سه‌شنبه ۰۶ آذر ۱۴۰۳ - ساعت :
۲۷ شهريور ۱۳۹۳ - ۱۰:۲۹

مشکل اصلی پرسپولیس چیست؟

نتیجه‌گرایی در این تیم یک اصل است. این تیم از همان آغاز ادعایی جز ساختن تیمی پرمهره، هجومی و پیروزی بر حریفان و مدعی بودن و قهرمان شدن در تورنمنت‌ها، نداشته است.
کد خبر : ۱۹۷۴۲۳
صراط: پرسپولیس را چه می‌شود و مشکل تیم پرسپولیس چیست؟ پاسخی که به نظرمان می‌رسد، خیلی ساده این است که پرسپولیس «نتیجه» نمی‌گیرد. این پاسخ، جواب سؤال دوم ما را هم می‌دهد. «چرا هواداران از وضعیت تیم محبوب خود ناراضی هستند؟» جواب همان است که گفته شد: آنها ناراضی هستند چون تیم محبوبشان نتیجه نمی‌گیرد، نمی‌برد، سخت می‌برد، سخت گل می‌زند و...
سال‌هاست قهرمان نمی‌شود و امسال نیز با گذشت هشت هفته از رقابت‌ها، نشانی از تیم محبوب خود در صدر جدول و صف مدعیان پیدا نمی‌کنند...
حالا ما از مسئولان و دست‌اندرکاران سؤال می‌کنیم؛ مشکل پرسپولیس را می‌خواهید حل کنید؟ بیش و پیش از هر کاری فکری به حال «نتیجه‌گیری» آن کنید به راستی و دور از شعار می‌خواهید پاسخ هواداران ناراضی این وضع و اوضاع را بدهید و توقعات آنها را جوابگو باشید؟ پس کاری کنید این تیم نتیجه بگیرد. نگوئید فلانی چشم بسته دارد غیب می‌گوید! خوب معلوم است مشکل پرسپولیس «عدم نتیجه‌گیری» است، چون که ما هم پاسخ می‌دهیم همین موضوع که اظهر من الشمس و کاملاً بدیهی است، ریشه و اساس وضع بیمارگونه تیم پرسپولیس و علت نارضایتی طرفداران میلیونی آن است. عدم نتیجه‌گیری، هر تیمی را با مشکل مواجه و هواداران آن را ناراضی می‌سازد، به ویژه تیم‌هایی که کارکرد اصلی و نقش اساسی و اصولاً ذات و هویت آنها بر مبنای «نتیجه‌گیری» تعریف شده و شکل گرفته است و آقایان! پرسپولیس یک تیم «نتیجه‌گرا» است. از اول و بدو پیدایش آن، بر مبنای «نتیجه‌گیری» بنیان یافته است.
نتیجه‌گرایی در این تیم یک اصل است. این تیم از همان آغاز ادعایی جز ساختن تیمی پرمهره، هجومی و پیروزی بر حریفان و مدعی بودن و قهرمان شدن در تورنمنت‌ها، نداشته است. هرگز ادعا نکرده و شعار نداده که کارکرد و هدف اصلی آن جوانگرایی و راه‌انداختن تیمی برای بازی دادن به جوانان جویای نام و پرورش و معرفی آنها به فوتبال ایران است. روند حرکتی و واقعیت‌هایی که در سابقه این تیم موجود است حکایت از «نتیجه‌گرا» بودن این تیم دارد. اگر تاریخچه این تیم را مطالعه کنید خواهید دید که پرسپولیس از همان بدو تاسیس در مسیر مدعی بودن، قهرمان شدن و... نتیجه گرفتن، حرکت کرده خلاصه با این شعار شروع کرده و سال‌های سال تا قبل از برخوردن به شرایط فعلی ادامه هم داده است. شعاری ساده، همه فهم، مقبول و خلاصه باب میل و طبع همه علاقه‌مندان و دوستداران پرطرفدار و جذاب فوتبال. علت این که پرسپولیس به سرعت و تقریباً از همان شروع کار هواداران زیادی را به سمت خود جلب کرد و رفته‌رفته، به یک تیم پرطرفدار- و بی‌تعارف- پرطرفدارترین تیم ایران تبدیل شد، انتخاب همین شعار ساده و جذاب است. مگر تماشاچی و علاقه‌مند، از فوتبال و یک تیم فوتبال چه می‌خواهد؟ جز بازی پرهیجان، تهاجمی، گل، پیروزی، قهرمانی و... بالاخره ستاره‌هایی که قادر باشند در هر بازی برای خلق این جذابیت‌ها، بجنگند و آنهارا به هواداران هدیه دهند؟ پرسپولیس از آغاز کار با این قصد و نیت شروع کرد، خیلی صریح و بی‌تعارف. تحلیل درست و غلط این شعار و آن شروع و اتخاذ این سیاست، کار این مطلب نیست. ما اینجا به واقعیات کار داریم. سردمداران و بنیانگذاران پرسپولیس با آن شعار و روش «نتیجه‌گرایی» شروع کردند و البته برای تحقق آن، اسباب و لوازم کافی و لازم را هم مهیا کردند. بدیهی‌ترین و ابتدایی‌ترین و در عین حال مهم‌ترین این لوازم به کارگیری بازیکنانی بود که قادر باشند آن شعار را تحقق بخشند. باز از همین روست که می‌بینیم پرسپولیس تقریباً در همان شروع کار به جذب جمعی از بهترین و محبوب‌ترین چهره‌های فوتبالی اقدام کرد و به سرعت به تیمی پرقدرت و مدعی تبدیل شد و به صورت رقیبی بزرگ در میان تیم‌های ریشه‌دار و قدرتمند قد علم کرد.
بازیکنانی مثل طاووسی، کلانی، بهزادی، خردبین، برادران وطنخواه، پروین، آشتیانی، کاشانی، معینی، مسیح‌نیا و... سلیمانی،  ایرانپاک و نام‌هایی که هر کدام برای جلب و جذب هزاران هوادار به ورزشگاه شهر کافی بودند. پرسپولیس این هدف را، یعنی نتیجه‌گیری و این روش را، یعنی گرفتن بازیکنانی که قادر به تحقق آن هدف باشند، به‌عنوان یک «روند» و «روال»‌ از بدو تاسیس تا سی‌و اندی سال، یعنی در سال‌های پس از پیروزی انقلاب اسلامی ادامه داد. هویت، شخصیت و آرمان پرسپولیس رفته‌رفته این چنین تثبیت شد و شکل گرفت و ذائقه و سلیقه و خواست و روانشناسی تماشاچی آن هم بر مبنای این واقعیت ساخته شد... حالا آن پرسپولیس، به این پرسپولیسی رسیده که هویت و شخصیت و آرمان و در یک کلام «خویشتن اصیل» خویش را گم کرده و از آن بی‌تعارف نام و رنگی باقی مانده و تماشاگر سردرگم، با آن، احساس غریبی می‌کند.
منبع: کیهان