صراط: مراسم نمایش، نقد و بررسی مستند «فیلم ناتمامی برای دخترم سمیه» در پنجمین برنامه سینما روایت با حضور حبیب احمدزاده، حسین ترابی، محسن یزدی، مرتضی پایهشناس و کمال تبریزی برگزار شد.
حسین ترابی، کارگردان فیلم مستند «برای آزادی» در ابتدای این نشست وپس از نمایش فیلم گفت: این فیلم درد یک پدر را نشان میدهد که دختر و پسرش درگیر ماجرایی درباره سازمان مجاهدین خلق شدهاند. این فیلم از شعارهای سیاسی پرهیز کرده است. «فیلم ناتمامی برای دخترم سمیه» ساده و قابل باور است. من در ابتدا فکر میکردم کارگردان این فیلم شخصیت پدر در فیلم باشد. البته اگر این فیلم کوتاهتر میشد بهتر بود.
مرتضی پایهشناس، کارگردان مستند «فیلم ناتمامی برای دخترم سمیه» در پاسخ به ترابی گفت: من به قدری درگیر این فیلم شدم که با شخصیت مصطفی محمدی یکی شدم. ساخت این فیلم 2 سال طول کشید. در سال اول از 6 صبح تا 9 شب درگیر تولید این فیلم بودم.
وی در خصوص فیلمهای دیگری که در مورد سازمان مجاهدین خلق ساخته میشود گفت: درست است که برخی از آنها یکی دو هفتهای ساخته میشوند اما بودجه آنها به همین اندازه کم است. کمتر کسی مثل من حاضر میشود با چنین بودجه کمی 2 سال از زندگیش را پای یک فیلم بگذارد. من اولین نفری بودم که از این فیلم تاثیر گرفتم که باعث ساخت «فیلم ناتمامی برای دخترم سمیه» شد.
کارگردان مستند «فیلم ناتمامی برای دخترم سمیه» درخصوص نحوه تولید این فیلم، خاطرنشان کرد: من مصطفی محمدی که شخصیت اصلی فیلم است را برای اولین بار در سال 81 پشت دیوارهای پادگان اشرف ملاقات کردم. در سفری که به ترکیه داشتم با او ملاقات و گفتوگو کردم که در پایان منجر به ساخت این فیلم شد. مصطفی در حال حاضر در کانادا زندگی میکند و دخترش سمیه در کمپ لیبرتی زندگی میکند. پس از تخلیه اشرف بازماندگان سازمان به پادگان لیبرتی رفتند و حدود 200 نفر از آنها به آلبانی سفر کردند.
پایهشناس با اشاره به سفر محمدی که یکی از هوادارن قدیمی سازمان مجاهدین خلق به ایران است، گفت: در سال 80 همه اعضای سازمان بجز رهبرنشان شامل عفو رهبری شدند و به همین دلیل محمدی به راحی توانست به ایران بیاد، هرچند که او تنها هوادار سازمان است و از اعضای سازمان مجاهدین خلق نیست.
حبیب احمدزاده کارگردان فیلم مستند «بهترین مجسمه دنیا» درخصوص داستان آشنایی خودش با این فیلم، گفت: من هیچوقت هیات انتخاب جشنواره نمیشوم اما زمانی که ما در خانه بنایی داشتیم از من درخواست شد هیات انتخاب جشنواره سینما حقیقت باشم. به دلیل اینکه من مجبور بودم در خانه بمانم قبول کردم. در هاردی که به من داده شد 74 فیلم بود که 70 فیلم در لیست انتخاب وجود داشت. «فیلم ناتمامی برای دخترم سمیه» جزو 4 فیلم خارج از لیست بود. این فیلم آخرین فیلمی بود که دیدم ولی بقدری من را جذب کرد که با پایه شناس که از حضور در سینما حقیقت انصراف داده بود صحبت کردم تا فیلم را به جشنواره بیاورد. این فیلم باعث واکسینه شدن مردم نه تنها به فرقه رجوی بلکه هر فرقهای میشود.
وی افزود: این فیلم در عین تراژدی بودن به داستان پینوکیو شبیه است. آنجایی که گربه نر و روباه مکار میخواهند پینکیو را به آرمان شهر ببرند که موجب تبدیل او به گوش دراز میشود. ما از بچگی متوجه میشویم نباید فریب گربه نر و روباه مکار را بخوریم اما در دام مسعود رجوی و مریم میافتیم. آرمان گرایان افراطی کسانی هستند که همه کارها را خراب میکنند و آرمان شهرشان تبدیل به پادگان اشرف میشود که کوچکترین آزادی ندارد.
