صراط: تروریسم و بر اساس تعبیری که رسانه های غربی از آن یاد می کنند، تروریسم اسلامی این روزها به یکی از شاخصه ها و مشکلات محوری منطقه خاور میانه تبدیل شده است .
امروز کمتر کشور عربی است که از این معضل رنج نبرد ، در حالیکه به راحتی می توان حضور سازمان های اطلاعاتی کشورهای مسلمان و غیر مسلمان را در سامان دهی و ترسیم خطوط کلی فعالیت های این گروه ها را مشاهده و لمس کرد.
گرچه دیرینه این فعالیت ها به دهه هفتاد از قرن گذشته میلادی باز می گردد اما برهه کنونی را باید نقطه اوج یا حداقل بالاترین اوج گیری این فعالیت ها از تاریخ شکل گیری گروه های سلفی تکفیری توصیف کرد.
حجم اقدامات جنایتکارانه و شنیع گروه های سلفی و در راس آنها داعش به حدی است که افیخای ادرعی سخنگوی ارتش رژیم صهیونیستی را بر آن می دارد تا با انتشار بیلانی از میزان قربانیان مسلمان در منطقه خاورمیانه اعلام کند طی 10 سال گذشته سهم اسرائیل از این اقدامات کمتر از 10 درصد بوده وبقیه این کشتارها در قالب برادرکشی وبه دست مسلمانان سلفی مدعی پیروی بی چون و چرا از سنت پیامبر اسلام انجام گرفته است مسئله ای که خود جای حرف و حدیث بسیاری دارد.
گرچه طی 40 سال و اندی فعالیت گروه های سلفی ـ تکفیری شاهد شکل گیری ساختارها و سازمان های مختلف مبارزاتی بودیم اما به اعتقاد اکثر قریب به اتفاق کارشناسان ، پدیده ای به نام داعش بدترین ، وحشی ترین و در عین حال سرسپرده ترین گروه از این دست است که تا کنون منطقه اسلامی به خود دیده است.
به گفته این کارشناسان اگر اسامه بن لادن و حتی ایمن الظواهری واسلافشان که در دوره های متفاوت به عنوان سرکردگان القاعده معروف ترین گروه تکفیری شناخته می شدند ، گاه گداری اشاره ای به صهیونیستها و یهودیان کرده و ادعای تلاش برای مبارزه با آنها را هم مطرح می کردند (گرچه بر اساس اسناد موثق این گروه ها حتی یک گلوله هم به سوی رژیم صهیونیستی شلیک نکرده اند ) اما گروه داعش رسما و علنا اعلام می کند مشکلی با رژیم صهیونیستی نداشته و اصولا وظیفه اصلی خود را پاکسازی اسلام از مسلمانانی اعلام می کند که با این گروه از لحاظ فکری اختلاف نظر دارند.
با توجه به اقدام وقیحانه غرب در حمایت و سپس تعقیب این گروهک ضاله در نظر داریم در چند قسمت نگاهی هرچند کوتاه به این گروه، جنایاتش، آبشخورهای فکری ، حامیان پیدا و پنهان مالی، سیاسی، نظامی ، بازی های سیاسی منطقه ای و بین المللی برای به سطح آوردن این گروه، و پارامترهای تاثیر پذیری و تاثیر گذاری اش در منطقه و جهان داشته باشیم چرا که معتقدیم پاسخ به این ابهام که چرا کشورهای غربی سه سال پیش با تصویب قوانینی در مجالس خود کمک به گروههای تروریستی در سوریه را مجاز و اینک قوانینی تصویب می کنند که نابودی آن را جایز می شمارند، هنوز برای افکار عمومی جهان روشن نشده است.
به این امید که نظرات شما خوانندگان نیز بتواند در ارائه زوایای ناگفته و چهره روشن تری از این گروه تروریستی تکفیری به ما کمک کند بخش دوازدهم این پژوهش برای پاسخ به این سوال که « البغدادی کیست و چگونه به رهبری داعش رسید؟» منتشر می شود.
البغدادی کیست؟ و چگونه به رهبری داعش ارتقا یافت؟ ارتباط او با سازمانهای اطلاعاتی آمریکا چگونه است؟ آیا او قرار است نقش جدیدی ایفا کند؟
ابو بکر البغدادی کنیه شخصیتی است که کمی بیش از یک سال است که اکثر قریب به اتفاق رسانه های جهانی به ویژه رسانه های منطقه ای را به خود مشغول کرده است.
