سال 1348، مدرسه محمودیه: چند تا از همکلاسیهایم، دستشان را به شکل هفتتیر گرفتهاند. نمیدانم شاید من هم سودای چنین کاری را داشتم، ولی وجود معلم بالای سرم...
سال 1348، مدرسه محمودیه: چند تا از همکلاسیهایم، دستشان را به شکل هفتتیر گرفتهاند. نمیدانم شاید من هم سودای چنین کاری را داشتم، ولی وجود معلم بالای سرم...
سال 1348، مدرسه محمودیه: چند تا از همکلاسیهایم، دستشان را به شکل هفتتیر گرفتهاند. نمیدانم شاید من هم سودای چنین کاری را داشتم، ولی وجود معلم بالای سرم...
سال 1348، مدرسه محمودیه: چند تا از همکلاسیهایم، دستشان را به شکل هفتتیر گرفتهاند. نمیدانم شاید من هم سودای چنین کاری را داشتم، ولی وجود معلم بالای سرم...
سال 1348، مدرسه محمودیه: چند تا از همکلاسیهایم، دستشان را به شکل هفتتیر گرفتهاند. نمیدانم شاید من هم سودای چنین کاری را داشتم، ولی وجود معلم بالای سرم...
سال 1348، مدرسه محمودیه: چند تا از همکلاسیهایم، دستشان را به شکل هفتتیر گرفتهاند. نمیدانم شاید من هم سودای چنین کاری را داشتم، ولی وجود معلم بالای سرم...
سال 1348، مدرسه محمودیه: چند تا از همکلاسیهایم، دستشان را به شکل هفتتیر گرفتهاند. نمیدانم شاید من هم سودای چنین کاری را داشتم، ولی وجود معلم بالای سرم...
سال 1348، مدرسه محمودیه: چند تا از همکلاسیهایم، دستشان را به شکل هفتتیر گرفتهاند. نمیدانم شاید من هم سودای چنین کاری را داشتم، ولی وجود معلم بالای سرم...
سال 1348، مدرسه محمودیه: چند تا از همکلاسیهایم، دستشان را به شکل هفتتیر گرفتهاند. نمیدانم شاید من هم سودای چنین کاری را داشتم، ولی وجود معلم بالای سرم...
سال 1348، مدرسه محمودیه: چند تا از همکلاسیهایم، دستشان را به شکل هفتتیر گرفتهاند. نمیدانم شاید من هم سودای چنین کاری را داشتم، ولی وجود معلم بالای سرم...