صراط: مسعود لقمان دانشآموخته علوم اجتماعی که به گفته یکی از سایتهای «پان ایرانیست» در سال 88 و در جریان یک تجمع کارگری به صورت «اتفاقی» شرکت کرده بود سابقه دستگیری دارد، همو در یکی از نوشته هایش دوران دیکتاتوری رضا شاه «دوران باشکوه تجدد ایران» نامگذرای میکند.
در حالی که بیش از 40 روز از پایان اولین نمایشگاه کتاب دولت یازدهم میگذرد فضا برای بررسی برخی کتابهای عرضه شده که اول بار در بهار 93 به بازار نشر ایران راه پیدا کردند باز شده است، شاید همین خصوصیت موجب میشود مزه شیرین انتظار برای رسیدن بزرگترین «آوردگاه» فرهنگی کشور در روزهای منتهی به «اردیبهشتها»، در ایام پس از نمایشگاه هم ادامه یابد، این بار اما با خواندن دستچینهای آن 10 روز.
نمایشگاه امسال اما خالی از پدیدههای سوال برانگیز و نقاط تاریک در پروندهاش نبود، چه آنکه تامل بیشتر در برخی آثار ارائه شده در آن که برخی سالها بابت محتوای ارائه شده استحقاق عرضه عمومی را نداشتند این سوال را ایجاد میکند که چارچوب منطقی و قانونی دست اندرکاران نظارت در وزارت ارشاد بعد از گذشت کمتر از یکسال در دولت جدید تا چه میزان تغییر کرده است؟ آیا این تغییر مشی شگرف در تولیدات فرهنگی که سالها پیش در دولت موسوم به اصلاحات تجربه شده، قرار است بار دیگر این بار در قامت اعتدال گرایی تجربه شود؟ و بسیاری از سوالهای دیگر که با دیدن برخی آثار مجوز گرفته در دوره جدید باید از مسئولان فرهنگی پرسید.
«ایران در گذر روزگاران» اثر مسعود لقمان با سیاههای از سوابق عجیب و غریب که مقدمهاش در سال 88 نوشته شده اما در بهار 93 اول بار به ویترین کتابفروشیها راه پیدا کرده است یکی از نقاط تاریک پرونده وزارت ارشاد است، در این کتاب گفتگوهای لقمان با 7 نویسنده که در پیشینه برخی از آنها، کارنامههای سیاه از سابقه صدور اعلامیه علیه نظام جمهوری اسلامی تا چاپ کتاب علیه اعتقادات صریح و منصوص دینی در آن دیده میشود.
برای دیدی عمیقتر به آثار فاجعهبار چاپ کتابی با مختصات پیشگفته باید هم از شخصیت تعدادی از کسانی که در این کتاب به پای سخنان آنان نشسته شده است گفت و هم از آنچه در این کتاب منتشر شده سخن به میان آورد، هرچند باید در ابتدا تاکید کرد آنچه در این باره ذکر خواهد شد تنها گوشه ای از همهی گفتنیهاست.
نویسندهای که به صورت اتفاقی در یک تجمع دستگیر شد!
مسعود لقمان دانشآموخته علوم اجتماعی که به گفته یکی از سایتهای «پان ایرانیست» در سال 88 و در جریان یک تجمع کارگری به صورت «اتفاقی» شرکت کرده بود سابقه دستگیری دارد، همو در یکی از نوشته هایش دوران دیکتاتوری رضا شاه «دوران باشکوه تجدد ایران» نامگذرای میکند.
لقمان اخیرا با حمله به آیت الله سیداحمد خاتمی خطیب جمعه تهران که از تمدن 1400 ساله سخن گفته بود نوشت: «واژگونه این جماعت، آنانیاند که خاستگاه تاریخ ایران را تازش اعراب میدانند و گویی ایرانیان، یکشبه از زیر بته سر برآوردهاند و پیش از آن، هیچ نشانی از تاریخ و فرهنگ و شهرآیینی در این سرزمین سراغ نتوان کرد!»