در موثق ترین اطلاعات موجود در رسانه ها " ابراهیم عوض البدری" ملقب به ابوبکر البغدادی یک عراقی از اهالی شهر سامرا در شمال عراق است که اکنون امیر یا خلیفه خود خوانده دولتی است که دولت خلافت اسلامی خوانده می شود.
به اعتقاد بسیاری از کارشناسان، آمریکا سهم عمده ای در بالا رفتن سریع وی در هرم تشکیلاتی گروه های سلفی مخالف دولت عراق دارد وبه ویژه از سال 2010 با قتل بسیاری از رهبران و شخصیت های بالاتر از وی زمینه ترقی ابوبکر البغدادی را فراهم کرده است و تا به امروز نیز با وجود ادعاهای علنی در حمله به داعش همچنان این حمایت خود را در ابعاد مختلف ادامه می دهد.
به گفته برخی از تحلیلگران عراقی سوای عملیات تروریستی خونینی که گروه تکفیری داعش بعد از قرار گرفتن وی در راس آن مرتکب شد رسانه های غربی نقش عمده و محوری در تبدیل شدن این شخصیت گمنام به مشهورترین شخصیت جهان طی دو سال گذشته داشتند.
بر اساس گزارش های موجود منتشر شده توسط سخنگویان داعش البغدادی اکنون 42 سال سن داشته وادعا می شود که فارغ التحصیل فقه اسلامی است ، برخلاف بقیه اعضای کادر رهبری داعش از سابقه نظامی خاصی تا پیش از 2004 برخوردار نبوده و از سال 2004 در درگیری های مختلف با شیعیان عراق مشارکت فعال داشته است مسئله ای که در سایه نظامی بودن جامعه عراق در نتیجه حکومت صدام حسین شبهاتی را در رابطه با عراقی بودن وی به وجود می آورد .
این مسئله به ویژه اهمیت بیشتری پیدا می کند که بدانیم پرونده تمامی ساختار نظامی عراق طی چند دهه گذشته همچنان در اختیار دولت جدید عراق قرار دارد ومی توان به راحتی با جستجوی نام هر فردی سابقه وی را در ارتش پیدا کرد. اما مطرح شدن مسئله عدم خدمت وی در ارتش عراق آنهم در شرایطی که عراقی ها از سنین نوجوانی مجبور به گذراندن دوره های آموزش نظامی شده وتا سنین کهنسالی نیز مجبور به حضور در دوره های احتیاط یا حزب بعث می شدند ، حداقل برای عراقی ها امری غیر قابل هضم می نماید.
در این راستا برخی وی را شمعون ایلوت یک یهودی عضو سازمان اطلاعات خارجی رژیم صهیونیستی موساد می دانند در حالیکه برخی دیگر تشابه بسیار زیادی بین وی وپسر رغد صدام حسین قایل بوده و او را نواده صدام حسین می خوانند که از این نام جعلی و صوری برای پیشبرد اهدافی فراتر از آنچه که داعش اکنون داعیه آنرا دارد، استفاده می کند.
آمریکایی ها خود اعتراف می کنند تا سال 2009 وی را در بازداشت خود داشتند ، پس اولین سابقه برای نام "ابراهیم عوض البدری" به سال 2005 یعنی دو سال بعد از اشغال عراق باز می گردد که وی به شکلی به داخل بازداشتگاه بوکا در بصره منتقل شد تا اعلام شود وی به دلیل انجام عملیات ضد آمریکایی بازداشت شده است.
در هر صورت وی بعد از گذراندن چهار سال زندان در بوکا آزاد تا خطاب به سرهنگ "کنیت کینگ" مسئول وقت بازداشتگاه بوکا جمله مشهور خود " در نیویورک می بینمت" را بگوید و او این جمله را سالها بعد و پس از اشغال موصل در اختیار رسانه های جهانی قرار دهد.
با وجود آنکه "ابو بکر البغدادی" دست کم طی یک سال گذشته مرد شماره 1 تحت تعقیب سازمان های اطلاعاتی آمریکا لقب داشته ودر راس هرم سازمان های تروریستی در جهان حضور پیدا کرد، اما آمریکایی ها ظاهرا چندان تمایلی به تعقیب وی از خود نشان نمی دهند به نحوی که نتوانستند بیش از 10 میلیون دلار برای دستگیری او جایزه تعیین کنند.
