در این عریضه مروری بر شعارهای روحانی که حول آزادی بیان قبل از انتخابات داده بود، و میزان انتقاد پذیری مسولان این دولت و تحقق آن شعارها در بعد از انتخابات را، با استناد به سخنان خود رئیس دولت یازدهم انجام خواهیم داد.
شعارهای آزادی بیان
روحانی در ایام انتخابات اظهار داشت که «باید دنبال آزادی بیان باشیم»(2) و حتی پیشرفت قدرت ملی ایران را منوط به آزادی بیان کرد: «برای افزایش قدرت ملی داخلی باید به همه مردم آزادی بدهیم و آزادی بیان داشته باشند.»(3) و لذا با توجه به این دیدگاه رئیس جمهور، باید شرایط طوری باشد که مردم در همه ابعاد زندگی خود آزادی را احساس کنند تا کشور بتواند به اهداف خود و قدرت ملی دست پیدا کند.
در مناظرات انتخابات یازدهم هم از روحانی پرسیده شد که مرز بین سیاه نمایی و نقد چیست؟ وی در پاسخ گفت: «موضوع نقد این است که واقعیتی اتفاق افتاده و ایراد و اشکالی دارد، ما باید آن ایراد و اشکال را تبیین کنیم. حالا این اشکال گاهی در نوع تصمیم سازی بوده، گاهی در زمان تصمیم گیری و گاه در مقام عمل و اجرا.
ما باید نقد کنیم و بگوییم ایراد و اشکالات کجاست و چگونه باید اشکالات رفع شود تا آن کار بهتر انجام گیرد. در واقع، با نقد نقادان یک نوع ارزیابی دارد صورت می گیرد و این ارزیابی باعث می شود در چرخه تصحیح امور قرار بگیریم. یعنی کاری تصمیم سازی شده، تصمیم گیری شده و رفته به مرحله اجرا، حالا ما با دقت و نقادی پایش می کنیم و بعد برایش راه حل در نظر میگیریم. این می شود نقد و نقد سازنده. نقدی که اشکال و ایراد را یافته ایم و راه حل برایش ارایه داده ایم.
معنای سیاه نمایی این است که اگر نقص کوچکی هست، آن نقص را چند برابر کنیم و واقعیت را به مردم معرفی نکنیم. گاهی واقعیت هایی تلخ در جامعه وجود دارد. واقعا گاهی هوا سرد است. حالا آقای حداد می گوید. واقعا در مسایل اقتصادی مردم زندگی شان سرد است. واقعا مردم و جوانان در آزادی ها زندگی شان سرد است. واقعا در زندگی خصوصی مردم دخالت های ناروا زندگی شان را سرد کرده است. این سیاه نمایی نیست، واقعیت است که داریم می گوییم. منتهی واقعیت را باید به اندازه گفت نه بیشتر.»(4)
لذا با وجود این نوع از شعارها لازم است میزان تحققش را، حداقل در رفتارهای خود رئیس جمهور بسنجیم:
ارزیابی انتقاد پذیری
در مناظرات
با اینکه جناب روحانی در مناظرات انتخابات یازدهم شعار آزادی بیان و فضای باز رسانه ای را می داد و خود را یک حقوق دان خطاب می کرد: «هیچ وقت پادگانی فکر و عمل نکردم من جزو افرادی هستم که حقوق خوانده ام و من سرهنگ نیستم حقوقدان هستم.» (5) و حتی در هنگام تنفیذ که از بستن دهان دیگران به خداوند پناه می برد: «خداوندا، به تو پناه میبرم از استبداد رأی، عجله در تصمیم، تقدّم نفع شخصی و گروهی بر مصالح عمومی و بستن دهان رقیبان و منتقدان.»(6) اما در مناظرات چنان رسا صحبت کرد که محسن رضایی، یکی دیگر از کندیداهای ریاست جمهوری در جوابشان گفتند: «آقای روحانی اگر بخواهد با این عصبانیت و این داد و بیدادی که کردند سکان کشور را بدست بگیرند، خداوند رحم کند به این کشور.»(7)
در توافق ژنو
زمانی که توافق 6 ماهه ژنو با همه ی ضعف ها و قوت هایی که داشت، صورت گرفت برخی از کارشناسان، اساتید و حتی اقشار مردمی مانند داشجویان انتقادهایی بر کیفیت توافق ژنو نه بر اصل مذاکره داشتند؛ و انتقاد خود را به صورت منطقی با برگزاری همایش ها، سخنرانی ها، بیانیه ها وسایر روش ها ابراز می کردند اما آنچه که از طرف دولت مشاهده شد این بود که خطاب به یک عده ی قلیل بی سواد شدند و حتی برخی پا را از این هم فراتر گذاشتند و به جای پاسخ گویی به مردم، منتقدان این توافق را متهم به همراهی با رژم صهیونیستی کردند. این در حالی بود که خود روحانی در انتخابات می گفت: «ما باید نقد کنیم و بگوییم ایراد و اشکالات کجاست و چگونه باید اشکالات رفع شود تا آن کار بهتر انجام گیرد. »(8)
