صراط: سرباز ۲۰ ساله هنگامی که قصد داشت از طبقه چهارم بیمارستانی در شرق تهران خود را به طبقه اول برساند بهعلت سقوط در چاهک آسانسور جان باخت.اين حادثه شامگاه دوشنبه در بيمارستان امام حسين(ع) رخ داد. آن روز مجتبي درويشي، سرباز 20ساله، همراه همكارانش يك زنداني را از زندان براي درمان به بيمارستان منتقل كرده و در طبقه چهارم بيمارستان مراقب او بود تا اينكه حدود ساعت 8:30شب تصميم گرفت براي انجام كاري به طبقه اول برود.
سرباز جوان از اتاق خارج شد و به سمت آسانسور رفت و دكمه آن را فشار داد. لحظاتي بعد در آسانسور باز شد و سرباز جوان قدم به داخل آن گذاشت؛ غافل از اينكه كابين آسانسور در طبقه پنجم توقف كرده و در آسانسور بهعلت نقص فني باز شده است.
سرباز جوان بيخبر از اين ماجرا وارد آسانسور شد و ناگهان به پايين سقوط كرد. بهدنبال اين ماجرا، تلاش براي بيرون كشيدن او از چاله آسانسور آغاز شد اما سقوط آنهم از طبقه چهارم باعث شد كه مجتبي درويشي به كما برود.
برادر مجتبي ميگويد: وقتي اين حادثه رخ داد، مسئولان بيمارستان ماجرا را به زنداني كه برادرم در آنجا خدمت ميكرد گزارش كردند و آنها هم موضوع را به ما گفتند. باورمان نميشد كه چنين اتفاقي براي برادرم رخ داده باشد. ما در فيروز كوه زندگي ميكنيم و 11ماه از خدمت سربازي برادرم ميگذشت كه اين اتفاق افتاد. وقتي خودمان را به بيمارستان رسانديم، برادرم در بخش مراقبتهاي ويژه بستري بود. پزشكان در تلاش بودند كه او را نجات دهند اما اين تلاشها نتيجهاي نداشت و در نهايت صبح ديروز برادرم جانش را از دست داد.
او ادامه ميدهد: پس از اين حادثه مسئولان سازمان زندانها پيگير ماجرا شدند و كمك زيادي كردند اما ما از بيمارستان شكايت داريم. چطور ممكن است آسانسور چنين بيمارستان بزرگي دچار مشكل باشد و اينگونه با جان مردم بازي كند. ما ميخواهيم كه اين موضوع پيگيري شود و با شناسايي مقصران با آنها برخورد شود. برادرم برنامههاي زيادي براي آيندهاش داشت اما اين حادثه جان او را گرفت و ما را داغدار كرد.
سرباز جوان از اتاق خارج شد و به سمت آسانسور رفت و دكمه آن را فشار داد. لحظاتي بعد در آسانسور باز شد و سرباز جوان قدم به داخل آن گذاشت؛ غافل از اينكه كابين آسانسور در طبقه پنجم توقف كرده و در آسانسور بهعلت نقص فني باز شده است.
سرباز جوان بيخبر از اين ماجرا وارد آسانسور شد و ناگهان به پايين سقوط كرد. بهدنبال اين ماجرا، تلاش براي بيرون كشيدن او از چاله آسانسور آغاز شد اما سقوط آنهم از طبقه چهارم باعث شد كه مجتبي درويشي به كما برود.
برادر مجتبي ميگويد: وقتي اين حادثه رخ داد، مسئولان بيمارستان ماجرا را به زنداني كه برادرم در آنجا خدمت ميكرد گزارش كردند و آنها هم موضوع را به ما گفتند. باورمان نميشد كه چنين اتفاقي براي برادرم رخ داده باشد. ما در فيروز كوه زندگي ميكنيم و 11ماه از خدمت سربازي برادرم ميگذشت كه اين اتفاق افتاد. وقتي خودمان را به بيمارستان رسانديم، برادرم در بخش مراقبتهاي ويژه بستري بود. پزشكان در تلاش بودند كه او را نجات دهند اما اين تلاشها نتيجهاي نداشت و در نهايت صبح ديروز برادرم جانش را از دست داد.
او ادامه ميدهد: پس از اين حادثه مسئولان سازمان زندانها پيگير ماجرا شدند و كمك زيادي كردند اما ما از بيمارستان شكايت داريم. چطور ممكن است آسانسور چنين بيمارستان بزرگي دچار مشكل باشد و اينگونه با جان مردم بازي كند. ما ميخواهيم كه اين موضوع پيگيري شود و با شناسايي مقصران با آنها برخورد شود. برادرم برنامههاي زيادي براي آيندهاش داشت اما اين حادثه جان او را گرفت و ما را داغدار كرد.