صراط: حمید داودآبادی؛ نویسنده و پِوهشگر تاریخ انقلاب اسلامی
و دفاع مقدس در صفحه اجتماعی خود دو خاطره و به واسطه شخصی دیگر از حضرت
امام خمینی(ره) منتشر نموده که مطالعه آن خالی از لطف نیست:
آن روز، ایشان دو سه خاطره عجیب ولی مهم از حضرت امام خمینی (ره) تعریف کرد که برای من یکی خیلی جذاب و موثر آمد. البته بنابر خصوصیت اخلاقی ام در کسب تایید از دیگران برای هر موضوع مهم، سندیت خاطرات ایشان کاملا برای بنده مسجل شد.
قصد دارم به مرور خاطرات ایشان را منتشر کنم. البته به دلایل مختلف از جمله اینکه شاید راضی نباشد، از ذکر نامش خودداری می کنم ولی اهل فن، به خوبی تشخیص خواهند داد که راوی خاطرات کیست!
خاطره اول:
حکم ترور فرح پهلوی از سوی امام خمینی
چند ماهی پس از مرگ محمدرضا پهلوی در مرداد 1359 و دفن او در مسجد رفاعی قاهره می گذشت. روزی خدمت حضرت امام خمینی رسیدم و به ایشان عرض کردم:
"برخی روزها "فرح دیبا" (همسر محمدرضا پهلوی، شاه مخلوع ایران) به همراه دو نوه خود، به سر قبر شاه در مسجد رفاعی قاهره می رود. در این وضعیت، فقط دو پلیس مصری به عنوان محافظ همراه آنها هستند. گروه های جهادی مصر که حامی انقلاب اسلامی ایران هستند، طرحی دارند برای کشتن فرح پهلوی. قرار است هنگامی که فرح دم مسجد از ماشین پیاده می شود، آنها با موتور به ماشین نزدیک شوند و با پرتاب چند نارنجک، او را بکشند."
امام تاملی کرد و در جواب من گفت:
"اگر بر شما ثابت شده که این زن، فاسد و فاسق است و حکمش اعدام است، او را بکشید! ولی گناه آن دو بچه و دو پلیس چیست که امکان دارد کشته شوند؟!"
جالب این جاست که امام، اصلا به این که فرد موردنظر فرح پهلوی و زن شاه است، هیچ اشاره ای نکرد و حکمی قضایی را متذکر شد که اثبات فسق و فساد آن شخص، نیاز به شاهد و دادگاه و ... داشت.
خاطره دوم:
*نظر امام خمینی درباره ترور بنی صدر
سیدابوالحسن بنی صدر، اولین رئیس جمهوری اسلامی ایران بود. مرداد 1360 پس از ایجاد موج ترور و انفجارهای عظیم منافقین که بمب گذاری دفتر حزب جمهوری اسلامی و شهادت 72 مسئول مملکتی از جمله آیت الله بهشتی و در ادامه انفجار و شهادت رجایی و باهنر رئیس جمهوری و نخست وزیر منتخب ملت ایران از آن دست بود، به منافقین پیوست.
بنی صدر که حیات و نجات خود را مدیون مسوعد رجوی رهبر منافقین می دید، درحالی که سبیل های معروف خود را زده و آرایش کرده بود، با لباس زنانه سوار هواپیمای شاهین به خلبانی "بهزاد معزی" (خلبان ویژه شاه) شد و همراه مسعود رجوی از ایران به فرانسه گریخت.
در آن جا بود که مسعود رجوی 33 ساله، با دختر 15 ساله بنی صدر - فیروزه – که 15 سال بیشتر نداشت، ازدواج تاکتیکی کرد و پس از مدتی او را طلاق داد و با دیگری ازدواج کرد.
بعدها بنی صدر از این کار رجوی، به عنوان خیانت کثیف و فریب دختربچه خود توسط رجوی یاد کرد.
بنی صدر که روزی رئیس جمهور، رئیس شورای انقلاب و فرمانده کل قوا بود و حالا همه چیز خود را باخته و از دست رفته می دید، بجای آن که مشکل را از خود و رجوی بداند، در نشریه "انقلاب اسلامی" به اهانت علیه امام می پرداخت.
راوی خاطره حکم ترور فرح پهلوی، درباره اخذ مجوز از حضرت امام خمینی برای ترور ابوالحسن بنی صدر، تعریف کرد:
در ادامه به امام گفتم که می خواهیم از شما مجوز و حکمی بگیریم برای زدن بنی صدر.
امام با تعجب علت این کار را پرسیدند که در جواب ایشان گفتم:
- بنی صدر در نشریه خود، به شما اهانت های بدی می کند.
امام خندید و با تعجب گفت:
"مگه هر کس به من فحش داد، باید او را کُشت؟"
که گفتم:
- امام، بنی صدر علیه ولایت فقیه هم مطالب تندی می زند.
