهداف عالیه قیام جهانگیر مهدوی و تشکیل حکومت جهانشمول ایشان، ایجاد قسط و عدل و آزادی و رفاه همه جانبه مردم است و از سویی دیگر، مشارکت مردمی از لحظه قیام تا تأسیس حکومت، در سطحی بالا و فراگیر وجود دارد.
امید است انقلاب اسلامی ما که مدل کوچکی از حکومت حقه مهدوی است بتواند روز به روز بر عِده و عُده سربازان مخلص و خداخواه سپاه سپیده گستر آخرین حجت الهی بیفزاید و یکایک آحاد ملت مهدی جوی ما در صف سدید یاران مهدی قرار گیرند و طوری نباشد که فقط شعارهای انقلابی ما با شعارهای قیام و حکومت جهانی حضرت صاحب الزمان (عج) - که اهم آن معنویت و عدالت است - یکی باشد؛ بلکه آرمانخواهی ما باید عین عملگرایی مان گردد؛ «وعدالله الذین آمنوا منکم و عملوا الصالحات لیستخلفنهم فیالارض کما استخلف الذین من قبلهم و لیمکنن لهم دینهم الذی ارتضی لهم و لیبد لنهم من بعد خوفهم امنا یعبدوننی لا یشرکون بی شیئا و من کفر بعد ذلک فاولئک هم الفاسقون» (سوره مبارکه نور، 55)
مبحث مهدویت، به دلیل اینکه یأس و ناامیدی را می زداید و توده های مردم و مبارزان راه روشن رهایی را امیدوار به این می سازد که پیروزی حق، نه تنها ممکن وشدنی است بلکه قطعی و یقینی است، لذا نشاط و خروج از انزوا و برون رفت از انفعال را به ارمغان می آورد.
کسانی هستند که بر اثر القائات دشمن، به این باور رسیده اند که درافتادن با قدرتهای غربی همچون آمریکا و برخی اقمار آنها مانند اسرائیل و زدودن ظلم و قطع ید آنها کاری محال است و فراتر از توان کشورها و ملل دیگر می باشد و باید دست روی دست گذاشت و میزان و آستانه تحمل، صبر و شکیبایی را بالا برد و منتظر قضا و قدر و عنایت الهی نشست و دید چگونه تیر غیب بر قلب قسی غاصبان و ظالمان می نشیند و آنان را از اریکه قدرت و تخت تکبر به زیر می افکند!
متأسفانه برخی از این القائات که به صورت های گوناگون و با سرمایه گذاری های کلان فکری و مالی حمایت می شود، حتی تا سویدای قلب برخی از خواص و عوام، حتی متدینین نیز رسوخ می کند و نشاط و انگیزش تقابل با ستم را زائل می سازد. عقیده مهدویت، تنها عنصری است که این وساوس خناسان و تلاش توطئه گران را در عصر انتظار، خنثی می سازد.
امید و نشاط معنوی، برای هر گروه و ملتی به مثابه روح برای جسم است و نبود آن مساوی با امحای حیات است. گاهی طرز عمل، هجوم فرهنگی، حمله نظامی و فشارهای اقتصادی دولت های سلطه جو، چنان یأس و ضعف را بر ملت ها غالب می سازد که ابتکار عمل را از آنان سلب می کند و درمی مانند که؛ امیدی نیست و هر حرکتی به ضرر ما تمام می شود، ما قدرت مقابله با دولت سلطه گر و زورمدار را نداریم. اگر مأیوسین، جزء متدینین مسلمان باشند، فرافکنانه می گویند که از ما کاری بر نمی آید، خود آقا باید بیاید و کارها را درست کند و ظالمین را به سزایشان برساند.
اما اگر اعتقاد به مهدویت، صحیح و عقلانی باشد و فقط برخاسته از عاطفه و احساس نباشد، امید را در دل ها زنده می کند و انسانی را که معتقد به این اصل و عامل به لوازم آن است امیدوار به یک سرانجام روشن و رو به صلاح و سداد و قطعی الصدور می سازد که زهوق باطل، ممکن و شدنی است فلذا حرکت و تلاش در این سمت و سو، بی سرانجام و ابتر نخواهد بود.
ایمان به حضرت مهدی (عج) سبب رشد فکر و امید است. ایمان به مهدی موعود (عج) و احتمال آنکه هر ساعتی ممکن است آن حضرت ظهور فرماید، در پاکدلان و شایستگان اثری ژرف و سازنده دارد، آنان خود را آماده می سازند و از ستم ها و تجاوزها دوری می جویند و به عدالت و برادری عشق می ورزند تا توفیق یاری امام (ع) و درک محضرش را بیابند. ایمان به خدمت مهدی (عج) که زیر بار هیچ حکومتی از حکومت های فاسد و ستم پیشه نرفته است، حالتی در پیروانش به وجود می آورد که در برابر هر ظالم و طاغوتی مقاومت کنند.اللهم کن لولیک الحجه بن الحسن صلواتک علیه و علی آبائه فی هذه الساعه و فی کل ساعه ولیا و حافظا و قائدا و ناصرا و دلیلاو عینا حتی تسکنه ارضک طوعا و تمتعه فیها طویلا.
وطن امروز: یارانهنقدی و استرس ملت
یارانه خردادماه بدون تغییر نسبت به یارانه اردیبهشت ماه دیشب واریز شد اما بسیاری از ابهامات یارانهنقدی هنوز رفع نشده است.
واریز دومین یارانهنقدی در گام دوم هدفمندی یارانهها نشان داد دولت هنوز نتوانسته به بسیاری از پرسشها در این زمینه پاسخ بگوید. به عبارت بهتر بسیاری از مسؤولان دولتی نمیدانند چه تصمیمی درباره یارانهنقدی اتخاذ خواهد شد؛ سرنوشت یارانههای نقدی چه خواهد شد؟
آیا مقدار یارانهها افزایش خواهد یافت؟ آیا یارانهنقدی قطع و یارانه غیرنقدی جایگزین آن خواهد شد؟ موضوع سقف درآمدی چه شد؟ آیا دولت سقف درآمدی را تعیین کرده است؟
آیا قرار است یارانهنقدی برخیها قطع شود؟ دولت چگونه میخواهد نیازمندان را از ثروتمندان تشخیص دهد؟ مگر وزیر اقتصاد 50 روز پیش مدعی نشده بود 10 میلیون ثروتمند در ایران شناسایی شدهاند؛ آیا این موضوع صحت دارد؟ دولت در 50 روز بعد از پایان ثبتنام یارانهای چه اقداماتی انجام داده است؟ آیا اطلاعات اقتصادی 73 میلیون متقاضی یارانهنقدی پایش شده است؟
چرا دولت جزئیات ثبتنامها را اعلام نمیکند؟ چند درصد درآمد زیر 600 هزار تومان دارند؟ چند درصد متقاضیان، مسکن دارند؟ و...
