صراط: محمد رضا کائینی روزنامه نگار و تاریخ پژوه در صحفه اجتماعی خود نوشت: در هرج و مرج رسانه ای، در دوران ما و از آن مهم تر ولعی که عده ای برای«حرف» برای «حرف» دارند، موجب شده که برخی سخنان از موضعی گفته شود که گاه شنونده آگاه گمان می برد که گویندگان به ناگاه از سف آسمان به زمین هبوط فرموده و طبعا « پشینه» و«پسینه» وقایع تاریخی را به طاق نسیان احاله کرده اند.
از جمله این موارد، موضوع «حصر» یا «محدودیت های رسانه ای»برای کسانی است که از آغاز پیروزی انقلاب تاکنون،دربرابر نظام از دنده چپ برخاسته اند!
بر راویان اخبار و ناقلان آثار و شاید طوطیان شکر شکن پوشیده نیست -وامیدواریم بر مدعیان علاقه به حضرت امام و دوران طلایی ایشان نیز پوشیده نباشد -که پایه حصر منتقدان از همان دوران طلایی و قطعا با علم و اطلاع حضرت امام نهاده شد. کسانی که مشمول این مجازات شدند عبارتند از:
1-آیت الله سید کاظم شریعتمداری که تاپایان عمر درحصر به سر برد و در همان شرایط درگذشت!
2-آیت الله حاج آقا حسن قمی که نه حزب داشت و نه اردوکشی خیابانی کرده و نه از شیوخ عرب پول گرفته بود. او تنها به صدور چند اعلامیه اعتراضی مبادرت کرده بود،با این حال سال ها درحصر خانه گی گرفتار و حتی از دادن یک سلام از پشت بام منزل خود به حرم رضوی(ع) هم ممنوع بود. ممنوعیت حصر وی در دوران رهبری آیت الله خامنه ای برداشته شد.
3- آیت الله سد صادق روحانی تنها به جرم بی اعتقادی به لیاقت و کفایت آقای منتظری، سال ها متحمل حصر گردید! ایشان تا هم اینک نیز، ذره ای به عدالت و سلامت اعتقادی آقای منتظری اعتقاد ندارد و بر این باور است آنچه او درسال 64 درباره آقای منتظری گفته در برابر آنچه امام خمینی درباره نامبرده در سالهای بعد فرموده اند،هیچ بوده است! ممنوعیت حصر وی نیز، در دوران رهبری آیت الله خامنه ای بر داشته شد.
این داستان درمورد بسیاری دیگر از علما و نیز فعالان سیاسی آن دوره،د ر سطحی ضعیف تر نیز اتفاق افتاد که بیان جزئیات آن مهتاب شبی خواهد و آسوده خیالی!
الغرض! درتمام آن سالها،«کیهان ِ»آقای سید محمد خاتمی و وزارت ارشاد تحت مدیریت وی،نه تنها به این رفتارها اعتراضی نداشت و نه تنها تمامی اعلامیه ها و کتاب های ایشان را سانسور می کرد، بلکه در موارد متعدد یک دوجین ناسزا هم نثار آقایان می فرمود!
اینک سال ها از آن ماجراها گذشته و آقای خاتمی خود، هم در اردو کشی 25 خرداد شرکت داشته، هم از حضرت امیر عبدالله ! مبالغ درشت دریافت داشته و هم وظیفه اظهار لحیه به نیابت از سوی محصورین و غیر محصورین را به تمامه، به انجام رسانده و هم در هر فرصت مقتضی و البته از سر مهر، دستی بر سر و روی زیبارویان می کشد! هم او که سال ها در کیهان سخنان بسیاری از کسانی که نیم از هزارِ فضایل کنونی او را ندارند، سانسور کرده است،سانسور خود را بر نمی تابد و ابواب جمعی خویش را در اعتراض به طرح ده نفر از نمایندگان مبنی بر ممنوعیت سخن وسفر خود فعال ساخته است.
حقیر نمی داند که مثل «مرگ خوب است ،اما برای همسایه» از چه دوره ای به دایره تمثیلات وارد گشته، اما نیک می داند که مبدع آن احتمالا به داستان هایی از قبیل «حصر»، «ممنوعیت سخن و سفر» برخورده و ناگاه ذوق و اندیشه وی، فورانی درخور نشان داده و «عبرتی » و «علامتی» را برای آیندگان به ودیعت نهاده است. شاید او در خشت خام و برای آینده ، منش و کارنامه «خاتمی هایی» را دیده که این به اصطلاح فعالان رسانه ایِ امروز درآئینه شهود نمی کنند. فاعتبروا یا اولی الابصار!
