صراط: تاریخ و سیاست یک دولت یا سرزمین را بیشک سیاستمدارن و فعالان آن حکومت یا دولت میسازند. اسرائیل همانطور که اساس آن جعلی است سیاستمداران این دولت نیز سرانی منحوس، شوم، جنایتکار و مصداق کامل توجیه وسیله برای هدف بودند.
از میان سران اسرائیل میتوان به گلدا مایر اشاره داشت. زنی که در تمام عمر هشتاد ساله خود جز قتل، جاسوسی و جنایت نداشت. گلدا مایر علاوه بر این که در یکی از بحرانیترین ادوار حیات سی ساله حکومت اسرائیل، زمام امور این رژیم را در دست داشته، از بدو تشکیل رژیم صهیونیستی، در سیاست داخلی و خارجی این دولت غاصب نیز نقش مؤثری ایفا کرده است.
گلدا مایر کیست؟
گلدا مایر مانند
دیگر سران رژیم صهیونیستی یک نام مستعار برای یک شخصیت جنایتکار است. به
طور معمول قریب به اتفاق صهیونیستهای مشهور، به اسامی مستعار خود شهرت
دارند بخشی از این امر حاصل آن است که آنها بخش قابل توجهی از زندگی خود را
مشغول به کارهای مخفیانه برای دستگاههای جاسوسی و یا مجموعههای تروریستی
متعدد رژیم صهیونیستی و پیش از آن جریانهای صهیونیستی بین المللی
بودهاند.
گلدا مایر (لاتین: ) (عبری: גולדה מאיר) در سوم ماه می 1898 در کیف اوکراین که آن روز جزئی از خاک روسیه تزاری محسوب می شد، در خانواده ای یهودی به دنیا آمد.
پدر خانواده نجاری
فقیر و تنگدست بود که تمامی اولاد پسر خود را از دست داد و تنها سه فرزند
دختر برای او باقی ماند. گلدا مایر در خانواده خود دو زبان عبری و انگلیسی
را فرا گرفت.
وی در دوران نوجوانی با خانواده خود به آمریکا مهاجرت کرد و در مدرسه آمریکایی به تحصیل پرداخت. در آن زمان یهودیان جزء اقلیت منفور به حساب می آمدند.
در سال ۱۹۰۶ با فروش
اموال خود به آمریکا می روند و در ایالت ویسکا نسین اقامت می کنند پدر در
کارگاه نجاری شروع به کار می کند اما هنوز درآمد برای تأمین مخارج خانواده
کافی نبود و مادر دکان عطاری کوچکی باز می کند و گلدا که در آن زمان نه
ساله داشت مجبور بود بجای رفتن به مدرسه در دکان به مادرش کمک کند.
"گلدا موبوویچ" که
بعدها نام مستعار "گلدا مییرسون" و سپس گلدا مایر را برگزید در سال 1912 (
در 14 سالگی) از خانه گریخت. این فرار از خانه به بهانه پیوستن به خواهرش
در بخش دیگری از آمریکا بود اما گلدا مایر به خواهرش نیز نپیوست و در همان
سنین نوجوانی به جنبش صهیونیستی در دنور آمریکا پیوست. از این رو با اینکه
خانواده علاقه داشتند که وی به شغل منشی گری بپردازد وی در مدرسه ی
میلواکی به حرفه ی معلمی و آموزگاری پرداخت. وی در ابتدای جوانی یعنی دقیقا
زمانی که 17 سال داشت؛ همزمان با شغل معلمی عضو محوری اما غیر رسمی حزب
کارگر صهیونیستی شد.
او بعدها به فلسطین
مهاجرت کرد و در یک کیبوتص به شغل آشپزی و معلمی مشغول شد. کیبوتص به
مجموعههای اشتراکی (کمونیستی) یهودیان صهیونیست گفته میشود که در آن
زندگی کاملا به صورت اشتراک در اموال و خانواده و فرزندان و ... صورت
میگیرد. در کیبوتصها مردان و زنان صهیونیست آموزش نظامی برای سرکوب
فلسطینیان میدیدند و در حین زندگی اشتراکی برای شرکت در عملیاتهای نظامی
در جهت اشغال فلسطین نیز آماده میشدند. اولویت فعالیت سیاسی – اجتماعی
باعث جدایی گلدامایر از همسرش میشود و تا آخر عمر ازدواج نمی کند.