اینها بخشی از سؤالاتی است که میتوان درباره یارانهنقدی و آینده آن از مسؤولان پرسید. جالب اینکه نوبخت، سخنگوی دولت دیروز از خبرنگارانی که خواهان توضیح بیشتر درباره حذف برخی از دریافت یارانهنقدی بودند، درخواست کرد اصلا در این مورد سؤال نکنند و با زیرکی نیز گفت: «بنده خواهش میکنم به این موضوع نپردازید چرا که بحث این مسائل برای افراد کمدرآمد استرس ایجاد میکند و برای پردرآمدها استرس ندارد.» ابهامات بسیار یارانهنقدی و موضعگیری عجیب و در عین حال جالب سخنگوی دولت، ذکر چند نکته را ضروری میکند
1- چرا دولت دوست ندارد رسانهها به جزئیات یارانهنقدی بپردازند؟ از اواخر بهمن ماه 1392 دولتیها درباره یارانهنقدی اظهار نظر میکردند و از مردم درخواست میکردند فرم خوداظهاری را پر نکنند.
از آن زمان تا پایان فروردین 1393 مردم بمباران خبری یارانهای شدند و مسؤولان دولتی یک پای ثابت اخبار یارانهنقدی بودند. هر روز خبر جدیدی از یارانهنقدی منتشر میشد و حتی برخی مسؤولان اخبار کذب «انصراف میلیونها نفر از یارانهنقدی» را منتشر میکردند. طبیعی بود که دولتیها در پی یک موج خبری برای انصراف از یارانه بودند.
این بمباران خبری فردای اتمام فرآیند ثبتنامها قطع شد و طبیعی بود مردم و رسانهها منتظر شنیدن تصمیمهای یارانهای باشند. مسؤولان بعد از انتشار آمار 97درصدی ثبتنامیها، سکوت اختیار کردند. گویا ثبتنام 97 درصدی مردم، مسؤولان را شوکه کرده و هنوز آنها نمیدانند چه تصمیمی میخواهند برای یارانهنقدی بگیرند! آیا 50 روز برای رسیدن به یک تصمیم درست و جامع کافی نیست؟
2ـ سخنگوی دولت اعلام کرده مباحث حذف برخی از دریافت یارانهنقدی در آینده، برای افراد کمدرآمد ایجاد استرس میکند. مردم حق دارند بدانند سرنوشت یکی از مهمترین قوانین کشور چه خواهد شد. همین آقای نوبخت چند روز پیش اعلام کرده بود یارانه برخی متقاضیان افزایش خواهد یافت. از طرفی یک مسؤول دیگر گفته بود یارانهنقدی ثابت خواهد ماند و افزایش پیدا نمیکند.
در جایی دیگر عنوان میشود منابع یارانهنقدی اجازه افزایش یارانهنقدی را نمیدهد و دولت به دنبال شناسایی افراد نیازمند است. جالب اینکه یکی دیگر از مسؤولان اعلام کرد قرار است کارت انرژی جایگزین یارانهنقدی شود و مسؤول دیگری آن را تکذیب کرد و مدعی شد این مساله فقط در حد یک طرح است و از این طرحها بسیار است.
این اخبار ضد و نقیض در کنار سکوت رسمی دولت، ابهامات و سؤالات یارانهای را بیشتر میکند. باید از مسؤولان پرسید آیا عدمشفافیت و نبود اخبار رسمی و در جریان نبودن مردم در این زمینه، استرس ایجاد نمیکند؟
3- مهمترین بحث این روزهای یارانهنقدی موضوع سقف درآمد است. دولت در آییننامه اجرایی فازدوم هدفمندی یارانهها به این موضوع اشاره کرده است؛ در بند 2 ماده 3 آییننامه اجرایی فاز دوم هدفمندی یارانهها که فروردین ماه به تصویب هیات دولت رسید، آمده است: «سازمان (هدفمندی یارانهها) بر اساس کلیه اطلاعات موجود نسبت به بررسی واجد شرایط بودن متقاضیان، اقدام و افراد غیرمشمول را در مقاطع مختلف زمانی تعیین و ضمن اعلام رسمی اطلاعات اقتصادی به سرپرست خانوار نسبت به حذف آنها از دریافت یارانهنقدی اقدام مینماید.»
بیش از 2 ماه از تصویب این بند میگذرد اما هنوز سازمان هدفمندی یارانهها هیچ تصمیمی در این مورد اتخاذ نکرده است. آیا زمان روشن شدن این بند هنوز فرانرسیده است؟
برخی شنیدهها حاکی است دولت قصد دارد از تیرماه یارانهنقدی برخی مردم را قطع کند و در ماههای بعدی نیز برخی دیگر از متقاضیان از دریافت یارانهنقدی محروم خواهند شد. افزایش گمانهزنیها و شایعات در این زمینه یکی از نتایج همان سکوت مسؤولان است اما در صورت اجرای این بند مسؤولان باید به صورت شفاف بگویند بر اساس چه متر و معیاری اقدام به حذف یارانهنقدی افراد خواهند کرد.
فرض کنید کسی در فرم خوداظهاری مبلغ درآمد خود را بیش از 2 میلیون و 500 هزار تومان اعلام کرده اما این خانوار پرجمعیت است و هزینه آن حتی بیشتر از درآمدش است و بشدت به یارانه نقدی نیاز دارد. آیا دولت برای اجرای بند 2 ماده 3 آییننامه اجرایی فازدوم هدفمندی یارانهها به این موارد توجه میکند یا نه؟
4- رفعابهامات و شفافسازی درباره یارانهنقدی میتواند استرس کمدرآمدها و مردم را در این زمینه کم کند. دولت باید هر چه زودتر نسبت به شفافسازی و پاسخ به سؤالات بیشمار یارانهای اقدام کند تا بازار شایعات و اظهارات غیرمسؤولانه داغ نشود و استرس مردم بالا نرود! میدانیم اتخاذ تصمیم برای آینده یارانهنقدی سخت است اما «تدبیر کردن» برای این موضوع آن هم در اسرع وقت انتظار بیجایی نیست؛ ما هنوز امیدواریم تدبیری باشد.
