صراط: رئیس اجرایی کشور در یکی از سخنرانی های خود در جمع مسئولین وزارت خارجه، سفرا و مسوولان نمایندگی های ایران در خارج از کشور، از واژه هایی استفاده کرد که سبب حیرت دوست، حامی و منتقد شد و کار به جایی رسید که رسانه ها، شخصیت ها و دلسوزان ناچار به واکنش شدند و نصایحی درباره رفتار درست با منتقدین را به دولت گوشزد کردند؛ رییس جمهور ناچار شد درباره استفاده واژگان توضیحاتی را برای افکار عمومی ارایه دهد و رسانه ملی نیز در این راه همراه با دولت، اقدام به پخش بی سابقه جلسه هیئت دولت در 22 مرداد سال 93 کرد.
اینکه به چه میزان توضیحات رییس جمهور سبب اقناع افکار عمومی و رضایت دوستان و منتقدین دولت شده است را باید به رسانه ها و بازخورد بعدی افکار عمومی بسپاریم و یقین داریم افکار عمومی بهترین معیار برای سنجش رفتار دولت در آینده است.
اینکه به چه میزان اظهارات رییس کابینه دارای تعارض است، مطلبی است که می خواهیم نیم نگاهی به آن داشته باشیم و با بررسی خاطرات روحانی در کتاب "امنیت ملی و دیپلماسی هسته ای" نحوه رفتار و طرز تفکر ایشان با منتقدین در زمان ریاستش بر دبیری شورای عالی امنیت ملی را مورد نقد قرار دهیم.
انتقام گیری از رقبا و منتقدین روشی در مدیریت دولتی
حسن روحانی در کتاب خاطرات در صفحه 65 به نکته جالبی اشاره می کند و می نویسد: " در ایران گاهی تصمیمات جنبه حیثیتی پیدا می کند، فکر می کنیم اعتراف به هرگونه اشتباهی به معنای پذیرش شکست خواهد بود. این یکی از بزرگ ترین اشکالات در نظام تصمیم گیری کشور است. هنوز در جامعه ما انتقاد جایگه خود را پیدا نکرده است. فکر می کنیم وارد آوردن اشکال به یک تصمیم، مساوی با جهل و یا حتی خیانت تصمیم گیرنده است؛ در حالی که باید بپذیریم معمولا تصمیمات با نقص و خطا همراه هستند، اینکه بسیاری از قوانین مصوب به ناچار پس از چند ماه یا چند سال نیاز به اصلاح پیدا می کند، در بسیاری از موارد ناشی از مشکل تصمیم سازی و تصمیم گیری در تصویب قوانین است.
باید انتقاد به یک معروف و کار شایسته تبدیل شود و انتقاد کننده در انتظار تشویق باشد و نه تنبیه. تا به این نقطه نرسیم، به ناچار باید شاهد ادامه تصمیمات اشتباه مسوولین باشیم. بزرگترین شجاعت، پذیرش اشتباه و خطا از طرف مسوولان است."
روحانی همچنین در ادامه و در صفحه 67 می نویسد: "مسئله دیگری که در نظام تصمیم گیری دخالت دارد، این است که تصمیم گیران می خواهند با تصمیم هایی که اتخاذ می کنند، در داخل کشور با مخالفان و رقبا توسیه حساب کنند، ... به عبارتی به جای اینکه در اندیشه منافع ملی و آینده کشور باشیم، عده ای به فکر منافع جناحی بودند، تاز مانی که اخلاق بر سیاست حاکم نشود و شاهد تقوای سیاسی در جامعه نباشیم، باید همواره در انتظار چنین شیوه های انتقام جویانه ای باشیم."
ایشان در صفحه 100 کتاب و درباره آستانه تحمل و لزوم اجماع سازی میان طرفین می نویسد: "ما به لحاظ ذهنی و تجربی به این چارچوب عادت نکرده ایم، در نتیجه بحث ها پس از چند جلسه به دعوا و تخاصم کشیده می شود، هر دو طرف به یکدیگر نسبت خیانت، ساده لوحی، انفعال، مرعوب بودن و افراطی گری و بی تدبیری می دهند و بساط بحث و مذاکره برچیده می شود."
تعارضات کلامی و رفتاری روحانی با منتقدین به روایت خاطرات
بر اساس پاراگراف های فوق، حسن روحانی خود قایل به وجود مشکل در عرصه تصمیم گیری و تصمیم سازی در حوزه دولتی است و حتی به این مسئله اشاره می کند که گاهی اوقات مسوولان بر اساس جنبه حیثیتی تا آخر راه بر تصمیم اشتباه خود پافشاری می کنند و یا اینکه بر اساس انتقام تسویه حساب سیاسی با رقبا و منتقدین به تصمیم گیری می پردازند و حتی در ادامه راه با منتقد به بدترین شیوه برخورد می کنند تا جایی که روحانی اظهر می کند تا زمانی که شاهد اخلاق و تقوای سیاسی نباشیم باید هموراه در انتظار چنین شیوه های انتقام جویانه ای باشیم.