کارگردان فیلم مستند «بهترین مجسمه دنیا» اضافه کرد: ما بقدری در فیلمها از موضع حق کامل به این نوع سوژه ها نگاه کردیم که مخاطب این دست فیلمها را پس میزند ولی این فیلم به مخاطب اختیار میدهد. ما باید آسیب شناسی کنیم که چرا سمیهها از دست ما میروند. سمیه مثل خواهر یا دختر ماست و ما باید در خانواده خود این مشکل را حل کنیم.
کمال تبریزی کارگردان فیلم «طبقه حساس» با تاکید بر اینکه «فیلم ناتمامی برای دخترم سمیه» به رئالیسم جادویی وفادار است، گفت: تنها ضعف ساختاری فیلم این است که تصاویر حرفهای مانند تصاویری نیست که مصطفی محمدی شخصا گرفته است. بی طرف بودن فیلم خوب و تاثیرگذار است. نکته دیگر فیلم اشاره به این موضوع است که برخی خطاهای ما غیرقابل جبران هستند مانند خطای مصطفی محمدی در آشنا کردن دخترش سمیه با سازمان مجاهدین خلق. موضوع این فیلم بقدری بکر است که میتوان از ایرادات صرف نظر کرد.
پایه شناس در ادامه خاطرنشان کرد: فیلم سازی مثل بندبازی است و باید تعادل را حفظ کرد. من خیلی تلاش کردم که یک طرفه به موضوع نگاه نکنم. من در این فیلم به بسیاری از موضعات اشاره نکردم. سعی کردم در این فیلم از دعواهای سیاسی دور شوم.
در ادامه ترابی با انتقاد از قرار گرفتن صحنههای اعتراف یکی از اعضای شورای رهبری سازمان مجاهدین خلق به انحرافات جنسی رجوی گفت: این اظهارات صریح باعث غیرقابل قبول شدن آن شده است. این درحالی است که پسر مصطفی اعترافات شدیدتری دارد ولی قابل باور است.
حبیب احمدزاده در پاسخ به او گفت: این فیلم یک 3 گانه است. اگر این سه گانه در کنار هم دیده شود این ماجرا قابل باور میشود. انحرافات جنسی رجوی در این سه گانه مشخص تر میشود.
پایه شناس در مورد این موضوع اضافه کرد: نسخه اولیه فیلم 5 ساعت بود ولی ما آن را به 90 دقیقه کاهش دادیم. صحنهای که اشاره کردید یکی از صحنههای بحث برانگیز برای حذف بود ولی ما سعی کردیم در فیلم صحنههایی که مرتبط با دغدغه یک پدر که دخترش در کمپ اشرف است را بیان کنیم. زندگی محمدی مانند یک پازل است که بخشی از آن در فیلمهای او است. برای تاثیرگذاری فیلم ما مجبوریم اتفاقاتی که برای او افتاده است را نشان دهیم.
احمدزاده در ادامه خاطرنشان کرد: این فیلم باعث میشود که حساب اعضایش را از سازمان جدا کنیم. 3000 عضو سازمان برای ما دیگر 3000 تروریست نیستند بلکه شاید 2800 نفر آنها مانند سمیه فریب خورده باشند. این نگاه خیلی خوب است.
کمال تبریزی در انتهای این نشست در مورد خط قرمزها در نمایش حقایق در فیلمها گفت: در سینما 2 گروه وجود دارند که دو دیدگاه مختلف راجع به نمایش حقایق در سینما دارند. دلیل پخش نشدن فیلم عیاری هم همین است. آرنهایم معتقد است سینما با محدودیت شروع میشود هنرمند کسی است که گزینش میکند. پس محدودیت باعث قوی شدن ذهن میشود. درجایی که مسئله تجاوز به پسر مصطفی در لفافه گفته میشود برای ما قابل باورتر از اظهارات صریح عضو دیگر سازمان در مورد لخت کردن زنان توسط رجوی است.
وی افزود: توقیف فیلم عیاری هم به دلیل پلان کشته شدن دختر توسط پدرش است. اگر این پلان را بردارید هم دایره مخاطبان فیلم بیشتر میشود و هم تاثیر آن بیشتر میشود. ولی برخی میگویند این پلان نباید سانسور شود و باید برای کسانی که به دیدن فیلم میروند محدودیت سنی بگذاریم. من یکی دوباری که فیلم را در سینما دیدم شاهد تاثیر بد آن روی دخترهای حاضر در سالن بودم. عیاری میگوید این احساس باید تا موقع نتیجه گیری فیلم همراه با مخاطب باشد.