فعالیت های سیاسی
گلدا مایر تا سال 1924 در کیبوتص زندگی میکرد و سپس از این مجموعهها خارج و به تل آویو مهاجرت کرد. او با فعالیتهای سیاسی گسترده در نهایت به عضویت ییشوا (Yishuv) یا هاییشوا (Ha- Yishuv) که سازمان مستقر کننده یهودیان در سرزمینهای اشغالی بود در آمد و در این سازمان جانشین "موشه شارت" که بعدها نخست وزیر اسرائیل شد، بود.
گلدامایر در سال 1921 به عضویت رسمی سازمانی صهیونیستی که مأموریت اصلی این سازمان تشویق یهودیان برای مهاجرت به فلسطین بوده؛ درآمد.
گلدا با مهاجرت به بیتالمقدس، فعالیتهای سیاسی خود را ادامه میدهد و با شرکت در جلسات فدراسیون کارگران یهود و انجام مأموریتهایی، در سال 1928 به عنوان دبیر اتحادیه کارگران یهود انتخاب میگردد. در سال 1934 در هیئت اجرایی فدراسیون کارگران یهود مشغول به کار شد و در سال 1940 نیز رئیس دفتر سیاسی این فدراسیون شد.
"بنگوریون" اولین نخست وزیر رژیم صهیونیستی، با پایان جنگ جهانی دوم و افزایش تلاشها برای تشکیل دولت یهودی، به آمریکا رفته و با کمک 50 میلیون دلاری به فلسطین بازمیگردد و نخستین سازمان نظامی یهودی به نام هاگانا تأسیس میشود.
پس از تشکیل هاگانا، مایر به مأموریتی سری برای ملاقات با ملک عبدالله فرستاده میشود. مایر سه دوره ملاقات با ملک عبدالله برگزار میکند و از وی تضمینهایی برای تشکیل کشور اسرائیل میگیرد. ملک عبدالله به وی تضمین میدهد که به کشور در حال تشکیل اسرائیل حملهای صور نگیرد اما تضمینی نمیدهد که کشورهای دیگر به اسرائیل حمله نکنند. مایر در پاسخ به سؤال ملک عبدالله در مورد عجله آنها برای تشکلی دولت یهودی میگوید: "ما دو هزار سال برای تشکیل دولت یهود صبر کردهایم، باز هم میگویید عجله داریم؟"
پس از اعلام موجودیت
اسرائیل، شوروی اولین کشوری بود که رژیم یهودی را به رسمیت شناخت. بن
گورین به دلیل اصلیت روسی گلدا، از وی میخواهد که به عنوان اولین سفیر
اسرائیل به شوروی برود. وی در شوروی با استقبال گرم یهودیان این کشور روبرو
میشود. پس از بازگشت از شوروی، در کابینه بن گورین، به عنوان وزیر کار و
تامین اجتماعی فعالیت خود را ادامه میدهد.
مایر سپس به سمت وزیر خارجه کابینه منصوب می شود. بن گورین در دفاع از انتخاب خود و در پاسخ به انتقادات از انتخاب یک زن، گلدا را "تنها مرد کابینه اسرائیل" مینامد.
او در 1949 به عضویت
کنیست اسرائیل در آمد و تا سال 1974 به طور مداوم در این مجلس عضو بود.
پیش از رسیدن به پست وزارت خارجه مدتی سفیر اسرائیل در روسیه و نیز مامور
جمعاوری کمکهای یهودیان آمریکا به اسرائیل بود که در این ماموریت نقشی
جدی ایفا کرد. او پیش از نخست وزیر به وزارت کار و سپس وزارت خارجه اسرائیل
رسید. از سال 1969 تا 1974 چهارمین نخست وزیر اسرائیل بود.
