قانون اساسی فلسفه وجودی رسانهها و بویژه سازمان صدا و سیما را چنین توصیف کرده است: «وسائل ارتباط جمعی (رادیو، تلویزیون) بایستی در جهت روند تکاملی انقلاب اسلامی در خدمت اشاعه فرهنگ اسلامی قرار گیرد... و از اشاعه و ترویج خصلتهای تخریبی و ضداسلامی جداً پرهیز کند.»
همین جا تأکید می شود که این یادداشت فعلاً قصد نقد برنامههای صدا و سیما و یا سایر رسانهها را ندارد و زحمات فراوان اهالی رسانه در سالی که گذشت را نادیده نمیگیرد و برنامههای متنوع نوروزی سال نود را پیشاپیش زیر سؤال نمیبرد، بلکه مایل است در پایان یک سال تلاش و صرف عمر و بیتالمال عمومی و در ایام فراغت آغاز سال جدید، مجموعههای بزرگ اهالی رسانه از خود بپرسند: تاکنون چه کردهایم؟ چه برنامههایی برای آینده در پیش اریم؟ و آیا عملکرد ما و برنامهریزیهای ما تا چه میزان در راستای فلسفه وجودی رسانهها در نظام جمهوری اسلامی قرار دارند؟
چند درصد از منویات امام خامنهای در برنامههای صدا و سیما بازتاب مییابد؟ و...
البته مدیریت ارشد سازمان صدا و سیما با همه همت و انگیزه مثبت خویش، اگر کارگزارانی فرهیخته، آرمانخواه، دانا و توانا در بخش تولید و تهیه و اجرا در اختیار نداشته باشد، قطعاً نمیتواند به آنچه اراده میکند، نائل شود؛ چنانکه گاهی یک مجری برنامه یا تهیهکننده و یا سایر عوامل پشت صحنه، بهتر و بیشتر از رئیس سازمان، اراده و انگیزه خود را در یک برنامه صدا یا سیما جاری و ساری میکنند. لکن اذعان به این واقعیت، مسئولیت عظیم مدیران سازمان را نفی نمیکند و حتی همین واقعیت را متوجه نوع مدیریتها میسازد، که فعلاً از آن عبور میکنیم.
قانون اساسی انتظار دارد که رسانه همگانی «روند تکاملی انقلاب اسلامی» را با «اشاعه فرهنگ اسلامی» هموار سازد و «آزادی و کرامت ابناء بشر را سرلوحه اهداف خود دانسته و راه رشد و تکامل انسان» را که یک وظیفه همگانی است، فراروی مخاطبان خویش قرار دهد، تا مخاطبان «فعالانه در ساختن جامعه اسلامی مشارکت جویند، به امید اینکه در بنای جامعه نمونه اسلامی (اسوه) که بتواند الگو و شهیدی بر همگی مردم جهان باشد، موفق گردد» با ایمان کامل به این اهداف متعالی بنده طی سالهای خدمت در سازمان صدا و سیما (85-1374) صدها پیشنهاد قابل اجرا به آقایان علی لاریجانی و سیدعزتالله ضرغامی تقدیم کردهام که اکثر مکتوبات مربوط موجود است و در فراغتی – انشاءالله – منتشر خواهند شد.
گرچه در سالهای ریاست آقای ضرغامی با اتخاذ یک مشی متواضعانه، حداقل گوشی برای شنیدن و همتی برای پیگیری بعضی از پیشنهادات اسلامی وجود داشته، اما روحیه محافظهکاری و پرهیز از دغدغههای آرمانگرایانه، همواره موجب انزوای نیروهای تعالی طلب و آرمانخواه شده است و اکثر تلاشهای مصلحانه بینتیجه مانده است.
