صراط: در فاصله 212 روز تا آغاز سی و سومین جشنواره بینالمللی فیلم فجر، در حالی
نشستهای سیاست گذاری و تعیین ساختار این رویداد از روزهای گذشته آغاز شده
که بزرگترین چالش پیش رو، تدبیر برای اصلاح مدیریت کاخ جشنواره فیلم فجر
به عنوان میزبان و نقط ثقل این رویداد است اما این تنها ضعف جشنواره فیلم
فجر نبوده است.
اولین جلسه شورای سیاست گذاری سی و سومین جشنواره بین المللی فیلم فجر با حضور حجت الله ایوبی رئیس سازمان سینمایی، علیرضا رضاداد دبیر سی و سومین جشنواره بین المللی فیلم فجر، محمدرضا جعفری جلوه مدیرعامل بنیاد سینمایی فارابی، محمد احسانی معاون ارزشیابی و نظارت سازمان سینمایی، محمدمهدی عسگرپور مدیرعامل خانه سینما و محمد بزرگ نیا دبیر شانزدهمین جشن سینمای ایران و گروهی دیگر از صاحب نظران در روزهای اخیر در سکوت خبری برگزار شد.
این اتفاق دقیقاً در فاصله هفت ماه تا آغاز جشنواره سی و سوم فیلم فجر، میتواند یک فرصت مناسب برای عبور از نشستهای بیحاصل و تلاش برای بازنگری جدی در ساختار مهمترین رویداد سینمای ایران باشد؛ رویدادی که در سالهای اخیر نتوانسته توقعات را برآورده سازد و به نوعی شاهد پسرفت این جشنواره علی رغم تلاشهای صورت پذیرفته در هر دولت نیز بودهایم. بغرنج شدن اوضاع تا آنجا پیش رفت که در جشنواره سی و دوم شاهد اتفاقاتی کم سابقه بودیم.
علی رغم تجربه رضاداد و برخورداری از سوابقی چون دبیری چهار دوره جشنواره بین المللی فیلم فجر در سالهای پیشین و دبیر چهار دوره جشنواره بینالمللی کودک و نوجوان در دوره سی و دوم جشنواره این حواشی پررنگ تر نیز شد و به متن جشنواره رسوخ کرد که در دو روز پایانی و اختتامیه جشنواره به اوج خود رسید و با سکوت رضاداد و عدم برخورداری از روابط عمومی حداقلی اش، حجت الله ایوبی چندین هفته پاسخگوی همین حواشی بود.
در این جلسه بحث های مختلفی از جمله بخش بینالمللی، تعداد نمایش ها، سیمرغ ها و تعداد جوایز بی شمار جشنواره فیلم فجر مطرح شد، درباره برخی از همین چالشها نقطه نظرهای متعددی مطرح شد و به نظر میرسد به واسطه عدم برگزاری چنین نشستهایی در سالهای پیشین، برگزاری چندین نشست برای رسیدن به دیدگاههای همسو یک ضرورت باشد و احتمالاً این نشست خروجی خواهد داشت که اگر توسط دبیر جشنواره اجرایی شود، وضعیت جشنواره سی و سوم تغییر خواهد کرد.
آنچه در نگاه نخست به چشم میآید، نقطه ضعف اصلی جشنواره است که در برج میلاد میتوان جستجویش کرد. واقعیت آن است که پاشنه آشیل جشنواره در تمامی دورهها، کاخ جشنواره بوده و مدیران کاخ در هیچ دورهای نتوانستهاند میزبانان خوبی برای میهمانانشان باشند و وضعیت کاخ بین بد و بدتر همواره در نوسان بوده است! البته این موضوع ارتباطی به کیفیت سرویس دهی میزبان و به طور مشخص در دورههای اخیر، برج میلاد ندارد، بلکه مدیریت کاخ نتوانسته این وضعیت را مدیریت کند.
در جشنواره سی و دوم، مدیریت کاخ جشنواره به عنوان رکن اصلی این رویداد توانست مدیریت بهتری نسبت به دوره گذشته داشته باشد و حضور خبرنگاران و میهمانان مدیریت شده بود اما در روزهای بعد، عملاً همان اتفاقاتی که در جشنواره سی و یکم شاهدش بودیم، تکرار شد و از نشستن خبرنگاران بر روی زمین تا صفهای طولانی و حضور کودکان در سالن اصلی جشنواره به چالشهای این رویداد بدل شد که جزو بدیهیات برگزاری چنین رویدادی است.
