صراط: پس از پیروزی انقلاب
دو شبکه تلویزیونی با وجود تنگناهای اقتصادی ناشی از جنگ تحمیلی، گروه کودک
و نوجوان خویش را فعال کرده و عمده تمرکز خود را روی این بخش گذاشتند.
بیژن بیرنگ و مسعود رسام با برنامههای «محله بهداشت» و «محله بر و بیا» خیل عظیم مخاطبان از طیفهای سنی مختلف را عصر جمعهها پای گیرندهها نشانده و علاوه بر انتقال پیام، وجه سرگرمی کارشان را هم فراموش نکردند.
در این میان برنامههای عروسکمحور نیز به مرور جایش را در برنامههای این گروه سنی باز کرده و جمعی از جوانان بااستعداد آن سالها مانند حمید جبلی، ایرج طهماسب، کامبیز صمیمیمفخم، آزاده پورمختار، مرضیه برومند و... راجذب خویش کردند.
«مدرسه موشها» ساخته مرضیه برومند یکی از درخشانترین برنامههای عروسکی تاریخ تلویزیون کشورمان است که حتی در بازپخشهای خویش هم مخاطبان بسیاری را جذب کرده و گذر زمان هم از جذابیتهایش نکاسته است.
مدرسه موشها داستان چند موش محصل است که هریک شباهتهایی به یک بخش از بچههای دوره ابتدایی داشته و در هر قسمت پیامی را به آنها منتقل میکرد. عروسکهای ساخته شده بسیار ظریفتر از نمونههای اندک پیش از خود بوده و عروسکگردانها نیز با مهارت خاصی آنها را به بازی میگرفتند، اما بخش مهمی از موفقیت بزرگ شهر موشها به صداپیشگان آن بازمیگردد که هریک تیپ خاصی را گرفته و با صدایشان به آنها جان بخشیدند.
برای مثال میتوان به شخصیتهایی چون: کپل، دم باریک و نارنجی اشاره کرد که به ترتیب حمید جبلی، ایرج طهماسب و فاطمه معتمدآریا به بهترین شکل ممکن صداسازی کرده و تیپی آشنا را برای بچهها خلق کردند.
شهر موشها به مدد هوش و ذکاوت گروه حرفهایاش توانست در روزهای دفاع مقدس به پدیدهای اجتماعی بدل شود تا جایی که نسخه سینمایی آن یک سال بعد روی پرده سینماها رفت. مجید قناد هم در آن سالها صبحهای جمعه برنامهای را روی آنتن شبکه دو میبرد که در بخشی از آن نمایش عروسکی اجرا میشد و البته کیفیت ساخت عروسکها چنگی به دل نمیزد.
«قورباغه سبز» با اجرای علیرضا توپچیان از دیگر نمونههای موفق کار عروسکی بود که در دوره خود با اقبال عمومی مواجه شد.
«هادی و هدی» هم دیگر کار تلویزیونی در این رابطه بود که عروسکهایش نسبتا خوب از کار درآمده و وجه قصهگویی بخوبی در آن رعایت شده بود. در کارهای یاد شده صداپیشگان زیادی کار کردند که فقط برخی در کارشان موفق ظاهر شده و برخی دیگر نیز در ادامه قید آن را زدند.
کار عروسکگردانها با توجه به کوچکی پلاتوها بسیار سختتر از صداپیشگان بوده و تنها عشق به کار آنان را در این راه به جلو سوق میداد. مرضیه برومند بهعنوان موفقترین برنامهساز کودک و نوجوان، در کارهای بعدیاش مانند: «خونه مادربزرگه» و «قصههای تابهتا» نیز از عروسکهایی جذاب بهره گرفت که بشدت مورد توجه مخاطبان کم سن و سال بود.
در خـــــونه مادربزرگـــــه عروسکها بسیار جذاب ساخته شده و حرکت میکردند و در کنار آن صداها هم به خوبی انتخاب شده بود. برای مثال میتوان به صدای رضا بابک برای نقش آقا حنایی و بهرام شاهمحمدلو برای مخمل اشاره کرد که هنوز هم برای نسل کودک و نوجوان آن سالها خاطرهانگیز به نظر میرسد.