بیش از این میتوان از نویسنده ی این کتاب نوشت که آن را به بیشتر به سوالها و نحوه تنظیم گفتگوهای کتاب موکول میکنیم.
عباس میلانی؛ مقایسه تشیع و استالینیست ها برای تبرئه پهلوی
یکی از افرادی که روایتگر تاریخ ایران در کتاب «ایران در گذر روزگاران» نشر شورآفرین است عباس میلانی نویسنده ساکن امریکا و یکی از سرپرستان پروژه دموکراسی ایران در مؤسسه هوور است.
شاید عجیب باشد فردی مانند میلانی که محور تاریخ نگاریش در سال های طولانی علیه جریان مذهبی، شخص امام خمینی(ره) و نهضت اسلامی ایشان است هنوز در سال 93 از امریکا درباره تاریخ ایران مجوز وزارت ارشاد جمهوری اسلامی میگیرد.
وی در سخنرانی که به مناسبت رونمایی آخرین کتابش «درباره شاه» با وارونه کردن تاریخ با اشاره به اینکه «گمان شاه این بود که خطر عمده در وهله اول کمونیستها و در وهله دوم ناسیونالیستها هستند» در توهینی آشکار به امام(ره) می گوید: «(شاه) فکر میکرد اسلام پادزهری است برای کمونیستها، غافل از آنکه در اسلام کسانی هستند که خلافت میخواهند.»
قلب واقعیت های تاریخی متعدد در واقع تخصص میلانی است، شاید برای همین است که میلانی در دانشگاههای امریکا با امکانات کامل در حال تاریخ نگاری معاصر ایران است؛ برای اینکه بگوید: «اگر من درست بگویم ریشههای انقلاب اسلامی را شاه ریخت.»، «پیش از آنکه رضا شاه دستور بدهد، کشف حجاب از پایین شروع شده بود.»، «در خانواده پهلوی تنها کسی که در تمام ۳۵ سال اخیر به خدمتگزاران گذشتهاش کمک کرده، اشرف پهلوی است.»و...
میلانی در گفتگویش با لقمان در همین کتاب «ایران در گذر روزگاران» هم اظهارات جالبی دارد، اظهاراتی که معلوم نیست چرا اجازه نشر گرفته است؛ میلانی در این گفتگو بی سابقه ترین دفاعیات تاریخ را از «رضا شاه» دیکتاتور انجام میدهد تاجایی که در ادعایی می گوید: «بر خلاف تصور عامهی مردم، انگلستان نظر خوشایندی به رضاخان نداشت...» جالب این است میلانی از شدت علاقه به رضاخان و پهلوی ها و برای اینکه این رژیم فاسد را از هرگونه انتقادی نه مخالفت هم مبرا کند اظهارات تندی علیه مصدق انجام میدهد.
دفاع جانانه میلانی از فروغی تا جایی که در تمجیدی وی را یک "وطن پرست واقعی" مینامد و دست آخر هم میگوید: «فروغی و حسین علا دو نفری اند که نقش کلیدی برای حفظ سلطنت برای محمدرضا شاه ایفا کردند.»
میلانی با تعریف از رویه فرهنگی فروغی، وی را در پی تجدد و هویتی خردورز، فردگرا و قانونمند مینامد و به روی کار آمدن رضاشاه را در همین راستا ارزبانی میکند، اما تاسف برانگیزترین بخش اظهاراتش آنجاست که شهید بزرگوار «شیخ فضل الله نوری» را «معاند» این تجدد مینامد.
میلانی در اظهارات سخیف دیگری تاکید میکند: «قرابت و شباهت فرهنگی و نظری اساسی ای بین روایت استالینیستها و ارکان یک نوع تفکر مذهبی در ایران(در ادامه توضیح می دهد منظورش تشیع است) وجود دارد.»
