صراط: "دیوید نات" پزشک انگلیسی عضو صلیب سرخ در گزارشی مشاهدات خود را از فجایعی که رژیم جنایتکار صهیونیستی در نوار غزه رقم زده شرح داده است.
به گزارش روزنامه دیلی میل، "دیوید نات" که در شهر چلسی و منطقه وست مینستر مستقر است، و دربیمارستان های سنت ماری و سلطنتی مارسدن لندن فعالیت می کند ، در 20 سال گذشته عضو داوطلب صلیب سرخ بوده و به مناطق جنگی از جمله بوسنی، عراق و در حال حاضر غزه سفر کرده است.
در اینجا او وقایع جمعه گذشته - اولین روز آتش بس - و همین طور دلیل به خطر انداختن زندگی اش برای کمک به مجروحان غزه را شرح میدهد.
او می گوید: جمعه گذشته قرار بود شروع یک آتش بس 72 ساعته باشد، اما در عرض دو ساعت، جهنمی به پا شد.من تقریبا 12 ساعت از روز جمعه را در اتاق عمل بیمارستان شفا شهر غزه ،که در آن مستقر هستم، بودم. آن روز، روز سختی بود.
وی میافزاید: ما کودکی داشتیم، یک دختر هشت ساله، که در اثر انفجار بمب جراحات شدیدی داشت. شکم، پشت، قفسه سینه و روده بزرگ او سوراخ شده بود. خوشبختانه، ما توانستیم او را نجات دهیم.
بیشتر جراحی هایی که ما انجام می دهیم بر روی کودکان و جوانان است. آنها با صدمات خرد کننده ، و جراحات بزرگ تکه تکه ناشی از گلوله های توپ و صدمات ناشی از آوارساختمان ها به اینجا آورده میشوند.
بعد از ظهر، ما شنیدیم که قرار است بیمارستان بمباران شود. من آن زمان مشغول جراحی بودم و نمی توانستم بیمار را رها کنم. فقط من و همکارم بودیم.
ما هر دو بسیار با تجربه ایم، بنابراین خودمان را در اتاق عمل در جایی دور پنهان کردیم و به کارمان ادامه دادیم.
جمعه شب من در حال جراحی یک مرد 25 ساله بودم که در اثرانفجار بمب صدمات زیادی دیده بود. متاسفانه او شش ساعت بعد از عمل جراحی در بخش مراقبت های ویژه درگذشت.ضربات و جراحات وارده بیش از حد توان او بود. ما نمی دانیم که تهدید به بمباران از کجا میآید.
راستش را بخواهید اوضاع غیرقابل توصیف است. ما همواره از بمباران خبر داریم. اما تمام طول روز مشغول عمل جراحی هستیم،و برای نجات جان انسان ها تلاش می کنیم. به یک معنا جراح بودن آسان تر است ، زیرا شما فقط در اتاق عمل هستید.
برای همکار ایتالیایی من، دکتر مائورو دلا توره، که در اورژانس مشغول به کار است و هر کسی که می آید.را پذیرش می کند، کار به مراتب مشکل تراست.
چند روز پیش، در 20 دقیقه، 140 نفر آمدند. او بر روی زمین عمل جراحی تراکئوستومی (کار گذاشتن لوله ای در گردن بیمار جهت تنفس)انجام میداد.
نات می گویدبخش اورژانس بیمارستان شفا "پرهرج و مرج ترین بخش اورژانس در جهان است، اما هنوز هم کار میکند. "
چند روز قبل از آن هرهفت اتاق عمل ما فعال بودند و حتی چرخ هایی برای انتقال بیماران به خارج داشتیم.
اما فارغ از این که چقدر بد می گذرد، در اینجا همه فرصتی برای زنده ماندن می گیرند.از درمان هیچ کس خودداری نمی شود ، مگر کسانی که مطلقا هیچ شانسی برای زنده ماندن نداشته باشند.
