"گروه سیاسی صراط" - هیوا زمانی/ امروزه مدیران سیاسی پیشبرد برنامه های خود را در دیپلماسی رسانه ای جستجو می کنند . ایبو این مفهوم را " هرگونه استفاده از رسانه در جهت ترویج و بیان سیاست " تعریف می کند . اما گیلبوآ دیپلماسی رسانه ای را شامل استفاده از رسانه ها توسط مدیران سیاسی به منظور "بیان منافع در مذاکرات ، اعتمادسازی و بسیج حمایت عمومی” بیان می دارد .
معمولا سیاست مداران با وقوف بر اهمیت دیپلماسی رسانه ای ، کارگردانی این بخش را به مشاوران رسانه ای خود می سپارند. مشاوران رسانه ای در واقع اداره کنندگان اتاق فکر ، معماران گفتمان اهالی سیاست و طراحان اصلی ایده های سیاست مداران هستند .
مشاوران رسانه ای با درک عمیق افکار عمومی به دنبال بازمهندسی این افکار در جهت نیل به هدف های سیاسی هستند . این مشاوران عموما درک عمیقی از نقش رسانه ها و وزن آن ها داشته و هنر بهره گیری از رسانه های مختلف را دارا می باشند. هنر مشاوران رسانه ای " نماد شناسی " ،" گفتمان سازی " ،"روانشناسی جامعه " و "توان مدیریت رسانه" است .
در انتخابات ادوار ریاست جمهوری و به ویژه دوره یازدهم ریاست جمهوری نقش مشاوران رسانه ای بسیار پر رنگ و پر جلوه بود.
به هر روی انتخابات ریاست جمهوری خاتمه یافت و همه جهد و غوغای تیم های رسانه ای فروکش کرد. اما در کوتاه زمانی پس از انتخابات اخیر پدیده عجیبی در تیم های رسانه ای کاندیدهای ریاست جمهوری اتفاق افتاد که نیاز به تحلیل جدی دارد.
در حالی که هنوز خاطره شعارها و برنامه های تبلیغی کاندیداهای ریاست جمهوری از اذهان پاک نشده است بیشتر مشاوران رسانه ای کاندیدهای اصلی انتخابات نقش خود را عوض کرده و به اردوگاه رقیب پیوستند . این پارادوکس رسانه ای از آنجا جالب می نماید که گویی کاندیداهای ریاست جمهوری جایگاه انتخاباتی خود را حاصل عملکرد این تیم های رسانه ای دانسته و با ترک یاران خود ، تیم رسانه ای رقیب را جذب نموده اند! البته اگر مشاور رسانه ای را فردی باورمند و معتقد به عقاید و باورهای یک کاندیدا بدانیم این جابه جایی ها محل سوال و تردید است اما بیشتر چنین می نماید که این مشاوران بیش از هر چیز افراد حرفه ای خبر و مسلط به علم ارتباطات هستند که علم خویش را به خواهنده خود عرضه کرده اند و همکاری آن ها با کاندیدا ها نه بر اساس باور و اعتقاد بلکه بر اساس عرضه توان حرفه ای خود به مشتریان سرشناس خود یعنی اهالی سیاست بوده است و چون مشتری بهتری که درک مناسب تری از علم ارتباطات رسانه دارد بر آن ها وارد شده است متاع خود را به دیگری ارائه کرده اند!
نگاهی به این جا به جایی های منحصر به فرد که از آن به یک پدیده رسانه ای نیز می توان نام برد خالی از لطف نیست .
هنگاهی که هاشمی رفسنجانی به ناگهان در وزارت کشور حضور یافت تا به نقش آفرینی در انتخابات بپردازد حضور مردی با محاسن جوگندمی در کنار او مورد توجه اهالی رسانه قرار گرفت .محمدرضا صادق که سال ها در خبرگزاری ایرنا و مجمع تشخیص مصلحت نظام فعالیت می کرد با حذف هاشمی از انتخابات به ناگهان در قامت مشاور ارشد رسانه ای حسن روحانی ظاهر شد . این جابه جایی البته از نگاه فعالین رسانه ای که از ارتباطات عمیق روحانی و هاشمی مطلع بودند چندان عجیب تلقی نشد .اما پس از انتخابات این جابه جایی چنان دامنه ای یافت که شگفتی محافل رسانه ای و فرهنگی را در پی داشت. در این فضا بود که شهرام گیل آبادی که پله های ترقی را در صدا و سیما گذرانده و در جایگاه معاون اطلاع رسانی محسن رضایی فعالیت می کرد به ناگهان به اردوگاه محمدباقر قالیباف پیوست و به عنوان معاون اطلاع رسانی تشکیلات قالیباف مشغول به فعالیت شد .این در حالی است که اهالی رسانه مناظره تند و تیز گیل آبادی علیه قالیباف را به خاطر داشتند .
