صراط: تحلیلی گلوبال ریسرچ در مقالهای داعش را همانند القاعده برساخته آمریکا معرفی کرده است. آمریکا قصد دارد بدین طریق ضمن تسلط بر نفت منطقه، با قدرت فزاینده ایران در خاورمیانه مقابله کند.
بنا بر گزارش گلوبالریسرچ تاریخ گواه حمایت بلامنازع آمریکا از تروریسم است. در دوران جنگ سرد آمریکا برای اولین بار با افراط گرایان مسلمان همپیمان شد. در آن زمان آمریکا با نگاهی تقلیلگرایانه، جهان را به دو قسمت مجزا تقسیم کرد؛ در یک سو اتحاد جماهیر شوروی و ناسیونالیسم جهان سوم، که از آن به عنوان ابزار شوروری یاد میکرد و در سوی دیگر کشورهای غربی به همراه اسلامگرایان افراطی مسلح که آمریکا از آنها به عنوان متحد خود در جنگ با شوروری استفاده میکرد.
«ویلیام آدام» رئیس سازمان امنیت آمریکا در دوران ریاستجمهوری «رونالد ریگان» نیز اعتراف کرده که آمریکا همواره از تروریسم استفاده کرده است.
حمایت آمریکا از تروریسم در طول تاریخ
بر اساس این گزارش در طی دهه هفتاد قرن بیستم، آمریکا به طور واضح از گروه «سارکات» مقابل «سوکارنو» در اندونزی حمایت کرد. در پاکستان نیز برای مقابله با «ذوالفقار علی بوتو» از گروه «جماعت الاسلامی» حمایت کرد. پشتیبانی از القاعده نیز یکی از موارد اخیر حمایتهای آمریکا از گروههای تروریستی است.
به گفته گلوبال ریسرچ، سی.آی.ای در نخستین گام زمینه ظهور و پرورش «اسامه بن لادن» و گروه القاعده را در دهه هشتاد به وجود آورد. به اعتراف «روبین کوک» وزیر اسبق اطلاعات انگلستان، القاعده بدون شک زاده نهادهای اطلاعاتی غربی است. بنا بر اظهارات این مقام اسبق بریتانیایی، القاعده در ابتدا یک پایگاه داده رایانهای از اطلاعات مربوط به هزاران افراط گرای مسلمان بوده است که توسط سازمان سی.آی.ای آمریکا و با هزینه عربستان سعودی تحت تعلیم قرار گرفته بودند تا به مبارزه با روسیه در افغانستان بپردازند.
گلوبال ریسرچ رابطه آمریکا با گروه ترویستی القاعده را رابطهای توام با عشق و نفرت خوانده است. وزارت امور خارجه آمریکا در عین اینکه تلاش میکند به مبارزه با القاعده بپردازد، در بسیاری از موارد به عنوان ابزاری در خدمت منافع خود از آن استفاده کرده است.
داعش؛ آخرین گروه تروریستی دستپرورده آمریکا
داعش نمونه متاخری از گروههای تروریستی است که با کمک آمریکا سر بر آورده و هم اکنون به عنوان چالشی در مقابل آن قد علم کرده است. وسعت محدوده سرزمینی که هماکنون در حیطه کنترل داعش است نزدیک به وسعت سرزمینی انگلستان است. این گروه با انتشار ویدئوی قتل سه تبعه غربی به نوعی قدرتهای جهانی را به چالش کشیده است.
برای درک چگونگی شکلگیری و رشد سریع گروه تروریستی داعش باید به ریشههای آغازین تشکیل آن توجه نمود. حمله آمریکا در سال2003 به عراق بستر لازم برای رشد گروههای رادیکال سنی از جمله داعش را فراهم کرد. آمریکا با براندازی حکومت سکولار «صدام حسین» به اشغال عراق پرداخت. در این دوره عراق با بروز بیکاری گسترده در مناطق سنینشین مواجه شد. آمریکا برای مبارزه با سوسیالیسم و با سودای خام تولید اشتغال توسط دست نامرئی عرضه و تقاضا (قانون بازار آزاد) اقدام به تعطیلی کارخانجات دولتی کرد. سیاست آمریکا در عراق نه تنها نتوانست به اتحاد بیشتر سنی و شیعه بیانجامد، بلکه اختلافات فرقهای و مذهبی را شعلهور ساخت و بستر لازم برای رشد نارضایتی سنیان را فراهم آورد. بدین ترتیب نطفه اولیه القاعده عراق شکل گرفت.
القاعده عراق نام نخستین گروه تروریستی داعش است. پس از سال 2010 و با آغاز جنگ داخلی در سوریه، این گروه مرکز عملیاتهای خود را به سوریه منتقل کرد.