حرفهای بسیار دیگری درباره اظهارات عباس میلانی و همچنین دیگر آثارش وجود دارد که برای جلوگیری از اطاله کلام از آن می گذریم.
در پایان این بخش باید تاکید شود که چگونه انتشار دهها یادداشت و مقاله و مصاحبه عباس میلانی که در آنها به طور علنی علیه نظام جمهوی اسلامی و رهبری انقلاب سخن گفته است از دید وزارت ارشادی ها جا مانده است؟
علی میرفطروس؛ سلمان رشدی دوم
یکی دیگر از افراد دیگری که در این کتاب تاریخ تجدد ایران را بررسی کرده نویسنده کتاب موهن «مقدمهای بر اسلام شناسی» یعنی علی میرفطروس است. بیش از ورود به بحث شخصیتی و آثار این فرد، باید از مخاطبان بواسطه نقل برخی عبارات موهن و هتاکانه نامبرده علیه اسلام و مقدسات عذرخواهی و از درگاه خداوند طلب استغفار کرد.
این فردی در کتاب «مقدمهای بر اسلام شناسی» رسما مینویسد: «حضرت محمد همانگونه که خود تاکید کرده انسانی بود مثل دیگر انسانها با ضعفها، بلندپروازیها، خشمها، علایق، آرزوها و هوسها و کمبودهای یک انسان، بنابراین در تحلیل شخصیت پیغمبر اسلام باید از افسانهسازیها و اغراقپردازیهای رایج پرهیز کرد و...»
وی در بخشهای مختلف کتاب موهنش انواع و اقسام توهینها و جسارت های غیرقابل ذکر را علیه اصل دین مبین اسلام، قرآن کریم و پیامبر گرامی اسلام(ص) و ائمه هدی(ع) روا میدارد تا آنجا که مدعی «دستور قرآن برای همخوابی مسلمانان با زنان شوهردار»، «نفاق پیامبر» و.... میشود.
پیرامون وهن شدید اسلام در عقاید این فرد آنچنان مثالهای واضحی وجود دارد که در وجود مجوز رسمی برای کتابی حاوی سخنان و نظرات میرفطروس هر عقلی به شک می افتد!
نظرات موهن و اهانتهای بیشرمانه فرد مذکور به ساحت دین مبین اسلام و مکتب تشیع و پیامبر رحمت(ص) و ائمه معصومین علیهم السلام تا جایی است که شاید بتوان لقب "سلمان رشدی دوم" را برازنده وی دانست.
مطلب حاضر از ذکر لیستی از توهینهای متعدد، دروغهای بزرگ تاریخی و حملات شدید وی به تاریخ و محکمات اسلامی معذور است ولی باید درباره دفاع تمام قد وی از رضاشاه پهلوی در گفتگوی مذکور در این کتاب هم نوشت.
وی 1000 سال حکومت بعد از اسلام را تا ظهور پهلوی را یکباره سیاه میداند و فقط آغاز دوران دیکتاتور انگلیسی پهلوی را "دوران نوین ایران" مینامد.
میرفطروس همچینن ید طولایی در عناد علنی علیه نظام اسلامی داشته است تاجایی که رسما میگوید: «مشکل مردم ایران و منطقه و جهان، مشکل«تأسیسات اتمی ایران» نیست بلکه مشکل اساسی، خود ِرژیم جمهوری اسلامی است که با سوءاستفاده از درآمدهای سرشار نفت، درایران، فلسطین، لبنان، عراق، افغانستان و … ایدئولوژی کینه و نفرت و مرگ منتشر می کند، ایدئولوژی هولناکی که اینک در منطقه و جهان، در تدارک یک «هولوکاست اسلامی» است.»