اما این انتقال معنادار پایان ماجرا نبود و چندی بعد سخنگوی ستاد قالیباف و مدیرعامل اسبق خبرگزاری مهر یعنی پرویز اسماعیلی نیز جابه جا شده و به عنوان معاون ارتباطات دفتر حسن روحانی یعنی اصلی ترین رقیب قالیباف در انتخابات مشغول به فعالیت شد ، در تغییری دیگر پیش از آن سخنگوی رسانه ای علی اکبر ولایتی یعنی حسین انتظامی نیز به تیم رسانه ای دولت یازدهم پیوسته و به عنوان معاون مطبوعاتی وزارت ارشاد مشغول به فعالیت شده بود .انتظامی که سابقه همکاری با افرادی نظیر لاریجانی ، ولایتی و روحانی را در کارنامه دارد در چندین دوره نمایندگی مدیران مسیول را در هیات نظارت به عهده داشته است.
در تغییری دیگر ساسان والی زاده مدیرکل امور رسانه ای ریاست جمهوری در دولت نهم و کارمند ارشد رسانه ای در دولت یازدهم به عنوان مدیرکل ارتباطات محسن رضایی در مجمع تشخیص مصلحت نظام مشغول به فعالیت شد .والی زاده البته در انتخابات یازدهم عملکرد قابل قبولی را در نقش مدیرعاملی خبرگزاری ایسنا به جا گذاشت و از رویکرد های سیاسی در مدیریت رسانه پرهیز کرد. اگرچه خود قربانی این بی طرفی شد و به طور شبانه از طریق پیامک از سوی مدیریت جناحی جهاد دانشگاهی در آن زمان برکنار شد .
وجه مشترک این جا به جایی ها آن است که هر کدام از کاندیدهای ریاست جمهوری در واقع به محور رسانه ای رقیب اعتماد کرده و از تیم قبلی خود بری جسته است . همچنین سوابق همه این افراد که از چهره های معتدل و معقول رسانه هستند نشان می دهدکه همواره سعی در عملکرد حرفه ای در رسانه داشته اند . و نکته قابل تامل دیگر آن است که به غیر از گیل آبادی که سابقه زیادی در رسانه های مکتوب و خبرگزاری ها ندارد و بیشتر در رسانه های شنیداری فعالیت داشته است چهار چهره دیگر پیش از این از گردانندگان خبرگزاری های مطرح کشور بوده اند .
نکته دیگر که جالب می نماید آن است که تیم رسانه ای حسن روحانی را در دولت یازدهم عمدتا فعالین رسانه ای کاندیداهای رقیب تشکیل داده اند و اسماعیلی ، صادق و انتظامی از اردوگاه هاشمی ، قالیباف و ولایتی نبض رسانه ای دفتر رئیس جمهور را به دست گرفته اند .به این جمع باید علیرضا معزی از مشاوران رسانه ای اردوگاه ولایتی را باید افزود که هم اکنون در مقام دبیر شورای اطلاع رسانی دولت یازدهم فعالیت دارد .
معمولا سیاست مداران با وقوف بر اهمیت دیپلماسی رسانه ای ، کارگردانی این بخش را به مشاوران رسانه ای خود می سپارند. مشاوران رسانه ای در واقع اداره کنندگان اتاق فکر ، معماران گفتمان اهالی سیاست و طراحان اصلی ایده های سیاست مداران هستند .
مشاوران رسانه ای با درک عمیق افکار عمومی به دنبال بازمهندسی این افکار در جهت نیل به هدف های سیاسی هستند . این مشاوران عموما درک عمیقی از نقش رسانه ها و وزن آن ها داشته و هنر بهره گیری از رسانه های مختلف را دارا می باشند. هنر مشاوران رسانه ای " نماد شناسی " ،" گفتمان سازی " ،"روانشناسی جامعه " و "توان مدیریت رسانه" است .
در انتخابات ادوار ریاست جمهوری و به ویژه دوره یازدهم ریاست جمهوری نقش مشاوران رسانه ای بسیار پر رنگ و پر جلوه بود.
به هر روی انتخابات ریاست جمهوری خاتمه یافت و همه جهد و غوغای تیم های رسانه ای فروکش کرد. اما در کوتاه زمانی پس از انتخابات اخیر پدیده عجیبی در تیم های رسانه ای کاندیدهای ریاست جمهوری اتفاق افتاد که نیاز به تحلیل جدی دارد.
