صراط: «علیرضا بذرافشان» درباره دلایلی که باعث شد مجموعه «هفت سنگ» برای پخش در ماه مبارک رمضان مناسب تشخیص داده شود، گفت: اگر مضمون محور بخواهیم به سریال نگاه کنیم، مناسب است. به هر حال هدف ما از پخش یک سریال ماه رمضانی چیست؟ اگر هدف پرداختن به مضامین اخلاقی نظیر خانواده و مضامین متعالی باشد، می تواند اثری مناسب برای ماه رمضان باشد. اگر ماه رمضان را ماه تزکیه نفس بدانیم، مضامینی که شامل این موارد بشوند، برای ماه رمضان مناسب هستند و هفت سنگ نیز مناسب است.
وی ادامه داد: ضمن اینکه من پیش از این چند کار مناسبتی برای ماه رمضان ساختهام. الان ممکن است این نقد را داشته باشیم که چرا کاری که ویژه ماه رمضان ساخته نشده، مناسب ماه رمضان تشخیص داده شده است؟ می توان این طور هم گفت که چرا کارهای طنز مناسب ماه رمضان هستند؟ جز اینکه شیرین و با نمک هستند و علاوه بر ماه رمضان در همه شب ها آدم ها باید مفرح باشند. یا کارهایی که سال گذشته از تلویزیون پخش شدند تناسبشان با ماه رمضان چیست؟به نظرم نمی توان تناسبشان را این طور تعریف کرد که اگر از روز اول تصمیم گرفتیم کار برای ماه رمضان بنویسیم، این کار ماه رمضانی محسوب می شود. چون رمضان مثل دهه فجر نیست. دهه فجر مناسبتش معلوم است. انقلاب اسلامی. حال سریالی که میسازی باید متناسب با این روزها باشد.
کارگردان سریال نابرده رنج اظهارداشت: باید اتفاقی باشد که منجر به انقلاب شود. اما رمضان این طور نیست. نمی توانیم بگوییم مضمون رمضان و سریالی بسازیم که مثلا همه در آن روزه باشند تا کار مناسبتی باشد.به نظرم تناسبش با ماه رمضان این است که اگر بخواهیم در این شب ها در راستای تزکیه نفس، روح و روان جلو برویم، کار رمضانی است.
وی درباره انتخاب بازیگران به ویژه مهدی سلطانی در نقشی غیرمتعارف عنوان داشت: اتفاق یک موضوع دو نفره است. یعنی هم آقای سلطانی ما را انتخاب کرد و هم ما. چیزی که به من مربوط می شود، من این اخلاق را دارم که بازیگری که تواناست از نظر من باید قالب را بشکند و می تواند هزار مدل بازی کند و ما بر اساس توانایی آقای سلطانی احساس کردیم ایشان بهترین گزینه است. این که یک بازیگر سالهای زیادی طنز بازی نکرده است، به این معنی نیست که یک کارگردان باید از انتخاب او پرهیز کند یا برعکس کارگردان از انتخاب یک بازیگر طنز برای ایفای نقش های جدی پرهیز کند. این موضع کاملا اشتباه است و باید بر اساس توانایی این اتفاق بیفتد و ما در کارهای قبلی نیز بازیگرانی داشتیم که آمدند و خرق عادت کردند و نقش های دیگری ایفا کردند که جواب داد. من اصلا این را متوجه نمی شوم که می گویند این نقش مال این بازیگر است و آن نقش مال بازیگر دیگری.
وی درباره توجهاش به اظهارنظرهای مختلفی که درباره سریال «هفت سنگ» ارائه شده نیز گفت: مگر منتقدان وقتی نقد مینویسند به اینکه من به چه بازخوردی از نقش دارم فکر می کنند؟ ما کارخودمان را باید انجام بدهیم و آنها هم کارشان را انجام بدهند. هرکسی باید کار خودش را به درستی انجام بدهد.
وی تصریح کرد: همان طور که کارگردان خوب و بد داریم، منتقد خوب و بد هم داریم. منتقدان باید کار خودشان را انجام بدهند و ما هم آنها را می خوانیم و اگر نقدی به مطلبی اشاره کرده باشد که ما کوتاهی کرده باشیم حتما در کار بعدی خود مورد استفاده قرار میدهیم.