به تعبیری دیگر برای مردی که به گفته رسانه های بی طرف دست کم صدها میلیون دلار خرج برای آمریکاییها داشته و تشکیلاتش چند صد میلیون دلار دیگر را هم از بانک های موصل چپاول کرده و همچنان نیز به استخراج و فروش نفت عراق وسوریه می پردازد رقم 10 میلیون دلار تنها می تواند تفسیر مضحک را برای آن به همراه آورد.
رسانه های که بعد از سقوط موصل به دست داعش به بررسی زندگی نامه ی وی پرداختند به نقل از برخی از کسانی که با او چند سالی را در زندان بوکا گذراندند تاکید می کنند وی در این محل به سوی سلفی گری گرایش پیدا کرده و دوره چهارساله حضورش در این زندان آمریکایی زمینه ساز ترقی وی در ساختار سلفی گری بوده است!!
در مقابل تقریبا هیچ کس هم در مورد زندگی وفعالیت های او پیش از سقوط صدام حسین اطلاع چندانی در اختیار ندارد.
با وجود آنکه در بیوگرافی ابو بکر البغدادی اعلام می شود وی پیشینه نظامی گری را قبل از سقوط بغداد نداشته است اما دستیاران وی اکنون ادعا می کنند البغدادی یکی از رهبران بارز میدانی وتاکتیکی محسوب می شودکه توانمندی هدایت جنگجویان داعش را به طور مستقیم دارد.
برای فردی که پیشینه نظامی گری ندارد اجرای نقشه های کلاسیک و مدرن نظامی میدانی امری قابل تامل است!
همچنین به نوشته روزنامه نیویورک تایمز اکثر قریب به اتفاق دستیاران البغدادی هم از کسانی هستند که برای مدتی در این زندان یا در دیگر زندان های تحت کنترل آمریکا در عراق محبوس بودند.
مسئله ای که فرضیه سازماندهی شدن این گروه را توسط سازمان اطلاعاتی آمریکا در داخل بازداشتگاه بیش از پیش افزایش می دهد.
"دارک هاروی" افسر سابق سازمان اطلاعات آمریکا که هم اکنون در یک مرکز پژوهشی فعالیت می کند در این رابطه به نیویورک تایمز گفت : هسته مرکزی داعش از افسران سابق ارتش عراق تشکیل شده اند ، این افراد از روابط شخصی ،کاری و قبیله ای گسترده ای برخوردار بودند که نقش بسزایی در تقویت داعش داشت ، آنها موفق شدند تجارب نظامی کلاسیک خود را با اقدامات تروریستی عجین کرده و در میدان نشان دهند.
گفته می شود ابو بکر البغدادی یکی از نزدیکترین افراد به ابو مصعب الزرقاوی بود اما با این وجود در زمان حمله به هیچ یک از محل های تجمع یا جلسات رهبران گروه القاعده در عراق که در جریان آن مسئولین عالیرتبه این گروه یا خود ابو مصعب الزرقاوی کشته شدند حاضر نبوده یا لحظاتی قبل از حمله از محل خارج می شد.
آخرین این حوادث 19 آوریل 2010 بود که نیروهای آمریکایی به محل اختفای ابو حمزه المهاجر وابو عمر البغدادی حمله کرد ، با وجود آنکه گفته می شد ابو بکر البغدادی هم در آن منزل حضور داشت اما یک هفته بعد این گروه تروریستی خبر از هلاکت ابو حمزه وابو عمر داد واعلام کرد ابو بکر رهبر این گروه شده است.
از نکات قابل توجه دیگر توانایی ابو بکر البغدادی در نزدیک شدن به رهبران القاعده در عراق بود به نحوی که ابو عمر البغدادی را بر آن داشت تا وصیت کند بعد از خود ابو بکر البغدادی امیر دولت اسلامی در عراق شود.
آیا عدم حضور ابو بکر را در مجلسی که مورد حمله نیروهای آمریکایی قرار گرفته ومنجر به هلاکت سرکردگان گروه دولت اسلامی در عراق گردید ، آنهم مدت کوتاهی پس از نوشته شدن وصیت! ابو عمر البغدادی باید به حساب شانس وبخت بلند وی گذارد یا آنکه خبرهای دیگری پشت پرده وجود دارد؟
به رغم آنکه ابتدا ادعا می شد ساختاری که وی تشکیل داده بخشی از گروه القاعده است اما به تدریج مشخص گردید این دو جریان با یکدیگر تفاوت های زیادی دارند تا امروز به عنوان جایگزینی برای القاعده معرفی شود.