این کارگردان درخصوص چرایی نساختن یک فیلم سینمایی در مورد سازمان مجاهدین خلق گفت: مدت زیادی است میگویند بروید در مورد سازمان مجاهدین خلق فیلم داستانی بسازید. این سازمان بقدری حقیر است که ارزش ساختن فیلم سینمایی ندارد و باید در موردش تنها مستند ساخت. رجوی و سازمان منفور هستند و این نفرت از زمان دست دادن صدام با او بیشتر شد
حسین ترابی، کارگردان فیلم مستند «برای آزادی» در ابتدای این نشست وپس از نمایش فیلم گفت: این فیلم درد یک پدر را نشان میدهد که دختر و پسرش درگیر ماجرایی درباره سازمان مجاهدین خلق شدهاند. این فیلم از شعارهای سیاسی پرهیز کرده است. «فیلم ناتمامی برای دخترم سمیه» ساده و قابل باور است. من در ابتدا فکر میکردم کارگردان این فیلم شخصیت پدر در فیلم باشد. البته اگر این فیلم کوتاهتر میشد بهتر بود.
مرتضی پایهشناس، کارگردان مستند «فیلم ناتمامی برای دخترم سمیه» در پاسخ به ترابی گفت: من به قدری درگیر این فیلم شدم که با شخصیت مصطفی محمدی یکی شدم. ساخت این فیلم 2 سال طول کشید. در سال اول از 6 صبح تا 9 شب درگیر تولید این فیلم بودم.
وی در خصوص فیلمهای دیگری که در مورد سازمان مجاهدین خلق ساخته میشود گفت: درست است که برخی از آنها یکی دو هفتهای ساخته میشوند اما بودجه آنها به همین اندازه کم است. کمتر کسی مثل من حاضر میشود با چنین بودجه کمی 2 سال از زندگیش را پای یک فیلم بگذارد. من اولین نفری بودم که از این فیلم تاثیر گرفتم که باعث ساخت «فیلم ناتمامی برای دخترم سمیه» شد.
کارگردان مستند «فیلم ناتمامی برای دخترم سمیه» درخصوص نحوه تولید این فیلم، خاطرنشان کرد: من مصطفی محمدی که شخصیت اصلی فیلم است را برای اولین بار در سال 81 پشت دیوارهای پادگان اشرف ملاقات کردم. در سفری که به ترکیه داشتم با او ملاقات و گفتوگو کردم که در پایان منجر به ساخت این فیلم شد. مصطفی در حال حاضر در کانادا زندگی میکند و دخترش سمیه در کمپ لیبرتی زندگی میکند. پس از تخلیه اشرف بازماندگان سازمان به پادگان لیبرتی رفتند و حدود 200 نفر از آنها به آلبانی سفر کردند.
پایهشناس با اشاره به سفر محمدی که یکی از هوادارن قدیمی سازمان مجاهدین خلق به ایران است، گفت: در سال 80 همه اعضای سازمان بجز رهبرنشان شامل عفو رهبری شدند و به همین دلیل محمدی به راحی توانست به ایران بیاد، هرچند که او تنها هوادار سازمان است و از اعضای سازمان مجاهدین خلق نیست.
حبیب احمدزاده کارگردان فیلم مستند «بهترین مجسمه دنیا» درخصوص داستان آشنایی خودش با این فیلم، گفت: من هیچوقت هیات انتخاب جشنواره نمیشوم اما زمانی که ما در خانه بنایی داشتیم از من درخواست شد هیات انتخاب جشنواره سینما حقیقت باشم. به دلیل اینکه من مجبور بودم در خانه بمانم قبول کردم. در هاردی که به من داده شد 74 فیلم بود که 70 فیلم در لیست انتخاب وجود داشت. «فیلم ناتمامی برای دخترم سمیه» جزو 4 فیلم خارج از لیست بود. این فیلم آخرین فیلمی بود که دیدم ولی بقدری من را جذب کرد که با پایه شناس که از حضور در سینما حقیقت انصراف داده بود صحبت کردم تا فیلم را به جشنواره بیاورد. این فیلم باعث واکسینه شدن مردم نه تنها به فرقه رجوی بلکه هر فرقهای میشود.
وی افزود: این فیلم در عین تراژدی بودن به داستان پینوکیو شبیه است. آنجایی که گربه نر و روباه مکار میخواهند پینکیو را به آرمان شهر ببرند که موجب تبدیل او به گوش دراز میشود. ما از بچگی متوجه میشویم نباید فریب گربه نر و روباه مکار را بخوریم اما در دام مسعود رجوی و مریم میافتیم. آرمان گرایان افراطی کسانی هستند که همه کارها را خراب میکنند و آرمان شهرشان تبدیل به پادگان اشرف میشود که کوچکترین آزادی ندارد.
کارگردان فیلم مستند «بهترین مجسمه دنیا» اضافه کرد: ما بقدری در فیلمها از موضع حق کامل به این نوع سوژه ها نگاه کردیم که مخاطب این دست فیلمها را پس میزند ولی این فیلم به مخاطب اختیار میدهد. ما باید آسیب شناسی کنیم که چرا سمیهها از دست ما میروند. سمیه مثل خواهر یا دختر ماست و ما باید در خانواده خود این مشکل را حل کنیم.