که امام فرمودند:
"فحش دادن به من و یا اهانت به ولایت فقیه به هیچ وجه دلیل بر کشتن کسی نمی شود."
×××
چند
سال پیش منزل یکی از روحانیونی بودیم که جدای از مسئولیت ها مختلف در
اولین سال های پیروزی انقلاب اسلامی، ید طولایی در تحقیق و پژوهش تاریخی
دارد.آن روز، ایشان دو سه خاطره عجیب ولی مهم از حضرت امام خمینی (ره) تعریف کرد که برای من یکی خیلی جذاب و موثر آمد. البته بنابر خصوصیت اخلاقی ام در کسب تایید از دیگران برای هر موضوع مهم، سندیت خاطرات ایشان کاملا برای بنده مسجل شد.
قصد دارم به مرور خاطرات ایشان را منتشر کنم. البته به دلایل مختلف از جمله اینکه شاید راضی نباشد، از ذکر نامش خودداری می کنم ولی اهل فن، به خوبی تشخیص خواهند داد که راوی خاطرات کیست!
خاطره اول:
حکم ترور فرح پهلوی از سوی امام خمینی
چند ماهی پس از مرگ محمدرضا پهلوی در مرداد 1359 و دفن او در مسجد رفاعی قاهره می گذشت. روزی خدمت حضرت امام خمینی رسیدم و به ایشان عرض کردم:
"برخی روزها "فرح دیبا" (همسر محمدرضا پهلوی، شاه مخلوع ایران) به همراه دو نوه خود، به سر قبر شاه در مسجد رفاعی قاهره می رود. در این وضعیت، فقط دو پلیس مصری به عنوان محافظ همراه آنها هستند. گروه های جهادی مصر که حامی انقلاب اسلامی ایران هستند، طرحی دارند برای کشتن فرح پهلوی. قرار است هنگامی که فرح دم مسجد از ماشین پیاده می شود، آنها با موتور به ماشین نزدیک شوند و با پرتاب چند نارنجک، او را بکشند."
امام تاملی کرد و در جواب من گفت:
"اگر بر شما ثابت شده که این زن، فاسد و فاسق است و حکمش اعدام است، او را بکشید! ولی گناه آن دو بچه و دو پلیس چیست که امکان دارد کشته شوند؟!"
جالب این جاست که امام، اصلا به این که فرد موردنظر فرح پهلوی و زن شاه است، هیچ اشاره ای نکرد و حکمی قضایی را متذکر شد که اثبات فسق و فساد آن شخص، نیاز به شاهد و دادگاه و ... داشت.
خاطره دوم:
*نظر امام خمینی درباره ترور بنی صدر
سیدابوالحسن بنی صدر، اولین رئیس جمهوری اسلامی ایران بود. مرداد 1360 پس از ایجاد موج ترور و انفجارهای عظیم منافقین که بمب گذاری دفتر حزب جمهوری اسلامی و شهادت 72 مسئول مملکتی از جمله آیت الله بهشتی و در ادامه انفجار و شهادت رجایی و باهنر رئیس جمهوری و نخست وزیر منتخب ملت ایران از آن دست بود، به منافقین پیوست.
بنی صدر که حیات و نجات خود را مدیون مسوعد رجوی رهبر منافقین می دید، درحالی که سبیل های معروف خود را زده و آرایش کرده بود، با لباس زنانه سوار هواپیمای شاهین به خلبانی "بهزاد معزی" (خلبان ویژه شاه) شد و همراه مسعود رجوی از ایران به فرانسه گریخت.
در آن جا بود که مسعود رجوی 33 ساله، با دختر 15 ساله بنی صدر - فیروزه – که 15 سال بیشتر نداشت، ازدواج تاکتیکی کرد و پس از مدتی او را طلاق داد و با دیگری ازدواج کرد.
بعدها بنی صدر از این کار رجوی، به عنوان خیانت کثیف و فریب دختربچه خود توسط رجوی یاد کرد.
بنی صدر که روزی رئیس جمهور، رئیس شورای انقلاب و فرمانده کل قوا بود و حالا همه چیز خود را باخته و از دست رفته می دید، بجای آن که مشکل را از خود و رجوی بداند، در نشریه "انقلاب اسلامی" به اهانت علیه امام می پرداخت.
در ادامه به امام گفتم که می خواهیم از شما مجوز و حکمی بگیریم برای زدن بنی صدر.
امام با تعجب علت این کار را پرسیدند که در جواب ایشان گفتم:
- بنی صدر در نشریه خود، به شما اهانت های بدی می کند.
امام خندید و با تعجب گفت:
"مگه هر کس به من فحش داد، باید او را کُشت؟"
که گفتم:
- امام، بنی صدر علیه ولایت فقیه هم مطالب تندی می زند.
که امام فرمودند:
"فحش دادن به من و یا اهانت به ولایت فقیه به هیچ وجه دلیل بر کشتن کسی نمی شود."