وی همچنین درباره اینکه شما بر اساس بازیگر متنها را نوشتید یا فیلمنامه مستقل نوشته شد؟ توضیح داد: مشکلی که من و گروه نویسنده ای که در این سریال با آنها کار کردیم، این است که حتی بر اساس هم نمی توانیم فیلمنامه بنویسیم. اینکه این نقش را برای فلان بازیگر بنویسیم. اصلا چنین چیزی در قاموسمان نداریم. شاید اگر بر اساس هم بنویسیم، خیلی خوب بشود کما اینکه فیلم های درخشانی هم در سینمای ایران داریم که بر اساس نوشته شده باشد. ما نه بلدیم و نه دوست داریم. سلیقه مان این است.
وی درباره استفاده دوباره از زوج بهنام تشکر و فرناز رهنما نیز اظهارداشت: ما به توانایی بازیگران در اجرای نقش ها فکر می کنیم و حجت بر ما تمام است. ما قبلا هم این مشکل را داشتیم. در کار قبلی هم همین سوال را از ما پرسیدند و ما گفتیم که اصلا فکر نکرده این که فلان زوج قبلا جواب داده یا جواب نداده است. مجموعه بازتاب ها ما را به این انتخاب رساند و الان هم بابت آن راضی هستیم. همیشه هم یکسری منتقد خوشحال و یکسری ناراحت هستند.
وی درباره تناقض بین اسم هفت سنگ که برگرفته از نام یک بازی قدیمی است و فضای مدرن سریال نیز عنوان داشت: این یک بحث مفصل است که باید به آن پرداخت. یک چیزهایی در جامعه ما فراموش شده است. چیزهای خوبی که پیش از این بوده و الان فراموش شده و نیست. قدیمی بودن خوب نیست اما همیشه قدیم تر نسبت به حال چیزهای خوبی وجود دارد که ممکن است فراموش شود. الان در وضعیت فعلی که بشر وجود دارد و جامعه ای مثل جامعه ایران که نه به طور کامل مدرن شده و نه به طور کامل سنتی است و ممکن است کمی گیج و حیران باشد، زمان مهمی است که چیزهای خوب قدیمی را دوباره بازآفرینی کنیم. دوباره یادآوری کنیم. به خصوص در حوزه فرهنگ. مثلا روابط ادمها در خانواده قدیمی موارد بد زیاد داشت ولی یک عالمه اتفاقات خوب در آن خانواده ها می افتاد که می تواند رویای ما باشد. این موارد باید دوباره یادآوری میشد. هفت سنگ اسمش از اینجا انتخاب شد.
وی افزود: یعنی بازگشت شوخ و شنگ و بازی گونه به گذشته ای که فراموش شده و یادآوری بخشی از گذشته که فراموش شده است. حالا ما این ماجرا چگونه تشریح کردیم؟ در خانواده و روابطی که انگار مریخی هستند. یعنی آرمانی نگاه کردن به ما به خانواده که وجوهی بود که من و خانم خسرو آبادی از سریالهای همسران و خانه سبز گرفتیم. یعنی شما آنجا هم آدمها را حیلی به خودت نزدیک نمی دیدی از زاویه و نوع روابطشان. این همان چیزی است که ما سعی کردیم در هفت سنگ به آن برسیم. ما میخواستیم هفت سنگ یک پله دورتر باشد از مخاطب که بخواهد به سمتش برود. اگر مخاطب اثر را جایی بالاتر از خودش نبیند، به سمتش نمی رود. اگر سریالی هم اندازه اش باشد، اصلا نمی تواند به سمتش برود حال اگر سریال پر از حرفهای خوب باشد.
