محسن رضایی
چرا جهاد اقتصادی...؟
به گزارش «تابناک» متن این یادداشت به شرح زیر است:
بیداری اول
ملت ایران همیشه در سختی ها بیدار می شود و هنگامی که بیدار می شود چون از تمام توانایی ها و فضایل خود بهره می برد دست به کارهای معجزه آسایی می زند که از نمونه های آن می توان به انقلاب اسلامی و دفاع مقدس اشاره کرد.
ملت ایران قصد اصلاح نظام شاهنشاهی را از همان وقایع مشروطه، ملی شدن نفت و حتی پانزده خرداد در ذهن داشت و وقتی که نتیجه ای نگرفت مدتی سکوت کرد تا زمانی که در اثر اوج استبداد نظام شاهنشاهی، وابستگی کشور به خارج و اهانت به امام بیدار شد، هر چه از او خواستند که به همان پیشنهادات زمان مشروطه رضایت بدهد و شورای سلطنت را بپذیرد ملت ایران با رهبری امام زیر بار نرفت و انقلاب را نه تنها با شعارهای آزادی و استقلال بلکه با شعاربراندازی نظام شاهنشاهی و استقرار جمهوری اسلامی ادامه داد.
اگر پهلوی ها در مشروطه، ملی شدن نفت و یا در پانزده خرداد به شعارهای مردم گوش می دادند و نظر رهبران ملت ایران را می شنیدند شاید هیچ گاه نظام شاهنشاهی از بین نمی رفت.
بیداری دوم
در دفاع مقدس هم، زمانی که عراق به ایران حمله کرد و پنج استان ایران را اشغال کرد ابتدا ملت ایران به انتظار شعارهای بنی صدر و امثال او نشست و به وعده های هیئت های صلح گوش فرا داد.
یکسال از جنگ گذشت اما در داخل حتی یک تپه هم آزاد نشد و در خارج جز پیشنهاد آتش بس هیچ دستاوردی برای ملت ایران به بار نیاورد. ملت ایران یکبار دیگر بیدار شد و نه تنها صدام را از ایران بیرون کرد که بدون اتکا به کشورهای خارجی، قدرت دفاعی بزرگی را شکل داد تا جایی که امروزه ایران یکی از ده کشور اول دنیا در بعد سیاسی، دفاعی و امنیتی است.
اگر دنیا حرف های حق ملت ایران را گوش داده بود و صدام را تنبیه می کرد هیچ گاه جنگ تحمیلی او علیه ایران هشت سال طول نمی کشید و شاید امروز نفوذ ایران در سراسر منطقه گسترش نمی یافت و ایران به قدرت دفاعی اول منطقه تبدیل نمی شد.
بیداری سوم
طی بیست سال اخیر ملت ایران و دولت های آن با هدف رونق اقتصادی در داخل دست به تلاش هایی زدند و در خارج به تعامل با اقتصاد جهانی و مخصوصا اقتصاد غرب پرداخت. وعده های ارتباط با غرب و پیروی کردن از الگوهای اقتصادی آنها و ورود تکنولوژی غربی و پیوستن به سازمان تجارت جهانی از سوی گروه های مختلف را شنید و به آنها گوش داد ولی به نتیجه ای نرسید.
غربی ها مشی اعتدالی ایران را با درشت گویی پاسخ دادند. توقف فعالیت های هسته ای را قدر نشناختند و نهایتا زیاده خواهی های غرب و تکبر و غرور آنها به اعمال تحریم های اقتصادی ناجوانمردانه ای علیه ملت ایران در سال 1389 منجر شد.
اکنون آمریکا و اروپا برای سال آینده نیز درصدد هستند که به فشارهای خود علیه ملت ایران ادامه دهند. در چنین شرایطی شیر ایران باید از خواب بیدار شود و نه تنها تحریم ها را خنثی کند بلکه از آنها یک فرصت تاریخی بسازد و برای بار سوم طی سه دهه اخیر آنها را متوجه عظمت روح و فضایل خود بگرداند و قطعا در چنین شرایطی ـ همانگونه که پیش از این بر آن تأکید کرده بودم ـ ما نیاز به یک انقلاب اقتصادی داریم.
جهاد اقتصادی
برای رسیدن به یک جامعه ای که در آن فقر و بیکاری نباشد و عقب ماندگی ها از بین رفته باشد نیازمند یک رشد اقتصادی بالای هشت درصد هستیم. از طرف دیگر همزمان با رشد اقتصادی، نیازمند عدالت و توانمند سازی تمامی مردم در اداره زندگی خود می باشیم.
در این رابطه چند مانع جدی بر سر راه ماست:
اول ـ تحریم های غرب و کارشکنی آنها در مسیر پیشرفت ملت ایران وجود دارد و ممکن است به این فشارها دامن بزنند.