جمعی از منتقدین توافق ژنو که از سوی رئیس جمهور بی سواد خوانده شدند و فرصت دفاع پیدا نکردند
از این گذشته اگر قبول کنیم که به این منتقدان توافق ژنو که بی سواد خطاب شده اند، تهمت زده شده است باید این منتقدان همان شب می آمدند و از خود دفاع می کردند چون روحانی قبلا در مورد کسانی که به آنها تهمت زده شده بود خواستار این بود که اجازه ی دفاع کردن از خود را داشته باشند: «به خیلی ها ظلم شد در رسانه ها حتی در صدا و سیما، ای کاش می شد آنها می آمدند از خودشان دفاع می کردند همان شبی که بهشان تهمت زده شد خوب بود فردا صبح صدا و سیما آنها را صدا می زد » و« گاهی به بعضی ها خیلی توهین می شود بهشان وقت بدهند بیایند از خودشان دفاع کنند ضرر نمی کنیم سرمایه های انقلاب را تلف نکنیم اینها عزیز ما هستند اینها بزرگ ما هستند اینها انقلاب را درست کردند به سادگی اینها را از دست ندهیم هرکس هر چه می گوید نگوییم »(9) پس طبق این منطق روحانی، منتقدان حق دفاع از خود را داشتند، مگر اینکه این منتقدان را سرمایه های انقلاب به حساب نیاورده و به سادگی از دست داده بشوند که این هم صحیح نیست چون واقعا کسانی که روحانی آنها را بی سواد خطاب کرد، قبلا در عرصه های مختلف نشان داده بودند که جز دلسوزان این مرز و بوم بوده و از انجام هیچ خدمتی برای پیشرفت ایران دریغ نکرده بودند لذا باید توجه شود که اگر دفاع از خود به عنوان یک حق شناخته می شود پس باید عموم مردم هم از این حقوق برخوردار باشند و نباید صرفا برای یک شخص خاص و یک جریان ویژه، این نوع حقوق را قائل شد و عده ای را برتر از عموم مردم تلقی کرد.
با نمایندگان مجلس
طبق قانون اساسی، نمایندگان مجلس شورای اسلامی در اظهار نظر کاملا آزادند «نمایندگان مجلس در مقام ایفای وظایف نمایندگی در اظهار نظر و رای خود کاملا آزادند... »(10) و در همه موضوعات می توانند نظراتشان را چه در مسائل داخلی و چه خارجی بیان کنند « هر نماینده... حق دارد در همه مسائل داخلی و خارجی کشور اظهار نظر نماید.»(11) و قطعا رئیس دولت یازدهم به عنوان کسی که حقوق خوانده است از این نوع قوانین اساسی اطلاع دارد.
اما این در حالی است که زاکانی نماینده مردم تهران منصوبان روحانی را مانع از آزادی بیان معرفی می کند: « اینکه آقای روحانی امروز با نام دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی منصوبان جناب عالی مانع از آزادی بیان و گفتار حداقلی از بیان حقایق رخداده در جامعه و در حوزه داخل و سیاست خارجی میشود و بهبهانههای مختلف حق و حقوق و آزادی نمایندگان مجلس را نیز تهدید میکند.
اعتراض دکتر زاکانی به محدودیت ایجاد شده از سوی دولت جهت روشنگری قراردادهای نفتی مانند کرسنت
بهراستی چرا نباید از فجایع و خیانتهای رخداده در قراردادهای نفتی بهویژه فساد نورچشمیهای طلبکار امروز صحبت کرد و چرا در خصوص دلنگرانیهای حساسیت برانگیز از مذاکرات هستهای نمایندگان از اظهار نظر منع میشوند و یا بدتر از توجه به تحولات داخلی در صنعت هستهای بهخصوص صنعت هستهای و خیانتهای آشکار در کشور در این حوزه پیگیری نمیشود و مسئولان مربوطه با قسم دروغ افکار عمومی را اغوا میکنند. البته در این خصوص در آینده با ملت ایران سخن خواهم گفت ولی امیدوارم کار به صحبت کردن با ملت نکشد و دولت خود به اصلاح امور بپردازد»(12)
پس باید توجه داشت که اگر نمایندگان مردم در مجلس انتقادی نسبت به عملکرد دولت می کنند به عنوان یک وظیفه است و اگر نگاهی اجمالی به رابطه ی بین مجلس با دولت های سابق صورت بگیرد دریافت خواهد شد که این نوع از انتقادها چقدر راه گشا بوده و موجب اصلاح و برطرف شدن مشکلات بسیاری گردیده است؛ لذا وظیفه دولت در قبال نمایندگان علاوه بر ایجاد فضای باز برای انتقاد؛ این است که تذکرات و تنبهات بهارستانی ها را به عنوان یک منبع اصلی جهت اصلاح دیدگاه ها و اقدامات خود تلقی کند.