وی ادامه داد: اگر یادتان باشد، خانه سبز هم همین ویژگی را داشت. اما الان فرهنگ خانواده سبز در جامعه شهری ما الی ماشالله دیده می شود. یعنی توانستند آنچه هدف بود را جا بیاندازند حال 5 یا 10 سال هم طول بکشد. الان روابط خوب مردم شبیه چیزی است که در همسران بود. به آن شکل با هم حرف میزنند و ارتباط برقرار می کنند اما در زمان پخش کمی با ما غریبه بود. الان محسن پدیده یا لیلا و روزبه کمی در وضعیتی جلوتر از مخاطب قرار دارند که مخاطب به زودی به آنها می رسد.مدیریت بخش فیلمنامه بر عهده خانم خسروآبادی بود و این کلیت ماجرا که ما چطور به این فکر رسیدیم، 2 انگیزه داشتیم. یکی همین خانواده بود که احساس می کردیم همین فرم و قالبی که آن را پیدا کرده ایم، به درد محتوا و مضمونی که میخواهیم بگوییم میخورد و ما می توانیم این محتوا را برداریم و روی قالب سوار کنیم. بعد هم به قصه های تولیدی و قصه های اقتباسی رسیدیم و حدود 10 الی 20 درصد سریال مربوط به داستانهایی است که ما آنها را بازآفرینی کرده ایم و همه این حواشی ها و ماجراها از همان 20 درصد آغاز شده و گویا برخی نمی خواهند دیگر آن 80 درصد باقیمانده را ببینند.
وی با بیان اینکه یک بحث خانواده بود که ما این روزها با بحران های بسیاری در این حوزه نه تنها در ایران بلکه در دنیا مواجه هستیم، عنوان داشت: بحث خانواده های طلاق و آیا طلاق پایان زندگی است یا خیر. یکی دیگر اختلاف نسل ها بود. ما در این قالب 3 نسل را کنار هم گذاشته ایم که یکی سنتی و دیگری سنتی و ایرانی تر هستند و یک خانواده هم داریم که مدرن تر هستند. بحث دیگر موضوع طنز ماجرا بود که ما معتقد بودیم این طنز دو بال دارد. البته این کار کمدی به معنای متعارفش نیست و بیشتر یک کار شیرین است. یک بالش وقتی است که شما بر اساس خصلت های منفی آدم ها موقعیت ایجاد می کنید و مردم می خندند و عبرت می گیرند که یک طنز رایج در ایران است که سازندگان قهاری هم در ایران دارد.
وی توضیح داد: نمونه درخشان آن هم پاچه خواری بود که در سریال پاورچین می کردند. کار بسیار پست و رذیلانه ای است که کسی پاچه خواری رئیسش را بکند و ما به شدت می خندیدیم و به نظر می آمد که چقدر خوب این کار را می کند. این یک نوع تعالی است که از رفتارهای منفی انسان بیرون می آید. ولی طنزی که بر اساس رفتار ادم های خوب شکل می گیرد، خیلی کم است. مانند همان طنزی که ما در همسران می بینیم. طنزی که همه با هم خوب باشند و برادری سر برادر دیگرش کلاه نگذارد. این باید ساخته شود ولی باید نوع مثبت آن هم ساخته شود که خانواده قرار نیست در آن سر هم را کلاه بگذارند. این طنزی است که ما آن را دوست داشتیم و دو بال برای پرواز داشت. ما یک واژه داشتیم که هفت سنگی هست یا نه؟ بود. این واژه برای ما خیلی مقدس بود. یعنی همان آرمانی که مد نظر ما بود. دیالوگ ها همه در چارچوب مضامین اخلاقی هفت سنگ باید نوشته می شد. این موضوع هم نگارش و هم فیلمنامه را بسیار سخت می کند.
بذرافشان درباره حواشی پیش آمده برای سریال هفت سنگ و ماجرای اقتباس نیز به فارس گفت: این فضاسازیها طبیعی است. چون یکسری دوست دارند برخی موضوعات را داغ کنند و بالاخره برد خبری هم اتفاق افتاده است.یکسری ها هم اعتقاد داشتند که واقعا خلافی اتفاق افتاده است و معترض بودند و آنها هم حق داشتند اما در حال حاضر که بیشتر سریال سپری شده، برای خیلی ها روشن شده که اگر به مقایسه تطبیقی بپردازیم، الان 70 الی 80 درصد کار تألیفی است و 10 الی 15 درصد آن اقتباس به معنی است که همه می گویند. یعنی یک اثری را موتور محرکه اش را برداری و قصه خودت را رویش سوار کنی. درصد کمی هم بازآفرینی است. حالا هرکسی هرجور دلش بخواهد می تواند فکر کند. هم سابقه ما روشن است و هم آنها حق دارند هرطور که دوست دارند فکر کنند. از اینجا به بعد اگر کسی قانع شد، شده وگرنه دیگر گفت و گو فایده ای ندارد. برخی از منتقدان حتی کار را به فحاشی کشیدند.
