صراط: حجتالاسلام علی عارفی حدود دو ماه پیش به زیارت خانه خدا شرفیاب و به دلایل واهی توسط فردی وهابی در قبرستان بقیع دستگیر و پس از شکنجه و توهین زیاد مدتی در زندان آل سعود به سر میبرد.
حجتالاسلام عارفی چند روز پیش پس از دو ماه وارد کرمان شد و پیش از ظهر امروز در نشستی خبری با اشاره به سفرش به مکه معظمه در تشریح دستگیری و شکنجه خود اظهار داشت: در زمان بازگشت از مکه بعضی از خبرنگاران در فرودگاه تهران برای مصاحبه آمده بودند، اما من مصاحبه نکردم برای اینکه ضرورتی نمیدانستم و فکر کردم فضا عادی است و ما هم عادی عبور کنیم.
وی بیان کرد: اما وقتی که وارد سایتهای مختلف شدم و بیانات و مطالب متضاد و گاهی غیرواقعی را دیدم، تصمیم گرفتم کلیاتی از مسائلی اتفاق افتاده در آن جا را مردم از زبان خودم بشنوند و برای رفع ابهام در حقیقت این مصاحبه را انجام و تلاش ما این است که آن چه این واقعیت اتفاق افتاده را بیان کنیم.
عارفی گفت: در شب 15 شعبان در هتل بدر و المدینه طبق نظر شورای فرهنگی آن جا قرار شد، بنده سخنران مراسم میلاد باشم و کاروانهای مختلفی و جمعی از مسئولان در این مراسم شرکت داشتهاند، موضوع سخنرانی در این مراسم وجود حضرت بقیةالله (عج) از دیدگاه اهل سنت بود و با کمال احترامی که بنده معمولا به دانشمندان و بزرگان اهل سنت قائل هستم با چندین کتاب از برادران اهل سنت و استدلال به کتابها و روایت آنها به اثبات وجود امام زمان پرداختم.
اثبات وجود حضرت حجت بااستناد به روایات اهل سنت
مسئول نمایندگی ولی فقیه در دانشگاه علومپزشکی کرمان بیان کرد: این سخنرانی خیلی مورد توجه شرکت کنندگان واقع شد و صدای سخنرانی من را معاونت فرهنگی بعثه مقام معظم رهبری دارد، زیرا تمام مراسم و سخنرانی ضبط شد.
وی تصریح کرد: آن شب تمام شد و فردا صبح برای زیارت وداع رفتیم، نماز صبح را در مسجدالنبی اقامه کردیم و بعد از نماز صبح بینالحرمین برای زیارت وداع کاروان ما جمع شد و زیارت کوتاهی به عنوان زیارت وداع را خواندیم و من معطل میکردم تا بقیع خلوت شود به دلیل اینکه بقیع اول صبح شلوغ است و عصر همان روز عازم مکه بودیم.
عارفی افزود: زمانی که من وارد بقیع شدم دیدم فردی دارد یک روحانی را کتک میزند و به طرف درب بقیع میکشد و حقیقت مطلب این بود که من به دلیل ریشسفیدی و اینکه صلح بین دو برادر مسلمان ایجاد کنم، جلو رفتم و خواهش کردم ماه شعبانالمبارک است و ایشان را رها کنید و نمیدانستم، دلیلش چه بوده ایشان را گرفتند و این مسائل طی یکی دو دقیقه اتفاق افتاد.
وی گفت: زمانی که خواهش کردم ایشان را رها کنید، دست خودم را گرفت و من حس کردم آدم عصبانی است و دست خود را رها کردم و گفتم این جا را ترک کنیم و داشتم، میرفتم، بیرون دیدم چفیه قرمزش روی زمین افتاده و خواستم وی را قانع کنم و شاید این کار را انجام دهم، سبب شود، بنده خدا را آزاد کند، آن را برداشتم زیر پا نرود و تقدیمش کردم و گفتم به عربی تفضل یا شیخ که احترام خاصی برای بزرگانشان محسوب میشود و واقعا منتظر تشکر بودم و ایشان چفیه را از دستم گرفت و دستم را هم محکم در دست خود گرفت و به حدی فشار داده بود که سیاه و کبود و ناخنهای دستش در ماهیچههای بازوی من فرورفته بود و زخم شده بود.