دوم ـ زندگی مصرفی و فرهنگ غیر تولیدی در اغلب مردم وجود دارد.
سوم ـ عقب ماندگی دویست ساله دوران قاجار و پهلوی که خود ناشی از یک اقتصاد استعماری بوده است.
چهارم ـ الگوهایی که برای رونق و پیشرفت اقتصادی انتخاب شده نتوانسته آن جهش لازم را به وجود آورد.
برای عبور از این موانع راهی جز یک انقلاب اقتصادی و فرهنگی در کشور نیست. ایجاد یک انقلاب اقتصادی که هم موانع را خنثی کند و هم اینکه شکوفایی مادی و معنوی ایران را رقم زند نیاز به یک جهاد اقتصادی دارد.
اصلاحات یا انقلاب اقتصادی
پیشرفت ها و زحماتی که در سی سال اخیر به ویژه بیست سال اخیر صورت گرفته هر چند افتخار آمیز بوده ولی در حد اصلاحات اقتصادی بوده است.
دوران سازندگی و اصلاحات و دوره آقای احمدی نژاد همراه دستاوردهای اقتصادی بوده ولی در حد تغییرات روبنایی باقی مانده است و مدت ها طول می کشد تا بتواند همه اهداف ملت ایران را تحقق ببخشد، در حالی که ما بر اساس چشم انداز ایران 1404 تنها پانزده سال برای رسیدن به یک جامعه آرمانی و قدرت اول اقتصادی زمان در اختیار داریم.
امروز که رهبر معظم انقلاب اسلامی سال 1390 را سال جهاد اقتصادی نام گذاری کرده است می تواند سرآغاز این انقلاب اقتصادی و فرهنگی در کشور باشد. جمعیت جوان ایران و وجود تحصیل کرده های فراوان و دانشگاه های بزرگ می تواند به عنوان زیرساخت این انقلاب بزرگ اقتصادی باشد و خوشبختانه سند چشم انداز ایران 1404 به عنوان نقشه راه و تلاش برای الگوی اسلامی ـ ایرانی پیشرفت روبروی ما وجود دارد.
و اما یک سوال...؟
آیا شکست غرب در صحنه اقتصادی ایران و بیرون کردن فقر و بیکاری و گرانی از جامعه کمتر از آزادی خرمشهر است؟ آیا شکوفایی اقتصادی و معنوی جامعه ایران و ساختن یک زندگی آرمانی برای مردم کمتر از بازگرداندن دو ملیون آواره جنگی در دهه اول انقلاب است؟
اگر این جهاد مقدس تر از آن دفاع مقدس نباشد قطعا کمتر از آن نیست. دیروز در دوران پرشکوه دفاع مقدس مردم پنج استان سرافرازانه به خانه های خود برگشتند و امروز باید بیش از هفتاد میلیون جمعیت ایران را به بهترین زندگی در جهان برسانیم و ملت های منطقه را نیز از این آبادانی خود بهره مند سازیم.
امروز دنیای غرب قصد جلوگیری از پیشرفت ما را کرده است. آنها می خواهند با تحمیل تحریم ها و جلوگیری از پیشرفت ملت ایران، استقلال و عزت ما را هدف قرار دهند. حال که رهبر معظم انقلاب اسلامی با ایستادگی های خود فضای جهادی جدیدی برای جوانان ما و ملت پر افتخار ایران آماده کرده است باید قدر آن را بدانیم و تمام همت و نیروهای خود را برای شکست طرح های ظالمانه غرب علیه ملت ایران بسیج کنیم.
والسلام
1- ایشان انقلاب ها و به عبارتی جهادها را نتبجه ی بی اهمیتی به خواستهای ملتها می داند و به همین دلیل می پندارند که دلیل نامگذاری امسال به نام سال جهاد اقتصادی این است که چون تاکنون غرب نگذاشته ما پیشرفت کنیم، دیگر وقت جهادی در این زمینه است و برای اثبات این قضیه مثال هایی می زند که از آنها به بیداری اول و دوم و سوم یاد می کند و آنها عبارتند از: انقلاب و جنگ و اینک جهاد اقتصادی
2- ایشان در راستای تبیین مسائل جهاد اقتصادی موانع آن را این گونه می شمارند: الف- تحریمها ب- زندگی مصرفی و فرهنگ غیر تولیدی ج- عقب ماندگی 200 ساله ی قاجار و پهلوی د- الگوهای غلط اقتصادی و پیشرفت.
3- ایشان تمام تغییرات اقتصادی که در دولت های سازندگی، اصلاحات و احمدی نژاد اتفاق افتاده است را تغییرات روبنایی نامیده است.