با این اوصاف حداقل انتظار تغییر و تجدیدنظر مدیر کاخ جشنواره برای دوره آینده و انتخاب چهرهای پرسابقه و کاربلد است که علاوه بر وزن دادن به این رویداد، بدیهیات کاخ جشنواره به عنوان پیشانی این رویداد را اجرایی نمایند؛ بدیهیاتی نظیر صدور کارتهای کاخ جشنواره بر اساس شماره صندلیهای کاخ و در نظر گرفتن حداقل تشریفات در قالب خودرو برای میهمانان خارجی تا به دنبال تاکسی نباشند!
علاوه بر کاخ جشنواره بین المللی فجر، بهبود مدیریت اکران جشنواره در استانها نیز یک ضرورت است، چرا که هرچند اکران استانی خود یک اتفاق بزرگ بود اما آنچه به اندازه فراگیری این جشنواره در سی استان پراهمیت است، کیفیت برگزاری این رویداد در سطح شهرستانها است. از این منظر شاید بهتر باشد برای هر استان ناظری از سوی دبیرخانه جشنواره اعزام شود و بر کیفیت برگزاری جشنواره در استانها نیز نظارت شود تا حداقل استانداردها در این زمینه رعایت شده باشد.
علاوه بر امکان ادغام برخی سیمرغهای بلورین به جهت کاهش جوایز و مشخص شدن محدوده گستردگی این رویداد، بهبود سیستم نظارت بر رای گیری در جشنواره نیز یکی از ضرورتهای مهم برای این رویداد است؛ بخشی که همواره با حرف و حدیثهای فراوانی همراه بوده و مشخصاً در دوره پیشین جشنواره، درباره رای گروهی به یک فیلم و حتی گریه یکی از بازیگران در سانسهای نمایش فیلم در برخی سینماها برای جلب نظر تماشاچیان نیز سخن به میان آمد که نشان میدهد این حوزه تا چه میزان نیازمند بازنگری است. شاید الکترونیکی کردن رایگیری که در دوره پیشین اجرایی نشد، بتواند در این دوره بخشی از حواشی را برچیند.
اولین جلسه شورای سیاست گذاری سی و سومین جشنواره بین المللی فیلم فجر با حضور حجت الله ایوبی رئیس سازمان سینمایی، علیرضا رضاداد دبیر سی و سومین جشنواره بین المللی فیلم فجر، محمدرضا جعفری جلوه مدیرعامل بنیاد سینمایی فارابی، محمد احسانی معاون ارزشیابی و نظارت سازمان سینمایی، محمدمهدی عسگرپور مدیرعامل خانه سینما و محمد بزرگ نیا دبیر شانزدهمین جشن سینمای ایران و گروهی دیگر از صاحب نظران در روزهای اخیر در سکوت خبری برگزار شد.
این اتفاق دقیقاً در فاصله هفت ماه تا آغاز جشنواره سی و سوم فیلم فجر، میتواند یک فرصت مناسب برای عبور از نشستهای بیحاصل و تلاش برای بازنگری جدی در ساختار مهمترین رویداد سینمای ایران باشد؛ رویدادی که در سالهای اخیر نتوانسته توقعات را برآورده سازد و به نوعی شاهد پسرفت این جشنواره علی رغم تلاشهای صورت پذیرفته در هر دولت نیز بودهایم. بغرنج شدن اوضاع تا آنجا پیش رفت که در جشنواره سی و دوم شاهد اتفاقاتی کم سابقه بودیم.
علی رغم تجربه رضاداد و برخورداری از سوابقی چون دبیری چهار دوره جشنواره بین المللی فیلم فجر در سالهای پیشین و دبیر چهار دوره جشنواره بینالمللی کودک و نوجوان در دوره سی و دوم جشنواره این حواشی پررنگ تر نیز شد و به متن جشنواره رسوخ کرد که در دو روز پایانی و اختتامیه جشنواره به اوج خود رسید و با سکوت رضاداد و عدم برخورداری از روابط عمومی حداقلی اش، حجت الله ایوبی چندین هفته پاسخگوی همین حواشی بود.
