کوچولو اگر سالها پیش متولد میشدی و چشمان معصومت را به دنیا میدوختی اینگونه خود را زیر پرچم زیبای کشورمان پنهان نمیکردی؛ چشمان زیبایت را بالا میگرفتی و پرچم سه رنگمان را با دستان کوچکت بالاتر ...
سالهایی که حضور در میان برترینهای آسیا آرزویمان بود ...
سالهایی که حریف چشم بادامیهای کرهای نبودیم ...
سالهایی که بچههای «نیپون کوکو» (خاستگاه خورشید) فریاد پیروزی سرمیدادند ...
سالهایی که دیوار چین آنقدر بلند بود که فتح آن آرزو بود ...
سالهایی که مردمان شهرمان جز فوتبال و کشتی هیچ نبرد ورزشی را جدی نمیدانستند ...
کوچولو ؛ چشمان زیبایت را بالا بگیر و پرچم سه رنگمان را با دستان کوچکت بالاتر ...
امروز آنقدر بلند شدهایم که عبور از دیوار چین دیگر آرزو نیست ...
آنقدر سربلند کردهایم که آرزوهای دیروزمان آرزوی امروز چشم بادامیها و مردمان سرزمین آفتاب است ...
آنقدر بزرگ شدهایم که مردان سرزمین چکمهای حتی با برج پیزایشان (ایوان زایتسف) نتوانستند سد محکمی در مقابلمان بسازند ...
آنقدر قدرتمان را به رخ جهانیان کشیدهایم که اتازونیها (آمریکاییها) سرنوشتی جز شکست ندارند ...
شرمنده نباش کوچولو ؛ ما قهرمانیم ...
چشمان زیبایت را بالا بگیر و پرچم سه رنگمان را با دستان کوچکت بالاتر ...
امروز نقشه والیبال جهان بدون آریاییها و پرچم سه رنگمان تکمیل نمیشود ...