در قصههای تابهتا با توجه به زمان تولیدش، کیفیت ساخت عروسک زیزیگولو بسیار بهتر از گذشته شده و صدای فوقالعاده منعطف آزاده پورمختار هم آن را تکمیل کرده است.
برومند در این مجموعه نیز پیامهای اخلاقی مستتر در قصه را به شکلی زیرپوستی به مخاطبان کمسن و سال خویش منتقل کرد و برای جذابتر شدنش از بازیگران خوبی چون لیلی رشیدی، رضا فیاضی، مریم سعادت و امیرحسین صدیق هم بهره گرفت.
اما بدون شک بهترین مجموعه عروسکی سه دهه اخیر مجموعه «صندوق پست» ساخته ایرج طهماسب است که پس از دو دهه همچنان پرطرفدار است. زوج طهماسب و جبلی در صندوق پست، عروسکی دوستداشتنی به نام کلاه قرمزی را خلق کرده و در کنار آن از شخصیتهایی مانند پسرخاله و ژولیپولی هم بهره گرفتند.
صدای جبلی روی کلاه قرمزی و نیز پسرخاله بدون شک یکی از مهمترین فاکتورهای موفقیت بیست ساله کلاه قرمزی در مدیوم تلویزیون است که با عروسکگردانی درخشان دنیا فنیزاده همراه شده است. البته نباید از هنر مرضیه محبوب در ساخت عروسکهای فوق بسادگی گذشت که بسیار فراتر از نمونههای پیشین خود به نظر میرسد.
مجموعه «مجید دلبندم» به کارگردانی رضا عطاران هم یک شخصیت عروسکی جذاب بههمراه داشت که همه واژههای شبیه به هم را با یکدیگر اشتباه گرفته و شوخیهای شیرینی را شکل میداد.
مجید صالحی، صداپیشه این عروسک با دستهای بسیار بزرگ، بخوبی از عهده انجامش برآمده و دوز شیرینیاش را دوچندان کرده است.
روند تولید مجموعههای عروسک محور در دهه 80 تا حدودی رو به کاهش گذاشت که بخش مهمی از آن به دردسرهای ساخت این آثار و درگیری آدمهای موثر این حرفه در شاخههای دیگر سینما و تلویزیون بازمیگشت. در این میان فقط شخصیت سنجد با صداپیشگی درخشان نگار استخر به محبوبیتی ویژه نزد مخاطبانش دست یافت که آن هم در سالهای بعد به واسطه تکرار بیش از حد با ریزش مخاطب مواجه شد.
در کنار آن میتوان به پنگول با صدای هومن حاجیعبدالهی اشاره کرد که در ابتدا بسیار محبوب جلوه کرد، اما به مرور و با به تکرار افتادنش از تعداد مخاطبانش کاسته شد. در دو سه سال اخیر طهماسب و جبلی بار دیگر با «کلاه قرمزی و دوستان» بازگشت موفقیتآمیزی داشته و بیاغراق پرمخاطبترین برنامه تلویزیونی را شکل دادهاند. این دو برای جلوگیری از به تکرار نیفتادن برنامه، هر سال شخصیتهای تازهای را به کار اضافه کرده و به مرور کلاه قرمزی و پسرخاله را به نقشهای فرعی آن بدل کردهاند.
شخصیتهایی چون، فامیل دور، گابی، جیگر، آقوی همساده که هریک صاحب هویت مستقلی بوده و مکمل یکدیگر به حساب میآیند.
در این میان عروسکگردانها و صداپیشگان جایگاه بسیار مهمی در کیفیت این برنامه داشته و نقشی کلیدی در موفقیت آن دارند. از دنیا فنیزاده در مقام عروسکگردان گرفته تا محمد بحرانی، بهادر مالکی، محمدرضا هدایتی، علی سرابی و جبلی بهعنوان صداپیشه که شوخیهای نوشته شده را به بهترین شکل به اجرا درمیآورند.
طهماسب هم بهعنوان تنها شخصیت غیرعروسکی کار نقش مهمی در هدایت شخصیتها و رساندن کار به نقطه اوج دارد و همچون یک فوروارد فوتبال پاس گلهای درخشان حمید جبلی را گل میکند.مجموعه کلاه قرمزی یکی از آثار قابل قبول عروسکمحور تلویزیون است که میتواند با یک برنامهریزی مناسب و توجه مدیران شبکهها، بیش از اینها با مخاطب ارتباط برقرار کند.