میرفطروس که در این کتاب با مجوز رسمی وزارت ارشاد درباره تاریخ ایران سخنوری کرده است شخصی است که به تصریح خودش خواهان حمله نظامی رژیم صهیونیستی به ایران شده و از گفتن این مطلب هم ابا ندارد که در دیدار نمایندگان پارلمان این رژیم نامشروع، تقاضای خفت بار حمله نظامی به ایران اسلامی را مطرح کرده است.
البته عناد میرفطروس با اسلام سابقه ای دیرین دارد چنان که شهید مطهری در مقدمه کتاب "علل گرایش به مادی گرایی" درباره کتاب "حلاج" میرفطروس وی را «مادّی مسلك معاصر» لقب میدهد و تاکید میکند: توطئه ی عظیمی در كار است. در اینكه چنین توطئه ای از طرف ضدّمذهبها برای كوبیدن مذهب در كار است، من تردید ندارم.»
میرفطروس آنچنان به طرفداری از غرب و امریکا فکر و اندیشه میکند که حتی کودتای ننگین 28 مرداد 32 را از بار مسئولیت آنها برمیدارد!
پازل تطهیر پهلوی و حمله به جمهوری اسلامی چگونه تکمیل شد؟
این گزارش برای آنکه مطلب به سیر طولانی شدن نلغزد در بخش پایانی با ذکر خیلی کوتاه از دیگر افراد حاضر در روایت سکولار و ملحدانه از تاریخ ایران از کلکسیونی از افراد ضدانقلاب مانند «داریوش آشوری» که مطالب متعددش علیه نظام جمهوری اسلامی در رسانه های خارج نشین خارج از حوصله این مطلب است، مرتضی ثاقب فر دیگر پان ایرانیست افراطی و... استفاده شده است.
از نکات جالب کتاب انتشار گفتگوی مسعود لقمان با ضد انقلاب شهیر، ماشاالله آجودانی در سال 87 در سایت فارسی زبان سازمان سیا یعنی گویا نیوز است و 6 سال بعد همین گفتگو در یک کتاب با مجوز وزارت ارشاد به چاپ میرسد.
حال سوال ابتدای این نوشتار دوباره مطرح می شود که چگونه در وزارت فرهنگ ارشاد و اسلامی دولت جمهوری اسلامی می توان مجوز به کتابی داد که به تریبونی برای عقده گشایی عده ای از عناصر سلطنت طلب و حتی ملحد علیه نظام جمهوری اسلامی ایران و حتی مکتب تشیع تبدیل شده است و این که اگر (ان شاالله) این مجوز از سر غفلت اعطا شده است برخورد مسئولین ذی ربط با این مورد و مواردی از این دست چگونه خواهد بود؟
در حالی که بیش از 40 روز از پایان اولین نمایشگاه کتاب دولت یازدهم میگذرد فضا برای بررسی برخی کتابهای عرضه شده که اول بار در بهار 93 به بازار نشر ایران راه پیدا کردند باز شده است، شاید همین خصوصیت موجب میشود مزه شیرین انتظار برای رسیدن بزرگترین «آوردگاه» فرهنگی کشور در روزهای منتهی به «اردیبهشتها»، در ایام پس از نمایشگاه هم ادامه یابد، این بار اما با خواندن دستچینهای آن 10 روز.
نمایشگاه امسال اما خالی از پدیدههای سوال برانگیز و نقاط تاریک در پروندهاش نبود، چه آنکه تامل بیشتر در برخی آثار ارائه شده در آن که برخی سالها بابت محتوای ارائه شده استحقاق عرضه عمومی را نداشتند این سوال را ایجاد میکند که چارچوب منطقی و قانونی دست اندرکاران نظارت در وزارت ارشاد بعد از گذشت کمتر از یکسال در دولت جدید تا چه میزان تغییر کرده است؟ آیا این تغییر مشی شگرف در تولیدات فرهنگی که سالها پیش در دولت موسوم به اصلاحات تجربه شده، قرار است بار دیگر این بار در قامت اعتدال گرایی تجربه شود؟ و بسیاری از سوالهای دیگر که با دیدن برخی آثار مجوز گرفته در دوره جدید باید از مسئولان فرهنگی پرسید.
