صراط: مشاور فرهنگی رئیسجمهور ابراز امیدواری می کند که دولت روحانی عاقلتر از آن باشد که به مشورت حجاریان عمل کند.
حسامالدین آشنا مشاور فرهنگی رئیسجمهور در گفتوگویی و در پاسخ به سوالی درباره پیشنهاد حجاریان مبنی بر اینکه دولت باید به گونه ای قدرتمند باشد که بتواند مجلس را نیز منحل کند، تاکید کرد: دکتر حجاریان در دوره اول ریاستجمهوری آقای خاتمی مشاور رئیس جمهور بودند. آقای خاتمی تعبیری داشتند که می فرمودند برخی مشاوران به گونهای هستند که با آنها مشورت کنید اما خلاف آن عمل کنید. امیدوارم این دولت عاقلتر از آن باشد که به مشورت های اینچنینی تن دهد. بعضی از مشورت ها در سنین بالای شصت سال دیگر قابل پذیرش نیست.
وی همچنین در ادامه گفتوگوی خود با اندیشه پویا، با بیان اینکه این گونه صحبتها به دولت لطمه میزند، خاطرنشان کرد: من ترجیح میدهم آقای دکتر حجاریان اپوزیسیون این دولت باشد و نقش شان را هم به مثابه یک اپوزیسیون درست ایفا کنند. نقد کنند. حتی دولت را بیرحمانه نقد کنند و راه حل بدهند. حتما کسی که در ساختار سیاسی ایران تنفس می کند مشورت شوخی به دولت نمیدهد و نمی گوید که مجلس را منحل کنید.
آشنا در پاسخ به این سؤال "برخی انتقاد میکنند که در این دولت، برخی نزدیکان و رئیس دفتر رئیسجمهور صرفاً نقش همراهی کننده ایشان در عکسهای یادگاری را ایفا میکند؛ این منتقدان میگویند انها اینقدر تمایل دارند در کنار رئیسجمهور باشند و همراه قافله، همینقدر هم عنایت دارد که به دنیال شنیدن گروهها و اصناف و افراد مختلفی باشند که سخنی را رئیسجمهور دارند؟ برخی بازرگانان هم معتقدند صدایشان به گوش نهاوندیان نمیرسد"، نیز گفته است: کسانی که سخن زیاد نمیگویند به این معنی نیست که فعالیت هم نمیکنند برخی فعالیتشان سخن گفتن است و برخی هم عملکردشان به جای سخن گفتنشان است آقای دکتر نهاوندیان نقش بسیار مهمی در این دولت دارد؛ هم به عنوان رئیس دفتر و هم به عنوان مشاور و هم دستیار و هم همراه رئیسجمهور.من در طول حداقل 100 سال گذشته در میان رئیسدفتر بالاترین مقام اجرایی کشور، فرهیختهتر و آیندهنگر تر و ژرف نگر تر از آقای دکتر نهاوندیان ندیدهام.
وی در پاسخ به سؤال خبرنگار که آیا درباره "بازده زمانی 100 سال اخیر ایران" نمیکند، تصریح کرده است: من متوجه هستم چه میگویم بررسی رفتار نزدیکترین افراد به بالاترین مقامات کشور در طول دوره صدساله ایران این را نشان میدهد من در رساله فوقلیسانسم درباره دوره رضاشاه بوده و نقش فروغی و داور.. تاریخ سیاسی کشور را با شواهد و قرائن میدانم اهمیت آقای دکتر نهاوندیان در تاریخ معاصر ما این است که به عنوان نفر دوم فکری رئیسجمهور توانسته خودش کمترین حاشیه را داشته باشد. و کاملا توانسه کمصدا عمل کند و برای خودش لقمهای نگرفته و در عین حال در منطقی بودن و عقلانی بودن گردش امور در دولت نقش بسیار موثری داشته و در تعامل بین قوا و در آرامش روابط بین قوا از تمام سرمایههای تبلیغ خودش استفاده کرده است.
