جمعه ۰۲ آذر ۱۴۰۳ - ساعت :
۲۲ شهريور ۱۳۹۳ - ۱۲:۵۸

معمای 29 ساله اسکلت نوزاد در قبر

آزمایشات تخصصی DNA روی استخوان‌های یک نوزاد پرده از راز 29 ساله‌ای برداشت که در آن نوزاد پسر ربوده و فروخته‌شده است.
کد خبر : ۱۹۶۳۲۰
صراط: آزمایشات تخصصی DNA روی استخوان‌های یک نوزاد پرده از راز 29 ساله‌ای برداشت که در آن نوزاد پسر ربوده و فروخته‌شده است.

پدر این نوزاد که شنیده بود وی در بیمارستان مرده است وقتی ماجرای فروش 45 نوزاد در بیمارستان‌های تهران فاش شد به جست‌وجوی گمشده‌اش پرداخت و با نبش قبر و آزمایشات علمی مطمئن شد که پسرش زنده است.

تولد شیرین

روز دوم دی‌ماه سال 63 زنی به نام «سرور» در یکی از بیمارستان‌های اصلی تهران نوزاد پسری به دنیا آورد.

وقتی قرار شد این مادر از بیمارستان ترخیص شود، مسئولان بخش زنان و زایمان ادعا کردند نوزاد پسر به‌خاطر ضرورت‌های پزشکی باید در بیمارستان تحت نظر بماند. سرور که چند باری با به آغوش گرفتن نوزادش طاقت دوری از او را نداشت و پدر که از تولد پسرش شاد بود برخلاف میل باطنی پذیرفتند بدون نوزاد به خانه‌شان بروند.

مرگ خاموش نوزاد

پدر و مادر این نوزاد پسر تا چهار روز از سرنوشت وی در بیمارستان بی‌اطلاع بودند، هرگاه با آنجا تماس می‌گرفتند می‌شنیدند نوزاد زردی دارد و در دستگاه نگهداری می‌شود. روز 6 دی‌ماه سال 63، پدر نوزاد به بیمارستان دعوت شد و از تیم پرستاری شنید که بچه‌اش به خاطر نارسایی‌های تنفسی و قلبی جان باخته است. این مرد وقتی برای پرداخت هزینه‌های بیمارستان رفت از پذیرش شنید که به خاطر مرگ نوزاد تنها 10 هزار ریال برای دفن نوزادش باید بپردازد و هزینه زایمان و نگهداری از مادر و کودک رایگان خواهد بود. پدر نوزاد پسر بدون اعتراض به این اتفاق و پذیرفتن نظر تیم پزشکی درباره مرگ نوزادش در حالی که هیچ مدرکی به وی ارائه نشده بود، از بیمارستان خارج شد.

‌ فروش مافیایی نوزادان

همه باور داشتند که نوزاد پسر عباس و سرور در بیمارستان جان باخته است تا این‌که گزارشاتی تکان‌دهنده از فروش نوزادان در برخی بیمارستان‌های اصلی تهران در روزنامه‌ها به چاپ رسید. تحقیقات نشان داده بود تیمی از پزشکان و پرستاران به صورت مافیایی و زیرزمینی در زایشگاه‌های تهران به پیش‌فروش نوزادان به خانواده‌هایی که زنان نازایی داشته‌اند، اقدام می‌کردند.

فروش 45 نوزاد دختر و پسر از سوی تیم‌های پزشکی، رسوایی بسیاری به‌بار آورد، مجرمان در جلسات بازجویی با محکوم کردن یکدیگر سعی در بی‌گناهی خود داشتند. جنجال رسانه‌ای این اقدام هولناک باعث سرازیر شدن عده‌ای از خانواده‌ها که همگی در زمان تولد نوزادان‌شان شنیده بودند آن‌ها مرده‌اند، به دادسرا شد. عباس و سرور نیز با دیدن این گزارشات وقتی دیدند بیمارستانی که نوزادشان در آنجا متولد شده و مرده در لیست بیمارستان‌های تحت اتهام است به تکاپو افتادند و با طرح شکایتی خواستار افشای راز فروش یا مرگ نوزادشان شدند.

‌‌آغوش غم

عباس از همان ابتدای طرح شکایت، انگیزه‌اش را یافتن پسرش دانست و همیشه از خنده‌های روزهای نخست تولدش گفت. سرور نیز چشم‌انتظار بود تا اثری از پسر گمشده‌شان پیدا شود. وقتی با تحقیقات قضایی، مسئولان بیمارستان ادعا کردند که نوزاد پسر واقعاً مرده و جسدش در بهشت‌زهرا(س) به خاک سپرده شده است، بررسی‌های قضایی نشان داد روز 14 دی ماه سال 63، هشت روز بعد از اعلام مرگ نوزاد به پدرش، در قبری که اسم دو نوزاد روی آن نوشته شده، دفن شده است.