«ایران در گذر روزگاران» اثر مسعود لقمان با سیاههای از سوابق عجیب و غریب که مقدمهاش در سال 88 نوشته شده اما در بهار 93 اول بار به ویترین کتابفروشیها راه پیدا کرده است یکی از نقاط تاریک پرونده وزارت ارشاد است، در این کتاب گفتگوهای لقمان با 7 نویسنده که در پیشینه برخی از آنها، کارنامههای سیاه از سابقه صدور اعلامیه علیه نظام جمهوری اسلامی تا چاپ کتاب علیه اعتقادات صریح و منصوص دینی در آن دیده میشود.
برای دیدی عمیقتر به آثار فاجعهبار چاپ کتابی با مختصات پیشگفته باید هم از شخصیت تعدادی از کسانی که در این کتاب به پای سخنان آنان نشسته شده است گفت و هم از آنچه در این کتاب منتشر شده سخن به میان آورد، هرچند باید در ابتدا تاکید کرد آنچه در این باره ذکر خواهد شد تنها گوشه ای از همهی گفتنیهاست.
نویسندهای که به صورت اتفاقی در یک تجمع دستگیر شد!
مسعود لقمان دانشآموخته علوم اجتماعی که به گفته یکی از سایتهای «پان ایرانیست» در سال 88 و در جریان یک تجمع کارگری به صورت «اتفاقی» شرکت کرده بود سابقه دستگیری دارد، همو در یکی از نوشته هایش دوران دیکتاتوری رضا شاه «دوران باشکوه تجدد ایران» نامگذرای میکند.
لقمان اخیرا با حمله به آیت الله سیداحمد خاتمی خطیب جمعه تهران که از تمدن 1400 ساله سخن گفته بود نوشت: «واژگونه این جماعت، آنانیاند که خاستگاه تاریخ ایران را تازش اعراب میدانند و گویی ایرانیان، یکشبه از زیر بته سر برآوردهاند و پیش از آن، هیچ نشانی از تاریخ و فرهنگ و شهرآیینی در این سرزمین سراغ نتوان کرد!»
بیش از این میتوان از نویسنده ی این کتاب نوشت که آن را به بیشتر به سوالها و نحوه تنظیم گفتگوهای کتاب موکول میکنیم.
عباس میلانی؛ مقایسه تشیع و استالینیست ها برای تبرئه پهلوی
یکی از افرادی که روایتگر تاریخ ایران در کتاب «ایران در گذر روزگاران» نشر شورآفرین است عباس میلانی نویسنده ساکن امریکا و یکی از سرپرستان پروژه دموکراسی ایران در مؤسسه هوور است.
شاید عجیب باشد فردی مانند میلانی که محور تاریخ نگاریش در سال های طولانی علیه جریان مذهبی، شخص امام خمینی(ره) و نهضت اسلامی ایشان است هنوز در سال 93 از امریکا درباره تاریخ ایران مجوز وزارت ارشاد جمهوری اسلامی میگیرد.
قلب واقعیت های تاریخی متعدد در واقع تخصص میلانی است، شاید برای همین است که میلانی در دانشگاههای امریکا با امکانات کامل در حال تاریخ نگاری معاصر ایران است؛ برای اینکه بگوید: «اگر من درست بگویم ریشههای انقلاب اسلامی را شاه ریخت.»، «پیش از آنکه رضا شاه دستور بدهد، کشف حجاب از پایین شروع شده بود.»، «در خانواده پهلوی تنها کسی که در تمام ۳۵ سال اخیر به خدمتگزاران گذشتهاش کمک کرده، اشرف پهلوی است.»و...
