نگاه معقول اسلامی به فرهنگ: نه رهاسازی کامل فرهنگ و نه سختگیری خشن
بارها، علی جنتی و همچنین برخی دولتمردان، به ضرورت آزادسازی فرهنگ و لزوم تضارب آراء و آزادی در اندیشه تأکید کرده اند.
علی جنتی در این جلسه کاری، چنین گفته است: «من بارها گفتهام که فرهنگ را در محیطهای بسته و گلخانهای نمیتوانیم رشد بدهیم. باید در محیط باز با تضارب آرا و تبادل اندیشه، فرهنگ را رشد دهیم که تا اندازهای این موضوع ایجاد شده اما مطلوب نیست».
سؤال اصلی از جناب آقای وزیر این است که با این همه تأکیدی که ایشان بر روی آزادسازی فرهنگ دارند، جایگاه مدیریت فرهنگی چیست؟ آیا وزیر دولت اعتدال، معتقد است که به صورت افراطی، باید فرهنگ عمومی مردم و رشد فرهنگی آنان را رها کرد؟ به نظر وزیر محترم ارشاد، با آزادسازی افراطی مقوله فرهنگ و با توجه به شبیخونهای متعدد فرهنگی از سوی دشمنان نظام اسلامی، اگر فرهنگ عمومی مردم به سمت و سویی انحرافی پیش رفت، چگونه می توان اثرات مخرّب ناشی از آن را کنترل کرد، حال آنکه ترمیم فرهنگ عمومی، امری بطئی و تدریجی است؟
این بیان، در سخنان رهبر معظم انقلاب، با این تعابیر ارزشمند آمده است که: «ما نمیخواهیم با نگاه افراطی به مقولهی فرهنگ نگاه کنیم؛ بایستی نگاه معقول اسلامی را ملاک قرار داد و نوع برخورد با آن را بر طبق ضوابطی که معارف و الگوهای اسلامی به ما نشان میدهد، تنظیم کرد. برخورد افراطی، از دو سو امکان پذیر است و تصور میشود: یکی از این طرف که ما مقولهی فرهنگ را مقوله ای غیرقابل اداره و غیرقابل مدیریت بدانیم؛ مقوله ای رها و خودرو که نباید سربه سرش گذاشت و وارد آن شد و با این منطق که با فرهنگ مردم نمیشود کاری کرد؛ نمیشود الگوهای فرهنگی را به مردم داد؛ نمیشود مردم را در زمینه ی مسائل فرهنگی پیش برد، مقولهی فرهنگ عمومی مردم و رشد فرهنگی آنها را رها کرد، که متأسفانه این تفکر در جاهایی هست و عده یی طرفدار رها کردن و بی اعتنایی و بی نظراتی در امر فرهنگ هستند. این تفکر، تفکر درستی نیست و افراطی است. در مقابل آن، تفکر افراطی دیگری وجود دارد که آن سختگیری خشن و نظارت کنترل آمیز بسیار دقیق-چه در زمینه ی فرهنگ عمومی، چه حتی در زمینه ی مسائل و اخلاق شخصی؛ قالب گیری کردن و قالب ها را تحمیل کردن- است. این تفکر هم به همان اندازه غلط است. نه میشود فرهنگ را در جامعه رها کرد که هرچه پیش آمد، پیش بیاید، نه میشود آن طور سختگیری های غلطی را که نه ممکن است و نه مفید، الگو قرار دارد.»
در قسمت دیگر سخنان ایشان، اینگونه آمده است: «فضایی ایجاد شود که در کتاب ها و مطبوعات مان همه هرچیزی میخواهند بنویسید، تخریب هم نکنند.» ایشان پیشتر نیز از توقیف نشریات و روزنامه ها انتقاد کرده بود و اعتقاد داشت باید با آنها مماشات کرد و به هر بهانه ای، آنها را توقیف نکرد.