تکذیب اظهارات برخی رسانهها
عارفی بیان داشت: آمدم دستم را رها کنم، دیدم محاصره هستم مثل اینکه طرح خاصی است و حدود 12 نفر از سربازان آمده بودند و ما محاصره شدیم و ما را دستگیر کردند و بردند زیر بقیع که هیئت بقیع محسوب میشود.
وی گفت: نه ایشان من را زدند و نه من ایشان را زدم و بعضی از حرفهایی که رسانهها مطرح کردند، کذب محض است و اصلا هیچ درگیری و بحثی رخ نداد و این اتفاقات در مدت دو دقیقه طول کشید.
امام جمعه موقت جیرفت عنوان کرد: وقتی ما را پایین بقیع بردند، شرطههای آنها ضرب و شتم را آغاز کردند و من را کتک زدند و داخل یک اتاق که تارک تاریک بود، من را هدایت کردند.
عارفی بیان داشت: آن روحانی که در بقیع کتک میخورد را هم آوردند و من از آن پرسیدم جریان چه بوده که شما را میزدند، وی گفت، « من داشتم دعا میخواندم، دیدم یک جمعیت عربی صلوات فرستاده و تصورم این بود اینها عراقی هستند و بار دوم دیدم باز صلوات فرستادند و بار سوم دیدم خطرناک شد و الان آنها عکسالعمل نشان میدهند، کتابم را در جیبم جا دادم تا از بین آنها بیرون بروم، دیدم یکی از پشت سر با آرنجهای دستش ضربه به کمر من زد، چرخیدم، ببینم که ضربه زده دیدم همینطور که من را آوردند، بیرون شما آمدید».
بازداشت در قفسههای فلزی
وی گفت: حرف این روحانی این بود که این جریان یک دقیقه قبل اتفاق افتاده بود و من آن صحنه را ندیده بودم و نبودم و وی را زمانی که از در بیرون میآوردند، دیدم.
مسئول نمایندگی ولی فقیه در دانشگاه علومپزشکی کرمان تصریح کرد: عصر همان روز ما را در یک بازداشتگاهی که قفسههای فلزی بود و از یک قفس به قفس دیگر رفتیم و آن جا هم خیلی شکنجههای وحشیانهای و توهینهای زیادی میکردند و تقریبا مدت کمی در آن جا بودیم و بعد ما را به شرطه مرکزی بردند.
عارفی افزود: ما را به شرطه مرکزی مدینه بردند و آن جا هم بازداشتگاه داشت و هم شرایط سخت بود و بهتر از شرایط قبل بود و ضرب و شتم در آن نبود و بیشتر شکنجههای آنها روحی بود با توهین، تحقیرها و محدودیتها میکردند و در یک سالن کوچک که در دو تا شش متر بود صبح قدم میزدند، میگفتند، حق نداری قدم بزنی.
شکنجه در خودروهای پلیس آل سعود
وی گفت: یک نوعی از این شکنجهها این بود که نصف شب ما را سوار جیپهای خاصی میکردند و با زنجیر بسته بودند و راننده گاز میداد و ترمز میزد تا بدن ما را له کند و زمانی که برگشتیم با خنده گفتم تو راننده ماهری هستی، کم آورد و گفت، ماشینم خراب بود و بعد ما را بر میگرداندند همان بازداشتگاه میدیدیم بقیه همزندانیها که ایرانی، پاکستانی، سوری و ... خیلی گریه کردهاند و میگفتند اینها به ما گفتند شما را میبرند، اعدام کنند.
عارفی تصریح کرد: 15 روز زندان ما طول کشید و در اول ماه رمضان از زندان آزاد شدیم و ممنوعالخروج از شهر مدینه بودم و گذرنامه ما در دست پلیس بود.
وی بیان داشت: تلاشهای زیادی از طرف مسئولان نظام جمهوری اسلامی، هم از طرف رهبر شیعیان مدینه شیخ کاظمالعمری صورت گرفت، اما نتیجهای نداد تا قبل از تشکیل دادگاه مسئله فیصله پیدا کند، اما آن فرد که ما را دستگیر کرده بود، قبول نکرد و گفت، باید دادگاه تشکیل شود و این مرد فوقالعاده عجیبی بود و عربها به اینها میگفتند، بدوی هستند به معنی شترچران بیابانگرد و منطق ندارند و احترام برای دیگران قائل نیستند.