بیژن بیرنگ و مسعود رسام با برنامههای «محله بهداشت» و «محله بر و بیا» خیل عظیم مخاطبان از طیفهای سنی مختلف را عصر جمعهها پای گیرندهها نشانده و علاوه بر انتقال پیام، وجه سرگرمی کارشان را هم فراموش نکردند.
در این میان برنامههای عروسکمحور نیز به مرور جایش را در برنامههای این گروه سنی باز کرده و جمعی از جوانان بااستعداد آن سالها مانند حمید جبلی، ایرج طهماسب، کامبیز صمیمیمفخم، آزاده پورمختار، مرضیه برومند و... راجذب خویش کردند.
«مدرسه موشها» ساخته مرضیه برومند یکی از درخشانترین برنامههای عروسکی تاریخ تلویزیون کشورمان است که حتی در بازپخشهای خویش هم مخاطبان بسیاری را جذب کرده و گذر زمان هم از جذابیتهایش نکاسته است.
مدرسه موشها داستان چند موش محصل است که هریک شباهتهایی به یک بخش از بچههای دوره ابتدایی داشته و در هر قسمت پیامی را به آنها منتقل میکرد. عروسکهای ساخته شده بسیار ظریفتر از نمونههای اندک پیش از خود بوده و عروسکگردانها نیز با مهارت خاصی آنها را به بازی میگرفتند، اما بخش مهمی از موفقیت بزرگ شهر موشها به صداپیشگان آن بازمیگردد که هریک تیپ خاصی را گرفته و با صدایشان به آنها جان بخشیدند.
برای مثال میتوان به شخصیتهایی چون: کپل، دم باریک و نارنجی اشاره کرد که به ترتیب حمید جبلی، ایرج طهماسب و فاطمه معتمدآریا به بهترین شکل ممکن صداسازی کرده و تیپی آشنا را برای بچهها خلق کردند.
شهر موشها به مدد هوش و ذکاوت گروه حرفهایاش توانست در روزهای دفاع مقدس به پدیدهای اجتماعی بدل شود تا جایی که نسخه سینمایی آن یک سال بعد روی پرده سینماها رفت. مجید قناد هم در آن سالها صبحهای جمعه برنامهای را روی آنتن شبکه دو میبرد که در بخشی از آن نمایش عروسکی اجرا میشد و البته کیفیت ساخت عروسکها چنگی به دل نمیزد.
«قورباغه سبز» با اجرای علیرضا توپچیان از دیگر نمونههای موفق کار عروسکی بود که در دوره خود با اقبال عمومی مواجه شد.
«هادی و هدی» هم دیگر کار تلویزیونی در این رابطه بود که عروسکهایش نسبتا خوب از کار درآمده و وجه قصهگویی بخوبی در آن رعایت شده بود. در کارهای یاد شده صداپیشگان زیادی کار کردند که فقط برخی در کارشان موفق ظاهر شده و برخی دیگر نیز در ادامه قید آن را زدند.
کار عروسکگردانها با توجه به کوچکی پلاتوها بسیار سختتر از صداپیشگان بوده و تنها عشق به کار آنان را در این راه به جلو سوق میداد. مرضیه برومند بهعنوان موفقترین برنامهساز کودک و نوجوان، در کارهای بعدیاش مانند: «خونه مادربزرگه» و «قصههای تابهتا» نیز از عروسکهایی جذاب بهره گرفت که بشدت مورد توجه مخاطبان کم سن و سال بود.
در خـــــونه مادربزرگـــــه عروسکها بسیار جذاب ساخته شده و حرکت میکردند و در کنار آن صداها هم به خوبی انتخاب شده بود. برای مثال میتوان به صدای رضا بابک برای نقش آقا حنایی و بهرام شاهمحمدلو برای مخمل اشاره کرد که هنوز هم برای نسل کودک و نوجوان آن سالها خاطرهانگیز به نظر میرسد.
در قصههای تابهتا با توجه به زمان تولیدش، کیفیت ساخت عروسک زیزیگولو بسیار بهتر از گذشته شده و صدای فوقالعاده منعطف آزاده پورمختار هم آن را تکمیل کرده است.
