جمعه ۰۲ آذر ۱۴۰۳ - ساعت :
۰۱ مهر ۱۳۹۳ - ۱۵:۳۱

نظر رهبر انقلاب درباره خاطرات دختر شینا

نویسنده «دختر شینا» با اشاره به دیدار خود و خانواده شهید حاج ستار ابراهیمی با رهبر معظم انقلاب، گفت: ایشان در این دیدار فرمودند که کتاب خوبی بود. واقعاً همسران شهدا اجر فراوانی دارند و نصف اجر شهدا متعلق به همسر و خانواده آنها است.
کد خبر : ۱۹۸۶۷۳
صراط: نویسنده کتاب «دختر شینا» با اشاره به نظر رهبر معظم انقلاب درباره این کتاب که با موضوع خاطرات قدم‌خیر محمدی کنعان، همسر شهید ستار ابراهیمی، نوشته شده است، گفت: در ۱۳ آذر سال گذشته به همراه خانواده شهید حاج ستار ابراهیمی، صمد ابراهیمی و چندتن از خانواده‌های شهدا به دیدار رهبر معظم انقلاب رفتیم. ایشان در این دیدار با اعضای خانواده‌های شهدا صحبت می‌‌کردند و آنها را مورد تفقد قرار می‌دادند.
 
وی ادامه داد: من به عنوان نویسنده «دختر شینا» که با محوریت خاطرات همسر شهید حاج ستار ابراهیمی هژیر، زنده‌یاد قدم‌خیر محمدی کنعان، نوشته شده در این جلسه حضور داشتم. دیداری که احساس می‌کردم تولدی دیگر است، در فضایی نفس می‌کشیدم که مملو از نور و معنویت بود، به همین خاطر تمام وجودم سرشار از عشق و شور و شعف بود.
 
 
ضرابی‌زاده یادآور شد: مقام معظم رهبری در این دیدار پس از صحبت با پسر شهید حاج ستار ابراهیمی و جویا شدن از حال وی، فرمودند که کتابی هم از خاطرات مادر مرحومتان به چاپ رسیده، خدا رحمتشان کند. کتاب خوبی بود. و پرسیدند که آیا نویسنده نیز در این جلسه حاضر است؟ که در این زمان من از جا بلند شدم و خدمت ایشان عرض ادب کردم. مقام معظم رهبری درباره کتاب فرمودند: «کتاب خوبی بود. هم داستان خوبی داشت و هم خوب به جزئیات توجه کردید. واقعاً همسران شهدا اجر فراوانی دارند و نصف اجر شهدا متعلق به همسر و خانواده آنها است.»
 
نویسنده «دختر شینا» با اشاره به احساس خود در این دیدار و توجه رهبر انقلاب به این کتاب گفت: دوست داشتم دنیا همان‌جا متوقف شود و ما دیگر از آنجا خارج نشویم. احساس می‌کردم سال نو شده است. فضای روحانی و پاکی در همه جا حاکم بود. زنده‌یاد قدم‌خیر محمدی کنعان را در کنارم احساس می‌کردم، با اشکی در چشم و بغضی در گلو گفتم: قدم‌خیر جان! سعادت آمدنم به اینجا را از بخشش و مهربانی تو و همسر شهیدت دارم.
 
«دختر شینا» نوشته بهناز ضرابی‌زاده داستان زندگی شادروان قدم‌خیر محمدی کنعان است که از سوی انتشارات سوره مهر به چاپ رسیده است. این اثر از دوران کودکی راوی یعنی زمانی که او فرزند «حاج‌آقا» در روستای قایش رزن زندگی می‌کرد تا زمان شهادت همسرش، شهید حاج ستار را روایت می‌کند. محمدی در این کتاب هم به لحظات شیرین و هم به دوری‌های تلخ همسرش از خانواده اشاره می‌کند.
 
 
«دختر شینا» یکی از هزاران روایت ناگفته همسران شهدا است؛ همسرانی که با تمام وجود تلاش کردند تا ضمن حفظ کانون خانواده خود، پشتیبان و مایه دلگرمی همسرانشان باشند. در بخش‌های پایانی این اثر می‌خوانیم: ««... کمی بعد با پنج بچه قد و نیم‌قد نشسته بودم سرخاکش باورم نمی‌شد صمد آن زیر باشد؛ زیر یک خروار خاک. هر کاری کردم بگذارند کمی کنارش بنشینم. نگذاشتند. دستم را گرفتند و سوار ماشین کردند. وقتی برگشتیم، خانه پر از مهمان بود. دوستانش می‌آمدند. از خاطراتشان با صمد می‌گفتند. هیچکس را نمی‌دیدم هیچ صدایی نمی‌شنیدم. باورم نمی‌شد صمد من آن کسی باشد که آن‌ها می‌گفتند. دلم می‌خواست سریعتر همه بروند. خانه خالی بشود. من بمانم و بچه‌ها. مهدی را بغل کنم. زهرا را ببوسم. موهای خدیجه را ببافم. معصومه را روی پاهایم بنشانم. در گوش سمیه لالایی بخوانم. بچه هایم را بو کنم. آن‌ها بوی صمد را می‌دادند. هر کدامشان نشانی از صمد توی صورتشان داشتند. همه رفتند تنها شدم. تنها ماندم. تنها ماندیم. مهدی سه ساله مرد خانه ما شد... .»
منبع: تسنیم