میلانی در گفتگویش با لقمان در همین کتاب «ایران در گذر روزگاران» هم اظهارات جالبی دارد، اظهاراتی که معلوم نیست چرا اجازه نشر گرفته است؛ میلانی در این گفتگو بی سابقه ترین دفاعیات تاریخ را از «رضا شاه» دیکتاتور انجام میدهد تاجایی که در ادعایی می گوید: «بر خلاف تصور عامهی مردم، انگلستان نظر خوشایندی به رضاخان نداشت...» جالب این است میلانی از شدت علاقه به رضاخان و پهلوی ها و برای اینکه این رژیم فاسد را از هرگونه انتقادی نه مخالفت هم مبرا کند اظهارات تندی علیه مصدق انجام میدهد.
دفاع جانانه میلانی از فروغی تا جایی که در تمجیدی وی را یک "وطن پرست واقعی" مینامد و دست آخر هم میگوید: «فروغی و حسین علا دو نفری اند که نقش کلیدی برای حفظ سلطنت برای محمدرضا شاه ایفا کردند.»
میلانی با تعریف از رویه فرهنگی فروغی، وی را در پی تجدد و هویتی خردورز، فردگرا و قانونمند مینامد و به روی کار آمدن رضاشاه را در همین راستا ارزبانی میکند، اما تاسف برانگیزترین بخش اظهاراتش آنجاست که شهید بزرگوار «شیخ فضل الله نوری» را «معاند» این تجدد مینامد.
میلانی در اظهارات سخیف دیگری تاکید میکند: «قرابت و شباهت فرهنگی و نظری اساسی ای بین روایت استالینیستها و ارکان یک نوع تفکر مذهبی در ایران(در ادامه توضیح می دهد منظورش تشیع است) وجود دارد.»
حرفهای بسیار دیگری درباره اظهارات عباس میلانی و همچنین دیگر آثارش وجود دارد که برای جلوگیری از اطاله کلام از آن می گذریم.
در پایان این بخش باید تاکید شود که چگونه انتشار دهها یادداشت و مقاله و مصاحبه عباس میلانی که در آنها به طور علنی علیه نظام جمهوی اسلامی و رهبری انقلاب سخن گفته است از دید وزارت ارشادی ها جا مانده است؟
علی میرفطروس؛ سلمان رشدی دوم
یکی دیگر از افراد دیگری که در این کتاب تاریخ تجدد ایران را بررسی کرده نویسنده کتاب موهن «مقدمهای بر اسلام شناسی» یعنی علی میرفطروس است. بیش از ورود به بحث شخصیتی و آثار این فرد، باید از مخاطبان بواسطه نقل برخی عبارات موهن و هتاکانه نامبرده علیه اسلام و مقدسات عذرخواهی و از درگاه خداوند طلب استغفار کرد.
این فردی در کتاب «مقدمهای بر اسلام شناسی» رسما مینویسد: «حضرت محمد همانگونه که خود تاکید کرده انسانی بود مثل دیگر انسانها با ضعفها، بلندپروازیها، خشمها، علایق، آرزوها و هوسها و کمبودهای یک انسان، بنابراین در تحلیل شخصیت پیغمبر اسلام باید از افسانهسازیها و اغراقپردازیهای رایج پرهیز کرد و...»
وی در بخشهای مختلف کتاب موهنش انواع و اقسام توهینها و جسارت های غیرقابل ذکر را علیه اصل دین مبین اسلام، قرآن کریم و پیامبر گرامی اسلام(ص) و ائمه هدی(ع) روا میدارد تا آنجا که مدعی «دستور قرآن برای همخوابی مسلمانان با زنان شوهردار»، «نفاق پیامبر» و.... میشود.
پیرامون وهن شدید اسلام در عقاید این فرد آنچنان مثالهای واضحی وجود دارد که در وجود مجوز رسمی برای کتابی حاوی سخنان و نظرات میرفطروس هر عقلی به شک می افتد!