جمهوری اسلامی: تحلیل سیاسی هفته
هفته جاری با شور و شعف ویژهای همراه بود و مردم ایران به پیشواز میلاد خجسته مهرفروزان آفرینش، منجی عالم بشریت، ولیالله الاعظم، حضرت مهدی موعود(عج) رفته و شهرها و خیابانها را آذین بستند که نشانی از بیقراری دلها و دوخته شدن چشمها به افق روشنی است که سرانجام به اذن الهی طلوع خواهد کرد و تمام دلخستگیها و زخمهای کهنه بشریت را درمان خواهد نمود.
در این ایام سؤالی که اذهان بیدار و دلهای آگاه را به خود مشغول میدارد اینست که آیا ما شرایط منتظران واقعی و یاری کنندگان مهدی موعود را داریم و دیگر اینکه هر چند ایام میلاد و نیمه شعبان در یک روز خلاصه میشود ولی آیا مفهوم انتظار و وظایف منتظران نیز پس از آن روز به پایان میرسد.
آیا صرفاً برگزاری مراسم در این روز، تنها وظیفهای است که ما شیعیان نسبت به امام زمان خویش و استقرار حکومت عدل جهانی و اقامه کمالات دینی و اخلاقی داریم؟
آنچه وظیفه شیعیان و منتظران برپایی عدالت در جهان است، توجه جدی و مستمر به اصل بنیادین مهدویت و نهادینه کردن آن در دل و جان خویش و محیط پیرامونی آنهاست. طبعاً در چنین مسیری، رسالت روحانیت و اندیشهورزان فرهیخته، ایجاب میکند با پرهیز از بحثهای سیاسی و جناحی پرهزینهای که این روزها اوقات زیادی را به خود مصروف داشته و انرژی جامعه را تلف کرده، اصل انتظار و مهدویت و بیان وظایف منتظران را در دستور کار برنامههای فرهنگی و تبلیغی خود قرار داده و توجه لازم و همیشگی را به جامعه منتقل نموده و غبار مهجوریت را از چهره آن برگیرند.
در چنین صورتی میتوان امیدوار بود که جامعه از برکات حرکت آفرین انتظار بهرهمند خواهد شد.دیروز در آستانه خجسته سالروز ولادت با سعادت منجی عالم بشریت حضرت صاحب الزمان(عج) رهبر معظم انقلاب اسلامی از نمایشگاه مجموعه تولیدات علمی و پژوهشی مؤسسه دارالحدیث بازدید کرد و در جریان این بازدید، دانشنامه امام مهدی(عج) که به همت این مؤسسه تهیه شده است، ارائه گردید.
رهبر انقلاب اسلامی بعد از این بازدید، در جمع اساتید، محققان، مسئولان و کارکنان این مؤسسه فرمودند: "موضوع مهدویت و ظهور امام زمان(عج) وعده قطعی الهی است که محقق شدن وعدههایی که تاریخ، به بشریت، داده شده، در واقع نوعی اطمینان بخشی به انسانها است که آن وعده بزرگ نیز حتماً محقق خواهد شد."
ایشان با اشاره به اینکه اعتقاد به امام زمان(عج) و سرانجام حرکت کاروان بشریت در این دنیا، یکی از بخشهای اصلی جهانبینی ادیان الهی است، افزودند: "همه ادیان الهی معتقدند که کاروان بشریت در پایان راه، به یک منزلگاه مبارک، دلگشا و دلنشینی خواهد رسید که مهمترین ویژگی آن عدالت است، زیرا کاروان بشریت از ابتدای خلقت، درحال عبور از پیچ و خمهای دشوار، خارزارها و لجنزارها است تا سرانجام به مسیر هموار و باز برسد که این مسیر هموار، همان دوران ظهور حضرت مهدی(عج) است."
در این هفته سفر دو روزه رئیسجمهور به ترکیه و توافقات جدید انجام شده در آن از رویدادهای قابل توجه بود. در این سفر برای اولین بار نشست شورای راهبردی وزرای ایران و ترکیه برگزار شد که طرفین رسیدن به روابطی 30 میلیارد دلاری را هدف گرفتند.
در جریان مذاکرات انجام شده رؤسای جمهور دو کشور بر ضرورت اتصال راهآهن ایران به ترکیه از طریق مرز بازرگان و ایجاد فرصت بزرگ اتصال خلیج فارس و دریای عمان به حوزه دریای سیاه و مدیترانه تاکید شده و مقدمات این کار فراهم گردید و 10 سند همکاری در زمینههای مختلف هم به امضاء رسید.
در هفته جاری هیاتهای مذاکره کننده ایران و آمریکا به منظور دستیابی به مقدمات تهیه پیشنویس جامع توافق نهایی، مذاکراتی را در ژنو با حضور معاون مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا برگزار کردند. در این دیدار طرفین پیرامون جزئیاتی وارد گفتگو شدند که باید در متن توافق جامع لحاظ شود. هر چند خوشبینیهایی از سوی طرفین برای رسیدن به توافق تا پایان شش ماه اول ابراز شده ولی هیات ایرانی معتقد است از آنجا که در این مذاکرات هدف اصلی تثبیت حقوق مسلم ملت ایران در موضوع هستهای برای مقاصد صلحآمیز است، در صورت نیاز تا دستیابی به این مهم، میتوان مذاکرات را برای شش ماه دیگر تمدید کرد.
این هفته در صحنه بینالمللی حوادث مهمی رخ داد که مهمترین آن، غائلهای بود که تروریستهای "داعش" با حمایت گسترده حامیان خارجیشان در عراق به وجود آوردند. نیروهای گروه جنایتکار و تروریستی "داعش" پس از آنکه در هجوم به شهر "سامرا" ناکام ماندند و با مقاومت گروههای مردمی و امنیتی مواجه شدند، شهر موصل، دومین شهر بزرگ عراق را هدف حمله قرار دادند و این شهر را اشغال کردند.