البته، این سخن در جای خود، می تواند موضعی بجا باشد که برخورد با متخلفین، متناسب با خطای آنها و در نهایت عطوفت اسلامی باشد. اما باید توجه داشت که هیأت نظارت بر مطبوعات، بر اساس معیارها و اصولی این کار را انجام می دهد. به عنوان مثال، مجازات متخلفی همچون روزنامه بهار که به تصریح علی جنتی، به جرم توهین به مقدسات، آیا چیزی غیر از توقیف است؟ علاوه براین، عطوفت اسلامی، آنقدری که در روابط شخصی وارد شده است، در روابط حکومتی وارد نشده است. بیشتر مجازات سنگین در قانون مجازات اسلامی، مربوط به خطاهای اجتماعی است، وگرنه، در روابط شخصی، توصیه اکید بر عفو و بخشش می باشد. بنابراین، این استدلال که نه جناب وزیر، بلکه عده دیگری که با چراغ سبزهای برخی دولتمردان، اظهار نظر می کنند که همگان باید حرفشان را بزنند و در صورت تخلف، بایستی در نهایت مهربانی به سر برد، سخنی نابجاست.
عیب تمدن غرب، سلطه طلبی است
وزیر ارشاد، در بخشی از سخنان خود آورده است: «ظاهرا ما باید اول با هر پدیده نو مقابله کنیم و آب که از سر گذشت، آن را بپذیریم. همیشه میخواهیم ۲۰ سال با دنیا فاصله داشته باشیم؛ لااقل همراه دنیا حرکت کنیم.... زمانی با ویدیو هم مشکل داشتیم که حل شد. حتی زمانی سر فکس هم حرف داشتیم ... ما به جای اینکه فکر کنیم چگونه بهترین استفاده را از این امکانات ببریم فکر میکنیم چطور رویش پارازیت بیندازیم که دیگران هم نتوانند از آنها استفاده کنند.»
به نظر میرسد در این اظهارنظرات، از دشمنی دیرینه غربیها با ایران غفلت شده است. تاریخ معاصر ایران، مملو از دخالتهای متعدد نظامی، فرهنگی و فکری غربیان در ایران است. دخالتهای نظامی در ایران با هدف حراست از کمپانی هندشرقی که مستعمره آنها محسوب میشد و همچنین دخالتهای فرهنگی و فکری در دوران قاجار که عمدتا پس از انقلاب مشروطه در ایران رخ داد، گواهی بزرگ بر خلق و خوی استعماری و سلطه طلب غربیان دارد.
با وجود اینگونه زمینههای تاریخی، هوشیاری نظام اسلامی در حال حاضر و علمای اسلامی در سالهای پیش از انقلاب در برابر مظاهر غربی، تحجر نیست، بلکه نشان از اوج زیرکی آنان است. در ماجرای قرارداد ننگین تنباکو، علمای ما، آنچه را عوام و روشنفکران نمیدیدند، مشاهده کردند. در حال حاضر نیز با این همه توطئههایی که از سوی غربیان در حق ملت ایران روا داشته شده است، چنان بعید نیست که ابزارهای کنونی، راهی برای استعمار فکری ایرانیان در مرحلهای جدید باشد که صد البته، این اتفاق مشهود است و حمله شبکههای ماهوارهای و شبکههای اجتماعی مجازی و همچنین آثار مخرّب برخی ابزار را بر فرهنگ و عقاید اسلامی-ایرانی شاهد هستیم. لازم به ذکر است که هوشیاری در برابر این محصولات، به معنای عدم پذیرش آن نیست. میتوان با نگاهی دقیق و نظارت شایسته، از ابزار مفید نیز بهره برد.
محصولات فرهنگی جمهوری اسلامی ایران، باید در شأن نظام اسلامی باشد
در بخش دیگری از اظهارات وزیر ارشاد آمده است: «درباره اینکه بعضی از برچسبها را که در داخل با آنها مشکل داریم، ممیزی میکنیم، در بعضی از موارد میتوان برای صادرات اجازه داد که متناسب با ذوق و سلیقه بیرون کشور چیزهایی را چاپ و ارسال کنیم.»
جای سؤال است که آیا مسئولین فرهنگی ما، به موضوع صدور انقلاب اسلامی که از اصول انقلاب و مورد تأکید رهبران انقلاب علی الخصوص امام خمینی(ره) میباشد، معتقد نیستند؟ آیا صدور انقلاب اسلامی، چیزی به غیر از نشان دادن فکر و فرهنگ ناب اسلامی-ایرانی به دیگران است؟ اینکه یک اثر، اجازه انتشار ندارد، آیا به غیر این است که محتوا یا سبکی غیرارزشی دارد؟
تفاوت ماهوی موضوعات اجتماعی با دیگر مسائل
تصور برخی از موضوعات اجتماعی به گونهای است که گویی، پدیدههای اجتماعی و و غیرآن، با هم یکساناند و هرگونه که در مسائل غیراجتماعی تصمیمگیری شود، میتوان به اجتماعیات تسری داد.