سخنرانی البغدادی در خطبه نماز جمعه 4 جولای گذشته یکی از معدود حضورهای علنی وی در انظار عمومی محسوب می شود او تلاش کرده همواره به دور از دوربین های تلویزیونی باقی بماند تا همچنان شخصیت مرموز خود را حفظ کرده باشد.
شبکه بی بی سی هم در گزارشی در این رابطه تاکید کرد: حتی جنگجویانی که برای اهداف بغدادی در سوریه وعراق می جنگند وقرار است جان خود را از دست بدهند نیز اعلام می کنند که چهره او را نمی شناسند و شناختی از خلیفه خود ندارند.
شبکه العربیه یکی از متحدان گروه داعش که همچنان از تعبیر خلافت اسلامی برای توصیف این گروه تروریستی استفاده می کند 30 ژوئن در گزارشی در این رابطه اعلام کرد ، عبد الله ابراهیم ملقب به ابو بکر البغدادی خود را منتسب به ابوبکر خلیفه اول مسلمانان دانسته وتبار خود را از بغداد می داند اما ریشه خانواده وی از عشیره سامرائی در شهر دیاله عراق است وفارغ التحصیل دانشگاه اسلامی بغداد می باشد.
وی در سال 2010 وفاداری خود را به اسامه بن لادن اعلام کرد و موفق شد از این طریق بار دیگر نشاط و پویایی را به سلفی گری فعال در داخل عراق بازگردانده ، گروه های مردمی بیداری (صحوات) که برای مبارزه با القاعده از میان جوانان عراقی اهل تسنن شکل گرفته بودند را به شدت سرکوب کند.
اما بعد از کشته شدن اسامه بن لادن به تدریج سیر انشقاق خود را از گروه القاعده سرعت بخشید تا آنکه در فوریه 2014 فعالیت خود را برای ترور شماری از رهبران القاعده در سوریه علنی کرده و سه ماه بعد از آن در 12 مه 2014 رسما از ایمن الظواهری بخواهد تا با وی به عنوان امیر بیعت کند.
این مسئله را کارشناسان آمریکایی نیز تایید کرده ومعتقدند وی می تواند بهترین گزینه برای جایگزینی اسامه بن لادن محسوب شود.
دیوید ایگناتیوس در شماره روز 30 ژوئن روزنامه واشنگتن پست نوشت : وارث حقیقی اسامه بن لادن کسی جز ابو بکر البغدادی رهبر گروه دولت اسلامی در عراق و شام نیست.
به نوشته این تحلیلگر آمریکایی گرچه الظواهری همچنان نفوذ قابل توجه خود را در پاکستان، شمال آفریقا و شبه جزیره عربستان دارد اما بغدادی خود را به عنوان یک تئوریسین جنگی با توانمندی بسیار بالا به گروه های سلفی تحمیل کرده است.
گرچه بغدادی تلاش می کند تا حلقه های اصلی رهبری همچنان در قبضه عراقی ها باقی بماند اما زمینه های افتا و ارشاد دینی و رسانه ای را به طور کامل به خارجی هایی سپرده که وارد این گروه شدند که به طور اخص اکنون در اختیار عربستانی ها قرار دارد این در حالی است که او خود مدعی است فارغ التحصیلی علوم اسلامی را از دانشگاه بغداد در کارنامه دارد.
به گفته یک کارشناس عراقی ، گرچه امروز اخبار ضد و نقیضی در مورد محل اختفای ابو بکر البغدادی در سوریه یا عراق وجود دارد اما انچه که همگان بر سر آن اتفاق نظر دارند این است که بغدادی بازیگر جدیدی است که باید در سناریو بلند مدت آمریکا در منطقه نقش آفرینی کند .
ابوبکر البغدادی در این چارچوب دست آوردهای بزرگی را هم در این پروژه کسب کرده و ظاهرا تا زمانی که تاریخ مصرفش به پایان نرسد همچنان به این نقش آفرینی ادامه خواهد داد.
در شماره بعدی تئوریسین ها و مفتی های داعش را فهرست خواهیم کرد و در این باره در باره فتاوای آنها از حیث فقهی به بحث و بررسی خواهیم نشست.