صراط: حجتالاسلام سید محمدمهدی میرباقری از اساتید حوزه علمیه در شب سوم از سیزدهمین جشنواره بین المللی فیلم مقاومت و در نشست «هنر متعالی، جهاد و مقاومت» گفت: روایت است از امام صادق (ع) که اگر میخواهید هدایت شوید عقل و جهل و جنود این دو را بشناسید. فردی در مقام سوال از امام صادق میپرسد شما ما را با این موضوع آشنا کنید. که این حدیث یک حدیث مفصل است که بخشی از آن را خواهیم گفت. عقل را خداوند از راست عرش خلق کرد و به او امر کرد برو پس رفت و خواندش پس آمد و سپس جهل را از دریای شور آفرید و به او امر کرد برو رفت ولی وقتی امر به بازگشت کرد فرمان نبرد. خداوند عقل را به جنودی تقویت کرد که جهل شکایت کرد و خداوند گفت تو را نیز تقویت میکنم به شرطی که نافرمانی نکنی، که یکی دارای قوای نورانی بوده و دیگری دارای قوای ظلمانی است و به خاطر حسادت جهل به عقل، عداوتی بین این دو در گرفت و این درگیری به قبل از خلق ما باز میگردد. اکنون جایگاه ما در این میدان کجاست؟ ما نیز دارای شعاعی از عقل و شعاعی از جهل در درون خودمان هستیم. هرکدام از این قوا در ما تجلی پیدا کند که بخشی از آن نیز به ما بستگی دارد ما را از جنود همان قرار خواهد داد. هدف من از خواندن این روایت این بود که نشان دهم درگیریهای میان عقل و جهل تازگی ندارد و در طول تاریخ هر جا نزاعی بوده این دو قوه با هم در حال مبارزه بودهاند و این قوا تمدن ساز بودهاند و تمام تاریخ حاصل درگیریهای این دو است. اگر به واقعه عاشورا نگاه کنید در ظاهر شمشیر و سپر و خنجر دیده میشود ولی در باطن این دو هستند که عاشورا را رقم زدند.
میرباقری در ادامه گفت: محور درگیری عالم میان عقل و جهل است که یک سو انبیای الهی و در دیگر سو ابلیس قرار دارد و این جریان به عصر حاضر رسیده است. یک سو غرب است و در دیگر سو اسلام قرار دارد و میدان درگیری تمام ساحتهای زندگی بشری را در بر میگیرد. سینمای مقاومت باید بتواند این میدان درگیری را در بگیرد. بر خلاف اینکه میگویند هنر آزاد است و موضع گیری ندارد، ما معتقدیم که فرهنگ بدون موضع گیری معنا ندارد. هنری که میگوید باید بی تفاوت بود در حقیقت غرض دارد و آن هم در مسیر برآورده کردن همان غرض است. هنر غیر متعهد وجود ندارد در هر صورت هنر به یک سو تعهد و گرایش تعهد دارد. هنر یا معطوف به جمال الهی است و یا معطوف به بتهای رنگارنگ است. مغالطهای که از سوی برخی صورت میگیرد این است که حق را تحت عنوان سنت قرار میدهند و حق را در تعارض با تجدد نشان میدهند. با این تعاریف کارکرد هنر چیست؟ اگر عمق کار را ببینیم هنر و هنرمند میخواهد اله خود را نشان دهد و اثبات کند و الهههای دیگر را نفی کند. کار هنر تعریف زیبا شناسی و تغییر ارزشها است و کاری غیر از این ندارد.
وی به نقش هنر اشاره کرد و گفت: هنر قوه خیال اجتماعی افراد را فعال میکند که این یکی از مهم ترین میدانهای اجتماعی است. هنر قوه خیال اجتماعی را فعال کرد، مطالبات اجتماعی را دگرگون کرد و گاهی نیز منجر به انقلابات اجتماعی شد. یکی از کارهایی که هنر انجام میدهد مقایسه میان گذشته و حال است تا نشان دهد که اوضاع انسان در قیاس با گذشته بهتر شده و با سیاه نمایی مطلق از گذشته و سفید نمایی از امروز ذهن را جهت میدهد. گاهی هنر میان زمان موجود دو تمدن مقایسه انجام میدهد و گاهی نیز میان زمان موجود و آینده مقایسه میکند که این گزینه آخر دشوارتر است. انبیای الهی نیز کاری شبیه به این میکنند و ما را به مقایسه دعوت میکنند، مقایسه میان این دنیا و قیامت و ... که البته با این تفاوت که هنرمند مقایسهای انجام میدهد که هیچگونه شهودی پشت آن نیست و مبالغه آمیز است ولی انبیای الهی در عالم حقیقت انسان را به مقایسه فرا میخوانند و هیچگاه تصویری مبالغه آمیز از خداوند نشان نمیدهند.
