صراط: روزنامه اصلاح طلب آرمان نوشت: عباس سلیمی نمین می گوید: در فضاي سياسي هر نگاه و تحليلي وجود دارد. مهم اين است كه چطور آنها را مديريت كنيم تا بلكه بتوانيم هزينههايشان را به كمترين حالت ممكن برسانيم. برخورد با كارشكنان وظيفهاي است كه همه بايد آن را در راستاي اهداف عمومي انجام بدهند. البته بايد با دقت زياد به خوبي نقد و تخريب را از هم تشخيص بدهيم.
-واقعيت اين است كه تندروهاي دو جناح مهار شدهاند و آنهايي كه تخريب ميكنند و سياه نمايي را هدف قرار دادهاند، نميتوانند مانعي براي دولت باشند و به همين دليل جاي نگراني زيادي نيست.
مشخصا تندروهايي كه در مجلس هم هستند به قدري قوي نيستند كه با اظهارات و رفتارهاي آنچنانيشان تاثيري بر دولت يا آنچه در بهارستان ميگذرد، بگذارند. به عنوان مثال وقتي در انصار حزبا... تصميمي براي گشتهاي امر به معروف گرفته شد، نه تنها از اصولگرايان حمايتي نديدند بلكه انتقادات جدي شد.
با اين حال برخي از رفتارهاي اصولگرايان به عنوان مثال حرف و حديث هايي كه درباره توافق هستهاي مطرح ميشود، آن هم در شرايطي كه همه ميدانند تصميمات هستهاي، تصميمهايي از سوي بزرگان كشور است و نه فقط دولت يا اينكه وزيري از سوي مجلسنشينان فقط به دليل ديدار با خاتمي تهديد به استيضاح ميشود، طبيعي است كه نگرانيهايي را به وجود بياورد.
-اينكه برخي از رفتارها تحت هيچ شرايطي توجيه پذير نيستند را بايد پذيرفت و نپذيرفتنشان غيرمنطقي است. اما نبايد نوع اظهارنظر و عملكرد عدهاي را به حساب همه اصولگرايان نوشت. جريان اصولگرايي از گروههاي مختلفي تشكيل ميشود و به همين دليل در كنار تندروی گروهي، در يكسال اخير مشاهده شده است كه اصولگرايان منطق مدار و عناصر سنگين وزن اصولگرايي با دولت برخورد و رفتاري متين و منطقي دارند و سعي كردهاند تا از دولت دفاع كنند.
در فضاي سياسي هر نگاه و تحليلي وجود دارد. مهم اين است كه چطور آنها را مديريت كنيم تا بلكه بتوانيم هزينههايشان را به كمترين حد ممكن برسانيم. برخورد با كارشكنان وظيفهاي است كه همه بايد آن را در راستاي اهداف عمومي انجام بدهند. البته بايد با دقت زياد به خوبي نقد و تخريب را از هم تشخيص بدهيم. براي پايان گفتوگو بايد بگويم كه همراهي نكردن با آمريكا بايد اصل باشد.
-واقعيت اين است كه تندروهاي دو جناح مهار شدهاند و آنهايي كه تخريب ميكنند و سياه نمايي را هدف قرار دادهاند، نميتوانند مانعي براي دولت باشند و به همين دليل جاي نگراني زيادي نيست.
مشخصا تندروهايي كه در مجلس هم هستند به قدري قوي نيستند كه با اظهارات و رفتارهاي آنچنانيشان تاثيري بر دولت يا آنچه در بهارستان ميگذرد، بگذارند. به عنوان مثال وقتي در انصار حزبا... تصميمي براي گشتهاي امر به معروف گرفته شد، نه تنها از اصولگرايان حمايتي نديدند بلكه انتقادات جدي شد.
با اين حال برخي از رفتارهاي اصولگرايان به عنوان مثال حرف و حديث هايي كه درباره توافق هستهاي مطرح ميشود، آن هم در شرايطي كه همه ميدانند تصميمات هستهاي، تصميمهايي از سوي بزرگان كشور است و نه فقط دولت يا اينكه وزيري از سوي مجلسنشينان فقط به دليل ديدار با خاتمي تهديد به استيضاح ميشود، طبيعي است كه نگرانيهايي را به وجود بياورد.
-اينكه برخي از رفتارها تحت هيچ شرايطي توجيه پذير نيستند را بايد پذيرفت و نپذيرفتنشان غيرمنطقي است. اما نبايد نوع اظهارنظر و عملكرد عدهاي را به حساب همه اصولگرايان نوشت. جريان اصولگرايي از گروههاي مختلفي تشكيل ميشود و به همين دليل در كنار تندروی گروهي، در يكسال اخير مشاهده شده است كه اصولگرايان منطق مدار و عناصر سنگين وزن اصولگرايي با دولت برخورد و رفتاري متين و منطقي دارند و سعي كردهاند تا از دولت دفاع كنند.
در فضاي سياسي هر نگاه و تحليلي وجود دارد. مهم اين است كه چطور آنها را مديريت كنيم تا بلكه بتوانيم هزينههايشان را به كمترين حد ممكن برسانيم. برخورد با كارشكنان وظيفهاي است كه همه بايد آن را در راستاي اهداف عمومي انجام بدهند. البته بايد با دقت زياد به خوبي نقد و تخريب را از هم تشخيص بدهيم. براي پايان گفتوگو بايد بگويم كه همراهي نكردن با آمريكا بايد اصل باشد.