برومند در این مجموعه نیز پیامهای اخلاقی مستتر در قصه را به شکلی زیرپوستی به مخاطبان کمسن و سال خویش منتقل کرد و برای جذابتر شدنش از بازیگران خوبی چون لیلی رشیدی، رضا فیاضی، مریم سعادت و امیرحسین صدیق هم بهره گرفت.
اما بدون شک بهترین مجموعه عروسکی سه دهه اخیر مجموعه «صندوق پست» ساخته ایرج طهماسب است که پس از دو دهه همچنان پرطرفدار است. زوج طهماسب و جبلی در صندوق پست، عروسکی دوستداشتنی به نام کلاه قرمزی را خلق کرده و در کنار آن از شخصیتهایی مانند پسرخاله و ژولیپولی هم بهره گرفتند.
صدای جبلی روی کلاه قرمزی و نیز پسرخاله بدون شک یکی از مهمترین فاکتورهای موفقیت بیست ساله کلاه قرمزی در مدیوم تلویزیون است که با عروسکگردانی درخشان دنیا فنیزاده همراه شده است. البته نباید از هنر مرضیه محبوب در ساخت عروسکهای فوق بسادگی گذشت که بسیار فراتر از نمونههای پیشین خود به نظر میرسد.
مجموعه «مجید دلبندم» به کارگردانی رضا عطاران هم یک شخصیت عروسکی جذاب بههمراه داشت که همه واژههای شبیه به هم را با یکدیگر اشتباه گرفته و شوخیهای شیرینی را شکل میداد.
مجید صالحی، صداپیشه این عروسک با دستهای بسیار بزرگ، بخوبی از عهده انجامش برآمده و دوز شیرینیاش را دوچندان کرده است.
روند تولید مجموعههای عروسک محور در دهه 80 تا حدودی رو به کاهش گذاشت که بخش مهمی از آن به دردسرهای ساخت این آثار و درگیری آدمهای موثر این حرفه در شاخههای دیگر سینما و تلویزیون بازمیگشت. در این میان فقط شخصیت سنجد با صداپیشگی درخشان نگار استخر به محبوبیتی ویژه نزد مخاطبانش دست یافت که آن هم در سالهای بعد به واسطه تکرار بیش از حد با ریزش مخاطب مواجه شد.
در کنار آن میتوان به پنگول با صدای هومن حاجیعبدالهی اشاره کرد که در ابتدا بسیار محبوب جلوه کرد، اما به مرور و با به تکرار افتادنش از تعداد مخاطبانش کاسته شد. در دو سه سال اخیر طهماسب و جبلی بار دیگر با «کلاه قرمزی و دوستان» بازگشت موفقیتآمیزی داشته و بیاغراق پرمخاطبترین برنامه تلویزیونی را شکل دادهاند. این دو برای جلوگیری از به تکرار نیفتادن برنامه، هر سال شخصیتهای تازهای را به کار اضافه کرده و به مرور کلاه قرمزی و پسرخاله را به نقشهای فرعی آن بدل کردهاند.
شخصیتهایی چون، فامیل دور، گابی، جیگر، آقوی همساده که هریک صاحب هویت مستقلی بوده و مکمل یکدیگر به حساب میآیند.
در این میان عروسکگردانها و صداپیشگان جایگاه بسیار مهمی در کیفیت این برنامه داشته و نقشی کلیدی در موفقیت آن دارند. از دنیا فنیزاده در مقام عروسکگردان گرفته تا محمد بحرانی، بهادر مالکی، محمدرضا هدایتی، علی سرابی و جبلی بهعنوان صداپیشه که شوخیهای نوشته شده را به بهترین شکل به اجرا درمیآورند.
طهماسب هم بهعنوان تنها شخصیت غیرعروسکی کار نقش مهمی در هدایت شخصیتها و رساندن کار به نقطه اوج دارد و همچون یک فوروارد فوتبال پاس گلهای درخشان حمید جبلی را گل میکند.مجموعه کلاه قرمزی یکی از آثار قابل قبول عروسکمحور تلویزیون است که میتواند با یک برنامهریزی مناسب و توجه مدیران شبکهها، بیش از اینها با مخاطب ارتباط برقرار کند.