در این نوشتار فقط چند پیشنهاد که هرکدام بارها به مسئولین محترم سازمان و شبکههای مختلف در طی سالهای گذشته – و بعضاً سال 89 – ارائه شده، تقدیم میشود که امید است با قول مساعد آقایان محقق شوند:
الف: ساعات تحویل و اولیه سال و همچنین روزهای آغازین بهار، لحظات بطالت مخاطبین نیست که با دلقکها و دلقکبازیها و سرگرمیهای پوشالی و شوهای بیمغز و سریالهای بیهدف، به هدر داده شود. این شیوه رادیو، تلویزیون طاغوت حدود 12 سال (57-1345) جامعه ایرانی را صدمات فراوانی زد و با ترویج چهرههای مبتذل هنری رسانهای و یا حداکثر ورزشکاران جنجالی، به هویتزدایی از اسلامیت ایرانیان میپرداخت و یک نوع ناسیونالیسم افراطی را جایگزین اصالتهای فرهنگ اسلامی – شیعی قرار میداد.
اینک سی و سومین بهار انقلاب اسلامی را صدا و سیمای ما میتواند فرصتی بداند تا از اقصی نقاط کشور چهرههای اصیل جامعه اسلامی – ایرانی به مخاطبان معرفی شوند:
1- زحمتکشان بیمدعا: رفتگران، پاسبانان، پرستاران، پزشکان، معلمان و مهندسان پرتلاش.
2- دانشمندان افتخارآفرین: در تمام عرصههای علوم و فنون.
3- اندیشمندان و صاحبنظران و پیشکسوتان: در تمام رشتههای علوم انسانی و اسلامی.
4- مبارزان خستگیناپذیر راه استقلال، آزادگی، عدالت و کرامت انسانی در گستره جهان اسلام یا حداقل در محدوده «ایران فرهنگی» و از سراسر سرزمین اسلامی و...
5-ایرانیان موفق و نیز برجستگان مسلمان ساکن در جهان غرب که وجودشان موجب افتخار ایران بزرگ فرهنگی و سایر جوامع اسلامی است و حاصل زحماتشان مایه شکوفایی علوم و فنون جهان غرب بوده و هست.
6- قهرمانان ملی ایران: در عرصه جنگ تحمیلی نظامی، جنگ تحمیلی رسانهای و در عرصه مدیریت اسلامی و انقلابی و...
7- شناسایی و شناساندن زنان ممتاز جامعه اسلامی که فارغ از هر نوع جلوهگری و خودمحوریهای متعارف و مرسوم عصر جاهلیت مدرن، در کمال خداباوری و نجابت، فداکارانه کانون خانوادهها را جلوه گاه محبت و اخلاص و انسانیت قرار داده و با حمایت معنوی از همسران و تربیت فرزندان پاک و شایسته، به ساختن واقعی فرهنگ و تمدن آینده ایران و اسلام و جهان اشتغال دارند.
باور کنیم که یک جامعه پیشرو، انقلابی و تحولآفرین در عرصه جهانی نیازمند الگوهایی فراتر از چند چهره معروف ورزشی، هنری و رسانهای است؛ هرچند عرصه ورزش و هنر و رسانه هم باید براساس همان آرمانهای الهی – انسانی و رها از تقلید و تکرار الگوهای غربی، اسوهها و قهرمانان حقیقی خود را بیابد.
ب: پخش یکصد فیلم سینمایی و چندین سریال تلویزیونی در تعطیلات نوروزی 1390 تلاش فراوان و هزینه سرسامآوری را نشان میدهد که اگر صرفاً به منظور سرگرم کردن مخاطبان و منزوی کردن شبکههای مفسد انگلیسی-آمریکایی انجام گرفته باشد، هرچند بخشی از اینکار قطعاً قابل توجیه است، لکن صدا و سیمای ما را به یک رقابت فرسایشی بیهوده سوق میدهد و از اهداف متعالی خویش بشدت دور میسازد.
تغییر این سیاست غلط که از زمان آقای علی لاریجانی طراحی و هرسال توسعه داده شده است، برای نوروز 90 غیرممکن است، اما میتوان با انجام برخی کارهای جانبی که خیلی هم سخت نباشد، جلو بعضی از عوارض منفی این فیلمها و سریالها را گرفت و مخاطبان را نسبت به آسیبهای فکری، نظری، اخلاقی، رفتاری موجود در آنها هشیار کرده و مصونیت داد:
1- اگر باور داریم که در سینمای غرب در قالب هر موضوع و روشی، فیلم و سینما و رسانه ابزار اغراض سیاسی و اقتصادی در بستر فرهنگی به کمک تغییر نگرشها و گرایشات مخاطبین است، پس ما که به هر دلیل فیلم و سریال و مستند آنها را میخریم، و با اندکی تعدیل ترجمه و پخش میکنیم، باید مخاطبان خود بویژه کودکان، نوجوانان و خانوادهها را در برابر آسیبهای فراوان و پیامهای پنهان آنها حداقل با طرح مباحث کارشناسی – بعد از پخش هر فیلم، آگاه کنیم.