بر اساس گزارش گلوبالریسرچ در صحنه درگیریهای سوریه علاوه بر جنگ آشکار میان دولت بشار اسد و شورشیان، جنگی میان آمریکا و روسیه نیز وجود داشت که فضای جنگ سرد جدیدی را در ذهن تداعی میکرد. روسیه از حامیان جدی دولت سوریه بود و همین عامل باعث شده که آمریکا خطر حمایت از شورشیان سوری را بپذیرد. در حال حاضر بسیاری از شورشیان مورد حمایت آمریکا به عضویت گروه تروریستی داعش در آمدهاند و تسلیحات آمریکایی را در اختیار دارند.
به طور کلی سیاست خاورمیانهای آمریکا حول دو محور نفت و اسرائیل میچرخد. اگر حمله به عراق و اشغال این سرزمین را بتوان با انگیزه پایانناپذیر آمریکا در به اختیار گرفتن منابع نفتی جهان توجیه کرد، تصمیم به حمله هوایی به مواضع داعش در سوریه و تحریم ایران بدون شک در راستای حمایت از امنیت رژیم صهیونیستی صورت پذیرفته است. هدف نهایی آمریکا محروم کردن همسایگان اسرائیل یعنی لبنان و فلسطین از حمایت بلامنازع سوریه و ایران است.
بنا بر این گزارش، گروه تروریستی داعش نه تنها ابزار آمریکا برای مبارزه با دولت سوریه است، بلکه وسیلهای برای اعمال فشار بر ایران نیز میباشد.
آخرین باری که ایران به کشوری دیگر حمله کرده است به سال 1738 میلادی باز میگردد. این در حالیست که آمریکا از زمان اعلام استقلال خود در 1776در 53 مورد اقدام به حمله نظامی به سایر کشورها کرده است. علیرغم تمامی جنجالهایی که رسانههای غربی به راه انداختهاند، ایران تهدیدی علیه امنیت منطقه محسوب نمیشود، بلکه این واشنگتن است که امنیت منطقه را در معرض خطر قرار داده است.
داعش؛ ابزار تامین منافع آمریکا
به گزارش گلوبال ریسرچ آمریکا از سه طریق از داعش بهره میبرد:
1- حمله به دشمنان خود در منطقه خاورمیانه
2- مستمسکی برای حفظ مداخلات نظامی خود در منطقه
3- و افزایش برنامههای نظارتی و جاسوسی در داخل کشور به بهانه جدیت مبارزه با تروریسم و حفظ امنیت ملی
آموزه «مبارزه با تروریسم» که از زمان «جورج دبلیو بوش» در عرصه سیاستخارجی آمریکا مطرح شده است، در واقع بهانهایست که آمریکا به مداخلات نظامی خود در مناطق دیگر ادامه بدهد. در عرصه سیاستخارجی آمریکا دو گروه نقش تعیینکنندهای دارند: لابی اسرائیل و کارتلهای تجارت اسلحه. این دو گروه نیز در رابطهای تنگاتنگ با یکدیگر به سر میبرند. از زمان اعلام انگاره مبارزه با تروریسم در سیاست خارجی آمریکا در اکتبر2001، 6.6 تریلیون دلار از مبالغ مالیاتهای مردمی صرف نظامیگری آمریکا در مناطق دیگر شده است. هزاران نفر از جوانان آمریکایی نیز جان خود را در افغانستان و عراق از دست دادهاند. اما در این میان لابی صهیونیسم و کارتلهای تجارت تسلیحات توانستند سودهای کلانی را عاید شوند.
بر اساس تحقیقی که مرکز آمریکایی صداقت عمومی انجام داده است، طی سه سال گذشته بیش از 70شرکت یا فرد حقوقی بالغ بر 27میلیارد دلار را طی قراردادهایی که مربوط به دوران پس از پایان جنگ در عراق و افغانستان میشده است را به خود اختصاص داده اند. بر اساس نتایج این مطالعه اعضای هیات مدیره یا کارکنان بیش از 75 درصد از این شرکتهای خصوصی عضو دولت، کنگره و یا ارتش هستند یا حداقل ارتباطات نزدیکی با آنها دارند.
در سال 1997 نیز وزارت دفاع آمریکا گزارشی را منتشر کرد که نشاندهنده ارتباط مستقیم میان درگیری آمریکا در ورای مرزهای خود با افزایش حملات تروریستی علیه آمریکا بود.