در رابطه با این موضوع خاطر نشان کردن این مسئله ضروری می نماید که دولت فعلی حداقل از زمانی که بر سر کار آمده است سعی بر اجرای تمام مصوبات مجلس کرده و رابطه مناسبی را نسبت به دولت سابق شکل داده است و این خود نشان از احترام دولت به جایگاه مجلس می باشد به طوری که در دولت سابق اولا بسیاری از مصوبات مجلس که منبع اصلی قانون گذاری در ساختار نظام می باشد، به دلایل مختلف به صورت کامل به اجرا نمی رسید و دوما اینکه رابطه مجلس و دولت به گونه ای بود که با تنش همراه بود و از این بدتر، تنش ها به دورن جامعه هم کشیده می شد اما این درحالی بود که لزومی برای بحران آفرینی در افکار عمومی با وجود مشکلات مهم دیگری همچون اقتصاد، نبود لذا باید دولت فعلی هم توجه داشته باشد که چه نوع از تعامل را با بهارستانی ها برقرار می نماید.
با رسانه ها
مسولان باید توجه داشته باشند که امروز فضای کشور فضای انتخاباتی نیست و خود هستند که زمام کشور را به دست گرفته اند و اگر قرار است از کم کاری ها انتقادی صورت بگیرد مسولان هستند که باید پاسخ گو باشند نه دیگران. این در حالی است که روحانی گفته است: «منتقدان و مخالفان این دولت آزادند و آزاد خواهند بود، اما بگذارید به همان اندازه همراهان دولت هم از آزادی و امنیت برخوردار باشند؛ نقد کنند؛ مخصوصا نقد سازنده، این افتخار برای دولت است؛»(13) اما نباید فراموش کرد که روحانی رئیس جمهور همه است نه حامی این جریان و آن جناح؛ همان طور هم که خود قبلا اشاره کرده بود: «از همه آنهایی که حمایت کردند، صمیمانه تشکر میکنم. یادمان باشد من از امروز رئیس جمهور همه مردم ایران هستم. و آنچه وظیفه من هست این است که به خواست همه ملت ایران توجه کنم و از خدا هم توفیق میخواهم به همه مطالبات به حق مردم باکمک مردم عمل کنم.»(14)
لذا باید در برخورد با رسانه ها فرا جناحی فکر کرد و حامی گروه خاصی نبود؛ روحانی: «خیلی من از این واژه فراجناحی خوشم می آید و دوست دارم چون معتقدم با یک جناح نمی شود کشور را اداره کرد»(15)، و اگر گفته شده است: «بگذاریم میدان قلم و بیان، میدانی باز باشد تا حقایق برای مردم و جامعه تبیین شود» و «بی تردید اگر در جامعه ای دهان ها بسته شود و قلم ها شکسته شود، اعتماد عمومی در آن جامعه از بین خواهد رفت و چشم ها و گوشها به سمت امکانات ارتباطاتی بیگانگان خواهد رفت.» (16) این قاعده برای همه ی رسانه ها صادق است و نباید فضا طوری باشد که هفته نامه ای تعطیل و یا اخبار ویژه ی رسانهای پایان یابد ولو اینکه جز منتقدان باشند.
