جمعه ۰۲ آذر ۱۴۰۳ - ساعت :
۳۱ شهريور ۱۳۹۳ - ۱۶:۴۰

پیروزی مردم در یمن و تأثیر آن بر عربستان

عربستان حق دارد نگران باشد و از خود بپرسد اگر پس از 50 سال نفوذ بسیار بالا در یمن، حال بخواهد ذلیلانه از این کشور بیرون رود، آینده روابط صنعاء-ریاض چه خواهد شد؟
کد خبر : ۱۹۸۴۲۰
صراط: مردم معترض یمن از جمله جنبش مردمی انصارالله سرانجام پس از هفته‌ها اعتراض مسالمت‌آمیز که دولت با قدرت نظامی با آنان برخورد کرد، سرانجام به بخشی مهم از خواسته‌های خود دست‌ یافتند و یکشنبه‌شب توافقی میان معترضان و دولت امضا شد (جزئیات بیشتر).

اما آنچه در یمن مسئله‌ای فوق حساس و بسیار مهم است، تاثیر پیروزی مردم این کشور و تحولات آن بر عربستان سعودی است. با اینکه عربستان سعودی از جمله کشورهایی است که دارای نفوذ زیاد در یمن است، این کشور بیش از دیگر کشورها درباره دیپلمات‌های خود در یمن احساس نگرانی دارد. باید پرسید چرا ریاض بیشترین خطر را متوجه خود می‌داند؟

ابتدا باید گفت؛ درگیری‌ها از روستای وهابی‌نشین «دماج» در استان صعده شروع شد، روستایی که در یک منطقه زیدی‌نشین قرار دارد. وهابی‌ها در این روستا مراکز نشر تفکر وهابیت دایر کرده و بسیاری از علمای وهابی را از سرتاسر دنیا به این روستا فرا می‌خواندند. به مرور زمان و در طول سه دهه دماج به یک مرکز مهم وهابیت و مرکزی برای آموزش‌های فرهنگی، دینی و حتی نظامی وهابیون تبدیل شد.

مرکز دینی دماج به مرور اقدام به تکفیر زیدی‌ها و حمله به آنان کرد و در مواقعی نیز  اعضای آن به روستاهای زیدی نشین حمله ور می‌شدند و تعدادی را به شهادت می‌رساندند و تمامی این اقدامات در حالی بود که این قبیل تحرکات از سوی دولت یمن و دولت عربستان حمایت می‌شد.

علی عبدالله صالح در طول ریاست خود بر یمن 6 جنگ تمام عیار علیه حوثی‌های زیدی به راه انداخت و در آخرین آن نیز عربستان مستقیما وارد عمل شد و در نتیجه نیز از زیدی‌ها شکست خوردند.

پس از سرنگونی علی عبدالله صالح، درگیری بین حوثی‌ها و دماج مرکز وهابیت در گرفت و عربستان سعودی گروه‌های مختلف شبه نظامی وهابی را به سوی این روستا گسیل کرد؛ اما در نهایت دماج فروریخت و وهابی‌ها از استان زیدی نشین یمن بیرون رانده شدند.

پس از این تحول مهم و فروریختن آخرین پایگاه سلفیت وهابی در استان صعدة، درگیری‌ها به استان «عمران» کشیده شد و و بین گروه «انصارالله» با  حزب الاصلاح و نیروهای دولتی پشتیبان آن‌ها و آل احمر درگیری‌های سنگینی رخ داد که سرانجام نیز، با پیروزی انصارالله و افتادن استان عمران به دست زیدی‌ها به پایان رسید.

آل احمر قوی‌ترین شاخه قبائل «الحاشد» محسوب می‌شود که از دهه نود (قرن ۲۰) تحت حمایت عربستان بوده است و در تمامی جنگ‌های دولت علی علدالله صالح با الحوثی‌ها در کنار ارتش مرکزی یمن حضور داشت. ولی در جریان انقلاب سال 2011 با پول‌هایی که از سعودی‌ها بدست آورده بود مغرور شد و علیه دولت تحت حمایت عربستان اقدام کرد.

درگیری‌های عمران، ضربه سنگینی به آل احمر و حزب الاصلاح وارد کرد و باعث شد تا این قبیله در درگیری‌های بعدی خود از نیروهای ارتش یمن استفاده کند.

مشکل عربستان کجاست؟

از لحاظ تاریخی ریاض هیچ وقت با صنعا رابطه خوبی نداشته است. چرا که به مدت هزار سال تا سال 1962 تحت حاکمیت زیدی‌ها قرار داشت. در سال 1962 که علیه حکومت امامیه شورش شد، عربستان از ترس عدم سرایت شورش به عربستان، از ارتش یمن جانبداری کرد، اما هنگامی که یمن جمهوری شکل گرفت، بازهم رؤسای جمهور آن را پادشاهان سعودی انتخاب می‌کردند و هنگامی که هر یک از رؤسای جمهور مشی مستقل در پیش می‌گرفت، پنهانی به قتل می‌رسید؛ افرادی چون «ابراهیم الحمدی» و «الغمشی» به چنین بلایی دچار شدند.