تسلط سریع تروریستهای داعش بر شهر مهم موصل، از همان ابتدا سؤالاتی را در ذهن شنوندگان خبر ایجاد کرد. آنچه به نظر میرسد این است که مقامات مسئول کشوری و لشکری عراق به طور جدی با این حمله مقابله نکردهاند، حتی گزارشهایی نیز در مورد سهلانگاری عمدی در این باره منتشر شده است.
با این حال وجه مهمتر قضیه آن است که گروه تکفیری و تروریستی داعش بدون پشتوانه موثر مالی و تسلیحاتی از خارج، قادر به چنین اقداماتی نمیباشد و قطعاً دولتهایی در این ماجرا دست دارند؛ دولتهایی که درگذشته نیز با دولت و ملت عراق، بطور آشکار و پنهان رفتار خصمانه داشتهاند.
برخی از این دولتها حاضر نشدهاند در عراق سفارت دایر کنند و دشمنی و عداوت خود را با دولت عراق که پس از سقوط رژیم دیکتاتوری و فاسد گذشته بر سر کار آمده است پنهان نکردهاند، دولتی که ابتکار عمل آن دردست شیعیان، به دلیل در اکثریت بودن آنان است.
جولان دادن تروریستها در شهرهای عراق، یک هشدار برای گروههای سیاسی عراق است که راه تفرقه را پیش گرفتند.
همچنین یک ننگ برای مجامع بینالمللی و یک خطر جدی نه تنها برای منطقه بلکه برای جهان است. گروهها و دولتهایی که به سبب کینه از دولت عراق در برابر جنایات تکفیریها سکوت کردهاند قطعاً در آینده، آتش فتنه این گروههای تروریستی و جنایتکار دامن آنها را نیز خواهد گرفت.این هفته، پاکستان نیز شاهد حملات تروریستی متعددی بود که در شاخصترین این حوادث، مهاجمان که گفته میشود از افراطیهای مذهبی هستند کاروان زائران شیعه و همچنین فرودگاه شهر کراچی را هدف حمله قرار دادند که به کشته شدن دهها نفر منجر شد.
این گروههای افراطی در حمله به یک اتوبوس که از مراسم سالگرد رحلت بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران باز میگشت حدود سی نفر را به شهادت رسانده و شمار دیگری را مجروح ساختند. حمله به فرودگاه کراچی نیز بیش از 25 کشته برجای گذاشت.
نکته مهم این است که اقدامات تروریستی در پاکستان نیز توسط تروریستهایی صورت میگیرد که باسایر گروههای تروریستی منطقه اشتراک ماهیت دارند و توسط یک عقبه مشترک حمایت میشوند.
این گروهها که توسط سازمانهای جاسوسی بینالمللی ایجاد شدهاند از طریق چند کشور متمول منطقه حمایت مالی میشوند و از محافل مذهبی و مفتیهای کشورهای مشخص نیز مجوز مذهبی میگیرند.متأسفانه در اکثر موارد، در هیات حاکمه پاکستان، نه تنها اراده لازم و هماهنگی برای مقابله با این گروهها وجود نداشته است بلکه گزارشهایی نیز وجود دارد که برخی مؤسسات حکومتی از این گروهها حمایت میکنند و همین مسئله باعث ادامه اقدامات این گروهها و رشد آنها شده است.این هفته، ژنرال سیسی که سال گذشته با کنار زدن محمد مرسی، رئیسجمهور منتخب و قانونی مصر از طریق کودتا، قدرت را دردست گرفت، مراسم تحلیف ریاست جمهوری خود را به اجرا گذاشت.
ژنرال سیسی و نظامیان کودتاچی با ترتیب دادن انتخاباتی که در آن، بزرگترین گروه سیاسی مصر یعنی اخوان المسلمین اجازه مشارکت نداشت و یک رقیب ضعیف برای سیسی وجود داشت، مقدمات رئیسجمهور شدن سیسی را فراهم ساختند.
هدف این بود که نظامیان به حکومت خود مشروعیت بدهند و به زعم خود، مهر تأیید از مردم بگیرند ولی با اینحال، مشارکت مردم در این صحنهسازی نظامیان کم بود و حتی یک روز تمدید نیز نتوانست شمار قابل توجهی را به پای صندوقهای رأی بکشاند.در این میان حضور نمایندهای از جمهوری اسلامی ایران در این مراسم با هر توجیهی که مطرح شده باشد، اقدامی نسنجیده و خطایی استراتژیک بود.
متولیان وزارت خارجه اعزام نماینده برای شرکت در مراسم مذکور را چنین توجیه کردهاند که سیسی با رأی مردم مصر انتخاب شده است و هر کس که منتخب مردم مصر باشد مورد احترام وزارت خارجه میباشد! این درحالی است که مثل روز روشن است که سیسی با کودتا بر سر کار آمده و منتخب مردم مصر و دولت قانونی را با توسل به قدرت ارتش ساقط کرده و آنچه تحت عنوان انتخابات ریاست جمهوری مطرح ساخته چیزی بیش از یک نمایش مضحک نبود.
دنیای اقتصاد: از برزیل تا آرژانتین
همه نوشتهها برای تحلیل نیست، گاهی باید پرسشی را پرسید تا ببینیم آیا اصلا صورت مساله را درست متوجه شدهایم یا نه.بهزودی تیم فوتبال ایران در جام جهانی برزیل به مقابله تیم آرژانتین خواهد رفت. بعد از بازی با آلمان در جام جهانی 96 این قدرترین تیمی است که تیم ایران به مصاف آن میرود.
برای بسیاری از دوستداران فوتبال صرف صفآرایی در برابر این تیم کافی است. تیمی که لیونل مسی را در میان ستارگانش دارد و بازیکنان نیمکت ذخیرهاش از ستارههای فوتبال ایران پرفروغتر هستند.
خیلیها امید مساوی هم از این بازی ندارند و فقط به یک شکست آبرومندانه امید بستهاند. اگر هزینه رفتن به جام جهانی و سایر منابع صرف شده را در نظر بگیریم، بهنظر نمیرسد که یک شکست آبرومندانه نتیجه مناسبی باشد؛ ولی کسی انتظاری بیش از این ندارد.