خبرنگار در ادامه در قالب سؤال به آشنا میگوید" آقای نهاوندیان با فروغی مقایسه میکنید که مقایسه عجیبی است، یک سؤال در ذهن میآید، یکی از مهمترین کارهای فروغی این بود که بعد از رضاشاه، اجازه نداد دولت دوباره دست شاهزادههای قاجار بیافتند حداقل میتوانیم امیدوار باشیم که با سیاستهای آقای نهاوندیان دیگر در دولت برگشت به عقب نداشته باشیم؟" که وی در پاسخ میگوید: یکی از بزرگترین نقدها به فروغی این است که در منوی انتخاب این ملت فقط 2 انتخاب گذاشت، یا برگردید به قاجار یا تداوم پهلوی. هنر سیاستمدار بزرگ این است که بتواند منوی انتخاب را توسعه دهد در منوی انتخابات این ملت، میتوانست جمهوریت وارد کند. مدرس یک جمله غیر مشهوری دارد که میگوید مدتهاست به این نتیجه رسیدم که چاره دردهای این کشور جمهوریت است اما بگذارید مدرس، ایران را جمهوری کند نه رضاخان.درست مثل مخالفت امام است با رای دادن زنها قبل از انقلاب و حمایت امام از حضور زنان در انقلاب و رای دادن زنان پس از انقلاب. مثل این است که حاج احمدآقا نقل میکند که تلوزیون موسیقی پخش میکرد از امام پرسیدم شما این را جایز میدانید و ایشان گفتند، قبل از انقلاب این حرام بود اما الان این جایز است. از بحث دور نشویم رئیسجمهوری که من میشناسم اگر فردی به کارش نیایید همچنان از او استفاده کند و بدون تعارف او را کنار بگذارد.
آشنا در ادامه در پاسخ به این سؤال " در یک سالی که از عمر دولت میگذرد برخی مدام تکرار میکنند که کادر اطرافیان آقای روحانی کادری امنیتی است. اولین عارضه آن هم نگاه خاص در حوزه سیاست است. معتقدید که از این رهگذر دولت آسیبی ندیده است؟"، پاسخ میدهد: کسانی که در جمهوری اسلامی ایران کار امنیتی کردهاند یکدست نیستند کسانی هستند که مربوط به نسل اول تشکیلات امنیتی کشور هستند. یعنی اطلاعات نخستوزیر، رکن دوم ارتش، اطلاعات سپاه و اطلاعات دادستانی. نسل اول نسلی است که تحولات زیادی هم از لحاظ فکر و هم از نظر عملیاتی و سیاسی داشته است. نسل اول مثل بقیه نسل اولیها در حوزههای دیگر تجربههای موفق و ناموفق زیادی داشته است. برای من خیلی آموزنده است که کسانی تجربه کار امنیتی دارند و براساس تجربهشان امروز از آزادی دفاع میکنند و میگویند امنیت در گرو آزادی است و این حرف را هم به صورت شعاری نمیزنند. تجربه سال88 خیلیها را در رابطه میان آزادی و امنیت به تاملات نظری واداشت. آقای علی ربیعی دارای سابقه امنیتی است. به سابقه امنیتیاش افتخار میکند و یا از آن خجالت میکشد؟ به نظر من افتخار میکند. آقای صالحی امیری صریحا گفت به سابقه امنیتیاش افتخار میکند و مهم اینکه امروز آنها امنیت را در گرو تکثر و احترام به تنوع فرهنگی و احترام به آزادیهای مشروع و قانونی میدانند شخصا مشکلی با این ندارم که افراد با سابقه امنیتی در دولت باشند.