مسئولیت های وی به عنوان یکی از عناصر اصلی رژیم اسرائیل:
- رئیس هیات مدیره صندوق بیماری کارگران
- رئیس اداره سیاسی فدراسیون کارگری
- عضو هیات نماینده کمیته اقدام حزب «ماپای» در سازمان جهانی صهیونیسم
- فعالیت در شرکت مقاطعهکاری و خدمات عمومی وابسته به هیستادروت
- وزیر کار و بیمه اجتماعی
- وزیر امور خارجه
- دبیر کل حزب ماپای
- نخست وزیر اسرائیل
- هیات اجرایی و دبیرخانه فدراسیون کارگری
- رئیس اداره سیاسی آژانس یهود ویژه فلسطین (بیتالمقدس)
- نماینده کنست
- وزیر مختار اسرائیل در اتحاد جماهیر شوروی
- دبیر شورای کارگری زنان هیستادروت
- عضو هیات نمایندگی آمریکا در کنگره جهانی یهود
-
عضو شورای مشورتی اقتصاد زمان جنگ حکومت قیمومت فلسطین
اقدامات و جنایات گلدا مایر
او در این سالها توانست در رأس تشکیلات مالی سازمانهای یهود، میلیونها دلار برای مسلح کردن اسرائیل آتی جمع آوری کند. مایر حتی پس از ازدواجش، به صورتی جدی یا سمبلیک، از طریق فحشا و خودفروشی تلاش میکرد پول بیشتری برای تشکیلات مخفی صهیونیستها به دست آورد.
نقش اصلی مایر در
جنگ معروف به یوم کیپور نمود پیدا میکند و وی با وجود شکست سنگین ابتدایی
نیروهای اسرائیلی، اعلام بسیج عمومی میکند اما بدلیل زمان بر بودن
فراخوان نیروهای ذخیره، از آمریکا و دولت نیکسون درخواست کمک میکند و
آمریکا به نفع اسرائیل وارد جنگ می شود. مایر 6 ماه بعد از یوم کیپور از
مقام خود استعفا میدهد.
رژیم صهیونیستی بدلیل آگاهی از احتمال حمله کشورهای عرب همسایه، پیش از اعلام تشکیل کابینه یهود، جاسوسانی را به کشورهای مصر، اردن، سوریه و لبنان فرستاده بود. مایر یکی از این جاسوسها بود که در پوشش یک توریست اهل شوروی، وارد اردن شد و در نزدیکی محل اقامت فرماندهان نظامی و افسران اردنی مستقر شد. پس از مدتی و با رفت و آمدهای بسیار، توانست با برخی از این افسران طرح دوستی ریخته و وارد مجالس آنها شود.
وی با استفاده از
حربه تنفروشی، توانست اطلاعات بسیاری از جمله تصمیم اردن برای حمله به
اسرائیل را کسب کند. همچنین مایر توانست به برخی تاسیسات نظامی اردن نیز
وارد شود و اطلاعات ارزشمندی را کسب کند.
پیش از اعلام رسمی تشکیل اسرائیل و نطق بن گورین، مایر به سرزمینهای اشغالی بازگشته و در دیدار با سران این رژیم، آنها را از برنامه حمله اردن به اسرائیل مطلع میکند. جاسوسان دیگر اسرائیلی نیز اطلاعات مشابهی را از مصر و سوریه بدست میآورند و بدین ترتیب اسرائیل در اولین جنگ خود با همسایگان عربش، پیروز میشود.
از مایر با عنوان
مادر بزرگ اسرائیل یاد می شود. وی ازجمله کسانی بود که در تشکیل رژیم یهودی
تلاش بسیاری کرد. گلدا مایر دروغگوی بزرگ اسرائیل و کسی است که دروغ بزرگ
او در مورد نفی وجود فلسطینیان در تاریخ بشر ماندگار شد.