کمال تبریزی کارگردان فیلم «طبقه حساس» با تاکید بر اینکه «فیلم ناتمامی برای دخترم سمیه» به رئالیسم جادویی وفادار است، گفت: تنها ضعف ساختاری فیلم این است که تصاویر حرفهای مانند تصاویری نیست که مصطفی محمدی شخصا گرفته است. بی طرف بودن فیلم خوب و تاثیرگذار است. نکته دیگر فیلم اشاره به این موضوع است که برخی خطاهای ما غیرقابل جبران هستند مانند خطای مصطفی محمدی در آشنا کردن دخترش سمیه با سازمان مجاهدین خلق. موضوع این فیلم بقدری بکر است که میتوان از ایرادات صرف نظر کرد.
پایه شناس در ادامه خاطرنشان کرد: فیلم سازی مثل بندبازی است و باید تعادل را حفظ کرد. من خیلی تلاش کردم که یک طرفه به موضوع نگاه نکنم. من در این فیلم به بسیاری از موضعات اشاره نکردم. سعی کردم در این فیلم از دعواهای سیاسی دور شوم.
در ادامه ترابی با انتقاد از قرار گرفتن صحنههای اعتراف یکی از اعضای شورای رهبری سازمان مجاهدین خلق به انحرافات جنسی رجوی گفت: این اظهارات صریح باعث غیرقابل قبول شدن آن شده است. این درحالی است که پسر مصطفی اعترافات شدیدتری دارد ولی قابل باور است.
حبیب احمدزاده در پاسخ به او گفت: این فیلم یک 3 گانه است. اگر این سه گانه در کنار هم دیده شود این ماجرا قابل باور میشود. انحرافات جنسی رجوی در این سه گانه مشخص تر میشود.
پایه شناس در مورد این موضوع اضافه کرد: نسخه اولیه فیلم 5 ساعت بود ولی ما آن را به 90 دقیقه کاهش دادیم. صحنهای که اشاره کردید یکی از صحنههای بحث برانگیز برای حذف بود ولی ما سعی کردیم در فیلم صحنههایی که مرتبط با دغدغه یک پدر که دخترش در کمپ اشرف است را بیان کنیم. زندگی محمدی مانند یک پازل است که بخشی از آن در فیلمهای او است. برای تاثیرگذاری فیلم ما مجبوریم اتفاقاتی که برای او افتاده است را نشان دهیم.
احمدزاده در ادامه خاطرنشان کرد: این فیلم باعث میشود که حساب اعضایش را از سازمان جدا کنیم. 3000 عضو سازمان برای ما دیگر 3000 تروریست نیستند بلکه شاید 2800 نفر آنها مانند سمیه فریب خورده باشند. این نگاه خیلی خوب است.
کمال تبریزی در انتهای این نشست در مورد خط قرمزها در نمایش حقایق در فیلمها گفت: در سینما 2 گروه وجود دارند که دو دیدگاه مختلف راجع به نمایش حقایق در سینما دارند. دلیل پخش نشدن فیلم عیاری هم همین است. آرنهایم معتقد است سینما با محدودیت شروع میشود هنرمند کسی است که گزینش میکند. پس محدودیت باعث قوی شدن ذهن میشود. درجایی که مسئله تجاوز به پسر مصطفی در لفافه گفته میشود برای ما قابل باورتر از اظهارات صریح عضو دیگر سازمان در مورد لخت کردن زنان توسط رجوی است.
وی افزود: توقیف فیلم عیاری هم به دلیل پلان کشته شدن دختر توسط پدرش است. اگر این پلان را بردارید هم دایره مخاطبان فیلم بیشتر میشود و هم تاثیر آن بیشتر میشود. ولی برخی میگویند این پلان نباید سانسور شود و باید برای کسانی که به دیدن فیلم میروند محدودیت سنی بگذاریم. من یکی دوباری که فیلم را در سینما دیدم شاهد تاثیر بد آن روی دخترهای حاضر در سالن بودم. عیاری میگوید این احساس باید تا موقع نتیجه گیری فیلم همراه با مخاطب باشد.
این کارگردان درخصوص چرایی نساختن یک فیلم سینمایی در مورد سازمان مجاهدین خلق گفت: مدت زیادی است میگویند بروید در مورد سازمان مجاهدین خلق فیلم داستانی بسازید. این سازمان بقدری حقیر است که ارزش ساختن فیلم سینمایی ندارد و باید در موردش تنها مستند ساخت. رجوی و سازمان منفور هستند و این نفرت از زمان دست دادن صدام با او بیشتر شد