حالا در همان کشور برزیل تیم ملی والیبال ایران به مصاف تیم برزیل که قهرمان جهان است، رفته است. در دور اول با اختلاف چند امتیاز یک بازی نزدیک و برتر را واگذار کرده است.
در دور دوم اما تیم ملی ما بدون واگذاری حتی یک ست، حریف را در خانه خود و در برابر هزاران تماشاچی برزیلی در هم شکسته است. برخلاف فوتبال، والیبال ورزش محبوب ایران نیست و برخلاف کشتی ورزش سنتی کشور ما هم نیست.
فدراسیونی معمولی دارد مانند فدراسیونهای دیگر که اولویتی هم در دریافت بودجه نداشته است. نه میلیاردها تومان خرج بازیکنانش میشود، نه تیتر اول روزنامههای ورزشی درباره دعواهای مدیران و مربیانش است. آدمهای کمی اسم تمام بازیکنان تیم ملی والیبال را میدانند، در حالی که آدمهایی که اسامی نیمکت ذخیره تیمهای لیگ فوتبال را حفظند بیشمارند.
این روزها همه ما این سوال را از خود میپرسیم چرا با صرف آن مبالغ هنگفت و این همه توجه رسانهای و این لیگ پرفروغ، فوتبال ما امیدش به یک باخت یک – هیچ در برابر یک تیم برتر است؛ ولی والیبال ما جواب میگیرد؟ برخلاف دوستانی که معمولا یک یا دو عامل را در هر حادثهای مسوول میدانند که این رویداد نتیجه مجموعهای از عوامل است.
برخی از این عوامل محیطی هستند و گروهی دیگر عوامل درونزا. در مقایسه دو ورزش فوتبال و والیبال اولین نکتهای که به چشم میخورد متلاطم بودن فضای حاکم بر یکی و آرامش، حداقل ظاهری، محیط حاکم بر دیگری است.
مربیان فوتبال و فوتبالیستهای کشورمان همیشه یا در حال جنجالآفرینی هستند یا در مرکز جنجالها قرار دارند. روسای فدراسیونهای فوتبال اگر کاری خلاف نظر ستارگان، مدیران یا حتی سیاستمداران متصل به فوتبال انجام دهند، باید آماده روزهای توفانی و دسیسه از درون سیستم خود باشند. در یک جا مسیر رشد را میتوان آهسته ولی پیوسته پیمود و در جای دیگر اختلالات بازار آنقدر هست که جایی برای پیوستگی باقی نمیماند.
محبوبیت فوتبال منافع فردی و هزینه فرصتهای شخصی را در این ورزش تا آنجا افزایش داده است که افراد به قیمت کاستن از نفع همگانی میکوشند تابع هدف خود را حداکثر کنند.
در مقابل فوتبال والیبال قرار دارد. نمیخواهم بگویم در فدراسیون والیبال از رقابتهای شخصی و کوتهبینی خبری نیست، ولی حداقل بهنظر نمیرسد که این رقابتها بر کل ورزش تاثیر گذاشته باشند.
برخلاف فدراسیون فوتبال که رئیس نیکسیرتش باید هر روز برای جنگ با یک اژدهای هفتسر زره بپوشد، فدراسیون والیبال، مربیان تیم و دستاندرکاران میتوانند بر ارتقای ورزش و تربیت تیم تمرکز کنند.
ورزشکاری که به تیم ملی والیبال دعوت نشود، معمولا نمیتواند خبرساز باشد و حامیان پرقدرتی هم ندارد که بخواهند در کار مربی اخلال ایجاد کنند؛ اما ورزشکاری که پیراهن تیم ملی را به تن نمیکند، میتواند از بیکیفیتی پیراهن تیم تا بیلیاقتی مربی و مسوولان خبرساز باشد و فضای حاکم بر کل ورزش فوتبال را تغییر دهد.
منافع زیاد موجود در صنعت فوتبال باعث شده است تا کسی دیگر حواسش به هزینه رفتارش نباشد. جایی که والیبال میتواند متمرکز باشد، فوتبال باید هر روز دنبال یک توپ تازه از یک گوشه تازه بدود.
موفقیت امروز والیبال این نکته را به ما یادآور میشود که بازدهی سرمایهگذاریهای انجام شده در روند توسعه فقط وابسته به استعداد و پتانسیل نیست، بهرهوری در هر صنعتی علاوهبر تواناییها و استعداد موجود تابعی از شرایط محیطی و قطعیت موجود در بازار است.
سرمایهگذاری ما در والیبال به پای سرمایهگذاری در ورزش فوتبال نمیرسد؛ ولی شرایط محیطی حاکم بر این ورزش و پیوستگی روند رشد آن بهرهوری بیشتر و بازدهی بالاتر را ممکن میکند. حرکت والیبال شاید لاکپشتی، ولی همیشگی بوده و پیوسته در مسیر رشد، راه خود را ادامه داده است تا امروز با شکست دادن قهرمان جهان در معرض توجه قرار گیرد. تغییرات محیطی و جنجالهای فراوان دنیای فوتبال این پیوستگی را ناممکن کردهاند.
فراموش نکنیم تیم ملی فوتبال ایران قرار نیست همیشه در فوتبال به آرژانتین یا آلمان ببازد؛ گرچه یک شبه هم نمیتواند به جایی برسد که توان پیروزی بر این تیمها را داشته باشد. بگذاریم کارش را بکند، رشد کند و بهتر شود تا روزی این تیمها را شکست دهد. در ژن تیم ملی شکست ننوشتهاند. همانطور که تیم والیبال ما برای چندمین بار نشان داد پیروزی بر بهترین تیمها ممکن است اگر یادمان باشد رشد و توسعه یک مسیر همیشگی است که لاکپشتها برنده آن هستند.
ابتکار: تحولات اخیرعراق و تاثیرات آن بر ژئوپلیتیک ایران
فکر ایجاد عراق به صورت یک دولت مجزا از ابتکارات بریتانیا است، که به اهمیت استراتژیک بین النهرین پی برده بود.