این استاد دانشگاه در ادامه اضافه کرد: هنر در میدان درگیری میان عقل و جهل وظیفهاش فعال کردن دو قوه در خیال افراد است تا بتواند سطح تعالی عقل و یا جهل را افزایش بدهد و یا از عقل به سوی جهل و بر عکس سوق بدهد. در این میدان اگر بخواهیم هنر اسلامی را در برابر هنر مدرن تقویت کنیم و سینمای مقاومت را نیز شاخهای از آن بدانیم باید بدانیم که با یک میدان بزرگ و پیچیده روبرو هستیم که اگر سطحی وارد این حوزه شویم حتما در هنر مدرن حل خواهیم شد. سینمای مقاومت فقط نمایاندن تصویر معرکه جهاد اصغر نیست بلکه وظیفهاش در یک عرصه گسترده تعریف میشود. غرب در این جریان به شدت حساب شده عمل کرده است. برای مثال سینمای ماورا در پاسخ به چالشی است که تمدن غرب در برابر موج معنویت گرایی به وجود آمده در جهان راه انداخته که باید همین جا یادآور شد که این سینما منجر به معنویت گرایی مادی خواهد شد. ماموریت ما در این میدان درگیری، حرکت به سوی معنویت واقعی است. ما باید زیباییهایی را که میتوان در هنر از آنها استفاده کرد کشف کنیم و در مسیر استفاده قرار دهیم. هنرمندان مسلمان باید خودشان را لشکر نبی مکرم اسلام (ص) بداند و نسبت به یک میدان عظیم برنامهریزی و طراحی کند. ما باید یک دستگاه بزرگ مولد هنر که در آن دانشگاه، مبانی و فنون هنری وجود دارد در برابر هنر مدرن ایجاد کنیم.
میرباقری در انتهای گفت: امیدوارم همانطور که انقلاب اسلامی انسداد تاریخی تجدد را شکست، انقلاب فرهنگی نیز رخ دهد که هنر نیز از شاخههای آن است و بتوانیم انسداد فرهنگی و هنری غرب را بشکند. تفاوت سینمای مقاومت و اسلامی با سینمای منفعل روشنفکری این است که آنها در عالم خیالات و موهومات سر میکنند و یک ایراد بزرگی دارند و آن هم این است که نیم قرن از دنیا عقب هستند و در دوران جنگ سرد زندگی میکنند و ندیدهاند که یک انقلاب معنوی در جهان رخ داده است و همین موضوع سبب میشود که در تصمیم گیریها و تحلیلها دچار اشتباه شوند. سینمای روشنفکر نیز در نیم قرن پیش است و نمیخواهند وقوع انقلاب اسلامی را بپذیرند و با یک سینمای موهومی روبرو هستیم ولی حرکت سینمای انقلابی و مقاومتی کاملا معطوف بر واقعیت است. هنرمند باید وارد لشکر نبی اعظم اسلام (ص) شود و با تکیه باطنی بر پیامبر رحمت (ص) وارد میدان شود که علاوه بر این باید تعهد به ایده مقاومت نیز داشته باشد.
میرباقری در ادامه گفت: محور درگیری عالم میان عقل و جهل است که یک سو انبیای الهی و در دیگر سو ابلیس قرار دارد و این جریان به عصر حاضر رسیده است. یک سو غرب است و در دیگر سو اسلام قرار دارد و میدان درگیری تمام ساحتهای زندگی بشری را در بر میگیرد. سینمای مقاومت باید بتواند این میدان درگیری را در بگیرد. بر خلاف اینکه میگویند هنر آزاد است و موضع گیری ندارد، ما معتقدیم که فرهنگ بدون موضع گیری معنا ندارد. هنری که میگوید باید بی تفاوت بود در حقیقت غرض دارد و آن هم در مسیر برآورده کردن همان غرض است. هنر غیر متعهد وجود ندارد در هر صورت هنر به یک سو تعهد و گرایش تعهد دارد. هنر یا معطوف به جمال الهی است و یا معطوف به بتهای رنگارنگ است. مغالطهای که از سوی برخی صورت میگیرد این است که حق را تحت عنوان سنت قرار میدهند و حق را در تعارض با تجدد نشان میدهند. با این تعاریف کارکرد هنر چیست؟ اگر عمق کار را ببینیم هنر و هنرمند میخواهد اله خود را نشان دهد و اثبات کند و الهههای دیگر را نفی کند. کار هنر تعریف زیبا شناسی و تغییر ارزشها است و کاری غیر از این ندارد.