بجای مباحث کارشناسی فیلمسازی (بیوگرافی کارگردان، طرز فیلمبرداری، ظرافت نور و صدا، سبک قصه و...) باید با طرح مباحث روانشناسی و جامعهشناسی از منظر صاحبنظران بویژه در مقایسه با اخلاق و معارف اسلامی و آموزههای فرهنگ اصیل ایرانی، هم آثار منفی فیلمها گفته شود، هم انحطاط فرهنگی-هنری غرب افشا گردد و هم به بازسازی و تقویت مبانی دینی – اخلاقی جامعه پرداخته شود.
بگذارید فلسفه تولید این فیلمها از زبان انسانهای آگاه و دردآشنا و دلسوز بیان شود؛ بگذارید فیلمسازان داخلی هم با یک بینش عمیقتر و آشنایی دقیقتر نسبت به عوارض منفی برخی پیامهای پنهان و آشکار فیلم و هنر غربی، به موضوعات اصیل اسلامی و قالبهای برتر انسانی – ایرانی در تهیه و تولید فیلمهای سینمایی روی آورند.
2- سریالهای داخلی نوروزی سال 90 - بر اساس آگهیهای تبلیغاتی منتشره از شبکههای سیما – ظاهراً در قالب و محتوای خیلی با سریالهای سالهای پیش تفاوت مبنایی ندارند و کم و بیش استمرار تولیدات 8، 9 سال پیش هستند.
زمانی قبل از انقلاب همزمان با پخش سریال آمریکایی «روزهای زندگی» که در حقیقت سبک زندگی یک خانواده مرفه، تحصیلکرده و مدرن آمریکایی را به خانوادهها و جامعه ایرانی آموزش میدادند، یک سریال اجتماعی بسیار پرمخاطب به نام «مراد برقی»، فقر و فلاکت و خانه به دوشی افراد یک جامعه بیهویت را به تصویر میکشید. در همان روزگار یک سریال داخلی دیگر به نام «طلاق» موضوع فروپاشی خانواده در نسل جوان، تحصیلکرده و مدرن ایرانی را به نمایش گذاشته بود و هیچ الگویی برای جامعه ایرانی جز تقلید از آمریکاییها باقی نمیماند.
امروز پس از سی و چند سال هنوز در آرزوی دیدن یک خانواده اصیل، نجیب، فهیم، منسجم، فعال، رسالتمدار و بافرهنگ ایرانی در تراز معیارهای اسلامی و در قالب یک سریال فاخر تلویزیون جمهوری اسلامی در حسرت روزافزونیم. بنده این موضوع را از سال 1374 تاکنون دهها مرتبه در تمام سطوح (از ریاستهای سازمان، قائممقامهای سیما، مدیران شبکهها تا تهیهکنندگان و بعضی نویسندگان فیلم و سریال) در میان گذاشته و بیهوده در انتظار نشستهام.
اینک مشخصاً برای همین سریالهای تولید داخلی امسال پیشنهاد میشود که پس از پخش هر قسمت از هر سریال و در هرکدام از شبکههای سیما، مطابق با شرایط همان مخاطبان مورد نظر، یک میزگرد تشکیل شود تا همان قشر خاص مخاطب با صاحبنظران فرهنگی-دینی درباره آثار و عوارض پخش اینگونه سریالها بر فرهنگی عمومی جامعه بحث کنند و این سطح از آدمهای این سریالها را با قشرهای مؤمن، متعهد، فرهیخته و موفق موجود در همین جامعه مقایسه کنند و در این میزگردها، جوانان دانشجو، معلمان، اساتید (حوزه و دانشگاه)، برخی از خانوادههای «هم تیپ» و برخی عوامل اصلی تهیه و تولید سریال – ازجمله مدیران گروهها و شبکههای سیما – میتوانند شرکت کنند و در ارتباط مستقیم با بینندگان همان سریال، به پرسش و پاسخ و ارائه دیدگاههای اصلاحی بپردازند.