حسن روحانی در چندین جا از خاطرات خود، ناگزیر به رفتار و نحوه مواجه با منتقدین تصمیمات خود در دوره تصدی پرونده هسته ای اشاره می کند که در ادامه به آن اشاره می شود.
متوهم خواندن منتقدین سیاست های غرب گرایانه
نویسنده در صفحه 73 و ذیل عنوان آرمان گرایی یا اسارت در توهمات می نویسد: متأسفانه گاهی در کشور توهمات، مبنای تصمیم گیری قرار می گیرد، مثلا این تفکر که غرب به فروپاشی کامل رسیده و نظرات علمی اقتصادی و سیاسی غرب به بن بست رسیده و خود آنها فهمیده اند که دیگر راهی ندارند و راه نجات را ایران می دانند ... البته این گونه ادعاها آرمان نیست، بلکه توهمات ناشی از خود شیفتگی و کم تجربگی است!!!
تندرو و افراطی خواندن مخالفین روند مذاکرات هسته ای
در صفحه 95 روحانی به کسانی که با روند مذاکرات تیم هسته ای مخالف بودند و نسبت به آن نقد داشتند، به عنوان تندروهای جناح چپ و راست معرفی می کند و به راحتی به منتقدین لقب افراطی می چسباند و می نویسد: اینکه تصمیمی اتخاذ بشود و تندروهای یک جریان با ان موافق نباشند، موردی است که بارها اتفاق افتاده است... مثلا در بحث هسته ای افراد فعال گروه های تند و افراطی را دعوت و با آنها بحث می کردیم.. مثلا افراد تندرو جناح راست و چپ را دعوت می کردیم و تلاش می کردیم همه آنها را تا حدی قانع کنیم.
جاه طلب خواندن دانشجویان و منتقدین به بیانیه تهران
ایشان همچنین در صفحه 104، کسانی که نسبت به بیانیه تهران اعتراض داشتند را با القاب ناپسندی خطاب می کند و می نویسد: مدت کوتاهی پس بیانیه تهران، مسایلی در برخی مطبوعات و از زبان سیاسیون مطرح شد و فضای سیاسی کشور را دچار التهاب کرد. جو سیاسی ملتهب کشور، حرکت های سیاسی بدون توجه به قاعده بازی، تحرک نیروهای بی تجربه، قدرت طلبی عده ای جاه طلب، ترس از اینکه موضوع به نتیجه نهایی نرسد، همه و همه در ایجاد جو بوجود آمده تأثیرگذار بودند.
حسن روحانی مانند اظهارات خلاف عرف و مبهم هفته گذشته که به صورت ابهام آمیز می گوید منظورش تخریب گران است و نه منتقدین، در خاطرات خود نیز به صورت مبهم به این افراد، گروه ها و اقدامات آنها اشاره می کند بلکه به دلیل مخالفت آنها با تیم مذاکره کننده هسته ای القابی همچون هوچی گر، تندرو، جاه طلب و ... را به آنها می چسباند و اینگونه ادبیات با لحن ابتدایی نویسنده مبنی بر اینکه باید به انتقادات گوش کرد و منتقدین را تشویق کرد و نه تنبیه، تعارض جدی دارد.
پرهیز از بحران سازی، مبهم گویی و درشت گویی به نفع آرامش دولت است
آنچه در محورهای فوق آمد، فقط گوشه ای از تعارضات کلامی و رفتاری روحانی در مدت تصدی خود بر مسوولیت پرونده هسته ای است و بر اساس مصالح به تعارضات دیگر وی اشاره ای نمی شود.
اما آنچه در وضعیت کنونی کشور به نفع دولت است، توجه به بنیادها و ظرفیت های داخلی است و به هیچ ایرادی ندارد دولت اعلام کند تئوری کدخدا و توجه و اعتماد به غرب نتیجه ای نداشته است و مردم نباید به مذاکرات دلخوش باشند.
دولت باید شهامت اشتباه خود را برای سرمایه گذاری بیش از حد روی مذاکرات را بپذیرد و به فکر آینده باشد و نه اینکه تا آخر راه، بر تصمیم اشتباه خود پافشاری کند.
دولت نباید بدون تقوا و اخلاق سیاسی به گروه های منتقد از هر دو جناح پرخاشگری کند و با درشت گویی کار را به جایی برساند که مجبور به توجیه اظهارات و ادبیات خود شود.
دولت نباید بر اساس مشورت های غلط و بعضا سیاسی و انتقام جویانه، برای خود بحران سازی سیاسی را رقم بزند که تمامی موارد فوق، سبب از بین رفتن آرامش دولت و به تبع آن ملتهب شدن فضای جامعه می انجامد.