جمعه ۱۱ آبان ۱۴۰۳ - ساعت :
۱۶ شهريور ۱۳۹۳ - ۰۹:۳۵
سفر به عربستان؛ از دوستی خانوادگی تا دعوت رسمی

علت اصرار هاشمی برای نزدیکی به آل‌سعود چیست؟

اصرار رفسنجانی برای میانجیگری میان دو کشور و نزدیکی با آل سعود به هر قیمت ممکن، قابل درک نیست و معلوم نیست او چرا قصد دارد دوستی خانوادگی خود با خاندان آل سعود را به سرعت به روابط رسمی میان ایران و عربستان تبدیل کند!
کد خبر : ۱۹۴۸۸۴
گروه سیاسی صراط - "چرا باید همسایگان ما برای همراهی با دشمنان ایران، بپذیرند که درآمدهای نفتی خویش را ارزان بفروشند؟!" این آخرین اظهارات هاشمی رفسنجانی در انتقاد به سیاست خارجی چند سال اخیر در کشور است. اومعتقد است : "سیاست خارجی اصول دارد و عرصه شعار نیست و نباید به جای استفاده از فرصت‌ها، به سوی تخریب فرصت‌ها برویم."

به گزارش گروه سیاسی صراط، این سخنان اخیر به همراه شایعات پیشین که در خصوص سفر وی به عربستان برای بهبود روابط با کشوری که همواره کارشکنی هایش در حوزه جزایر 3 گانه ایران، جعل عنوان خلیج فارس، خط دادن به تروریست های سوریه  و حالا هم کمک به گروه تروریستی و نسل کش داعش زبانزد بوده، نشان می‌دهد که هاشمی برای سفر به عربستان چندان بی میل نیست.

در واقع اظهارات پیشین او هم بوی تمایل به این موضوع را دارد. در اواخر زمستان سال گذشته بود که او در پاسخ به سوالی مبنی بر اینکه با توجه به تیره بودن فضای روابط بین ایران و عربستان قصد سفر به این کشور را ندارید؟  گفته بود: "بروم كه چه بگویم. من مسئولیتی ندارم كه بگویم با این كار موافق یا با آن كار مخالف هستیم. این كار در درجه اول از اختیارات رهبری و سیاست‌های كلی نظام و بعد دولت است. باید اول طرحی مثل همین مذاكرات، تهیه و خطوط قرمز مشخص شود تا كسانی كه برای مذاكره می‌روند؛ بدانند چه بگویند."

بعد از آن اما دراوایل  سال 93  در میان تکذیب ها و تایید ها، مشاور رئیس‌مجمع تشخیص مصلحت نظام با اعلام خبر دعوت از هاشمی برای سفر به عربستان دوباره اعلام کرد: احتمال می‌رود که وی امسال به عربستان سفر کند.

غلامعلی رجایی افزود: همه چیز محتمل است. باید هماهنگی‌ها انجام شود. این اظهارات باعث شد تا دوباره احتمال سفر هاشمی برای دراز کردن دست دوستی به سوی عربستان شدت بگیرد.

این در حالی است که رفتارشناسی عربستان نشان از آن دارد که این کشور به جای این‌ که سنگ‌ های خود را با ایران از طریق گفتگو واکند، بیشتر به دنبال کارشکنی در مسیر تغییر توازن قوا در منطقه است.

در واقع می توان گفت؛ ایران و عربستان به نوعی در جنگ سرد به سر می‌برند و اختلافات دو کشور، اختلافات جزئی‌ نیست که با گفتگو دست از آن بردارند اگرچه گفتگو ضرورت داشته و دارد که آن هم می تواند از طریق دیپلمات های کار کشته و آشنا با سیاست خارجه حل شود.

در این میان، به تازگی نیز، حسین امیرعبداللهیان، معاون وزیر امور خارجه  به عربستان  سفر کرده و پس از دیدار با وزیر خارجه عربستان  گفته:"مذاکرات با طرف سعودی «سازنده» بوده است."

وی تاکید کرده: دو طرف بر نیاز به گشودن صفحه‌ای جدید در روابط سیاسی میان دو کشور تأکید کردند.