قضات آل سعود عموما وهابی هستند
امام جمعه موقت جیرفت بیان کرد: اذیت میکردند و دادگاه را تشکیل نمیدادند با تلاشهای زیادی که از طرف مسئولان صورت گرفت، اعلام وقت دادگاه کردند، اما آن فرد حاضر نشد و دادگاه به روز بعد موکول شد هر چند ابتدا گفتند، هفته بعد اما با پیگیریهای صورت گرفته مسئولان به روز بعد موکول شد.
عارفی گفت: پنجشنبه دادگاه تشکیل شد، عموما قضات عربستانی وهابی هستند، اما به لطف خداوند متعال و دعای مردم شریف ایران و به ویژه استان کرمان یک قاضی آمد که وهابی نبود و پرونده ما به شعبه وی ارجاع داده شده بود و ما با هم با این فرد صحبتی کردیم و گفت که پیگیری میکنم.
وی افزود: زمانی که قاضی میخواست به نماز برود ملاقات کردیم و گفتیم ایرانی هستیم، پرونده دو هفتهای در دفتر شماست و داخل نمیآورند، وی گفت، امروز پیگیری میکنم و فردا برای شما نوبت دادگاه میگذارم.
دروغ گفتن مامور وهابی آل سعود در دادگاه
مسئول نمایندگی ولی فقیه در دانشگاه علومپزشکی کرمان عنوان کرد: فردا دادگاه تشکیل شد و زیبایی دادگاه به این بود که واقعا قاضی آن قاضی خوبی بود و کاملا گوش میداد و بیطرفانه قضاوت میکرد، گفت، ادعایتان را بگویید و آن مرد ادعای دروغی مطرح کرد و گفت، آن روحانی از شاهرود بود در بقیع صلوات فرستاده و نظم را به هم ریخته و این درحالی است که این روحانی گفت، تعدادی عرب این کار را انجام داده و بعد من را زده و میخواستم وی را ببرم هیئت که این آقا منظورش «عارفی» بود، آمده و دستهای من را گرفته و زائران من را زدند و این هم دروغ محض بود.
عارفی افزود: قاضی به من گفت آیا شما ادعای ایشان را قبول میکنی، من گفتم نه دروغ میگوید و جریان را همانطور که اتفاق افتاده بود، تعریف کردم.
وی تصریح کرد: من در دادگاه گفتم این با شجاعت عربی سازگار نیست ظلمی به مظلوم کند و من دخالتی نداشتم، دوم با اخلاق عربی که من میهمانشان بودم، مخالفت کردند و میهمان خود را کتک زدند و سوم من ریشسفید بودم و احترام برای ریش سفید من قائل نشد و این اشتباه من بود جلو رفتم و بر اساس اینکه فکر میکردم به خصلت عربی پایدار است اما نه اینها این طور نبودند.
وی گفت: قاضی رو به مرد کرد و گفت ایشان منکر ادعای شما هستند و پرسید شما بینه دارید؟ مرد گفت نه و قاضی عنوان کرد پس من برائت ایشان را صادر میکنم و مرد گفت، من مامور هستم و اصل این است که مامور دروغ نمیگوید و ایشان گفت، من قاضی هستم و این جا هم محکمه و مامور و غیر مامور برایم فرقی نمیکند و شما مدعی هستی، باید بینه بیاورید.
تقاضای قاضی دادگاه به منظور شکایت از مامور هتک
عارفی افزود: ما در دادگاه حاکم شدیم و مظفری روحانی شاهرودی هم در دادگاه حاکم شد و رسم آنها این است که در همان لحظه اعلام رأی یا انشاء رأی میکنند و قانون شرعی آن هم همین است و حکم برائت ما صادر شد و گفت دادگاه تمام است.
وی گفت: من به قاضی گفتم من صحبتی دارم، قاضی گفت چه میخواهی، بگویی، من گفتم این برادر ما را کتک زده و به من توهین کرد و توهینش هم این بوده من را تکفیر کرده و گفته کافر نجس هستید و قاضی خیلی ناراحت شد و گفت تو ایشان را تکفیر کردی؟ مرد گفت من تکفیر نکرده و قاضی بیان کرد اگر ایشان شکایت و اقامه بینه کند من تو را شلاق میزنم و حبس میکنم و میدانی تکفیر کردن جرم سنگینی است و 84 ضربه شلاق دارد.