با برخی تریبون ها
در ایران علاوه بر وجود تریبون های رسمی مختلف که در بروکراسی رسمی کشور تعریف شده است برخی از تریبون های غیر رسمی هم مانند منابر، هیات ها، خطیبان نماز جمعه و... وجود دارد که به نوعی بازتاب دهنده ی نظرات مردم بوده و تاثیر به سزایی را در روند عملکرد مسولان می گذارد؛ لذا مسولان باید در نظر داشته باشند که اگر می گفتند: «عدالت معنایش این است که در یک جامعه هرکس می خواهد حرف بزند غیر مطأطأ ، لکنت نداشته باشد قشنگ بیاید نقد کند انتقاد کند حرف خودش را بزند آن جامعه علوی است» (17) باید به این نکته هم توجه کنند که بعد از انتقاد، آنها را بی کار و توهم زده خطاب نکند؛ « برخی واقعا بیکار هستند و کار و شغل ندارند و دچار توهم هستند و مدام غصه دین و آخرت مردم را میخورند و نه میفهمند دین چیست و نه می فهمند دین و آخرت چیست؟ هیچکدام، و همش غصه میخورند.»(18)
اما این در حالی است که آیت الله مصباح یزدی عضو خبرگان رهبری در پاسخ به این نوع از رفتارهای نادرست مسولان، خاطر نشان کردند که: «حتی برخی از افراد عمامه به سر که دارای مسئولیت هستند، در واکنش به اجتماع مردم در خصوص بدحجابی و نگرانی علما از وضع دین و فرهنگ و تجمع روحانیت در فیضیه، آنها را کسانی معرفی میکنند که اسلام را نشناختهاند و آنها را متهم به توهم میکنند. باید از وی پرسید مگر خود تو دینت را از کجا یاد گرفتهای؟ از فیضیه یا از انگلستان؟»(19)
قطعا همه مسولان به جایگاه خطیر این نوع از تریبون های مردمی واقف بوده اند که به چه میزان در حل بحران ها کارگر بوده و اصلا یکی از عوامل مهم در شکل گیری انقلاب اسلامی ایران همین نوع از اجتماعات بوده که از طرف ملت ایران با تکیه بر اعتقادات و به عنوان یک وظیفه ی دینی انجام تکلیف می کردند به طوری که حتی خود رییس دولت فعلی در دوران انقلاب و بعد از آن در این نوع از جایگاه ها قرار گرفته و به روشنگری پرداخته اند لذا شایسته نمی باشد که رفتارهای نامناسبی از طرف مسئولان در رابطه با این نوع قضایا مشاهده گردد.
نتیجه گیری
مقصود دیدبان این بود که نشان دهد یکی از ملزومات آزادی بیان انتقاد پذیری از همه منتقدان می باشد والبته انتقادپذیر بودن به معنای آن نیست که به منتقدان پاسخی داده نشود و یا اینکه تمام دیدگاه های منتقدان را عملیاتی کنند بلکه منظور این است که در تعامل با منتقدان اولا فضا باید طوری فراهم گردد که اگر نظر مخالفی وجود دارد به راحتی بیان شود و دوما اینکه چهارچوب اخلاقی و قانونی حفظ گردد و طرف مقابل را بی سواد، بی کار، توهم زده و نفهم، خطاب نکنند تا مجال برای آگاهی یافتن از اشکالات ایجاد شده و در جهت اصلاح مشکلات گامی موثر برداشته شود.
ارجاعات
1- روحانی در اولین نشست خبری در مرکز تحقیقات استراتژیک (۲۷خرداد۱۳۹۲)
2- روحانی در سومین مناظره ریاست جمهوری یازدهم، (17خرداد1392)
3- همان
4- همان
5- همان
6- روحانی در مراسم تنفیذ حکم ریاست جمهورى اسلامى ایران (1392مرداد12)
7- رضایی در سومین مناظره ریاست جمهوری یازدهم، (17خرداد1392)
8- روحانی در سومین مناظره ریاست جمهوری یازدهم، (17خرداد1392)
9- روحانی در گفتگوی ویژه خبری شبکه دو با عابدینی- انتخابات
10- اصل هشتاد و ششم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران
11- اصل هشتاد و چهارم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران
12- علیرضا زاکانی نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی در نطق میاندستور (۱۴اردیبهشت۱۳۹۳)
13- روحانی در آیین اختتامیه بیستمین جشنواره مطبوعات، خبرگزاری و پایگاههای اطلاع رسانی (۱۷ اسفند ۱۳۹۲)
14- روحانی در اولین نشست خبری در مرکز تحقیقات استراتژیک (۲۷خرداد۱۳۹۲)
15- روحانی در گفتگوی ویژه خبری شبکه دو با عابدینی- انتخابات
16- روحانی در اولین نشست خبری در مرکز تحقیقات استراتژیک (۲۷خرداد۱۳۹۲)
17- روحانی در گفتگوی ویژه خبری شبکه دو با عابدینی- انتخابات
18- روحانی در جمع کارکنان سازمان حفاظت محیط زیست (1393خرداد10)
19- آیتالله مصباح یزدی در جمع اعضای کاروان پیاده عازم حرم امام خمینی(ره) (12خرداد1393)