تا قبل از ایجاد به صورت یک دولت عربی، بغداد، بصره و موصل استانهایی از امپراتوری عثمانی به شمار می رفتند و هیچ تقاضایی از طرف مردم بومی برای ایجاد یک دولت عراقی نشده بود. تعداد کمی عراقی، دولتی را که بریتانیا برای آنها ترتیب داده بود، به عنوان نتیجه ی طبیعی و یا جانشین تمدن بزرگ بین النهرین که در دره دو رود دجله و فرات شکوفا شده بود، قبول داشتند. متاسفانه، در عراق همه شرایط برای یک فرایند سیاسی منازعه آمیز و فراگیر قومی و مذهبی آماده است؛ این کشور به لحاظ قومی آنقدر نا همگون است که نمی توان پاسخ روشنی برای این پرسش یافت که مردم عراق کیستند؟
در هنگام استقلال عراق، (1932) جمعیت این کشور از 21درصد عرب زبانهای سنی 14درصد کرد زبانهایی اکثراً سنی، 53درصد عرب زبانهای شیعه، 5درصد عرب زبانهای غیر مسلمان عمدتاً مرکب از یهودیان بغداد و 6درصد سایر گروههای زبانی و مذهبی مانند ترکمن های سنی مذهب در شمال عراق و مسیحیان آشوری تشکیل می شد.
شاه فیصل، حاکم عراق در سال1933 اظهار تاسف کرد و گفت از عراقی ها چیزی باقی نمانده جز توده ای غیر واقعی از انسان ها، افرادی که از هر نوع ایده وطن پرستانه محرومند، لبریز از سنت ها و پوچی های مذهبی و به هیچ پیوند مشترکی تعلق ندارند، گوش به شیطان سپرده اند، مستعد هرج و مرج هستند و پیوسته آماده اند تا در برابر هر حکومتی در هر کجا قیام کنند.
روابط سیاسی ایران با کشور عراق از زمان استقلال این کشور در سال 1932 م تا کنون، دوره های کوتاهی از همگرایی و زمانهای طولانی از رقابت منطقه ای را تجربه کرده است.
عراق کشوری که بخش مهمی از آن بر روی ویرانه های تمدنهای بین النهرین پیش بینی شده بود؛ در همان ابتدای استقلال، از مرزهای جغرافیایی ترسیم شده به وسیله استعمارگران ناراضی بود؛ نقطه شروع اختلافات منطقه ای ایران و عراق از مقطع حکومت عبدالکریم قاسم کلید خورد؛ وی با استفاده از یک نام جعلی به جای خلیج فارس، آغاز کننده این سناریو بود.
بعدها، حزب بعث عراق با استفاده ی حداکثری از تعارضات ایدئولوژیک دوران جنگ سرد و با ادعای باز پس گیری بخشی از قلمرو جغرافیای سیاسی ایران به استناد عهدنامه های ناتمام بین ایران و عثمانی و ترکیب آن با اختلافات قومی و مذهبی، بنیانگذار اصلی رقابت منطقه ای بین ایران و عراق به طور خاص و ایران با جهان عرب به طور عام شد.
حزب بعث برای خروج عراق از بن بست جغرافیایی در دسترسی محدود به آبهای آزاد، دست به قماری خطرناک زد تا با هدایت مطالبات تاریخی اعراب به سمت ایران و بهره برداری از تغییرات ژئوپلیتیک منطقه، موجب تحمیل جنگ 8 ساله به ایران با حمایت های مالی، زمینی، بین المللی و لجستیکی جهان عرب و قدرتهای فرامنطقه ای از عراق و تحمیل تلفات جانی و مالی جبران ناپذیری بر دو کشور شود و روابط سیاسی ایران با جهان عرب را با شکاف جدی مواجه کند. صدام برای عملیاتی کردن منویات توسعه طلبانه و افزایش فضای حیاتی کشورش به شیوه هیتلر عمل کرد.
نقش و پیامدهای به جای مانده از عملکرد حزب بعث در تعمیق واگرایی منطقه ای، همچنان باقی است. با سرنگونی حزب بعث؛ عراق با رویکردی جدید وارد قرن بیست ویکم شد و با به قدرت رسیدن شیعیان، دو کشور با بسیاری از موضوعات چالش برانگیز گذشته فاصله گرفتند؛ اما هنوز زود است تا در مورد چشم انداز آینده ی روابط سیاسی دو کشور و اینکه آیا مسیر همگرایی را طی خواهند کرد یا واگرایی، اظهار نظر قطعی کرد؛ از دلایل اصلی چنین تردیدی در نحوه ی فائق آمدن ساختار سیاسی عراق بر چالشهای موجود و پیش روی این کشور است. عراق با سه گزینه در آینده مواجه است: کودتا و در نتیجه ایجاد ساختاری متمرکز در رأس آن یک دیکتاتور (توتالیتر)، تجزیه ژئوپلیتیکی (فدرالیزم) و شکل گیری دو اقلیم عربی و کردی، و تجزیه ی سرزمینی(بالکانیزه شدن) و در نتیجه شکل گیری سه اقلیم کردی، شیعی و سنی.
برگشتن به دوران دیکتاتوری مشروط به حمایت های ایالات متحده برای جلوگیری از تجزیه ی سرزمینی و ممانعت از خروج عراق از قدرتهای تأثیرگذار منطقه ای است. این گزینه برای ژئوپلیتیک ایران و مؤلفه های آن چالش برانگیز و تهدیدساز خواهد بود و نسخه ای از دوران بعث را تکرار خواهد کرد و در صورت تحقق، ایران را بار دیگر وارد یک رقابت منطقه ای بی حاصل با این کشور خواهد کرد. گزینه دوم فدرالیزم است که در قانون فعلی عراق نیز مورد تأیید و تأکید قرار گرفته است.
این سناریو باعث تجزیه ی ژئوپلیتیکی عراق خواهد شد و نقش عراق را به عنوان کشور مدعی قدرت منطقه ای با آسیب جدی مواجه خواهد کرد و جایگاه این کشور را در سلسله مراتب قدرتهای منطقه ای مطمئناً تنزل خواهد داد و در نهایت منجر به افزایش قدرت منطقه ای ایران خواهد شد.