‌یک فاصله

فاصله هشت‌روزه از مرگ نوزاد تا دفن وی مرموز به نظر می‌رسید. همزمان با این فرضیه که مسئولان بیمارستان پنهان‌کاری‌هایی داشته‌اند، مشخص شد یکی از پرستاران زایشگاه که در زمان تولد این نوزاد پسر در همان بیمارستان بود، اعترافاتی داشته که در بیمارستان دیگری به فروش نوزادان پرداخته است. از سوی دیگر، با وجود تاکید رؤسای بیمارستان و پزشکان مبنی بر این‌که نوزاد پسر مرده است، پرستاری ادعا کرد این نوزاد مانند نوزادان بسیاری که در این بیمارستان پیش‌فروش شدند، فروخته شده است. پدر نوزاد پسر که در هر گام به ابهامات بسیاری برمی‌خورد بیشتر نگران سرنوشت بچه‌اش شد و با پیگیری‌های ویژه، مسئولان بیمارستان را پای میز محاکمه کشاند.

حکم به بی‌گناهی

ابتدا، شعبه 35 دادگاه رأی به بی‌گناهی مسئولان بیمارستان داد و سپس شعبه 39 دیوان‌عالی کشور آن را تایید کرد. مسئولان بیمارستان در همه مراحل قضایی ادعای بی‌گناهی کردند و حتی یکی از پرستاران ارشد با حاضر نشدن در جلسات دادگاه وقتی به‌ناچار پیش روی قاضی ایستاد ادعا کرد همسرش اجازه شرکت در این جلسات را نمی‌داد و اطلاعی از فروش نوزادان ندارد.
با وجود سرنخ‌هایی از فروش نوزادان در همان بیمارستان و همزمان با تولد نوزاد سرور و عباس، پرونده به پیچیدگی‌های قضایی برخورد و پدر این نوزاد با احکام صادره نه‌تنها عقب‌نشینی نکرد بلکه به رایزنی‌های بسیاری با مقامات قضایی دست زد، وی اصرار داشت اگر نوزادش زنده است نیاز به پدر و مادر واقعی دارد و می‌خواهند وی را در آغوش بکشند.

دستور رئیس قوه قضاییه وقت

پدر نوزاد در آخرین اقدام خود نزد رئیس قوه قضاییه وقت شکایت برد و خواستار ابهام‌زدایی از سرنوشت بچه‌اش که شاید الآن در همین تهران زندگی می‌کند، شد. آیت‌الله شاهرودی نیز با وارد دانستن درخواست این پدر باعاطفه، دستور داد دادستان تهران به پیگیری‌های ویژه‌ای دست بزند. با این دستور رسمی، پرونده در اختیار دادستان وقت قرار گرفت و وی در نامه‌ای به سرپرست دادسرای امور جنایی تهران خواستار اقدامات تخصصی و ویژه شد.

2 جسد در یک قبر

وقتی دادیار جنایی ماموریت پیدا کرد پرده از راز پرونده نوزاد پسر بردارد، ابتدا با پی بردن به این‌که دو جسد در یک قبر بوده به تحقیق درباره چگونگی دفن دو نوزاد پسر در یک قبر پرداخت و با این اقدام علمی به سرنخ‌های تازه‌ای رسید. این ابتکار قضایی در حالی صورت گرفت که از وقتی پدر نوزاد پسر به طرح شکایت پرداخته بود هیچ کس دلیل وجود یک قبر با دو جسد نوزاد را مدنظر قرار نداده بود.

مسئولان بهشت‌زهرا(س) اصرار داشتند دوجسد متعلق به خانواده‌های رسولی و هاشمی در این قبر به خاک سپرده شده‌اند و کوتاهی‌هایی را در سال‌های قدیم علت این اشتباه دانستند.
 

نبش قبر

دادیار جنایی که در تحقیقات ویژه‌ای به ابهام‌هایی برخورده بود پس از این‌که پدر نوزاد پسر خواستار تشخیص هویت شد پذیرفت برای پیدا شدن آثاری از جسد نوزادش با نبش قبر و آزمایشات DNA صورت گیرد و دستور نبش قبر را با اجازه مرجع تقلید صادر کند. اجازه فقهی صادر شد و دادیار جنایی تهران پس از 24 سال دستور داد قبر دو جسد نوزاد شکافته شود تا آزمایشات DNA پرده از راز نوزاد پسر بردارد.