به گفته وی، موضوعات امنیت منطقه‌ای، از جمله اقدامات داعش در عراق و همچنین حملات رژیم اسرائیل به غزه، مهم‌ترین محور مباحث را در این دیدار تشکیل داده است که این مساله نشان می دهد ایران که همواره و در همه جا حسن نیت خود را به مراجع بین المللی اثبات کرده در خصوص عربستان نیز همواره از باب دوستی و همسایگی وارد شده اما این عربستان و آل سعود است که رسم همسایگی را به جای نمی آورد و به  دنبال قدرت مطلق بودن در منطقه است.

مروری بر روابط ایران و عربستان

مروری بر تاریخ روابط ایران و عربستان نشان می دهد، رابطه دو کشور از زمان تأسيس عربستان سعودی فراز و فرودي از رقابت هاي مسالمت آميز تا خصومت و قطع رابطه را تجربه كرده است. سرآغاز روابط دو كشور به سال 1307 باز مي‌گردد؛ زمان سلطنت رضاشاه در ايران كه با تشكيل حكومت سلطنتي آل سعود هم زمان بود.

هر چند در دوران پيشين نيز رقابت هايي مسالمت آميز بين دو كشور وجود داشت؛ امّا به دليل وجود برخي تشابهات در ساخت قدرت، رقابت ها در نهايت در قاب روابط دوستانه و اتحاد نهادينه شد و دكترين نيكسون، در دهه 1350 شمسي، دو كشور را به هم پيوند زد. عربستان به دلايل مسائل و مشكلات داخلي در نيمه دوم 1930 و در طول جنگ جهاني دوم در حصار روابط پيروانه ي ايالت متحده آمريكا قرار گرفت و چتر حاميانه اين كشور را برگزيد. این فراز و فرودها اما تا پایان حکومت پهلوی ادامه داشت.

اما انقلاب اسلامی ایران که فرآيندي در مقابل باج خواهی و استعمار غرب بود و جريان هاي حاكم بر نظام بين‌الملل را در دو قطب غرب و شرق نفي مي كرد، نمي توانست مورد توجه آل سعود که تشابه زیادی با پهلوی ها داشت قرار گیرد.

به این ترتیب بود که به تدريج رابطه دو كشور سلسله اختلافاتي را تجربه كرد كه تا به امروز نيز تداوم داشته است. اختلافاتي كه با حمله  نظامي عراق به ايران به مرز خصومت رسيد؛ هر چند اين خصومت نمود فيزيكي در قالب برخورد نظامي نداشت، ولي عربستان با حربه هاي گوناگوني به تقابل با ايران پرداخت.

از جمله اينكه از سال 1979، يعني سال پيروزي انقلاب ايران، قيمت هر بشكه نفت خود را 18 دلار، يعني چهار دلار كمتر از قيمت نفت خام پايه، تعيين كرد و تا سال 1981 اين سياست را به بهاي ضرر230 ميلياردي خود و به بهانه تثبيت بهاي نفت ادامه داد.

کشمکش ها اما درباره خلیج فارس و جزایر سه گانه ایران ادامه دار شد تا جایی که در سال  1364 عربستان كه با حمايت هاي آمريكا به پنداره ي قدرتمندي از خود رسيده بود، تصميم به مقابله با ايران گرفت و این ماجرا  با حمایت از گروه های تروریستی که امنیت را در منطقه برهم می زنند مانند جنگ سوریه و داعش تا امروز ادامه دارد.

در هر حال هر چند روابط ایران و عربستان در زمان هاشمی به ظاهر کمی آرام تر بود اما عربستان تا کنون در رابطه با ایران حسن‌نیت نشان نداده است.

از سوی دیگر بارها دیده شده، در دستگاه حکومتی عربستان شخصیت‌هایی مسئولیت دارند که دقیقا دیکته آمریکا را می نویسند و به وسیله این افراد سیاست خارجی عربستان به سود برخی قدرت های منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای رقم می‌خورد که ایران نمی تواند با آنها کنار بیاید و این مساله ای نیست که با میانجیگری و دیپلمات شدن هاشمی(!) برطرف شود.

به نظر می رسد نزدیکی ایران و عربستان اگر با دقت و هوشمندی خاص دیپلماتیک انجام نشود چه بسا بیش از هر کشوری، برای دشمنان غرب قسم خورده ایران سودمند باشد. در این میان اصرار هاشمی رفسنجانی برای میانجیگری میان دو کشور و نزدیکی با آل سعود به هر قیمت ممکن، قابل درک نیست و معلوم نیست او چرا قصد دارد دوستی خانوادگی خود با خاندان آل سعود را به سرعت به روابط رسمی میان ایران و عربستان تبدیل کند!