در حالی که هنوز خاطره شعارها و برنامه های تبلیغی کاندیداهای ریاست جمهوری از اذهان پاک نشده است بیشتر مشاوران رسانه ای کاندیدهای اصلی انتخابات نقش خود را عوض کرده و به اردوگاه رقیب پیوستند . این پارادوکس رسانه ای از آنجا جالب می نماید که گویی کاندیداهای ریاست جمهوری جایگاه انتخاباتی خود را حاصل عملکرد این تیم های رسانه ای دانسته و با ترک یاران خود ، تیم رسانه ای رقیب را جذب نموده اند! البته اگر مشاور رسانه ای را فردی باورمند و معتقد به عقاید و باورهای یک کاندیدا بدانیم این جابه جایی ها محل سوال و تردید است اما بیشتر چنین می نماید که این مشاوران بیش از هر چیز افراد حرفه ای خبر و مسلط به علم ارتباطات هستند که علم خویش را به خواهنده خود عرضه کرده اند و همکاری آن ها با کاندیدا ها نه بر اساس باور و اعتقاد بلکه بر اساس عرضه توان حرفه ای خود به مشتریان سرشناس خود یعنی اهالی سیاست بوده است و چون مشتری بهتری که درک مناسب تری از علم ارتباطات رسانه دارد بر آن ها وارد شده است متاع خود را به دیگری ارائه کرده اند!
نگاهی به این جا به جایی های منحصر به فرد که از آن به یک پدیده رسانه ای نیز می توان نام برد خالی از لطف نیست .
هنگاهی که هاشمی رفسنجانی به ناگهان در وزارت کشور حضور یافت تا به نقش آفرینی در انتخابات بپردازد حضور مردی با محاسن جوگندمی در کنار او مورد توجه اهالی رسانه قرار گرفت .محمدرضا صادق که سال ها در خبرگزاری ایرنا و مجمع تشخیص مصلحت نظام فعالیت می کرد با حذف هاشمی از انتخابات به ناگهان در قامت مشاور ارشد رسانه ای حسن روحانی ظاهر شد . این جابه جایی البته از نگاه فعالین رسانه ای که از ارتباطات عمیق روحانی و هاشمی مطلع بودند چندان عجیب تلقی نشد .اما پس از انتخابات این جابه جایی چنان دامنه ای یافت که شگفتی محافل رسانه ای و فرهنگی را در پی داشت. در این فضا بود که شهرام گیل آبادی که پله های ترقی را در صدا و سیما گذرانده و در جایگاه معاون اطلاع رسانی محسن رضایی فعالیت می کرد به ناگهان به اردوگاه محمدباقر قالیباف پیوست و به عنوان معاون اطلاع رسانی تشکیلات قالیباف مشغول به فعالیت شد .این در حالی است که اهالی رسانه مناظره تند و تیز گیل آبادی علیه قالیباف را به خاطر داشتند .
اما این انتقال معنادار پایان ماجرا نبود و چندی بعد سخنگوی ستاد قالیباف و مدیرعامل اسبق خبرگزاری مهر یعنی پرویز اسماعیلی نیز جابه جا شده و به عنوان معاون ارتباطات دفتر حسن روحانی یعنی اصلی ترین رقیب قالیباف در انتخابات مشغول به فعالیت شد ، در تغییری دیگر پیش از آن سخنگوی رسانه ای علی اکبر ولایتی یعنی حسین انتظامی نیز به تیم رسانه ای دولت یازدهم پیوسته و به عنوان معاون مطبوعاتی وزارت ارشاد مشغول به فعالیت شده بود .انتظامی که سابقه همکاری با افرادی نظیر لاریجانی ، ولایتی و روحانی را در کارنامه دارد در چندین دوره نمایندگی مدیران مسیول را در هیات نظارت به عهده داشته است.
در تغییری دیگر ساسان والی زاده مدیرکل امور رسانه ای ریاست جمهوری در دولت نهم و کارمند ارشد رسانه ای در دولت یازدهم به عنوان مدیرکل ارتباطات محسن رضایی در مجمع تشخیص مصلحت نظام مشغول به فعالیت شد .والی زاده البته در انتخابات یازدهم عملکرد قابل قبولی را در نقش مدیرعاملی خبرگزاری ایسنا به جا گذاشت و از رویکرد های سیاسی در مدیریت رسانه پرهیز کرد. اگرچه خود قربانی این بی طرفی شد و به طور شبانه از طریق پیامک از سوی مدیریت جناحی جهاد دانشگاهی در آن زمان برکنار شد .
وجه مشترک این جا به جایی ها آن است که هر کدام از کاندیدهای ریاست جمهوری در واقع به محور رسانه ای رقیب اعتماد کرده و از تیم قبلی خود بری جسته است . همچنین سوابق همه این افراد که از چهره های معتدل و معقول رسانه هستند نشان می دهدکه همواره سعی در عملکرد حرفه ای در رسانه داشته اند . و نکته قابل تامل دیگر آن است که به غیر از گیل آبادی که سابقه زیادی در رسانه های مکتوب و خبرگزاری ها ندارد و بیشتر در رسانه های شنیداری فعالیت داشته است چهار چهره دیگر پیش از این از گردانندگان خبرگزاری های مطرح کشور بوده اند .