چون حکومتهای فدرال مانند ساختارهای متمرکز قادر نیستند دیدگاههای واحد در مورد تحولات منطقه ای و جهانی را باز تولید کنند و از سازماندهی سریع، منسجم و یکپارچه که لازمه ی یک قدرت منطقه ای است، ناتوانند؛ به نظر می رسد تحقق چنین مدلی در عراق، باعث خواهد شد تا قدرتهای فرا منطقه ای نسبت به تکرار این تجربه در ایران از طریق فعال کردن مطالبات قومی، از بی رقیب شدن قدرت منطقه ای ایران در حوزه خلیج فارس جلوگیری کنند.
بنابراین ساختار سیاسی کشور ما باید با رصد مداوم تحولات عراق، پیش بینی ها و تمهیدات لازم برای جلوگیری از تکرار این سناریو در ایران را به عمل آورد.
سناریو سوم بالکانیزه شدن عراق و ایجاد سه اقلیم کردی، شیعی و سنی است(3 =1+1+1 ) که در صورت تحقق، خشونت آمیز خواهد بود. نشانه های تلاش برای تحقق این سناریو در ورود گروههای تروریستی به مناطق سنی نشین و تصرف موصل ومناطق همجوار آن در روزهای اخیر نمایان شده است.
تحقق این گزینه نیز دارای پیامدهای مثبت و منفی برای جغرافیای سیاسی و ژئوپلیتیک ایران خواهد بود. حذف یک رقیب منطقه ای و تهدید دائمی در مرزهای غربی ایران از پیامدهای مثبت آن خواهد بود و آثار منفی آن در افزایش مطالبات قومی بویژه در بین کردهای ایران و نهایتاً زمینه سازی برای تکرار این تجربه توسط قدرتهای فرامنطقه ای در ایران است.
بنابراین عراق جدید دیگر قادر نیست همچون دهه های میانی قرن بیستم یک دشمن راهبردی برای تمامیت ارضی ایران باشد اما پیامدهای ناشی از تحولات سیاسی و جغرافیایی آن، می توانند همچنان جغرافیای سیاسی و ژئوپلیتیک ایران را به شدت تهدید یا تقویت کند. ایران باید بر آن باشد تا با ارزیابی صحیح از اهداف جدید آمریکا، نه تنها خود را از پیامدهای منفی تحولات عراق مصون نگهدارد بلکه تلاش کند که چگونه می تواند با تدابیر به موقع از رویدادهای آتی این کشور به نفع کسب منافع ملی خود بهره برداری کند.
عراق به هر سرنوشتی که مبتلا شود از اهمیت ژئوپلیتیکی غیر قابل انکاری در الویت های سیاست خارجی ایران برخوردار است.
از دلایل چنین جایگاهی می توان به این موارد اشاره کرد: وجود اقلیت کرد در هر دو کشور، استقرار عتبات عالیات شیعیان در عراق و تعلق معنوی شیعیان ایران به آن، عراق تنها کشور عربی است که با ایران مرز زمینی دارد، طولانی ترین مرز ایران با کشورهای همسایه از آن عراق است، بعد از ایران بیشترین تعداد شیعیان در عراق ساکنند، عراق در دوره های طولانی بخشی از جغرافیای سیاسی ایران بوده است، عراق در حال حاضر بخشی از جغرافیای فرهنگی ایران است، عراق تنها کشور عربی منطقه است که قادر است به ایران حمله کند و کشور ما را با چالش مواجه کند، ایران دارای ذخایر عظیم در منابع مشترک نفت با عراق است و عراق در بین کشورهای عربی بیشترین اشتراکات را با ایران دارد و می تواند مؤلفه ای مهم برای نفوذ و گسترش قدرت ژئوپلیتیکی ایران در کشورهای عربی و جهان اسلام باشد و نهایتاً عراق به عنوان یک کشور ذی نفوذ در اوپک، سازمان کنفرانس اسلامی و اتحادیه عرب، می تواند به تحقق بیشتر ظرفیتهای ژئوپلیتیکی ایران کمک کند.
حمایت: آیا داعش همان القاعده است؟
بر اساس گزارشهای منتشره داعش که پیش از این در النبار، فلوجه و الرمادی فعال بود در روزهای اخیر حوزه فعالیت اش را به سامرا، موصل، نینوا، کرکوک و تکریت گسترش دادهاست چنانکه در حملات دیروز آنها به این مناطق دهها نفر کشته و زخمی و فضایی بحرانی بر این منطقه حاکم شد.
در کنار اهداف و چرایی فعالیت داعش یک سوال اساسی مطرح است و آن اینکه آیا داعش همان القاعده است و یا گروهی با تفکرات جدید که به دنبال کسب قدرت است؟
بررسی ابعاد رفتاری داعش و القاعده و نوع جنایات و جهتگیریهای آنها گویای یک اصل است و آن اینکه به رغم ادعاهای مطرح شده مبنی بر جدایی این دو گروه و حتی جنگ رسانهای و تبلیغاتی سران آنها علیه یکدیگر، دیدگاه و خواستگاه رفتاری القاعده و داعش یکی است.
هر دو به دنبال کشتار در جهان اسلام هستند، هر دو از سوی برخی کشورهای مرتجع عربی و غربی هدایت میشوند، هر دو دیدگاهی همسو با صهیونیستها دارند و هرگز به سمت آنها تیری شلیک نمیکنند در حالی که از کشتار میلیونها مسلمان هیچ ابایی ندارند. این امور و صدها مولفه دیگر نشانگر یکی بودن القاعده و داعش دارد.
در این صورت این سوال مطرح است که چرا محافل رسانهای و سیاسی غربی تلاش دارند تا القاعده و داعش را گروههایی با دیدگاه متفاوت معرفی کنند؟
پاسخ به این پرسش را در چند گزینه زیر می توان مشاهده کرد. نخست آنکه غرب پس از 13 سال کشتار در افغانستان و جهان نیازمند نمایش پیروزی بر تروریسم و در همین حال توجیهی برای ادامه نظامی گری در جهان است.
نام نهادن بر گروههای تروریستی با نامهایی مانند النصره و داعش به جای القاعده از یک سو نمایش شکست تروریسم جهانی با محوریت القاعده است و از سوی دیگر غرب با ادعای آنکه گروههایی مانند داعش و النصره شاخههای بر جای مانده از تروریسم هستند نظامی گری خود در جهان را توجیه میکنند.