وی ابراز داشت: اینها با غرور خاصی آمده بودند از صحنه خارج کنند، اما عکس این اتفاق رخ داد و قاضی رو کرد به من گفت شما میتوانید شکایت کنید، زیرا این جا پلیس مرکزی هم گفته با صورتها و لباس خونآلود وارد شدید و قاضی از من خواست که شکایت کنم، اما من به قاضی گفتم من از برادر مسلمانم شکایت نمیکنم و من شکایتم را به خدا میکنم.
له شدن وهابیت در دادگاه
عارفی عنوان کرد: من بلند شدم مردی که دستگیرم کرده بود را بوسیدم و مظفری هم دقیقا کار من را انجام داد و قاضی سه مرتبه الله اکبر من حسن خلق ایرانی گفت.
وی بیان داشت: وهابیت آن روز به برکت توجه خداوند و توجهات حضرت مهدی (ع) و ائمه معصوم (ع) و دعای مردم ایران و به ویژه مردم استان کرمان له و نابود شد.
عارفی افزود در پایان دادگاه به قاضی گفتم به برادر مسلمانم میخواهم یک هدیه بدهم قاضی فکر کرد میخواهم هدیه مادی بدهم، گفت چه هدیهای میخواهی بدهی، گفتم یک حدیث میخواهم هدیه دهم و گفتم از پیامبر (ص) یک حدیث روایت شده که هم شیعیان و هم اهل سنت قبول دارند و ایشان فرمودند، « من مبعوث شدهام برای اینکه مکارم اخلاق را بالا ببرم» و این برادر ما وظیفه سنگینی به عنوان میهمان دار مسجد نبوی دارد و باید زائران مسجدالنبی و حرم پیامبر (ص) را احترام کند.
عارفی بیان کرد: آموزههای مکتب اهل بیت آن جا خودش را نشان داد و دادگاه حکم به برائت ما کرد، اما البته سه چهار روز دفتر دادگاه ما را معطل کرد و نامه برای شرطه مرکزی برای رفع محصوریت ما صادر شد و عازم مکه و بعد جده شدیم.
بازداشت 4 نفر ایرانی دیگر در زندان آل سعود
وی افزود: دلیل اینکه من دبی رفتم این بود که پروازهای ایران تمام شده بود و ما باید به یک کشور دیگری میرفتیم و بعد به ایران میآمدیم و به همین دلیل دبی را به خاطر نزدیکی انتخاب کردیم، زیرا هر روز پرواز به تهران داشت و حتی هفتهای دو روز پرواز مستقیم از دبی به کرمان صورت میگیرد.
مسئول نمایندگی ولی فقیه در دانشگاه علومپزشکی کرمان گفت: از بعثه مقام معظم رهبری در عربستان، وزارت امور خارجه به ویژه معاون، رئیس سازمان حج و زیارت، رهبر شیعیان مدینه، سفیر ایران در کنفرانس ایلامی و سر کنسولگری ایران در جده، نمایندگان مجلس، مردم ایران به ویژه مردم استان کرمان، دانشگاه علومپزشکی و... تشکر میکنم.
عارفی بیان داشت: در زندان مدینه یک دانشجو که در عمره دانشجویی در خرداد ماه سال جاری به جرم اینکه مامور را هل داده دستگیر و روانه زندان و به سه سال حبس محکوم شده، یک پیرمرد 65 ساله سبزواری که یک کیسه در دست داشته برای کفشهایش را در آن جای دهد اما در آن کتابهای دعا و داروهای خود را قرار میدهد و برای تبرک آنها را به قبر پیامبر بمالد و آن را به جرم اینکه به خلیفه دوم توهین کرد و کفش خود را مالیده بازداشت و محکوم به سه ماه حبس شده است، حضور داشتند.
وی گفت: در مکه دو زندانی وجود دارد که شبیه همین مسائل برای آنها مشکل پیش آمد، زیرا من در مورد آنها اطلاع دقیق ندارم و هنوز در حال حاضر چهار نفر در عربستان زندانی هستند.