وی در پاسخ به این سوال که چرا بحث اقتباس در تیتراژ کار ذکر نشد و یا شما مستقیم به مخاطبتان اعلام نکردید که این سریال اقتباسی است؟ شاید اگر اعلام میشد، این بازخوردها هم کمتر بود، تصریح کرد: ما اگر اعلام هم میکردیم، عواقب دیگری گریبان ما می شد. اگر این موضوع الان مساله شده، من اشتباه کردم. یعنی دیگر ما دزد نیستیم؟ کپی کار نیستیم؟ من به اشتباهم پی برده ام! به خاطر این سریال توهین زیادی به ما شد. به ما می گفتند شما برای چه گروه نویسندگان داشته اید؟ شما فقط زیرنویس سریال را می نوشتید برایتان کافی بود. درصورتی که جسارت بسیار زیادی می خواد که شما به سراغ یک کار معروف بروید. باید توانایی داشته باشید و مدعی چیزی باشید. ما هم در این زمینه ادعا داشته ایم. این عادت شده که می خواهند مچ گیری کنند.
وی گفت: این حرف ها برای افرادی که این کاره هستند، بسیار دور و خنده دار است. این سریال دکوپاژ فوق العاده مهمی دارد. دوربین روی دست هایی در پن هایی سخت که برای مخاطب ایرانی آزار دهنده است چون زیاد ندیده است. ما یک دکوپاژ لاین تیکت نرم کلاسیک داریم و مدام با بازیگران در رفت و آمد هستیم و فضای ما کاملا ایرانی است. آنها نیازشان چیز دیگری است. اصلا سابقه من کاملا مشخص است. چرا باید این کار را بکنم؟
وی درباره ضرورت اقتباس صورت گرفته نیز عنوان داشت: بخش هایی از قصه اقتباس شده است. بیس قصه گو مورد استفاده قرار گرفته است. گاهی اوقات یک هواپیمای بدون سرنشین از مرزهای جغرافیایی کشور وارد می شود، شما یا میتوانی از این هواپیما که جمع آوری اطلاعات می کند بترسید، یا مخفی شوید، هیاهو درست کنید و یا می توانید عقلای قوم را جمع کنید و بگویید این هواپیما را به زمین بنشانید و درکش کنید و خودتان یکی بسازید و در این وضعیت است که می توانید به این فضای تهاجمی پاسخ بدهید. حالا از مرزهای فرهنگی ما هم مدام محصولات فرهنگی وارد می شود. شما میتوانید بترسید و ممنوعیت درست کنید، می توانید آن محصول را آنالیزه کرده و نسخه ای از آن به نفع خودتان بسازید. این امر اصلا مذموم و ناشایست نیست و در عرصه فرهنگ اولین جایی که اتفاق افتاده، امریکاست. آمریکا تمام محصولاتش را از کشورهای دیگر گرفته است. هند و چین هم همین کار را می کنند. ما تصورمان این بود که بعد از پخش هفت سنگ می آیند به ما می گویند که بگویید چطور می توان این کار را کرد که هیچ چیزی از فرهنگ بیگانه در آن نیست و کاملا ایرانی است. مسیر خود را بگویید.
کارگردان تله فیلم تنگنا درباره سفارشات مضمونی صداوسیما نیز گفت: به هیچ عنوان ما هیچ نکته ای از طرف صداوسیما نداشتیم. من 15 سال است با تلویزیون کار می کنم و آنها هیچ وقت نمی گویند که به چه چیزی در سریال بپردازید. یکسری سریال ها که کلا سفارشی ساخته می شوند و ممکن است که خیلی معدود بگویند به فلان مضمون هم توجه کنید. من تا به حال به این موارد برخورد نکرده ام.
وی با بیان اینکه ما هنوز دستمزدهایمان را کامل بابت سریال نگرفته ایم. من حداقل 50 درصد دستمزدم را نگرفته ام و دوستان هم خودشان می دانند، گفت: دوست دارم زودتر پخش سریال تمام شود. به قدری فشار روی این کار زیاد است که دوست دارم زودتر تمام شود. آن هم بهترین سریالی که تا به حال ساخته ایم. دوست دارم زمان کمتری روی آنتن باشد.