آقای جنتی، در مورد شبکههای اجتماعی مجازی میگوید: «در مورد شبکههای اجتماعی، مثلا شبکه اجتماعی که ۴/۵ میلیون نفر عضو دارد. اینکه کسانی در این فضا تخلف میکنند، دلیل نمیشود که آن را فیلتر کنیم. مثل این میماند که برای مقابله با برخی از تخلفات که در یک خیابان اتفاق افتاده است، کل خیابان را ببندیم.»
موضوع شبکههای اجتماعی، علاوه بر اینکه احتیاج به درکی دقیق از مسائل اجتماعی دارد که بستری برای ارتباطات انسانهایی با اعتقادات، تفکرات و حتی جنسیت مختلف است، نیازمند شناخت دقیق دنیای سایبر نیز میباشد. آیا در فضای مجازی-اجتماعی، وجود چند فرد ضدارزشی که ورود آنها به شبکه، زحمت چندانی ندارد، تهدیدی برای سلامت فکری اعضای دیگر نیست؟ این حرف، تا حدودی درست است که به جای بستن این شبکه ها، باید به دنبال متخلفان گشت، اما آیا پیش از چارهاندیشی در باب اینگونه تخلفات، میتوان به تعبیر آقای وزیر، خیابان را باز گذاشت؟
بیشترین نقدهای وارد به دولت یازدهم در مورد مسائل فرهنگی است که به دلیل عدم درک درست متولیان دولتی فرهنگ از مفهوم فرهنگ است. همان نکته ای که رهبری هم اذعان داشته اند یعنی بخورد سبد کالایی با مقوله فرهنگ: "ما حتماً در مسئلهى فرهنگ[باید توجّه کنیم]، دولت محترم هم باید توجّه کند، دیگران هم توجّه کنند. بنده هم در این نگرانى با شما سهیم هستم و امیدوارم که مسئولین فرهنگى توجّه داشته باشند که چه میکنند. با مسائل فرهنگى شوخى نمیشود کرد، بىملاحظگى نمیشود کرد؛ اگر چنانچه یک رخنهى فرهنگى بهوجود آمد، مثل رخنههاى اقتصادى نیست که بشود [آن را] جمع کرد، پول جمع کرد یا سبد کالا داد یا یارانهى نقدى داد؛ اینجورى نیست، به این آسانى دیگر قابل ترمیم نخواهد بود، مشکلات زیادى دارد. و واقعاً باید قدر جوانان مؤمن و انقلابى را همه بدانند، همه؛ این جوانان مؤمن و انقلابىاند که روز خطر سینه سپر میکنند، هشت سال جنگ تحمیلى میروند توى میدان؛ اینها هستند."
جمعبندی
دیدبان در عین حمایت از مسئولین جمهوری اسلامی ایران و احترام به زحمات بیدریغی که دولتمردان آن برای مردم ایران میکشند، معتقد است که مسائل فرهنگی جامعه و تصمیم مسئولین امر فرهنگ، نیازمند نظارتی دقیق و دلسوزانه است. ارائه پیشنهادات و انتقادات سازنده، امری ضروری است که از لازمههای پیشرفت فرهنگ عمومی جامعه است. امید است مسئولین بخش فرهنگ، با توجه به احساس نگرانیها، اینگونه انتقادات را حمل بر تخریب دولت نکنند و به جای آن، تأمل بیشتری در تصمیمات و اظهارنظرهای خود داشته باشند.
منابع
1. http://isna.ir/fa/news/93031809058
2. http://nahad.um.ac.ir/index.php?option=com_content&view=article&id=343:2014-04-08-03-25-09&catid=91&Itemid=569&lang=fa
3.http://isna.ir/fa/news/92101709489
4. بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی82/10/23
5.دیدار جوانان با رهبر معظم انقلاب 77/11/13