صراط: به نوشته برخی روزنامهها مورخه 93/3/31 مراسم بزرگداشت «ناصر تقوایی» در تاریخ 93/3/29 در خانه هنرمندان برگزار شده است و به سیاق ماضی آقایان و خانمها چند صندوق برای خودشان نوشابه باز کردهاند. در ابتدای جلسه مسعود کیمیایی میگوید: «نمیتوانی با کسی که در جیبش اسلحه دارد حرف از عدالت بزنی، ای کاش من هم مثل ناصر (تقوایی) فیلم نمیساختم» و بعد نوبت به تقوایی میرسد، تقوایی پس از سخنرانیهای سراسر ستایشآمیز دوستان و همسرش پشت تریبون قرار میگیرد و میگوید: «هیچ کس در این مملکت من راممنوعالکار نکرده است.
تقوایی لحظاتی بعد به دلیل کهولت سن، حرفهایش را فراموش میکند و ادامه میدهد: «امروز دیگر صحبت از مضمون نیست به واژگان رسیده است و من این نوع سانسور را در طول تاریخ بشر سراغ ندارم... تا وقتی که سانسور این طور عمل میکند من نمیتوانم کار کنم.»
از آنجا که این فیلمساز همیشه ناتوانی خود را در امر فیلمسازی به گردن سانسور انداخته است باید یادآور شد مگر در آذرماه سال گذشته معاونت امور سینمایی ضمن حضور در کنار «بهمن فرمانآرا» از شما دعوت نکرد تشریف بیاورید باسلام و صلوات فیلم بسازید؟!
مگر در طرح جزیره کیش میلیونها تومان پول دولتی به جیب شما ریخته نشد؟! و دست آخر مگر در آستانه سفر به فرانسه بنا به دلایلی غیبتان نزد؟! و به آن رسوایی نینجامید؟!
مگر فیلم «ناخدا خورشید» به خواهش و کمکهای مالی مدیران اسبق فارابی ساخته نشد؟!
چه خوب است که عوامل فیلم «ای ایران» شما هنوز زندهاند و میتوانند شهادت بدهند به چه دلیلی فیلمبرداری فیلم شما حدود 12ماه به طول انجامید؟!
و دست آخر میماند سخنی با مدیران امروز سینمای ایران که به جای حمایت از استعدادهای جوان و مومن میپندارند مرغ شبه روشنفکران غاز است، امیدواریم پاسخ خود را حداقل در همین جلسه دریافت کرده باشید. جایی که از بالا تا پایین مدیریت شما را زیر سوال میبرند و دست آخر ادعا میکنند با کسی که چاقو در جیب دارد نمیشود از عدالت حرف زد؟!
براستی باید چه مدت بگذرد تا شما دریابید که جماعت شبه روشنفکر سالهاست تمام شدهاند و برای آن که رسوا نشوند سانسور را بهانه میکنند.
درباره سریال ضددینی دایی جان ناپلئون و ادعاهای واهی روزنامه «شرق» نیز سخن بسیار است که در آینده به آن خواهیم پرداخت. سریالی که سیاستهای آمریکاییها را در اوج شکلگیری نهضت علیه روحانیت توسط رضا قطبی مدیرعامل تلویزیون رژیم شاه و تقوایی تئوریزه میکرد.
تقوایی لحظاتی بعد به دلیل کهولت سن، حرفهایش را فراموش میکند و ادامه میدهد: «امروز دیگر صحبت از مضمون نیست به واژگان رسیده است و من این نوع سانسور را در طول تاریخ بشر سراغ ندارم... تا وقتی که سانسور این طور عمل میکند من نمیتوانم کار کنم.»
از آنجا که این فیلمساز همیشه ناتوانی خود را در امر فیلمسازی به گردن سانسور انداخته است باید یادآور شد مگر در آذرماه سال گذشته معاونت امور سینمایی ضمن حضور در کنار «بهمن فرمانآرا» از شما دعوت نکرد تشریف بیاورید باسلام و صلوات فیلم بسازید؟!
مگر در طرح جزیره کیش میلیونها تومان پول دولتی به جیب شما ریخته نشد؟! و دست آخر مگر در آستانه سفر به فرانسه بنا به دلایلی غیبتان نزد؟! و به آن رسوایی نینجامید؟!
مگر فیلم «ناخدا خورشید» به خواهش و کمکهای مالی مدیران اسبق فارابی ساخته نشد؟!
چه خوب است که عوامل فیلم «ای ایران» شما هنوز زندهاند و میتوانند شهادت بدهند به چه دلیلی فیلمبرداری فیلم شما حدود 12ماه به طول انجامید؟!
و دست آخر میماند سخنی با مدیران امروز سینمای ایران که به جای حمایت از استعدادهای جوان و مومن میپندارند مرغ شبه روشنفکران غاز است، امیدواریم پاسخ خود را حداقل در همین جلسه دریافت کرده باشید. جایی که از بالا تا پایین مدیریت شما را زیر سوال میبرند و دست آخر ادعا میکنند با کسی که چاقو در جیب دارد نمیشود از عدالت حرف زد؟!
براستی باید چه مدت بگذرد تا شما دریابید که جماعت شبه روشنفکر سالهاست تمام شدهاند و برای آن که رسوا نشوند سانسور را بهانه میکنند.
درباره سریال ضددینی دایی جان ناپلئون و ادعاهای واهی روزنامه «شرق» نیز سخن بسیار است که در آینده به آن خواهیم پرداخت. سریالی که سیاستهای آمریکاییها را در اوج شکلگیری نهضت علیه روحانیت توسط رضا قطبی مدیرعامل تلویزیون رژیم شاه و تقوایی تئوریزه میکرد.