استیلای خاندان سعودی بر یمن ادامه داشت و علی عبدالله صالح نیز تمام و کمال در خدمت منافع عربستان قدم بر می‌داشت تا اینکه جنبش الحوثی شکل گرفت و همچنین جنگ داخلی 1993 نیز نتوانست میزان نفوذ عربستان را کم کند.

قدرت عربستان در یمن در چند محور خلاصه می‌شود:

1- پول: خرید مسئولان دولتی و تحت حمایت قرار دادن آن‌ها. پول از مهم‌ترین عوامل نفوذ عربستان در یمن است و دهها سال است که بیشترین نقش را بازی می‌کند.

2- فرقه وهابیت: وهابیت پس از روی کار آمدن آل سعود به تدریج در فکر نفوذ در یمن بوده است که می‌تواند نفوذ سیاسی عربستان را نیز افزایش دهد. وهابیت در نظر دارد با از بین بردن مذهب زیدیه و شافعی، نفوذ آل سعود را برای ابد در یمن مستقر کند.

توهین و تحقیر‌های وهابیت در یمن علیه شیعیان زیدی از عوامل مهم ایجاد جنبش الحوثی در یمن بوده است.

3- قبائل: آل احمر بعنوان قبیله‌ای که تماما سرسپرده عربستان است، در طول‌ سال‌ها سعی کرده با پول ریاض، قبائل دیگر را به حمایت از عربستان ترغیب کند.

چه چیزی تغییر کرده است؟

ریاض اصرار دارد که حوثی‌ها و جنبش انصارالله هیچ گونه نقشی در سپهر سیاسی یمن نداشته باشند، حتی اگر از راه انتخابات باشد و هنگامی که در جریان انقلاب الحوثی‌ها سعی داشتند جا پایی برای خود در حکومت آینده یمن باز کنند، باز هم عربستان دولت متبوع خود را در روند ابتکار خلیجی که صد در صد سعودی بود، بر سر کار آورد.

از سوی دیگر تقسیم بندی جدید استان‌ها هم باعث شد تا قدرت حوثی‌ها بیش از پیش در حکومت به حاشیه رود.

عربستان تمام تلاش خود را می‌کند تا هر مانعی را بر سر راه کاهش نفوذ خود در یمن از بین ببرد و این باعث می‌شود تا هیچ زمانی با حوثی‌ها به توافق نرسد، ریاضی که حوثی ها را در لیست تروریستی قرار داده است.

در این میان نیز عربستان حزب الاصلاح را به اعتبار اینکه مشی اخوان‌المسلیمنی دارد، ذیل گروههای تروریستی قرار داده است؛ به همین دلیل عربستان نتوانست در درگیری بین الحوثی‌ها با الاصلاح، جانب الاصلاح را بگیرد.

با ورود انقلابیون به صنعاء، حوثی‌ها و انصارالله به عنوان اولین قدرت نظامی یمن شناخته شدند.

در این شرایط عبدربه منصور هادی، رئیس‌جمهور فعلی یمن، از سعودی ها طلب یاری کرد اما عربستان نیز نمی‌توانست چون گذشته جنگ تمام عیار علیه حوثی‌ها به راه بیندازد، چرا که ارتش یمن مشغول مبارزه با القاعده است و حزب الاصلاح نیز قدرت خود را از دست داده و در این شرایط ارتش و قبائل هم پیمان عربستان، مطمئنا هر جنگی با پیروزی انصارالله تمام خواهد شد. خود عربستان نیز با چندین پرونده دیگر در خاورمیانه روبه روست.

در این شرایط عربستان ابتدا سعی خواهد کرد برخی قبائل را با پول بخرد تا جایگزین آل احمر کند و تظاهرات ساختگی علیه حوثی‌ها در صنعا به راه بیاندازد.

در انتها باید گفت، انصارالله نمی‌خواهند قدرت را در دست بگیرند و آن قدر هم کم هوش نیستند که بخواهند دوباره سیستم امامیه را در یمن به راه بیاندازند. بلکه آن‌ها می‌خواهند نقشه سیاسی یمن را از نو ترسیم کرده و یمن را از نو بسازند. یمنی که هیچ وابستگی به خارج ندارد و مستقل است.

عربستان حق دارد نگران باشد، مقامات سعودی این سؤال را از خود می‌پرسند که اگر پس از 50 سال نفوذ بسیار بالا در یمن، حال بخواهند ذلیلانه از این کشور بیرون روند، آینده روابط یمن و عربستان چه خواهد شد؟ تکلیف اراضی اشغالی یمن توسط عربستان چه می‌شود و همچنین توافقنامه‌های بین دو کشور به کجا خواهد کشید؟
منبع: فارس