صراط: ارنست پرون، هنگامی که محمدرضا، در کالج «روزی» در سویس تحصیل میکرد، با او دوست شد و همراه او به تهران آمد، طولی نکشید که در دربار ایران کارش بالا گرفت و دوست صمیمی و محرم راز شاه شد.
ارنست پرون در دربار شغل و مقام رسمی نداشت، ولی همه درباریان، حتی خواهران و برادران شاه از او حساب میبردند. پرون حتی در زندگی خصوصی شاه و همسرش مداخله داشت.
ارنست پرون تنها فردی بود که هر روز صبح به اطاق خواب شاه میرفت و مدتی طولانی با او گفتگو میکرد. ثریا، همسر اسبق شاه که از مداخلات و مزاحمتهای پرون به تنگ آمده بود، به شاه شکایت برد، ولی محمدرضا بطور جدی به همسرش گفت به هیچ عنوان حاضر به ترک پرون نیست.
ملکه اسبق ایران در کتاب خود، درباره روابط شاه و پرون و نفوذ او در دربار ایران چنین نوشته است: «... ارنست پرون، با نفوذترین فردی بود که در دربار با او مواجه شده بودم. اهالی تهران او را «راسپوتین»ایران لقب داده بودند. پرون در میان اطرافیان شاه، نفوذ فراوانی داشت. پرون، یک باغبانزاده سویسی بود که در کالج «روزی» درس میخواند و محمدرضا، او را با خود به تهران آورد وتا هنگام مرگش در ایران بود.
«پرون دوست نزدیک شاه و محرم راز او بود. وی هر روز صبح به اطاق خواب شاه میرفت و با او خلوت میکرد. ارنست پرون، رابط شاه و سفیران انگلستان و آمریکا بود... پس از آنکه من به دربار رفتم، پرون سعی داشت در زندگی خصوصی من نیز مداخله کند.
وی اغلب به اطاقم میآمد و درباره مسائلی که به او مربوط نبود، توصیههائی میکرد. شبی در اطاقم از همین مقوله و در اطراف روابط زناشویی من و همسرم وارد صحبت شد. او به حدی مرا خشمگین ساخت که به او اخطار کردم از اطاقم خارج شود و دیگر در زندگی خصوصی من مداخله نکند...»
ارنست پرون، با نام مستعار «حلقه گل سرخ» از طریق یکی از جاسوسان انگلیسی در ایران، ترتیب ملاقات کرمیت روزولت را با شاه فراهم ساخت. پرون صبح روز 25 مرداد 1332، خبر شکست کودتا را از تهران به کلاردشت به اطلاع شاه رساند و همان روز نیز دستگیر شد.
شاه، پرون را که بعلت سانحهای لنگ شده بود و به بیماری قلبی نیز مبتلا بود، برای درمان به سویس فرستاد. وی در سال 1961، در سن 63 سالگی در بیمارستان درگذشت و اسرار زیادی را با خود بگور برد.
ارنست پرون در دربار شغل و مقام رسمی نداشت، ولی همه درباریان، حتی خواهران و برادران شاه از او حساب میبردند. پرون حتی در زندگی خصوصی شاه و همسرش مداخله داشت.
ارنست پرون تنها فردی بود که هر روز صبح به اطاق خواب شاه میرفت و مدتی طولانی با او گفتگو میکرد. ثریا، همسر اسبق شاه که از مداخلات و مزاحمتهای پرون به تنگ آمده بود، به شاه شکایت برد، ولی محمدرضا بطور جدی به همسرش گفت به هیچ عنوان حاضر به ترک پرون نیست.
ارنست پرون دوست مرموز محمدرضا شاه و پسر باغبان سوئیسی
ملکه اسبق ایران در کتاب خود، درباره روابط شاه و پرون و نفوذ او در دربار ایران چنین نوشته است: «... ارنست پرون، با نفوذترین فردی بود که در دربار با او مواجه شده بودم. اهالی تهران او را «راسپوتین»ایران لقب داده بودند. پرون در میان اطرافیان شاه، نفوذ فراوانی داشت. پرون، یک باغبانزاده سویسی بود که در کالج «روزی» درس میخواند و محمدرضا، او را با خود به تهران آورد وتا هنگام مرگش در ایران بود.
«پرون دوست نزدیک شاه و محرم راز او بود. وی هر روز صبح به اطاق خواب شاه میرفت و با او خلوت میکرد. ارنست پرون، رابط شاه و سفیران انگلستان و آمریکا بود... پس از آنکه من به دربار رفتم، پرون سعی داشت در زندگی خصوصی من نیز مداخله کند.
وی اغلب به اطاقم میآمد و درباره مسائلی که به او مربوط نبود، توصیههائی میکرد. شبی در اطاقم از همین مقوله و در اطراف روابط زناشویی من و همسرم وارد صحبت شد. او به حدی مرا خشمگین ساخت که به او اخطار کردم از اطاقم خارج شود و دیگر در زندگی خصوصی من مداخله نکند...»
ارنست پرون، با نام مستعار «حلقه گل سرخ» از طریق یکی از جاسوسان انگلیسی در ایران، ترتیب ملاقات کرمیت روزولت را با شاه فراهم ساخت. پرون صبح روز 25 مرداد 1332، خبر شکست کودتا را از تهران به کلاردشت به اطلاع شاه رساند و همان روز نیز دستگیر شد.
شاه، پرون را که بعلت سانحهای لنگ شده بود و به بیماری قلبی نیز مبتلا بود، برای درمان به سویس فرستاد. وی در سال 1961، در سن 63 سالگی در بیمارستان درگذشت و اسرار زیادی را با خود بگور برد.