هفته گذشته مانند آخرالزمان بود. شب بود و راکت هایی از سمت دریا می آمد، تانک ها شلیک می کردند و هواپیماهایF-16 همه جا را بمباران می کردند. وصف ناپذیر بود، گویی ما در یکی از آن فیلمهای احمقانه تام کروز بود.یم. هیچ یک از ما نمی توانست بخوابد، چون تخت، اتاق، حتی خانه میلرزید.
مثل پایان دنیا بود. احساس می کردید زندگیتان در خطر است. من ممکن بود آن شب بمیرم.
در طول آتش بس هفته گذشته هلال احمر فلسطین پیکر100 نفررا که نتوانسته بودند قبلا به دلیل نا امنی از زیر آوار خارج کنند، خارج کردند. برخی از آنها هشت روز بود که جان باخته بودند. چندین روز بوی اجساد فضا را پر کرده بود.
نات می افزاید آیا این مسئله باعث می شود من دست از کار بکشم؟ نه. دشواری وجود دارد.ممکن است آخرالزمان دیگری فردا وجود داشته باشد.
دکتر "دیوید نات" در خصوص دلایل حضور خود در غزه و نحوه کار در این منطقه بحرانی نیز گفت:چرا من این کار را انجام می دهم؟ زیرا احساس می کنم که می توانم در شرایط وخیم و حاد کمک و حمایت کنم.
اما برای انجام این کار شما باید خودتان را از آنچه در اطرافتان می گذرد به طور کامل جدا کنید. زیرااگر این کار را نکنید، قادر نخواهید بود کار کنید و بهترین کار خود را برای بیمار انجام دهید.
این کار تجربه میخواهد. شاید برایتان عجیب باشد، اما کاری که من در اینجا می کنم قابل مقایسه با کاری است که در NHS (بیمارستان دولتی انگلیس) انجام می دهم.
این جراحی متفاوت است، اما ذهنیت و طرز فکر، همان است.
برخی می گویند باید برای من وحشتناک باشد. اما اینطور نیست زیرا شما چیزی را که مناسب مجروح است، انجام میدهید.
قطعا کار کردن در NHS، در لندن یا هر جا، همراه با آرامش و خونسردی است. اینجا در هر لحظه شما ممکن است بمیرید. اما اگر شما هم مثل من احساس می کنید که وجدان دارید، این خطر را می پذیرید.
من همسر و یا فرزند و یا پدر و مادری ندارم که نگران من باشند. می توانستم ازدواج را انتخاب کنم،اما ازدواج را نمی خواستم، می خواستم این کار را بکنم. از وقتی که من اینجا بوده ام اتفاقات وحشتناکی افتاده است .
هفته گذشته یک پسر شش ساله در کوچه و خیابان سرگردان بود، که مبتلا به اوتیسم یا اختلال استرس پس از ضایعه بود و جیغ می کشید. کسی او را به یک درخت بسته بود. کمیته بین المللی صلیب سرخ با رزمندگان صحبت کرد ، و ترتیبی داده شد که خدمه آمبولانس هلال احمر فلسطین برای نجات او بروند. اما زمانی که آنها برای نجات کودک رفتند خدمه مورد حمله قرار گرفتند و راننده به ضرب گلوله کشته شد. یکبار دیگر هم من در بیمارستان با 180 مجروحی که آورده بودند سروکار داشتم،یک دکتر فلسطینی اشک می ریخت و بی اراده گریه میکرد.
او به من گفت که در نیمه شب از یک بیمارستان دیگر به او تلفن شده است، زیرا حمله شده بود.
یکی از مجروحان یک دختر، حدودا 19 یا 20ساله بود ، که نوزاد و خواهر خود را از دست داده بود.
این جراح پای راست اورا قطع کرد ، یک پیوند بای پس عروق انجام داد، ران او را کوتاه کرد، و شکم او را ثابت کرد. او گریه می کرد زیرا آن دختر خواهر خود او بود.