این کار نتایج ارزشمندی خواهد داشت، ازجمله:
* مشارکت جمعی در ارتقاء سطح فهم مخاطبان نسبت به اهداف برنامههای تولیدی – به ویژه سریالهای اجتماعی و تفریحی سیما؛
* ایجاد هشیاری و بصیرتافزایی در مخاطبان و دعوت همگان به تماشای فعال و غیرمنفعل فیلمها و سریال ها.
* ایجاد مصونیت در قشرهای آسیبپذیر و کم کردن عوارض منفی این تولیدات بر مخاطبان خاص و عام که مورد نظر نیستند؛
* انتقال انتظارات مخاطبان و صاحبنظران به مدیران سیما و برنامهسازان که حتماً موجب رشد و تعالی عملکرد صدا و سیما در راستای روند تکاملی انقلاب اسلامی خواهد شد.
البته ممکن است گفته شود که یک سریال را باید در پایان آن به قضاوت نشست و نمیتوان با دیدن یک یا چند قسمت آن، به جمعبندی و داوری نهایی پرداخت ضمن اینکه نقد یک سریال در حال پخش باعث تضعیف روحیه تولیدکنندگان و اثر منفی بر مخاطبان آن خواهد داشت.
این سخن دو پاسخ دارد:
الف: جمعبندی نهایی یک سریال حتماً باید درپایان پخش تمام قسمتها انجام گیرد، اما به هر حال هر قسمت آن به عنوان یک برنامه تلویزیونی – جدای از قسمتهای بعدی – هم وقت سیمای جمهوری اسلامی، هم وقت مخاطبان جامعه اسلامی و هم بخشی از بیتالمال عمومی را صرف خود کرده، پس باید پاسخگو و توجیه کننده باشد.
ب: اگر فرض کنیم که یک سریال همزمان با پخش قسمتهای نخستین، در حال تولید و آمادهسازی قسمتهای بعدی است، نقد و نظر مخاطبان و اندیشمندان دلسوز جامعه حتماً اثر مثبت و سازنده بر تولید قسمتهای بعدی آن خواهد داشت.
اگر هم تمام سریال در آغاز پخش قسمت اول بطور کامل تهیه و تولید شده باشد، چه دغدغهای منفی برای سازندگان ایجاد خواهد کرد؟
در هر دو حالت مخاطبانی که فعالانه و منتقدانه یک سریال را دنبال میکنند، در تماشای آن تا آخرین قسمت با نشاط و آمادگی ذهنی مضاعف سریال را پیگیری خواهند کرد.
این میزگرد را می توان در میان یک خانواده مسلمان ایرانی در هرجایی از کشور که هنوز چند نسل در کنار هم زندگی می کنند و بعضاً با خویشاوندان و دوستان نزدیک خود جمعاً به تماشای یک سریال تلویزیونی می نشینند، برگزار کرد و دیدگاههای متفاوت آنها را بازتاب داده و به کمک کارشناسان حاضر در استودیو، بررسی و نقد عالمانه کرد.
توفیق همگان و پیروزی امت واحده اسلامی برکفر و استکبار جهانی را از درگاه احدیت در سال نو تحت زعامت امام خامنهای تا ظهور حضرت حجت(عج) خواستارم.
محمد علی رامین
خاطره رفتار رسانه ای شما هنوز گرم است.
2-محمد علی جان ، آقایی کن همون رفتار مطبوعاتی کافیه اینقدر از آقا دم نزن با امام گفتن ایشون خدمت نمیکنین ازین افراط و تفریط ها زیاد دیدیم هم در دوره امام هم الان.
3- یه وقتی بزار سفری برو زیارتی سیاحتی یه کم بشین ببین چرا ؟ چرا همش وقتی بی پست و مسئولیت هستیم حرف میزنیم اما همین که پستی گرفتیم . حیف.
4- آقا سید روح الله گفت : خودتان را اصلاح کنید مملکت اصلاح می شود پس ...