4- ایشان یک سوال پرسیده اند و سپس خودشان هم پاسخ داده اند:
"آیا شکست غرب در صحنه اقتصادی ایران و بیرون کردن فقر و بیکاری و گرانی از جامعه کمتر از آزادی خرمشهر است؟ آیا شکوفایی اقتصادی و معنوی جامعه ایران و ساختن یک زندگی آرمانی برای مردم کمتر از بازگرداندن دو ملیون آواره جنگی در دهه اول انقلاب است؟
اگر این جهاد مقدس تر از آن دفاع مقدس نباشد قطعا کمتر از آن نیست. دیروز در دوران پرشکوه دفاع مقدس مردم پنج استان سرافرازانه به خانه های خود برگشتند و امروز باید بیش از هفتاد میلیون جمعیت ایران را به بهترین زندگی در جهان برسانیم و ملت های منطقه را نیز از این آبادانی خود بهره مند سازیم."
و اما چند مسئله ی قابل تأمل در این اظهارات:
1- این که معنی جهاد همیشه مقابله با یک دشمن بیرونی نیست، و جهاد اکبر، جهاد با دشمن داخلی نفس است؛ پس هیچ لزومی ندارد که خود را معطوف به مبارزه با غرب در این جهاد کنیم، اگر چه با وقوع این جهاد، خود به خود دشمن خارجی نیز متحمل شکست سهمگین دیگری می شود.
2- اگر قرار است جهاد اقتصادی کنیم، پس نباید تحریم ها به مانند مانعی در رسیدن ما به اهدافمان عمل نماید، چون همواره بوده است. ما 30 سال است که با تحریم ها محشوریم و این تحریم ها به ما استقلال را هدیه کرده است پس این تحریمها همواره تهدیدی بوده اند که انقلاب آن ها را به فرصت تبدیل نموده و فی ذاته مانع تلقی نمی شود. راستش را بگویم اذعان به اهمیت تحریمها در حال حاضر به مانند ارسال پالس به دشمن و خیانت تلقی می شود نه تحلیل روشنگرانه.
3- ایشان در راستای معرفی موانع جهاد اقتصادی، فتنه گران اقتصادی و آقازادگان رانت خوار را که همواره به خاطر منافع اقتصادی خود، امنیت اقتصادی کشور را به خطر انداخته اند، فراموش کرده است و اگر هم به خنثی شدن این فتنه گران اعتقاد دارد، به آن اذعان ننموده است که با توجه به اهمیت موضوع جای سؤال دارد.
4- برعکس ادعای ایشان، فعالیتهای اقتصادی که در زمینه تأمین زیر ساخت های صنایع و کشاورزی در کشور اتفاق افتاده است، فعالیتهای مهم و زیرساختی بوده است که کشور را برای یک جهش اقتصادی آماده نموده است، نه فعالیتهای روبنایی و اصالتا ساخت روبنا بدون زیرساخت ممکن نیست. یادمان باشد که فعالیتهای زیرساختی که معمولا در طول گذر زمان و با بودجه های کلان حادث می گردند، کشور را برای اموری که مستقیما در زندگی مردم و اقتصاد جامعه تأثیر آشکار دارد، منتظر نگه داشته است تا طعم شیرین زندگی را به مردم و تولید کنندگان بچشاند.
5- ایشان در عین حال که تمام فعالیت های اقتصادی کشور را روبنایی معرفی می کند، مدیریت جنگ را الگوی مدیریت کشور در این 30 ساله می داند و در هر مسئله ای از بیان این مسئله ابایی ندارد، انگار سکوت رسانه ای در زمان جنگ و ملاحظات پس از آن که تا همینک باقیست، منجر به نوعی حس خود بینی شده است طوری که رأی قلیل ایشان نیز نتوانسته آن را در ذهن ایشان تضعیف کند. انگار ایشان آن قدر نظام را مدیون خویش می داند که حق می دهد تا هر رفتار ناشایستی را در تهمت به تقلب و نامه ی سرگشاده به رهبر و همراهی با فتنه گران، قابل معذرت خواهی ندانسته و شاید قابل تقدیر نیز بداند.
6- جالب است که ایشان هیچ اشاره ای به اهمیت هدف مندی یارانه ها به عنوان یکی از مقدمات مهم جهاد اقتصادی ننموده و انگار ایشان تصور نمی کند که فعالیت های زیربنایی از قبیل همین هدف مندی یارانه ها، مدیریت انرژی، مبارزه با رانت خواری و جهش های عظیم علمی و تکنولوژی که انجام شده، موجب شده است تا پتانسیل جهاد اقتصادی ایجاد شود؛ البته کسی که همواره اصرار دارد بگوید تمام پیش بینی ها و اظهارنظرهای سابقش صحیح بوده، بعید است که بتواند بین تهمت به فلاکت اقتصادی کشور (که در مناظره ها به عنوان یک شاخص به آن استناد می کرد) و موقعیت بالقوه ی عالی کنونی که شرایط را برای یک جهش و یا بهتر بگویم جهاد اقتصادی آماده کرده، جمع نماید.
از وبلاگ سلمان علي ع