مطلب حاضر از ذکر لیستی از توهینهای متعدد، دروغهای بزرگ تاریخی و حملات شدید وی به تاریخ و محکمات اسلامی معذور است ولی باید درباره دفاع تمام قد وی از رضاشاه پهلوی در گفتگوی مذکور در این کتاب هم نوشت.
وی 1000 سال حکومت بعد از اسلام را تا ظهور پهلوی را یکباره سیاه میداند و فقط آغاز دوران دیکتاتور انگلیسی پهلوی را "دوران نوین ایران" مینامد.
میرفطروس همچینن ید طولایی در عناد علنی علیه نظام اسلامی داشته است تاجایی که رسما میگوید: «مشکل مردم ایران و منطقه و جهان، مشکل«تأسیسات اتمی ایران» نیست بلکه مشکل اساسی، خود ِرژیم جمهوری اسلامی است که با سوءاستفاده از درآمدهای سرشار نفت، درایران، فلسطین، لبنان، عراق، افغانستان و … ایدئولوژی کینه و نفرت و مرگ منتشر می کند، ایدئولوژی هولناکی که اینک در منطقه و جهان، در تدارک یک «هولوکاست اسلامی» است.»
میرفطروس که در این کتاب با مجوز رسمی وزارت ارشاد درباره تاریخ ایران سخنوری کرده است شخصی است که به تصریح خودش خواهان حمله نظامی رژیم صهیونیستی به ایران شده و از گفتن این مطلب هم ابا ندارد که در دیدار نمایندگان پارلمان این رژیم نامشروع، تقاضای خفت بار حمله نظامی به ایران اسلامی را مطرح کرده است.
البته عناد میرفطروس با اسلام سابقه ای دیرین دارد چنان که شهید مطهری در مقدمه کتاب "علل گرایش به مادی گرایی" درباره کتاب "حلاج" میرفطروس وی را «مادّی مسلك معاصر» لقب میدهد و تاکید میکند: توطئه ی عظیمی در كار است. در اینكه چنین توطئه ای از طرف ضدّمذهبها برای كوبیدن مذهب در كار است، من تردید ندارم.»
میرفطروس آنچنان به طرفداری از غرب و امریکا فکر و اندیشه میکند که حتی کودتای ننگین 28 مرداد 32 را از بار مسئولیت آنها برمیدارد!
پازل تطهیر پهلوی و حمله به جمهوری اسلامی چگونه تکمیل شد؟
این گزارش برای آنکه مطلب به سیر طولانی شدن نلغزد در بخش پایانی با ذکر خیلی کوتاه از دیگر افراد حاضر در روایت سکولار و ملحدانه از تاریخ ایران از کلکسیونی از افراد ضدانقلاب مانند «داریوش آشوری» که مطالب متعددش علیه نظام جمهوری اسلامی در رسانه های خارج نشین خارج از حوصله این مطلب است، مرتضی ثاقب فر دیگر پان ایرانیست افراطی و... استفاده شده است.
از نکات جالب کتاب انتشار گفتگوی مسعود لقمان با ضد انقلاب شهیر، ماشاالله آجودانی در سال 87 در سایت فارسی زبان سازمان سیا یعنی گویا نیوز است و 6 سال بعد همین گفتگو در یک کتاب با مجوز وزارت ارشاد به چاپ میرسد.
حال سوال ابتدای این نوشتار دوباره مطرح می شود که چگونه در وزارت فرهنگ ارشاد و اسلامی دولت جمهوری اسلامی می توان مجوز به کتابی داد که به تریبونی برای عقده گشایی عده ای از عناصر سلطنت طلب و حتی ملحد علیه نظام جمهوری اسلامی ایران و حتی مکتب تشیع تبدیل شده است و این که اگر (ان شاالله) این مجوز از سر غفلت اعطا شده است برخورد مسئولین ذی ربط با این مورد و مواردی از این دست چگونه خواهد بود؟