"نکته مهمتر این است که به جای توجه به سابقه افراد میتوانیم به عملکردشان نگاه کنیم که امروز آیا احساس آرامش بیشتری ایجاد کرده است یا نه؟ آقای ربیعی آیا توانسته با فساد مبارزه کند یا نه؟ آقای ربیعی آیا توانسته با فساد مبارزه کند یا نه؟ تصمیمات ربیعی در وزارت کار و تامین اجتماعی و شستا روشن میکند که کتاب مهمی در مبارزه با مفاسد سیستماتیک نوشته به نام زنده باد فساد، آیا در عمل راه مرتضوی را در تامین اجتماعی میرود و یا راه دیگری. نکته سوم درباره اشخاص امنیتی این است که آنها خیلی آدمهای شجاع و هم ترسو هستند. در یک زمان هر دو را دارد شجاعند و قوی و قواعد نانوشته را خوب میشناسند و میدانند کجاها درست نبوده و در عبور از خطوط قرمز خودساخته و توهمی با شهامت عمل میکنند و خیلی ترسو هستند وقتی پای امنیتی کشور در میان باشد. آقای روحانی 78 را در این چارچوب دقیقا میتوانید ببینید. در آن برهه به این نتیجه رسیده بود که آن حرکت دارد رو به براندازی میرود فقط سخنرانی هم نکرد اقدام کرد. اگر در سال 88 به جای برخی عزیزان، آقای روحانی مسئولیت شورای امنیت کشور را برعهده داشت آیا اصلا آن اتفاقات میافتاد؟ یا اتفاقی نمیافتاد؟ ترسو بودن یک نیروی امنیتی متضمن نگاهی پیشگیرانه است. در افغانستان ما الان با اختلاف دو کاندیدای ریاست جمهوری مواجه هستیم شاید ما در سال 88 میتوانستیم کاری بکنیم که افغانیها در سال 93 میکنند. بلوغ سیاسی دو طرف انتخابات،بلوغ سیاسی مردم و از همه مهمتر مجرب بودن نهاد شورای عالی امنیت ملی میتوانست از خیلی حوادث پیشگیری کند.
خبرنگار به آشنا میگوید، آقای آشنا لحن رئیس جمهور در ماههای اخیر تندتر شده است. آیا تندتر شدن لحن، نشانه کندتر شدن سرعت و بیشتر شدن دستاندازها نیست؟ آقای روحانی سخنان تند میگوید چون به قول آقای بازرگان دسته کار دست ایشان نیست؟ که وی در پاسخ تاکید میکند: به نظر من برعکس، آقای روحانی دارد میگوید که دسته چاقو دست من است. فکر میکنم خیلی روشن این حرف را زده است میگوید من تجربه گذشته را تکرار نخواهم کرد و کوتاه نمیآیم.
حسامالدین آشنا مشاور فرهنگی رئیسجمهور در گفتوگویی و در پاسخ به سوالی درباره پیشنهاد حجاریان مبنی بر اینکه دولت باید به گونه ای قدرتمند باشد که بتواند مجلس را نیز منحل کند، تاکید کرد: دکتر حجاریان در دوره اول ریاستجمهوری آقای خاتمی مشاور رئیس جمهور بودند. آقای خاتمی تعبیری داشتند که می فرمودند برخی مشاوران به گونهای هستند که با آنها مشورت کنید اما خلاف آن عمل کنید. امیدوارم این دولت عاقلتر از آن باشد که به مشورت های اینچنینی تن دهد. بعضی از مشورت ها در سنین بالای شصت سال دیگر قابل پذیرش نیست.
وی همچنین در ادامه گفتوگوی خود با اندیشه پویا، با بیان اینکه این گونه صحبتها به دولت لطمه میزند، خاطرنشان کرد: من ترجیح میدهم آقای دکتر حجاریان اپوزیسیون این دولت باشد و نقش شان را هم به مثابه یک اپوزیسیون درست ایفا کنند. نقد کنند. حتی دولت را بیرحمانه نقد کنند و راه حل بدهند. حتما کسی که در ساختار سیاسی ایران تنفس می کند مشورت شوخی به دولت نمیدهد و نمی گوید که مجلس را منحل کنید.
