صراط: وي در مصاحبه با تماشاگران درباره دوستانش در شبکه هاي اجتماعي و بخصوص فيسبوک مي گويد: من درخواست دوستي کساني را که تقاضاي دوستي داشتند بدون شناخت از آنها و يا هيچ گزينشي مي پذيرفتم. مثلاً از سلطنت طلب ها و سازمان مجاهدين که ما به آنها منافقين مي گوييم در صفحه من حضور داشتند تا داخلي هاي تندرو، اصولگراهاي تندرو و ميانه رو، اصلاح طلب ها و... طيف وسيعي از انواع تفکرها.
وي که مديرعامل شرکت نفت کيش است ادامه مي دهد: حسن آقا [از ماجراي اين کامنت] ناراحت شده بودند. خيلي از اين موضوع ناراحت شدم و نمي فهميدم چه اتفاقي مي افتد [چون گويا کسي آي.دي مرا هک کرده بود] اما يک روز متوجه شدم کار چه کسي است و به اصطلاح مچ اش را گرفتم. متوجه شدم رمز عبور مرا داشت و آن مطالب را مي گذاشت. ايشان از آشنايان بود و به هر حال عذرخواهي کرد، مي گفت فکر نمي کرده کار اشتباهي انجام مي دهد.
اشراقي درباره لباس نامناسب دخترش در خارج اظهار داشت: دختر من از سن 18 سالگي براي ادامه تحصيل از ايران رفت. بچه ها در غربت خيلي سختي مي کشند. مرکزي به نام «مرکز نخبگان ايالت انتاريو» هست که در آنجا طرح دخترم و تيم آنها برنده مي شود. زماني که نعيما را صدا کرده اند که تيم شان مقام اول را کسب کرده بسيار مسرور و هيجان زده شد. خب کانادا هم خيلي سرد است و اکثر مواقع نمي توان بدون پوشش گرم از منزل خارج شد گاهي دما تا منهاي 30 درجه سانتي گراد مي رسد. در آن مقطع زماني نيز هوا سرد بود و نعيما با پالتو به سالن رفته بود و برايم توضيح داد به دليل گرمي هواي داخل سالن و تاريکي فضا (زيرا سن با نور بيشتري روشن بوده) پالتو را درآورده است و زماني که اسمش را صدا زدند، به قدري هيجان زده شده بود که اصلاً ديگر به لباس اش فکر نکرده و براي دريافت جايزه اش روي سن رفته است.
او مي گويد براي اينکه بستگان از آن عکس دلخور نشوند، مجبور شده عکس را فتوشاپ کند.
وي همچنين از تمايل خود براي سفر به خارج در گذشته خبر داده و مي گويد: چهارم نظري که درسم تمام شد، تصميم گرفتم از ايران بروم. اتفاقاً دايي ام هم خيلي کمک کردند. با آقا هم که صحبت کردم، گفتند من مخالف نيستم اما دلواپس مي شوم. اما نمي توانم جلوي تو را بگيرم. همه کارهايم آماده شد که بروم آلمان براي ادامه تحصيل ولي مادرم مخالفت کرد. چون پدرم هم فوت کرده بود و مادرم گفت اگر پدرت زنده بود، نمي گذاشت تنها بروي. در خانواده ما هميشه افکار روشني بوده و راجع به ادامه تحصيل هيچ ممانعتي نبوده. براي دختر من هم ممانعتي وجود نداشت. من فکر مي کنم که فرزند را بايد درست تربيت کرد و بعد خيال آدم راحت است.
اشراقي درباره ارتباط خانواده شان با خانواده رهبرانقلاب مي گويد: ايشان هميشه بعد از فوت امام و تقريباً زماني که مادر بزرگم زنده بودند، سالي دوبار به منزل مادربزرگم تشريف مي آوردند. هميشه بيشتر جو دوستانه اي بوده و از خاطراتشان گفته اند و هميشه نسبت به پدرم اظهار محبت مي کردند و مثلاً خاطراتي از جد پدري ام مي گفتند، وقتي مي آمدند خانه امام، آن حال و هواي امام زنده مي شد و خاطراتشان. خانواده رهبري خانواده خوبي هستند. ساده و بي تکبر و خيلي راحت هستند. در جمع هايي که هستيم معمولاً بحث سياسي نمي شود و خانواده خيلي محترمي هستند. به خصوص يکي از دخترانشان که عروس آقاي محمدي گلپايگاني هستند خيلي دوست داشتني است.
وي که مديرعامل شرکت نفت کيش است ادامه مي دهد: حسن آقا [از ماجراي اين کامنت] ناراحت شده بودند. خيلي از اين موضوع ناراحت شدم و نمي فهميدم چه اتفاقي مي افتد [چون گويا کسي آي.دي مرا هک کرده بود] اما يک روز متوجه شدم کار چه کسي است و به اصطلاح مچ اش را گرفتم. متوجه شدم رمز عبور مرا داشت و آن مطالب را مي گذاشت. ايشان از آشنايان بود و به هر حال عذرخواهي کرد، مي گفت فکر نمي کرده کار اشتباهي انجام مي دهد.