از جمله این موارد، موضوع «حصر» یا «محدودیت های رسانه ای»برای کسانی است که از آغاز پیروزی انقلاب تاکنون،دربرابر نظام از دنده چپ برخاسته اند!
بر راویان اخبار و ناقلان آثار و شاید طوطیان شکر شکن پوشیده نیست -وامیدواریم بر مدعیان علاقه به حضرت امام و دوران طلایی ایشان نیز پوشیده نباشد -که پایه حصر منتقدان از همان دوران طلایی و قطعا با علم و اطلاع حضرت امام نهاده شد. کسانی که مشمول این مجازات شدند عبارتند از:
1-آیت الله سید کاظم شریعتمداری که تاپایان عمر درحصر به سر برد و در همان شرایط درگذشت!
2-آیت الله حاج آقا حسن قمی که نه حزب داشت و نه اردوکشی خیابانی کرده و نه از شیوخ عرب پول گرفته بود. او تنها به صدور چند اعلامیه اعتراضی مبادرت کرده بود،با این حال سال ها درحصر خانه گی گرفتار و حتی از دادن یک سلام از پشت بام منزل خود به حرم رضوی(ع) هم ممنوع بود. ممنوعیت حصر وی در دوران رهبری آیت الله خامنه ای برداشته شد.
3- آیت الله سد صادق روحانی تنها به جرم بی اعتقادی به لیاقت و کفایت آقای منتظری، سال ها متحمل حصر گردید! ایشان تا هم اینک نیز، ذره ای به عدالت و سلامت اعتقادی آقای منتظری اعتقاد ندارد و بر این باور است آنچه او درسال 64 درباره آقای منتظری گفته در برابر آنچه امام خمینی درباره نامبرده در سالهای بعد فرموده اند،هیچ بوده است! ممنوعیت حصر وی نیز، در دوران رهبری آیت الله خامنه ای بر داشته شد.
این داستان درمورد بسیاری دیگر از علما و نیز فعالان سیاسی آن دوره،د ر سطحی ضعیف تر نیز اتفاق افتاد که بیان جزئیات آن مهتاب شبی خواهد و آسوده خیالی!
الغرض! درتمام آن سالها،«کیهان ِ»آقای سید محمد خاتمی و وزارت ارشاد تحت مدیریت وی،نه تنها به این رفتارها اعتراضی نداشت و نه تنها تمامی اعلامیه ها و کتاب های ایشان را سانسور می کرد، بلکه در موارد متعدد یک دوجین ناسزا هم نثار آقایان می فرمود!
اینک سال ها از آن ماجراها گذشته و آقای خاتمی خود، هم در اردو کشی 25 خرداد شرکت داشته، هم از حضرت امیر عبدالله ! مبالغ درشت دریافت داشته و هم وظیفه اظهار لحیه به نیابت از سوی محصورین و غیر محصورین را به تمامه، به انجام رسانده و هم در هر فرصت مقتضی و البته از سر مهر، دستی بر سر و روی زیبارویان می کشد! هم او که سال ها در کیهان سخنان بسیاری از کسانی که نیم از هزارِ فضایل کنونی او را ندارند، سانسور کرده است،سانسور خود را بر نمی تابد و ابواب جمعی خویش را در اعتراض به طرح ده نفر از نمایندگان مبنی بر ممنوعیت سخن وسفر خود فعال ساخته است.
حقیر نمی داند که مثل «مرگ خوب است ،اما برای همسایه» از چه دوره ای به دایره تمثیلات وارد گشته، اما نیک می داند که مبدع آن احتمالا به داستان هایی از قبیل «حصر»، «ممنوعیت سخن و سفر» برخورده و ناگاه ذوق و اندیشه وی، فورانی درخور نشان داده و «عبرتی » و «علامتی» را برای آیندگان به ودیعت نهاده است. شاید او در خشت خام و برای آینده ، منش و کارنامه «خاتمی هایی» را دیده که این به اصطلاح فعالان رسانه ایِ امروز درآئینه شهود نمی کنند. فاعتبروا یا اولی الابصار!