دوم این که جهانیان اذعان دارند که القاعده ساخته دست سازمان سیای آمریکا و دستگاه اطلاعاتی انگلیس با حمایت مالی عربستان، قطر و امارات است. این موضوع نفرت جهانی از آمریکا و انگلیس و خواست جهانی مبنی بر محاکمه این کشورها به عنوان عاملان اصلی کشتار هزاران انسان بیگناه را به همراه داشته است.
کشورهای مذکور با تغییر نام گروههای تروریستی از القاعده به داعش، النصره و دهها عنوان دیگر برآنند تا پرونده سیاه خود در ایجاد و حمایت از گروههای تروریستی را پنهان سازند. آنها با ادعای فقدان ارتباط با گروههای جدید تروریستی به دنبال فریب افکار عمومی از جنایات خود هستند.
حال آنکه هیچ تفاوتی در دیدگاه گروههای تروریستی وجود ندارد و همه آنها دست پروردههای غرب هستند حال با نام القاعده و یا با نام داعش. بنابراین دشمن اصلی منطقه و جهان غرب با محوریت آمریکا و انگلیس و صهیونیستها هستند که برای رسیدن به منافع خود گروههای تروریستی را ایجاد و با آنها به کشتار جامعه بشری میپردازند.
مردم سالاری: مصلح جهان
در روزهای سال، روزهای حیات بخش و نشاط افزا، چون نوروز و مبعث و غدیرخم و فطر و قربان و 22 بهمن را داریم که حرکت و تلاش ویژه در جامعه را با خود دارد و شادمانی را در خانوادهها به وجود میآورد و نیمه شعبان، سال روز ولادت مصلح کل و منجی موعود و قطب عالم امکان، حضرت بقیهالله الاعظم، از آن نمونهها میباشد و چه زیباست بدانیم که این مولود الهی، نمونه آیت اعجازآور الهی چون «عیسی بن مریم و جعلنا ابن مریم و امه آیه، مومنون آیه 50» میباشد و اکنون در قید حیات است و بنابراین، جشن این روز جشن ممتاز و ویژه خواهد بود.
2) اندیشهای در بین هوشمندان و اندیشمندان، وجود دارد که نهایت سرنوشت این جهان و جهانیان چگونه رقم خورده است، یعنی ناهنجاریها افزون میگردد و روزها چون شبها تیرهتر خواهد شد، یا اینکه براساس قانون «تکامل» و اراده حتمیه الهیه، وضع «برین» میشود و جامعه «نوین» پدیدار میشود و انسانها به کمال علم و عقل و عرفان و اخلاق و اعتقاد و عدالت، خواهند رسید.
«وعدالله الذین آمنوا منکم و عملوا الصالحات، لیستخلفنهم فی الارض، کما استخلف الذین من قبلهم، و لیمکنن لهم دینهم الذی ارتضی لهم و لیبدلنهم من بعد خوفهم امنا، یعبدوننی لایشرکون بیشیئا، نور آیه 55» و دین واحد و حکومت واحد و استراتژی واحد فراگیر میگردد و فاصلههای فردی و طبقاتی مادی و فکری و اعتقادی «وضع الله یده علی رئوس العباد فکملت به احلامهم و جمع به عقولهم» و اخلاقی برطرف میگردد و دلها از کدورتها صاف و بیپیرایه میشود.
آیات شریفه محکمه قرآن و روایات متواتر پیشوایان الهی و تراوشات فکری و فلسفی، دانشمندان به وضوح اعلام میدارند، که آینده روشن است و کمال و تکامل در پیش روی انسانها قرار دارد و صالحان وارثان «لقد کتبنا فی الزبور من بعد الذکر ان الارض یرثها عبادی الصالحون- انبیاء آیه 105» خواهند شد و دغدغه و تشویش از دلها و اندیشهها خواهد رفت.
3) در نیمه شعبان این ایدهها و خاطرهها و آرزوها، معرفی میشوند و عاشقان و عاقلان و عارفان و صالحان را هوای «اباصالح» تازه میشود و انتظار حضرت در دلها موج میزند و همگان را نشاط تازه پدیدار میشود.
دراین روز مقدس و مطهر، وظیفه این است که آن را گرامی بداریم و انتظار را به یکدیگر تبریک گوییم و خود را برای ظهور و حضور منجی موعود، آماده سازیم و زمینه آن را محلی و منطقهای و قارهای فراهم سازیم و بدانیم که فرمودهاند«وجوده لطف و تصرفه لطف آخر و غیبته منا» ولایت و وجود حضرت مهدی ارواحنا فداه لطف و عنایت خداوند و نظارت و عنایت و حمایت حضرت در موارد بایسته و ضرورت «انا غیر مهملین لمراعاتکم و لاناسین لذکرکم» مرحمت دیگر خداوندی و پنهان بودن از جانب مردم است، که وی را نپذیرفتند و در صدد کشتن وی برآمدند و روزی این نگاه و عمل تغییر خواهد یافت.
4) بیشک انقلاب اسلامی ایران، زمان ظهور را نزدیکتر ساخت و تحقق هر انقلابی انسانی و اسلامی، حضور را تسریع خواهد ساخت و دگرگونی فکری و فرهنگی و عقیدتی و اخلاقی درجامعه بشری کارساز تحقق آن روز «آشکار شدن در جمعه در جوار بیت الله و خانه کعبه و ندای، الا یا اهل العالم، انا المنتظر» خواهد بود.
بدین جهت فرمودهاند «منتظران اباصالح، باید صالح باشند» و صالح بودن از اندیشه و انگیزه و ایده و آرمان آغاز میشود و فرمودهاند، انتظار عمل است و عبادت است و بلکه محبوبترین و برترین «احب العباده و افضل العباده» عبادت میباشد و انسان و جوامعه و محیط منتظران باید در عمل و اخلاق و اعتقاد نمودار شود، همانند انتظار در موارد دیگر، باید انتظار را شعاری و شعوری و عملیاتی قرار دهیم، تا تفاوت فرد و جامعه منتظران از دیگران، معلوم گردد.
- See more at: http://farsnews.com/newstext.php?nn=13930322000071#sthash.6cBHZJe9.dpuf