اشراقي درباره لباس نامناسب دخترش در خارج اظهار داشت: دختر من از سن 18 سالگي براي ادامه تحصيل از ايران رفت. بچه ها در غربت خيلي سختي مي کشند. مرکزي به نام «مرکز نخبگان ايالت انتاريو» هست که در آنجا طرح دخترم و تيم آنها برنده مي شود. زماني که نعيما را صدا کرده اند که تيم شان مقام اول را کسب کرده بسيار مسرور و هيجان زده شد. خب کانادا هم خيلي سرد است و اکثر مواقع نمي توان بدون پوشش گرم از منزل خارج شد گاهي دما تا منهاي 30 درجه سانتي گراد مي رسد. در آن مقطع زماني نيز هوا سرد بود و نعيما با پالتو به سالن رفته بود و برايم توضيح داد به دليل گرمي هواي داخل سالن و تاريکي فضا (زيرا سن با نور بيشتري روشن بوده) پالتو را درآورده است و زماني که اسمش را صدا زدند، به قدري هيجان زده شده بود که اصلاً ديگر به لباس اش فکر نکرده و براي دريافت جايزه اش روي سن رفته است.
او مي گويد براي اينکه بستگان از آن عکس دلخور نشوند، مجبور شده عکس را فتوشاپ کند.
وي همچنين از تمايل خود براي سفر به خارج در گذشته خبر داده و مي گويد: چهارم نظري که درسم تمام شد، تصميم گرفتم از ايران بروم. اتفاقاً دايي ام هم خيلي کمک کردند. با آقا هم که صحبت کردم، گفتند من مخالف نيستم اما دلواپس مي شوم. اما نمي توانم جلوي تو را بگيرم. همه کارهايم آماده شد که بروم آلمان براي ادامه تحصيل ولي مادرم مخالفت کرد. چون پدرم هم فوت کرده بود و مادرم گفت اگر پدرت زنده بود، نمي گذاشت تنها بروي. در خانواده ما هميشه افکار روشني بوده و راجع به ادامه تحصيل هيچ ممانعتي نبوده. براي دختر من هم ممانعتي وجود نداشت. من فکر مي کنم که فرزند را بايد درست تربيت کرد و بعد خيال آدم راحت است.
اشراقي درباره ارتباط خانواده شان با خانواده رهبرانقلاب مي گويد: ايشان هميشه بعد از فوت امام و تقريباً زماني که مادر بزرگم زنده بودند، سالي دوبار به منزل مادربزرگم تشريف مي آوردند. هميشه بيشتر جو دوستانه اي بوده و از خاطراتشان گفته اند و هميشه نسبت به پدرم اظهار محبت مي کردند و مثلاً خاطراتي از جد پدري ام مي گفتند، وقتي مي آمدند خانه امام، آن حال و هواي امام زنده مي شد و خاطراتشان. خانواده رهبري خانواده خوبي هستند. ساده و بي تکبر و خيلي راحت هستند. در جمع هايي که هستيم معمولاً بحث سياسي نمي شود و خانواده خيلي محترمي هستند. به خصوص يکي از دخترانشان که عروس آقاي محمدي گلپايگاني هستند خيلي دوست داشتني است.
همچنان که قران می فرماید : اشدا العلی کفار رحما بینهم
و نیز خمینی کبیر میفرمایند : مکتب ما مقصد ماست
نوه ! مثل بقیه ......، داره تو کانادا عشق و حال میکنه !
ما هم درگیر لباس اونیم !
مجرده؟ پسرخوب و خوش تیپ و بامعرفت هستما !!!!
:)
نترس کمیل جان:
نه تیپم مثل شما امل هست ! نه مثل شما افکارم متحجر و خشک !!
همین که قبله آمال من، موسسه پژوهش و آموزشی فلانی !! در شهر خاص نیست، خودش کلیه!!!
من اگه اعتماد به نفس این کمیل رو داشتم، داماد بیل گیتس میشدم !!
خودش یه ................. هست، تو آینه خودشو برانداز نمیکنه تا بفهمه همون دوقرون هم نیستی!!
با این عقاید طالبانی و به واقع داعش محور !
یه وقت شلوار لی نپوشیا !! گناهه !! میری تو جهنم !!!
_________________
گروهک پ........ در ایران، همان نقش داعش در سوریه و عراق است.
برو عشقتو از خاندان عشقت انتخاب کن.
خخخخخخخخخخخخخ
خانم اشراقی مردم احمق نیستن و شما با این حرفتون دارید به شعور بقیه توهین می کنید.
بعدشم یه دختر محجبه هیچوقت توی سالن یک همایش با اون وضع نمیشینه حتی اگر تاریک باشه.
اشنا بود!
کانادا سرد بود سالن خیلی گرم نزدیک بود همه لباسشو در بیاورد
حسن اقا حسینی قشنگ هم ناراحت شد
وما فامیل زیاد داریم از این حرفها جالب بود
جالبه
حال آدمو بد میکنن اینا
اه
هركس هرانجه خواهد همان شود
غیر قابل انتشار: 0
اون وقت در بعضی خبرها:
انتشار یافته: 1 غیر قابل انتشار: 130
و این خیلی تابلو است.
متاسفم برات که قدر داشته هات رو نمیدانی.
امیدوارم از طناب دوستات تا آخر استفاده کنی و روزی نیاد که طنابت رو عمدا پاره کنن و به ته چاه بیندازنت.
به هر حالا هر کی تاریخ مصرفی داره.
آخیییی،جیگر مرغ برا شماها که توو غربت سختی میکشید کبابه.
تیپ و وضع خودت کمی از دخترت نداره ......