26 بهمن ماه سال 87 و در یک روز آفتابی و در حالی که تیم‌های عکسبرداری و فیلمبرداری بالای سر این قبر مرموز حاضر بودند، نبش قبر صورت گرفت و در حالی که همه تصور داشتند هیچ بقایایی از نوزاد 4 روزه و نوزاد دیگری در قبر به دست نیاید وقتی این قبر شکافته شد همه به اسکلت و بقایایی از تنها یک جسد نوزاد برخوردند که در کمال ناباوری در برابر دیدگانشان قرار داشت.

با وجود تلاش برای پیدا کردن جسد دیگری، هیچ اثری از آن به دست نیامد و معمای پیچیده‌ای شکل گرفت تا با حل شدن آن راز یک جسد مشخص ‌شود؛ اگر جسد پیدا شده متعلق به نوزاد پسر عباس بود پس نوزادی به نام فامیلی رسولی چه سرنوشتی داشت و اگر این اسکلت‌ها متعلق به نوزاد رسولی بوده است پس نوزاد پسر عباس و سرور در حال حاضر چه سرنوشتی دارد.

آزمایشات DNA

دادیار جنایی در این مرحله برای مشخص شدن هویت این جسد دستور آزمایشات DNA را صادر کرد.

عدم همخوانی

پس از این‌که استخوان‌های یافت شده از اسکلت تنها یک نوزاد در قبر در اختیار مرکز تحقیقات ژنتیک انسانی کوثر قرار گرفت وکارشناسان پس‌از بررسی مولکولی این نمونه‌ها که در عدد استخوان مموز و یک عدد استخوان تیبیا بودند اعلام کردندکه آزمایشات روی نمونه استخوان مورد مناقشه انجام گرفت و به‌خاطر نامناسب بودن نمونه و کیفیت پایین آن فقط با یک روش و مقایسه با نمونه همسر- مادر نوزاد- نتیجه قابل گزارش به دست آمد و نتیجه عدم نبوت یا رابطه مادر و فرزندی بین نمونه استخوان و پسر مرده را نشان داد.

29‌سال بعد

همین آزمایشات فوق تخصصی کافی بود تا معمای سرنوشت نوزاد پسر پس از گذشت 29 سال حل نشده باقی بماند و پدر نوزاد خواستار ردیابی پسرش و مجازات عاملان ربوده شدن وی از بیمارستان شود.

با وجود این‌که مشخص شده بود اسکلت یافت شده هیچ ارتباطی با نوزاد پسر عباس و سرور ندارد، دادیار جنایی این پرونده را مشمول مرور زمان دانست و آن را مختومه کرد.

تلاش‌های پدر چشم به‌راه

عباس که خود را در یک بن‌بست می‌دید باز دست از جست‌وجوی خواسته‌هایش نکشید و با مراجعه به قاضی یوسفی معاون دادستان تهران وی را در جریان سرنوشت کودکش قرار داد وخواستار رسیدگی به پرونده شد.

در این مرحله قاضی یوسفی برای چندمین بار پرونده را به دادسرای امور جنایی تهران برگرداند و خواست تا به جریان بیفتد.

دردنامه پدر

پدر این نوزاد در این خصوص به شوک گفت: متاسفانه پزشک مسئول که در حال حاضر یکی از پزشکان سرشناس است بدون این که خود را مقصر بداند در بازجویی‌ها طوری عنوان می‌کند که انگار من به دنبال گرفتن غرامت و جریمه هستم، در حالی که من هیچ‌گونه نیاز مالی‌ای ندارم و تنها نگران بچه‌ای هستم که هم خون من است و شاید الآن نیاز به آغوش پدر و مادر و حمایت‌های عاطفی و حتی مالی ما داشته باشد.

وی افزود: همسرم با گذشت 29 سال هنوز روزهایی را که نوزادمان را در بیمارستان به آغوش کشید به خاطر دارد، ما بچه‌های دیگری نیز داریم اما می‌خواهم حتماً پسرم را پیدا کنم و از وقتی آزمایشات نشان داده اسکلت متعلق به نوزاد ما نیست بیشتر مصمم شده‌ام. پسرم در یک جایی شاید همین نزدیکی‌هاست که نمی‌داند من و مادرش چشم‌انتظارش هستیم.»
منبع: قدس