وی در پایان گفت: درد و رنج وحشتناکی اینجا وجود دارد. این درد و رنج باید متوقف شود.
به گزارش روزنامه دیلی میل، "دیوید نات" که در شهر چلسی و منطقه وست مینستر مستقر است، و دربیمارستان های سنت ماری و سلطنتی مارسدن لندن فعالیت می کند ، در 20 سال گذشته عضو داوطلب صلیب سرخ بوده و به مناطق جنگی از جمله بوسنی، عراق و در حال حاضر غزه سفر کرده است.
در اینجا او وقایع جمعه گذشته - اولین روز آتش بس - و همین طور دلیل به خطر انداختن زندگی اش برای کمک به مجروحان غزه را شرح میدهد.
او می گوید: جمعه گذشته قرار بود شروع یک آتش بس 72 ساعته باشد، اما در عرض دو ساعت، جهنمی به پا شد.من تقریبا 12 ساعت از روز جمعه را در اتاق عمل بیمارستان شفا شهر غزه ،که در آن مستقر هستم، بودم. آن روز، روز سختی بود.
وی میافزاید: ما کودکی داشتیم، یک دختر هشت ساله، که در اثر انفجار بمب جراحات شدیدی داشت. شکم، پشت، قفسه سینه و روده بزرگ او سوراخ شده بود. خوشبختانه، ما توانستیم او را نجات دهیم.
بیشتر جراحی هایی که ما انجام می دهیم بر روی کودکان و جوانان است. آنها با صدمات خرد کننده ، و جراحات بزرگ تکه تکه ناشی از گلوله های توپ و صدمات ناشی از آوارساختمان ها به اینجا آورده میشوند.
بعد از ظهر، ما شنیدیم که قرار است بیمارستان بمباران شود. من آن زمان مشغول جراحی بودم و نمی توانستم بیمار را رها کنم. فقط من و همکارم بودیم.
ما هر دو بسیار با تجربه ایم، بنابراین خودمان را در اتاق عمل در جایی دور پنهان کردیم و به کارمان ادامه دادیم.
جمعه شب من در حال جراحی یک مرد 25 ساله بودم که در اثرانفجار بمب صدمات زیادی دیده بود. متاسفانه او شش ساعت بعد از عمل جراحی در بخش مراقبت های ویژه درگذشت.ضربات و جراحات وارده بیش از حد توان او بود. ما نمی دانیم که تهدید به بمباران از کجا میآید.
راستش را بخواهید اوضاع غیرقابل توصیف است. ما همواره از بمباران خبر داریم. اما تمام طول روز مشغول عمل جراحی هستیم،و برای نجات جان انسان ها تلاش می کنیم. به یک معنا جراح بودن آسان تر است ، زیرا شما فقط در اتاق عمل هستید.
برای همکار ایتالیایی من، دکتر مائورو دلا توره، که در اورژانس مشغول به کار است و هر کسی که می آید.را پذیرش می کند، کار به مراتب مشکل تراست.
چند روز پیش، در 20 دقیقه، 140 نفر آمدند. او بر روی زمین عمل جراحی تراکئوستومی (کار گذاشتن لوله ای در گردن بیمار جهت تنفس)انجام میداد.
نات می گویدبخش اورژانس بیمارستان شفا "پرهرج و مرج ترین بخش اورژانس در جهان است، اما هنوز هم کار میکند. "
چند روز قبل از آن هرهفت اتاق عمل ما فعال بودند و حتی چرخ هایی برای انتقال بیماران به خارج داشتیم.
اما فارغ از این که چقدر بد می گذرد، در اینجا همه فرصتی برای زنده ماندن می گیرند.از درمان هیچ کس خودداری نمی شود ، مگر کسانی که مطلقا هیچ شانسی برای زنده ماندن نداشته باشند.