آشنا در پاسخ به این سؤال "برخی انتقاد میکنند که در این دولت، برخی نزدیکان و رئیس دفتر رئیسجمهور صرفاً نقش همراهی کننده ایشان در عکسهای یادگاری را ایفا میکند؛ این منتقدان میگویند انها اینقدر تمایل دارند در کنار رئیسجمهور باشند و همراه قافله، همینقدر هم عنایت دارد که به دنیال شنیدن گروهها و اصناف و افراد مختلفی باشند که سخنی را رئیسجمهور دارند؟ برخی بازرگانان هم معتقدند صدایشان به گوش نهاوندیان نمیرسد"، نیز گفته است: کسانی که سخن زیاد نمیگویند به این معنی نیست که فعالیت هم نمیکنند برخی فعالیتشان سخن گفتن است و برخی هم عملکردشان به جای سخن گفتنشان است آقای دکتر نهاوندیان نقش بسیار مهمی در این دولت دارد؛ هم به عنوان رئیس دفتر و هم به عنوان مشاور و هم دستیار و هم همراه رئیسجمهور.من در طول حداقل 100 سال گذشته در میان رئیسدفتر بالاترین مقام اجرایی کشور، فرهیختهتر و آیندهنگر تر و ژرف نگر تر از آقای دکتر نهاوندیان ندیدهام.
وی در پاسخ به سؤال خبرنگار که آیا درباره "بازده زمانی 100 سال اخیر ایران" نمیکند، تصریح کرده است: من متوجه هستم چه میگویم بررسی رفتار نزدیکترین افراد به بالاترین مقامات کشور در طول دوره صدساله ایران این را نشان میدهد من در رساله فوقلیسانسم درباره دوره رضاشاه بوده و نقش فروغی و داور.. تاریخ سیاسی کشور را با شواهد و قرائن میدانم اهمیت آقای دکتر نهاوندیان در تاریخ معاصر ما این است که به عنوان نفر دوم فکری رئیسجمهور توانسته خودش کمترین حاشیه را داشته باشد. و کاملا توانسه کمصدا عمل کند و برای خودش لقمهای نگرفته و در عین حال در منطقی بودن و عقلانی بودن گردش امور در دولت نقش بسیار موثری داشته و در تعامل بین قوا و در آرامش روابط بین قوا از تمام سرمایههای تبلیغ خودش استفاده کرده است.
خبرنگار در ادامه در قالب سؤال به آشنا میگوید" آقای نهاوندیان با فروغی مقایسه میکنید که مقایسه عجیبی است، یک سؤال در ذهن میآید، یکی از مهمترین کارهای فروغی این بود که بعد از رضاشاه، اجازه نداد دولت دوباره دست شاهزادههای قاجار بیافتند حداقل میتوانیم امیدوار باشیم که با سیاستهای آقای نهاوندیان دیگر در دولت برگشت به عقب نداشته باشیم؟" که وی در پاسخ میگوید: یکی از بزرگترین نقدها به فروغی این است که در منوی انتخاب این ملت فقط 2 انتخاب گذاشت، یا برگردید به قاجار یا تداوم پهلوی. هنر سیاستمدار بزرگ این است که بتواند منوی انتخاب را توسعه دهد در منوی انتخابات این ملت، میتوانست جمهوریت وارد کند. مدرس یک جمله غیر مشهوری دارد که میگوید مدتهاست به این نتیجه رسیدم که چاره دردهای این کشور جمهوریت است اما بگذارید مدرس، ایران را جمهوری کند نه رضاخان.درست مثل مخالفت امام است با رای دادن زنها قبل از انقلاب و حمایت امام از حضور زنان در انقلاب و رای دادن زنان پس از انقلاب. مثل این است که حاج احمدآقا نقل میکند که تلوزیون موسیقی پخش میکرد از امام پرسیدم شما این را جایز میدانید و ایشان گفتند، قبل از انقلاب این حرام بود اما الان این جایز است. از بحث دور نشویم رئیسجمهوری که من میشناسم اگر فردی به کارش نیایید همچنان از او استفاده کند و بدون تعارف او را کنار بگذارد.