گلوبال ریسرچ در نهایت مینویسد: بدین ترتیب تنها یک راه برای آمریکا در مبارزه با تروریسم باقی میماند و آن متوقف کردن ایجاد انگیزه برای تروریستها و دست برداشتن از تسلیح و تجهیز آنهاست.
بنا بر گزارش گلوبالریسرچ تاریخ گواه حمایت بلامنازع آمریکا از تروریسم است. در دوران جنگ سرد آمریکا برای اولین بار با افراط گرایان مسلمان همپیمان شد. در آن زمان آمریکا با نگاهی تقلیلگرایانه، جهان را به دو قسمت مجزا تقسیم کرد؛ در یک سو اتحاد جماهیر شوروی و ناسیونالیسم جهان سوم، که از آن به عنوان ابزار شوروری یاد میکرد و در سوی دیگر کشورهای غربی به همراه اسلامگرایان افراطی مسلح که آمریکا از آنها به عنوان متحد خود در جنگ با شوروری استفاده میکرد.
«ویلیام آدام» رئیس سازمان امنیت آمریکا در دوران ریاستجمهوری «رونالد ریگان» نیز اعتراف کرده که آمریکا همواره از تروریسم استفاده کرده است.
حمایت آمریکا از تروریسم در طول تاریخ
بر اساس این گزارش در طی دهه هفتاد قرن بیستم، آمریکا به طور واضح از گروه «سارکات» مقابل «سوکارنو» در اندونزی حمایت کرد. در پاکستان نیز برای مقابله با «ذوالفقار علی بوتو» از گروه «جماعت الاسلامی» حمایت کرد. پشتیبانی از القاعده نیز یکی از موارد اخیر حمایتهای آمریکا از گروههای تروریستی است.
به گفته گلوبال ریسرچ، سی.آی.ای در نخستین گام زمینه ظهور و پرورش «اسامه بن لادن» و گروه القاعده را در دهه هشتاد به وجود آورد. به اعتراف «روبین کوک» وزیر اسبق اطلاعات انگلستان، القاعده بدون شک زاده نهادهای اطلاعاتی غربی است. بنا بر اظهارات این مقام اسبق بریتانیایی، القاعده در ابتدا یک پایگاه داده رایانهای از اطلاعات مربوط به هزاران افراط گرای مسلمان بوده است که توسط سازمان سی.آی.ای آمریکا و با هزینه عربستان سعودی تحت تعلیم قرار گرفته بودند تا به مبارزه با روسیه در افغانستان بپردازند.
گلوبال ریسرچ رابطه آمریکا با گروه ترویستی القاعده را رابطهای توام با عشق و نفرت خوانده است. وزارت امور خارجه آمریکا در عین اینکه تلاش میکند به مبارزه با القاعده بپردازد، در بسیاری از موارد به عنوان ابزاری در خدمت منافع خود از آن استفاده کرده است.
داعش؛ آخرین گروه تروریستی دستپرورده آمریکا
داعش نمونه متاخری از گروههای تروریستی است که با کمک آمریکا سر بر آورده و هم اکنون به عنوان چالشی در مقابل آن قد علم کرده است. وسعت محدوده سرزمینی که هماکنون در حیطه کنترل داعش است نزدیک به وسعت سرزمینی انگلستان است. این گروه با انتشار ویدئوی قتل سه تبعه غربی به نوعی قدرتهای جهانی را به چالش کشیده است.
برای درک چگونگی شکلگیری و رشد سریع گروه تروریستی داعش باید به ریشههای آغازین تشکیل آن توجه نمود. حمله آمریکا در سال2003 به عراق بستر لازم برای رشد گروههای رادیکال سنی از جمله داعش را فراهم کرد. آمریکا با براندازی حکومت سکولار «صدام حسین» به اشغال عراق پرداخت. در این دوره عراق با بروز بیکاری گسترده در مناطق سنینشین مواجه شد. آمریکا برای مبارزه با سوسیالیسم و با سودای خام تولید اشتغال توسط دست نامرئی عرضه و تقاضا (قانون بازار آزاد) اقدام به تعطیلی کارخانجات دولتی کرد. سیاست آمریکا در عراق نه تنها نتوانست به اتحاد بیشتر سنی و شیعه بیانجامد، بلکه اختلافات فرقهای و مذهبی را شعلهور ساخت و بستر لازم برای رشد نارضایتی سنیان را فراهم آورد. بدین ترتیب نطفه اولیه القاعده عراق شکل گرفت.
القاعده عراق نام نخستین گروه تروریستی داعش است. پس از سال 2010 و با آغاز جنگ داخلی در سوریه، این گروه مرکز عملیاتهای خود را به سوریه منتقل کرد.