وی به نقش هنر اشاره کرد و گفت: هنر قوه خیال اجتماعی افراد را فعال میکند که این یکی از مهم ترین میدانهای اجتماعی است. هنر قوه خیال اجتماعی را فعال کرد، مطالبات اجتماعی را دگرگون کرد و گاهی نیز منجر به انقلابات اجتماعی شد. یکی از کارهایی که هنر انجام میدهد مقایسه میان گذشته و حال است تا نشان دهد که اوضاع انسان در قیاس با گذشته بهتر شده و با سیاه نمایی مطلق از گذشته و سفید نمایی از امروز ذهن را جهت میدهد. گاهی هنر میان زمان موجود دو تمدن مقایسه انجام میدهد و گاهی نیز میان زمان موجود و آینده مقایسه میکند که این گزینه آخر دشوارتر است. انبیای الهی نیز کاری شبیه به این میکنند و ما را به مقایسه دعوت میکنند، مقایسه میان این دنیا و قیامت و ... که البته با این تفاوت که هنرمند مقایسهای انجام میدهد که هیچگونه شهودی پشت آن نیست و مبالغه آمیز است ولی انبیای الهی در عالم حقیقت انسان را به مقایسه فرا میخوانند و هیچگاه تصویری مبالغه آمیز از خداوند نشان نمیدهند.
این استاد دانشگاه در ادامه اضافه کرد: هنر در میدان درگیری میان عقل و جهل وظیفهاش فعال کردن دو قوه در خیال افراد است تا بتواند سطح تعالی عقل و یا جهل را افزایش بدهد و یا از عقل به سوی جهل و بر عکس سوق بدهد. در این میدان اگر بخواهیم هنر اسلامی را در برابر هنر مدرن تقویت کنیم و سینمای مقاومت را نیز شاخهای از آن بدانیم باید بدانیم که با یک میدان بزرگ و پیچیده روبرو هستیم که اگر سطحی وارد این حوزه شویم حتما در هنر مدرن حل خواهیم شد. سینمای مقاومت فقط نمایاندن تصویر معرکه جهاد اصغر نیست بلکه وظیفهاش در یک عرصه گسترده تعریف میشود. غرب در این جریان به شدت حساب شده عمل کرده است. برای مثال سینمای ماورا در پاسخ به چالشی است که تمدن غرب در برابر موج معنویت گرایی به وجود آمده در جهان راه انداخته که باید همین جا یادآور شد که این سینما منجر به معنویت گرایی مادی خواهد شد. ماموریت ما در این میدان درگیری، حرکت به سوی معنویت واقعی است. ما باید زیباییهایی را که میتوان در هنر از آنها استفاده کرد کشف کنیم و در مسیر استفاده قرار دهیم. هنرمندان مسلمان باید خودشان را لشکر نبی مکرم اسلام (ص) بداند و نسبت به یک میدان عظیم برنامهریزی و طراحی کند. ما باید یک دستگاه بزرگ مولد هنر که در آن دانشگاه، مبانی و فنون هنری وجود دارد در برابر هنر مدرن ایجاد کنیم.
میرباقری در انتهای گفت: امیدوارم همانطور که انقلاب اسلامی انسداد تاریخی تجدد را شکست، انقلاب فرهنگی نیز رخ دهد که هنر نیز از شاخههای آن است و بتوانیم انسداد فرهنگی و هنری غرب را بشکند. تفاوت سینمای مقاومت و اسلامی با سینمای منفعل روشنفکری این است که آنها در عالم خیالات و موهومات سر میکنند و یک ایراد بزرگی دارند و آن هم این است که نیم قرن از دنیا عقب هستند و در دوران جنگ سرد زندگی میکنند و ندیدهاند که یک انقلاب معنوی در جهان رخ داده است و همین موضوع سبب میشود که در تصمیم گیریها و تحلیلها دچار اشتباه شوند. سینمای روشنفکر نیز در نیم قرن پیش است و نمیخواهند وقوع انقلاب اسلامی را بپذیرند و با یک سینمای موهومی روبرو هستیم ولی حرکت سینمای انقلابی و مقاومتی کاملا معطوف بر واقعیت است. هنرمند باید وارد لشکر نبی اعظم اسلام (ص) شود و با تکیه باطنی بر پیامبر رحمت (ص) وارد میدان شود که علاوه بر این باید تعهد به ایده مقاومت نیز داشته باشد.