او در مارس 1969
مدعی شد که امکان بازگرداندن سرزمینهای اشغال شده وجود ندارد چرا که کسی
نبوده است که بخواهیم سرزمین را به او برگردانیم. او در ژوئن همین سال
دروغ بزرگ خود را چنین بیان کرده بود که «اصلا چیزی به اسم فلسطینیان وجود
ندارد، آنها اصلا وجود نداشتهاند. »
همچنین گلدا مایر در دوران نخست وزیری و مسئولیت خود به علت عقاید نژاد پرستانه شدید و متعصبانهای که داشت و نیز به واسطه مشارکت در جنایات متعدد علیه بیگناهان مورد انتقاد بوده است.
او به عنوان یکی از رهبران اصلی اسرائیل که از نژاد پرستی رژیم آپارتاید در آفریقای جنوبی حمایت میکرد شهرت دارد و دیگر دستورات نژاد پرستانه و جنایتکارانه او در دوران مسوولیتش نیز در این متن مورد بحث قرار گرفته است.
مایر در دوره نخست وزیری خویش به بهانه مقابله با تروریسم وتلافی ماجرای المپیک مونیخ 1972 دستور داد همه رهبران گروههای مخالف اسرائیل را ترور نمایند. این یکی از موارد روشن تروریسم صریح دولتی اسرائیل است که به بهانه مقابله با تروریسم صورت گرفت اما در این برنامه اسرائیل برای خود این مجوز را قائل شد که به هر کسی که مشکوک است حمله کند و همه مخالفان سیاسی و ...خود را ترور نماید.
در عملیاتهای تروریستی رسمی و دولتی اسرائیل همه کسانی را که خود متهم به دست داشتن در ماجرای المپیک 72 میکرد به اضافه بسیاری دیگر ترور نمود. در این ترورها افرادی که مشخصا هیچ ربطی به ماجرای مونیخ 72 نداشتند و فقط مخالف رژیم صهیونیستی بودند نیز ترور شدند. سالها بعد "آرون جی کلین" در کتاب خود با عنوان (حمله متقابل) نشان داد که فقط یک نفر از افرادی که اسرائیل در عملیات تلافی جویانه خویش ترور کرده بود به ماجرای المپیک 1972 مربوط بوده است و مابقی فقط از سوی اسرائیل و مقامات آن متهم شده بودند تا به این بهانه به قتل برسند.
همچنین گلدا مایر در فوریه سال 1973 شخصا دستور حمله به یک هواپیمای مسافربری لیبایی را صادر نمود که طی آن 107 سرنشین هواپیما کشته شدند. این دستور که او به عنوان نخست وزیر اسرائیل صادر کرده بود یکی از موارد آشکار جنایت علیه بیگناهان و غیر نظامیان و از مصادیق آشکار تروریسم دولتی بود چرا که هدف گلدا مایر تاثیر گذاری بر جریانهای سیاسی منطقه با ایجاد رعب و وحشت بود.
این اقدام او به عنوان نخست وزیر اسرائیل از سوی منتقدان او به عنوان یک آبروریزی تمام عیار مطرح میشود. شاید به علت دستورات جنایت آمیزی از این دست است که او را به عنوان «زن آهنین اسرائیل» نام میبرند.
از طرف دیگر گلدا مایر را از اصلیترین طرفداران پاکسازی نژادی در فلسطین اشغالی و از میان بردن فلسطینیان و یا مجبور کردن آنها با مهاجرت اجباری میدانند. در دوران او سیاست نژاد پرستانه فراوانی توسط دولت اسرائیل به کار گرفته شد که علاوه بر مهاجرت اجباری فلسطینیان، دستگیری رندوم و بدون ضابطه و زندانی کردن آنها، جداسازی مناطق زندگی عربها از یهودیان، اخراج عرب های کم تعداد باقی مانده در سرزمینهای اشغالی از مدارس که به یهودیان اختصاص داده شده بود، و حتی بستن برخی از خیابانها بر روی عرب ها و ممنوعیت ورود آنها به خیابانهای خاص از جمله سیاستهای نژادپرستانه دوران گلدا مایر در سرزمین اشغالی بود.
او دریک کنفرانس بین المللی صراحتا بیان داشته بود: (من به صراحت بیان میکنم که خواهان اخراج همه عرب ها از اسرائیل هستم و در بیان این امر کاملا صریح عمل میکنم.
منبع: دیدبان