صراط: یکی از شبهات روزگار مشروطه فتوا به کافر بودن سید حسن تقی زاده توسط آخوند خراسانی و شیخ عبدالله مازندرانی است که تقی زاده را فاسد و مفسد خوانده اند.
عدهای در ایران گمان بردند فاسد و مفسد دانستن تقی زاده یعنی کافر بودن او. اما آخوند خراسانی میفرمود تقی زاده کافر نیست. فسق سیاسی دارد و باید طرد شود.
سید حسن اردوبادی مشهور به تقی زاده از فاسدترین عناصر راه یافته به مجلس بود و هر چه خرابی در مشروطه اول و دوم پدید آمد همه زیر سر او بود.
علما تا جایی که توانستند او را نصیحت کردند ولی وقتی که او را بر فساد کاریهایش مصر دیدند حکم به اخراج او از مملکت دادند. این بحث ماهها ادامه داشت که آیا فاسد و مفسد بودن تقی زاده به معنی کافر بودن اوست؟
علما این مطلب را بارها نفیکردند. مثلا در 5 شوال 1328 ق آخوند خراسانی در جواب میرزا ابوالحسن انگجی مینویسد:«جناب مستطاب...آقای...انگجی...در خصوص حکمی که از این خادمان شرع انور درباره آقا سید حسن تقی زاده صادر شده بود...لازم است جناب مستطاب عالی به عموم علما و قاطبه مسلمین اعلام فرمایید حکم مزبور تکفیر نبوده...فقط حکم به عدم جواز مداخله در امور نوعیه مملکت و عدم لیاقت عضویت مجلس محترم ملی و لزوم خروجش بوده لا غیر. البته زاید بر مدلول حکم اثری مترتب نشود محمد کاظم الخراسانی» یا در جواب استفتای دیگری میفرماید: «نسبت حکم تکفیر مومیالیه، به احقر کذب است» (سیاست نامه خراسانی/چاپ2/ص270)حتی با توجه و معرفت به خباثت تقی زاده است که آخوند خراسانی جواب ادوارد براون را در یک مکاتبه، برای اجازه ورود تقی زاده به ایران، با نرمی رد میکند.
علاوه بر دفع این شبهه این را از این جنبه هم خواستم عرض کنم که فتوای منتسب به علمای نجف در قتل نوری بر فرض اینکه واقعا از جانب آنها صادر شده باشد باز دال بر لزوم قتل نوری نیست چرا که اولا نوری خود مجتهد است و ثانیا در حکم منتسب آمده که نوری مفسد است. وقتی کلام آنها درباره تقی زاده شدیدتر از کلام منتسب به آنها در رابطه با نوری است هیچ گاه کفر او و لزوم قتلش استخراج نخواهد شد.
عدهای در ایران گمان بردند فاسد و مفسد دانستن تقی زاده یعنی کافر بودن او. اما آخوند خراسانی میفرمود تقی زاده کافر نیست. فسق سیاسی دارد و باید طرد شود.
سید حسن اردوبادی مشهور به تقی زاده از فاسدترین عناصر راه یافته به مجلس بود و هر چه خرابی در مشروطه اول و دوم پدید آمد همه زیر سر او بود.
علما تا جایی که توانستند او را نصیحت کردند ولی وقتی که او را بر فساد کاریهایش مصر دیدند حکم به اخراج او از مملکت دادند. این بحث ماهها ادامه داشت که آیا فاسد و مفسد بودن تقی زاده به معنی کافر بودن اوست؟
علما این مطلب را بارها نفیکردند. مثلا در 5 شوال 1328 ق آخوند خراسانی در جواب میرزا ابوالحسن انگجی مینویسد:«جناب مستطاب...آقای...انگجی...در خصوص حکمی که از این خادمان شرع انور درباره آقا سید حسن تقی زاده صادر شده بود...لازم است جناب مستطاب عالی به عموم علما و قاطبه مسلمین اعلام فرمایید حکم مزبور تکفیر نبوده...فقط حکم به عدم جواز مداخله در امور نوعیه مملکت و عدم لیاقت عضویت مجلس محترم ملی و لزوم خروجش بوده لا غیر. البته زاید بر مدلول حکم اثری مترتب نشود محمد کاظم الخراسانی» یا در جواب استفتای دیگری میفرماید: «نسبت حکم تکفیر مومیالیه، به احقر کذب است» (سیاست نامه خراسانی/چاپ2/ص270)حتی با توجه و معرفت به خباثت تقی زاده است که آخوند خراسانی جواب ادوارد براون را در یک مکاتبه، برای اجازه ورود تقی زاده به ایران، با نرمی رد میکند.
علاوه بر دفع این شبهه این را از این جنبه هم خواستم عرض کنم که فتوای منتسب به علمای نجف در قتل نوری بر فرض اینکه واقعا از جانب آنها صادر شده باشد باز دال بر لزوم قتل نوری نیست چرا که اولا نوری خود مجتهد است و ثانیا در حکم منتسب آمده که نوری مفسد است. وقتی کلام آنها درباره تقی زاده شدیدتر از کلام منتسب به آنها در رابطه با نوری است هیچ گاه کفر او و لزوم قتلش استخراج نخواهد شد.