هفته گذشته مانند آخرالزمان بود. شب بود و راکت هایی از سمت دریا می آمد، تانک ها شلیک می کردند و هواپیماهایF-16 همه جا را بمباران می کردند. وصف ناپذیر بود، گویی ما در یکی از آن فیلمهای احمقانه تام کروز بود.یم. هیچ یک از ما نمی توانست بخوابد، چون تخت، اتاق، حتی خانه میلرزید.
مثل پایان دنیا بود. احساس می کردید زندگیتان در خطر است. من ممکن بود آن شب بمیرم.
در طول آتش بس هفته گذشته هلال احمر فلسطین پیکر100 نفررا که نتوانسته بودند قبلا به دلیل نا امنی از زیر آوار خارج کنند، خارج کردند. برخی از آنها هشت روز بود که جان باخته بودند. چندین روز بوی اجساد فضا را پر کرده بود.
دیوید نات
نات می افزاید آیا این مسئله باعث می شود من دست از کار بکشم؟ نه. دشواری وجود دارد.ممکن است آخرالزمان دیگری فردا وجود داشته باشد.
دکتر "دیوید نات" در خصوص دلایل حضور خود در غزه و نحوه کار در این منطقه بحرانی نیز گفت:چرا من این کار را انجام می دهم؟ زیرا احساس می کنم که می توانم در شرایط وخیم و حاد کمک و حمایت کنم.
اما برای انجام این کار شما باید خودتان را از آنچه در اطرافتان می گذرد به طور کامل جدا کنید. زیرااگر این کار را نکنید، قادر نخواهید بود کار کنید و بهترین کار خود را برای بیمار انجام دهید.
این کار تجربه میخواهد. شاید برایتان عجیب باشد، اما کاری که من در اینجا می کنم قابل مقایسه با کاری است که در NHS (بیمارستان دولتی انگلیس) انجام می دهم.
این جراحی متفاوت است، اما ذهنیت و طرز فکر، همان است.
برخی می گویند باید برای من وحشتناک باشد. اما اینطور نیست زیرا شما چیزی را که مناسب مجروح است، انجام میدهید.
قطعا کار کردن در NHS، در لندن یا هر جا، همراه با آرامش و خونسردی است. اینجا در هر لحظه شما ممکن است بمیرید. اما اگر شما هم مثل من احساس می کنید که وجدان دارید، این خطر را می پذیرید.
من همسر و یا فرزند و یا پدر و مادری ندارم که نگران من باشند. می توانستم ازدواج را انتخاب کنم،اما ازدواج را نمی خواستم، می خواستم این کار را بکنم. از وقتی که من اینجا بوده ام اتفاقات وحشتناکی افتاده است .
هفته گذشته یک پسر شش ساله در کوچه و خیابان سرگردان بود، که مبتلا به اوتیسم یا اختلال استرس پس از ضایعه بود و جیغ می کشید. کسی او را به یک درخت بسته بود. کمیته بین المللی صلیب سرخ با رزمندگان صحبت کرد ، و ترتیبی داده شد که خدمه آمبولانس هلال احمر فلسطین برای نجات او بروند. اما زمانی که آنها برای نجات کودک رفتند خدمه مورد حمله قرار گرفتند و راننده به ضرب گلوله کشته شد. یکبار دیگر هم من در بیمارستان با 180 مجروحی که آورده بودند سروکار داشتم،یک دکتر فلسطینی اشک می ریخت و بی اراده گریه میکرد.
او به من گفت که در نیمه شب از یک بیمارستان دیگر به او تلفن شده است، زیرا حمله شده بود.
یکی از مجروحان یک دختر، حدودا 19 یا 20ساله بود ، که نوزاد و خواهر خود را از دست داده بود.
این جراح پای راست اورا قطع کرد ، یک پیوند بای پس عروق انجام داد، ران او را کوتاه کرد، و شکم او را ثابت کرد. او گریه می کرد زیرا آن دختر خواهر خود او بود.
وی در پایان گفت: درد و رنج وحشتناکی اینجا وجود دارد. این درد و رنج باید متوقف شود.