جمعه ۰۹ آذر ۱۴۰۳ - ساعت :
۱۹ مرداد ۱۳۹۳ - ۱۶:۵۹

مشاهداتی از محل سقوط هواپیما/ بوی کباب می‌آمد

وقتی سر صحنه سقوط هواپیمای سپاهان ایر حاضر شدم و به بالای سر ۳۷جنازه ردیف شده کنار هم رسیدم تنها بوی اجساد سوخته بود که به مشام می‌رسید.
کد خبر : ۱۹۱۰۵۹
صراط: پس از شنیدن خبر سقوط هواپیما در تهران و پس از پیگیری‌های متعدد مشخص شد که یک فروند هواپیمای ایران 140 متعلق به سپاهان ایر در تهران با 48 مسافر سقوط کرده است.

با سرعت هرچه تمام خود را به صحنه حادثه رساندم. انبوهی از جمعیت گرد محل حادثه تجمع کرده بودند. پسر جوانی می‌خواست هر طور شده از حلقه تشکیل شده توسط سربازان به دور صحنه حادثه عبور کند اما اجازه پیدا نمی‌کرد. وقتی از او در مورد علت سماجتش پرسیدم گفت: «من برادر خلبان 48 ساله این هواپیما هستم، می‌خوام بدانم که برادرم زنده است یا نه».

نیروهای نظامی به هیچ لباس شخصی اجازه ورود به محوطه سقوط را نمی‌دادند و خبرنگارها و عکاس‌ها هم از این موضوع مستثنی نبودند. در این میان خانمی جوان بدون توجه به حلقه تشکیل شده دور صحنه حادثه به داخل دوید، وقتی سرگردی از برادران سپاه جلوی او را گرفت و پرسید «کجا؟» خانم تنها توانست بگوید: «ش...ش...ش...ش...» و با انگشت اشاره خود خاکستر باقیمانده هواپیما را نشان داد. بعض این خانم هنوز نشکسته بود و از «ش...ش...ش..» گفتن‌هایش معلوم بود که شوهر در هواپیما بوده است.

در این میان هر کس از تجمع کنندگان حرفی می‌زد یکی می‌گفت 7 نفر از کارگران کارخانه شیشه مصدوم شده‌اند و یکی می‌گفت 3 نفر از مسافران زنده هستند. اما تنها چیزی که قابل مشاهده بود، دیوار بتنی تخریب شده «ساها» بود و دم هواپیما که به داخل بلوار شهرک آزادی افتاده بود.

به هر ترتیبی بود خودم را به صحنه حوادث رساندم. محوطه سقوط به علت میزان آب زیادی که برای خاموش کردن آتش سوزی استفاده شده بود، گل بود و آب زیادی روی زمین جمع شده بود. از هواپیما تنها خاکستر به جا مانده بود و قطعات فلزی که معلوم نبود متعلق به کدام بخش هواپیما هستند.

کاوش برای یافتن یک جنازه ادامه داشت آمار تعداد مصدومان و کشته ها با هم نمی‌خواند و نیروهای امدادی همچنان میان خاکستر به جا مانده به دنبال یکی از مسافران بودند.

کمی‌ آن طرف تر از محل سقوط عده دیگری از مسئولان امدادی و نظامی تجمع کرده بودند هرچه به آنها نزدیک می‌شدم بوی کباب بیشتری به مشامم می‌رسید. وقتی به کنار آنها رسیدم 37 جنازه قد و نیم قد را دیدم که در بسته‌های مخصوص جنازه به ردیف کنار هم چیده شده بودند.

بوی کباب وقتی بیشتر شد که زیپ کیسه‌ها را باز می‌کردند تا جنازه‌ها را شناسایی کنند. از روی کیسه ‌ها می‌شد تشخیص داد که تعدادی از آنها کودکان 4 یا 5 ساله‌ای هستند که در آتش سوخته‌اند.

به کنار چند مسئولی رفتم که قرار بود اسامی مصدومان را با هم به اشتراک بگذارند. نماینده اورژانس تهران و نماینده سپاه مشغول جمع زدن تعداد کشته شدگان بودند و اسامی مصدومان و زنده مانده‌ها را به یکدیگر می‌گفتند. موفق شدم که اسامی 10 نفر از مصدومان حادثه را به دست بیاورم.

اسامی عبارت بودند از شهربانو شوکت، امین مزرعتی، علی دالوندی، عزت الله بابایی، محمد قاسم مزرعتی که به بیمارستان پیامبران انتقال داده شده بودند و تیمور خسروی، مصطفی مزرعتی، زهره شکاری که به بیمارستان امام خمینی منتقل شده بودند. همچنین زوجی به نام محمد عابدزاده و مریم رهنما نیز در خودروی اورژانس تحت نظر پزشکان بودند.

زمانی که مسئولان اسامی را به یکدیگر اعلام می‌کردند مشخص شد که تعداد مصدومان انتقالی به بیمارستان پیامبران منتقل شده‌اند 6 نفر بوده است و یکی از انها فوت کرده است. با مشخص شدن این نکته عملیات جستجو برای پیدا کردن آن یک جنازه گم شده متوقف شد و آمار و ارقام نشان داد که همه 48 مسافر هواپیما پیدا شده‌اند.

با مشخص شدن این امر دیگر نیازی به حضور خبرنگار در صحنه حادثه نبود به همین علت به اورژانس بیمارستان امام خمینی(ره) رفتم تا جویای حال مصدومان شوم. وقتی به بیمارستان رسیدم تنها خبرنگاری بودم که اسامی زنده مانده‌های حادثه در دستانم بود. به همین علت باید کار سخت پاسخگویی به خانواده‌های مسافران را انجام می‌دادم.

به جرأت می‌توانم بگویم که سخت‌ترین کار زندگی‌ام این بود که به خانواده‌ای بگویم که اسم خویشاوند آنها در میان زنده مانده‌ها نیست.

خانواده‌ای تنها یکی از 7 خویشاوند خود را در میان اسامی دیدند. هم خوشحال بودند و هم اشک در چشمانشان داشتند. از دست دادن 6 نفر از اعضای خانواده و زنده ماندن تنها یک نفر خوشحالی و ناراحتی را توامان در چهره این افراد بوجود آورده بود.

اما در همین زمان سازمان پزشکی قانونی آمار رسمی کشته شدگان را همان 38 نفر اعلام کرد گرچه تعدادی از منابع از جان باختن نفراتی در بیمارستان پیامبران حکایت دارد.

رئیس اورژانس بیمارستان امام هم گفت که 2 نفر از مصدومان به علت سوختگی بالا 60 و 80 درصد به بیمارستان سوانح سوختگی مطهری منتقل می‌شوند. حال آن یک نفر هم که زیر 20 درصد سوختگی دارد و بازویش شکسته مساعد است.
منبع: فارس