بر اساس گزارش گلوبالریسرچ در صحنه درگیریهای سوریه علاوه بر جنگ آشکار میان دولت بشار اسد و شورشیان، جنگی میان آمریکا و روسیه نیز وجود داشت که فضای جنگ سرد جدیدی را در ذهن تداعی میکرد. روسیه از حامیان جدی دولت سوریه بود و همین عامل باعث شده که آمریکا خطر حمایت از شورشیان سوری را بپذیرد. در حال حاضر بسیاری از شورشیان مورد حمایت آمریکا به عضویت گروه تروریستی داعش در آمدهاند و تسلیحات آمریکایی را در اختیار دارند.
به طور کلی سیاست خاورمیانهای آمریکا حول دو محور نفت و اسرائیل میچرخد. اگر حمله به عراق و اشغال این سرزمین را بتوان با انگیزه پایانناپذیر آمریکا در به اختیار گرفتن منابع نفتی جهان توجیه کرد، تصمیم به حمله هوایی به مواضع داعش در سوریه و تحریم ایران بدون شک در راستای حمایت از امنیت رژیم صهیونیستی صورت پذیرفته است. هدف نهایی آمریکا محروم کردن همسایگان اسرائیل یعنی لبنان و فلسطین از حمایت بلامنازع سوریه و ایران است.
بنا بر این گزارش، گروه تروریستی داعش نه تنها ابزار آمریکا برای مبارزه با دولت سوریه است، بلکه وسیلهای برای اعمال فشار بر ایران نیز میباشد.
آخرین باری که ایران به کشوری دیگر حمله کرده است به سال 1738 میلادی باز میگردد. این در حالیست که آمریکا از زمان اعلام استقلال خود در 1776در 53 مورد اقدام به حمله نظامی به سایر کشورها کرده است. علیرغم تمامی جنجالهایی که رسانههای غربی به راه انداختهاند، ایران تهدیدی علیه امنیت منطقه محسوب نمیشود، بلکه این واشنگتن است که امنیت منطقه را در معرض خطر قرار داده است.
داعش؛ ابزار تامین منافع آمریکا
به گزارش گلوبال ریسرچ آمریکا از سه طریق از داعش بهره میبرد:
1- حمله به دشمنان خود در منطقه خاورمیانه
2- مستمسکی برای حفظ مداخلات نظامی خود در منطقه
3- و افزایش برنامههای نظارتی و جاسوسی در داخل کشور به بهانه جدیت مبارزه با تروریسم و حفظ امنیت ملی
آموزه «مبارزه با تروریسم» که از زمان «جورج دبلیو بوش» در عرصه سیاستخارجی آمریکا مطرح شده است، در واقع بهانهایست که آمریکا به مداخلات نظامی خود در مناطق دیگر ادامه بدهد. در عرصه سیاستخارجی آمریکا دو گروه نقش تعیینکنندهای دارند: لابی اسرائیل و کارتلهای تجارت اسلحه. این دو گروه نیز در رابطهای تنگاتنگ با یکدیگر به سر میبرند. از زمان اعلام انگاره مبارزه با تروریسم در سیاست خارجی آمریکا در اکتبر2001، 6.6 تریلیون دلار از مبالغ مالیاتهای مردمی صرف نظامیگری آمریکا در مناطق دیگر شده است. هزاران نفر از جوانان آمریکایی نیز جان خود را در افغانستان و عراق از دست دادهاند. اما در این میان لابی صهیونیسم و کارتلهای تجارت تسلیحات توانستند سودهای کلانی را عاید شوند.
بر اساس تحقیقی که مرکز آمریکایی صداقت عمومی انجام داده است، طی سه سال گذشته بیش از 70شرکت یا فرد حقوقی بالغ بر 27میلیارد دلار را طی قراردادهایی که مربوط به دوران پس از پایان جنگ در عراق و افغانستان میشده است را به خود اختصاص داده اند. بر اساس نتایج این مطالعه اعضای هیات مدیره یا کارکنان بیش از 75 درصد از این شرکتهای خصوصی عضو دولت، کنگره و یا ارتش هستند یا حداقل ارتباطات نزدیکی با آنها دارند.
در سال 1997 نیز وزارت دفاع آمریکا گزارشی را منتشر کرد که نشاندهنده ارتباط مستقیم میان درگیری آمریکا در ورای مرزهای خود با افزایش حملات تروریستی علیه آمریکا بود.
گلوبال ریسرچ در نهایت مینویسد: بدین ترتیب تنها یک راه برای آمریکا در مبارزه با تروریسم باقی میماند و آن متوقف کردن ایجاد انگیزه برای تروریستها و دست برداشتن از تسلیح و تجهیز آنهاست.