در این جلسه بحث های مختلفی از جمله بخش بینالمللی، تعداد نمایش ها، سیمرغ ها و تعداد جوایز بی شمار جشنواره فیلم فجر مطرح شد، درباره برخی از همین چالشها نقطه نظرهای متعددی مطرح شد و به نظر میرسد به واسطه عدم برگزاری چنین نشستهایی در سالهای پیشین، برگزاری چندین نشست برای رسیدن به دیدگاههای همسو یک ضرورت باشد و احتمالاً این نشست خروجی خواهد داشت که اگر توسط دبیر جشنواره اجرایی شود، وضعیت جشنواره سی و سوم تغییر خواهد کرد.
آنچه در نگاه نخست به چشم میآید، نقطه ضعف اصلی جشنواره است که در برج میلاد میتوان جستجویش کرد. واقعیت آن است که پاشنه آشیل جشنواره در تمامی دورهها، کاخ جشنواره بوده و مدیران کاخ در هیچ دورهای نتوانستهاند میزبانان خوبی برای میهمانانشان باشند و وضعیت کاخ بین بد و بدتر همواره در نوسان بوده است! البته این موضوع ارتباطی به کیفیت سرویس دهی میزبان و به طور مشخص در دورههای اخیر، برج میلاد ندارد، بلکه مدیریت کاخ نتوانسته این وضعیت را مدیریت کند.
در جشنواره سی و دوم، مدیریت کاخ جشنواره به عنوان رکن اصلی این رویداد توانست مدیریت بهتری نسبت به دوره گذشته داشته باشد و حضور خبرنگاران و میهمانان مدیریت شده بود اما در روزهای بعد، عملاً همان اتفاقاتی که در جشنواره سی و یکم شاهدش بودیم، تکرار شد و از نشستن خبرنگاران بر روی زمین تا صفهای طولانی و حضور کودکان در سالن اصلی جشنواره به چالشهای این رویداد بدل شد که جزو بدیهیات برگزاری چنین رویدادی است.
با این اوصاف حداقل انتظار تغییر و تجدیدنظر مدیر کاخ جشنواره برای دوره آینده و انتخاب چهرهای پرسابقه و کاربلد است که علاوه بر وزن دادن به این رویداد، بدیهیات کاخ جشنواره به عنوان پیشانی این رویداد را اجرایی نمایند؛ بدیهیاتی نظیر صدور کارتهای کاخ جشنواره بر اساس شماره صندلیهای کاخ و در نظر گرفتن حداقل تشریفات در قالب خودرو برای میهمانان خارجی تا به دنبال تاکسی نباشند!
علاوه بر کاخ جشنواره بین المللی فجر، بهبود مدیریت اکران جشنواره در استانها نیز یک ضرورت است، چرا که هرچند اکران استانی خود یک اتفاق بزرگ بود اما آنچه به اندازه فراگیری این جشنواره در سی استان پراهمیت است، کیفیت برگزاری این رویداد در سطح شهرستانها است. از این منظر شاید بهتر باشد برای هر استان ناظری از سوی دبیرخانه جشنواره اعزام شود و بر کیفیت برگزاری جشنواره در استانها نیز نظارت شود تا حداقل استانداردها در این زمینه رعایت شده باشد.
علاوه بر امکان ادغام برخی سیمرغهای بلورین به جهت کاهش جوایز و مشخص شدن محدوده گستردگی این رویداد، بهبود سیستم نظارت بر رای گیری در جشنواره نیز یکی از ضرورتهای مهم برای این رویداد است؛ بخشی که همواره با حرف و حدیثهای فراوانی همراه بوده و مشخصاً در دوره پیشین جشنواره، درباره رای گروهی به یک فیلم و حتی گریه یکی از بازیگران در سانسهای نمایش فیلم در برخی سینماها برای جلب نظر تماشاچیان نیز سخن به میان آمد که نشان میدهد این حوزه تا چه میزان نیازمند بازنگری است. شاید الکترونیکی کردن رایگیری که در دوره پیشین اجرایی نشد، بتواند در این دوره بخشی از حواشی را برچیند.