آشنا در ادامه در پاسخ به این سؤال " در یک سالی که از عمر دولت میگذرد برخی مدام تکرار میکنند که کادر اطرافیان آقای روحانی کادری امنیتی است. اولین عارضه آن هم نگاه خاص در حوزه سیاست است. معتقدید که از این رهگذر دولت آسیبی ندیده است؟"، پاسخ میدهد: کسانی که در جمهوری اسلامی ایران کار امنیتی کردهاند یکدست نیستند کسانی هستند که مربوط به نسل اول تشکیلات امنیتی کشور هستند. یعنی اطلاعات نخستوزیر، رکن دوم ارتش، اطلاعات سپاه و اطلاعات دادستانی. نسل اول نسلی است که تحولات زیادی هم از لحاظ فکر و هم از نظر عملیاتی و سیاسی داشته است. نسل اول مثل بقیه نسل اولیها در حوزههای دیگر تجربههای موفق و ناموفق زیادی داشته است. برای من خیلی آموزنده است که کسانی تجربه کار امنیتی دارند و براساس تجربهشان امروز از آزادی دفاع میکنند و میگویند امنیت در گرو آزادی است و این حرف را هم به صورت شعاری نمیزنند. تجربه سال88 خیلیها را در رابطه میان آزادی و امنیت به تاملات نظری واداشت. آقای علی ربیعی دارای سابقه امنیتی است. به سابقه امنیتیاش افتخار میکند و یا از آن خجالت میکشد؟ به نظر من افتخار میکند. آقای صالحی امیری صریحا گفت به سابقه امنیتیاش افتخار میکند و مهم اینکه امروز آنها امنیت را در گرو تکثر و احترام به تنوع فرهنگی و احترام به آزادیهای مشروع و قانونی میدانند شخصا مشکلی با این ندارم که افراد با سابقه امنیتی در دولت باشند.
"نکته مهمتر این است که به جای توجه به سابقه افراد میتوانیم به عملکردشان نگاه کنیم که امروز آیا احساس آرامش بیشتری ایجاد کرده است یا نه؟ آقای ربیعی آیا توانسته با فساد مبارزه کند یا نه؟ آقای ربیعی آیا توانسته با فساد مبارزه کند یا نه؟ تصمیمات ربیعی در وزارت کار و تامین اجتماعی و شستا روشن میکند که کتاب مهمی در مبارزه با مفاسد سیستماتیک نوشته به نام زنده باد فساد، آیا در عمل راه مرتضوی را در تامین اجتماعی میرود و یا راه دیگری. نکته سوم درباره اشخاص امنیتی این است که آنها خیلی آدمهای شجاع و هم ترسو هستند. در یک زمان هر دو را دارد شجاعند و قوی و قواعد نانوشته را خوب میشناسند و میدانند کجاها درست نبوده و در عبور از خطوط قرمز خودساخته و توهمی با شهامت عمل میکنند و خیلی ترسو هستند وقتی پای امنیتی کشور در میان باشد. آقای روحانی 78 را در این چارچوب دقیقا میتوانید ببینید. در آن برهه به این نتیجه رسیده بود که آن حرکت دارد رو به براندازی میرود فقط سخنرانی هم نکرد اقدام کرد. اگر در سال 88 به جای برخی عزیزان، آقای روحانی مسئولیت شورای امنیت کشور را برعهده داشت آیا اصلا آن اتفاقات میافتاد؟ یا اتفاقی نمیافتاد؟ ترسو بودن یک نیروی امنیتی متضمن نگاهی پیشگیرانه است. در افغانستان ما الان با اختلاف دو کاندیدای ریاست جمهوری مواجه هستیم شاید ما در سال 88 میتوانستیم کاری بکنیم که افغانیها در سال 93 میکنند. بلوغ سیاسی دو طرف انتخابات،بلوغ سیاسی مردم و از همه مهمتر مجرب بودن نهاد شورای عالی امنیت ملی میتوانست از خیلی حوادث پیشگیری کند.
خبرنگار به آشنا میگوید، آقای آشنا لحن رئیس جمهور در ماههای اخیر تندتر شده است. آیا تندتر شدن لحن، نشانه کندتر شدن سرعت و بیشتر شدن دستاندازها نیست؟ آقای روحانی سخنان تند میگوید چون به قول آقای بازرگان دسته کار دست ایشان نیست؟ که وی در پاسخ تاکید میکند: به نظر من برعکس، آقای روحانی دارد میگوید که دسته چاقو دست من است. فکر میکنم خیلی روشن این حرف را زده است میگوید من تجربه گذشته را تکرار نخواهم کرد و کوتاه نمیآیم.