نکته دیگر که جالب می نماید آن است که تیم رسانه ای حسن روحانی را در دولت یازدهم عمدتا فعالین رسانه ای کاندیداهای رقیب تشکیل داده اند و اسماعیلی ، صادق و انتظامی از اردوگاه هاشمی ، قالیباف و ولایتی نبض رسانه ای دفتر رئیس جمهور را به دست گرفته اند .به این جمع باید علیرضا معزی از مشاوران رسانه ای اردوگاه ولایتی را باید افزود که هم اکنون در مقام دبیر شورای اطلاع رسانی دولت یازدهم فعالیت دارد .
نمودار گردش جالب توجه مشاوران رسانه ای !
نام | سمت انتخاباتی | سمت فعلی |
محمد رضا صادق | مشاور رسانه ای هاشمی رفسنجانی | مشاور رسانه ای حسن روحانی |
حسین انتظامی | سخنگوی ستاد ولایتی | معاون مطبوعاتی وزارت ارشاد |
پرویز اسماعیلی | سخنگوی ستاد قالی باف | معاون اطلاع رسانی دفتر رئیس جمهور |
شهرام گیل آبادی | مشاور رسانه ای محسن رضایی | مدیر مرکز روابط عمومی شهرداری تهران |
ساسان والی زاده | مدیر عامل سابق ایسنا/احمدی نژادی | مدیر ارتباطات دبیرخانه مجمع تشخیص |
مرسی روحانی
اگه همه رو از جناح خودش بذاره میگید داس داره نه کلید اگه هم فراجناحی کار کنه که اینطور می گید. خوبی اش اینه که روحانی اصلا کاری به حرفهای شما نداره و کار خودشو میکنه!
روحانی مچکریم.
دست بردارید از این چرندیات
الان آقای ناشناس همیشه عصبانی با صد تا اسم میاد جواب میده که اولیش و آخریش رو من راحت میتونم حدس بزنم
اول با سرباز ولایت یه نظر مودبانه میده و آخر هم با اسم علی اصغر میگه اسحاق بن الیاس طرفدار رژیم جعلی اسراییل خخخخخخخخخ
شریعتی خوب میدانست و میفهمید که رشد یک جامعه، در گروه رشد میانگین اندیشه و نگرش در آن جامعه است و کمتر فضایی را میتوان یافت که روشنفکران پیشرو و دور از مردم، توانسته باشند تغییری جدی را در فضای جامعه خود ایجاد کنند. فهرست روشنفکرانی که او میشناخت و نام میبرد، عمدتاً کسانی بودند که با داستان و رمان و نمایشنامه و سخنرانی، عامه مردم را هدف قرار داده بودند. او خود نیز چنین بود.
شریعتی، در تمام سالهای تاریک و غبارآلود، قلمش را همچون توتمی مقدس، در دست داشت و نوشت. از آزادی گفت و عدالت. از برابری و برادری. او در پس کاروان مردم روان بود و میکوشید کسی از این کاروان جا نماند. تلخی روزگار اینکه، آنکس که زخمی و خسته، کاروان اندیشه بخش بزرگی از جوانان این خاک را به جلو میکشید، در میانه راه، به خاک افتاد. ما رد شدیم و جلوتر رفتیم. دوراهیهای زیادی را دیدیم و انتخابهای زیادی را انجام دادیم. امروز در نقطهای از کوه ایستادهایم که نه قله است و نه کوهپایه. راه به گذشته بسته است و نگاهمان در جستجوی آینده. می پنداریم که راهها را به تلاش خود آمدهایم و بیراههها را به هدایت او!
ما امروز چراغ به دستانی هستیم که دهها پیچ بزرگ این مسیر را جلوتر آمدهایم و راهها و چاهها را بهتر دیدهایم. امروز، از نقطهی بلندتر، بر محلی که او به خاک افتاد مینگریم و سخن گفتن و راه رفتنش را نقد میکنیم. نقطهی آغاز مسیری که او طی کرد و سرانجام مسیری که او می رفت، بیشتر از گذشته معلوم است. راحتتر میتوان به او خندید. راحتتر میتوان او را نقد کرد. همچون کسی که دهانش را چهل سال بسته باشی و هنوز، سرسخت و بیرحمانه، آخرین جملاتی را که چهار دهه پیش گفته است نقد کنی.
با این کارها نمی توانید محبوبیت احمدی نژاد را خدشه دار کنید و تنها بر آن می افزایید!
زنده باد احمدی نژاد!