وی افزود: برنامههای چشمانداز اقتصادی باید هر لحظه مدیریت شوند. برنامه نباید یک بعدی تنظیم شود بلکه باید ابعاد مختلف یک پروژه در آن لحاظ شود. ما باید توجه کنیم که در جهان کنونی ایزوله نیستیم بلکه تمام عوامل بینالمللی و داخلی میتواند شاخصهای اقتصادی را در هر لحظه دچار نوسان کند.
این کارشناس اقتصادی با ذکر مثالی در این خصوص توضیح داد: زمانی که در سال 84 برنامه افق 1404 تدوین شد ما بسیاری از چالشهایی را که در حال حاضر با آنها مواجهیم نداشتیم. تحریمهای بینالمللی تا این حد شدید نبودند. کشورهای آسیای میانه تهدیدی برای منافع ما محسوب نمیشدند اما در حال حاضر از دریای خزر سهم میخواهند. یا کشورهای حاشیه خلیج فارس جرأت جسارت به ما نداشتند اما هماکنون میخواهند جزایر ما را به نام خودشان ثبت کنند یا نام خلیج فارس را برگردانند. لذا ما همواره در برنامههای سیاسی اقتصادی باید جایی برای مقابله با تهدیدات یا استفاده از فرصتهای متغیر در نظر بگیریم.
سیروس با بیان اینکه نمیتوانیم درهای کشور را ببندیم و بگوییم داریم اهداف سیاسی اقتصادی خودمان را پیش میبریم، گفت: ما چه بخواهیم چه نخواهیم دنیا دارد کار خودش را میکند و ما از تغییرات بینالمللی سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و ... تاثیر میگیریم. میبینیم که گاهی با یک تغییر موج، اقتصاد ایران را به لبه پرتگاه میبرند. تمام آوانسها را از ما میگیرند و بعد اجازه میدهند زنده بمانیم.
وی با اشاره به تغییرات مکرر در برنامههای چشمانداز اقتصادی از زمان پهلوی تاکنون گفت: غالب این برنامهها به دلیل مشکلات اجرایی با شکست مواجه شدهاند. اوایل انقلاب اسلامی ایران به لحاظ شرایط کشور نمیتوانستیم برنامه بلندمدت داشته باشیم. برنامههایی بود که حتی به سال نرسیده شیرازهاش به هم میخورد و عوض میشد.
این کارشناس اقتصادی خاطرنشان کرد: سال 84 شرایط خوبی فراهم شد تا ما بتوانیم به نوعی برنامههای بلندمدتتری را داشته باشیم و شاکله اصلی افق 1404 به این دلیل معنادار شد. اما دخل و تصرفهایی خارج از اصول شناخته شده چشمانداز، برنامهریزی را از نگاه واقعی به آینده خارج کرد. اعمال نظرهای شخصی، موردی و بدون تحلیل، برنامه چشمانداز را به شمایل شتر گاو پلنگ درآورد.
به گفته سیروس، چشمانداز مثل یک منظره دور است که باید به ماموریت تبدیل شود. ماموریت به اهداف، اهداف به منظورات و منظورات بر روی پروژه سوار شوند. در این میان ارایه برنامههای کوتاهمدت و خرد شش ماهه و حتی سه ماهه، قطعه قطعه کردن بودجه، نظارت و کنترل و نهایتا بازنگری بر اساس تغییرات، ضروری است.
وی با بیان اینکه امروزه برنامهریزیهای کلان در جهان، فرآیندی است، گفت: غالب برنامهریزیها در کشور ما وظیفهای است که خروجیاش به کیفیت کلی نمیرسد؛ چون واحدها با هم هماهنگی ندارند. کشورهای موفق صنعتی فرآیندی عمل میکنند و میدانند کار برای چه انجام میشود و روی برنامه چه اثری میگذارد.
این کارشناس اقتصادی، شناخت کلی و آسیبشناسانه، تاکید بر تغییرات برنامه بر اساس تحولات، تعیین ساختار فرآیندی با لحاظ دیدگاههای متفاوت، داشبورد مدیریتی، نظارت و نهایتا رجوع هر ساله به مراحل فرآیند که این مجموعه اصطلاحا در سطح کلان به مهندسی یکپارچگی سیستم و در سطح بنگاه به مهندسی یکپارچگی سازمان شناخته میشود در برنامهریزی ضروری عنوان کرد.