صراط: علی کریمی در شرایطی به تمرین پرسپولیس برگشت و با سرخپوشان تمرین میکند که بعد از خداحافظی نیازی به حفظ و آمادگی بدنیاش در سطح بالا ندارد. در این مورد اما گفته می شود مسئولان پرسپولیس در تلاشند تا او را متقاعد کنند به عنوان بازیکن به جمع سرخپوشان برگردد. آنهم در شرایطی که چند هفته از اخراج علی دایی نمیگذرد!
اگرچه علی کریمی شخصیت خاص و محکمی دارد و قابل نفوذ نیست اما به نظر می رسد به شدت تحت تاثیر حمله هواداران پرسپولیس قرار گرفته و میگوید اگر خداحافظی نکرده بودم کاری که از دستم برمیآمد را انجام می دادم.
در واقع کریمی به شدت محاصره شده است و هر کجا که پا می گذارد با درخواست برای بازگشت به فوتبال و پرسپولیس مواجه می شود که این موضوع باعث شد که خودش را به تمرین پرسپولیس برساند و با این تیم تمرین کند تا به همه بفهماند اگر کاری از دستش میآید برای تیم سابق خود انجام می دهد.
اما حضور کریمی در تمرین پرسپولیس تنها چند روز بعد از جدایی دایی از این تیم معناهای دیگری هم دارد و یکی از آن معانی خروج دشمن سرسخت کریمی از پرسپولیس و آزاد شدن ورود و خروج کریمی به تمرین این تیم هم هست. به همین بهانه ماجرای دایی و کریمی را باز می کنیم و برخی اطلاعات را جمع آوری.
سال 75 را به نیمه رساندهایم. پرسپولیس را اما نه خیال علی دایی هست و نه تصوری از یک بازیکن همچون علی کریمی. یکی از آنها بازیکن بانک تجارت است و دیگری پیراهن تیم فتح را به تن دارد که دست بر قضا در یکی از بازیهای سالنی چشمشان به چشم هم افتاده؛ بیآنکه بدانند در فردای مشترکشان چهها رقم خواهد خورد.
یک بار... دوبار...، علی کریمی به قول فوتبالیها به دایی «لایی» میاندازد و کلید یک دعوای تاریخی را میزند. دعوایی که تا بیش از یک سال بعد، در سایه بود. درست تا روزی که جادوی کریمی چشم علی پروین را خیره کرد.
آن روز پروین بازگشت دوبارهاش را روی دوش 4 - 5 هزار هوادار جشن گرفته و در ورزشگاه کارگران به تماشای پرسپولیسی نشسته بود که اتفاقا باز هم حمید درخشان تمرینش میداد. چشمش جوان مو فرفری را گرفته بود که بیمحابا همه را دریبل میکرد. «این پسره کیه؟ » و پاسخش را اینطور گرفت: «اسمش علی کریمیه. از تیم فتح آوردیمش. هافبک- مهاجمه اما متکوویچ دو بار هم در دفاع راست بازیاش داده.»
پروین سری به رضایت تکان میدهد و با این جمله که «همینو نگهش دارین دیگه بازیکن نمیخوایم» همهچیز را تمام میکند. اتفاقا پرسپولیس همان روزها به علی دایی پیشنهاد داده بود و بعدها اینطور به گوش دایی رساندند که «پرسپولیس یه مهاجم خوب گرفته و دیگه تو رو نمیخواد.»
این حرف، داستان دایی و پرسپولیس را همانجا تمام و دعوایش با کریمی را رو کرد. در همه روزهای بعد از آن هم که به همبازی بودن دایی و کریمی در تیمملی گذشت، کافی بود چشم بگردانی تا آن کینه و اختلافها - که دیگر عیان شده بود - را ببینی.
کینهای که اینبار علی کریمی در یک مصاحبه جنجالی آن را یادآوری کرد اما آنچه دایی را به واکنش واداشت این جملهاش بود که «خدا دایی رو بغل کرده» آتش این دعوا نه تنها هرگز فرو ننشست که هر روز بیش از پیش شعله میکشید.
در جام ملتهای 2000، علی کریمی را AFC پدیده فوتبال قاره نام داده بود اما او را در بازیهای تیمملی روی نیمکت میدیدیم تا بشنویم کار دایی بوده که میخواهد همه زیر بلیتش باشند. میگفتند جلال طالبی آنقدر از آقای گلش حرفشنوی دارد که به خواست او کریمی را پیچ کند به نیمکت.
در جام ملتهای 2004 هم زمزمههایی درباره پاس ندادن برخی بازیکنان به دایی به گوش میرسید تا رسیدیم به جامجهانی 2006. این بار علی دایی لب به گلایه باز کرد و انگشت اتهامش را به سوی کریمی و دو ملیپوش باتجربه دیگر نشانه رفت: «توی چشمم نگاه میکنند و به من پاس نمیدهند!»
و این پاس ندادن را وقتی سرمربی تیمملی شد با دعوت نکردن از علی کریمی تلافی کرد. بعد از آن دیگر کریمی و دایی هیچجای این فوتبال با هم همراه نشدند. حتی در آن آشتیکنان صوری و کاملا مصنوعی که در رختکن ورزشگاه آزادی برایشان ترتیب دادند و یک روبوسی هم در آن ندیدیم! بعد از آن رفت و برگشتهای دایی و کریمی به پرسپولیس، همه در جهت مخالف هم بود. حالا برخی از حرفهای کم اهمیت تر کریمی و دایی را بخوانید:
کریمی پس از آنکه دایی به پرسپولیس آمد:"شرط رویانیان برای قرارداد با دایی، نبودن علی کریمی در تیم بود که دایی هم این شرط را به راحتی پذیرفت. آقای دایی در ابتدای درگیریشان با رویانیان خوب از من استفاده کردند. اما بعد از سه چهار ماه که قرار شد به اینجا بیایند، بعدها به مدیر برنامههای من گفتند که رویانیان تنها شرط قرارداد دایی را نبودن من در تیم تعیین کرده که دایی هم پذیرفته است".
شماره هشت پرسپولیس در خصوص ریشه اختلافات با دایی گفت: این طوری که نمیشود. اصلا نوع برخورد درست نیست. از همدورهایهای ما مثل حسین کعبی و یحیی گل محمدی بپرسید. احترام باید متقابل باشد. اما برخورد این آقا درست نبود. گاهی اوقات به خاطر یک پاس سر بازیکن جوان داد میزد. کسی این چیزها را فراموش نمیکند اما الان آقایان با داد و بیداد کارشان را پیش میبرند. شاید الان همه چیز بر وفق مراد باشد اما زندگی همیشه اینطوری نمیماند.
علی دایی نیز پس از بازی با مس کرمان در نشست خبری واکنش نشان داد و تاکید کرد که چرا آنهایی که ادعای پرسپولیسی بودن می کنند به خاطر حرف های وی در برنامه 90 ناراحتند؛ حرف هایی که برای دفاع از حقوق پرسپولیس زده شد نه علی دایی.
دایی همچنین با کنایه به کریمی گفت: دلیل صحبت علیه من روز قبل از بازی چیست؟ او می توانست بعد بازی حرف بزند. ایشان ثبات در حرف هایش ندارد و جوابش را نمی دهم اگر ثبات داشت یک روز خداحافظی نمی کرد که یک روز برگردد. نمی شود صحبتش را جدی گرفت.
البته پاسخ علی کریمی که شبیه به دعواهای نوجوانان در دوران مدرسه بود: بهتر است مثل دو مرد با هم تسویهحساب کنیم. رو در رو با یکدیگر حساب و کتاب کنیم و این مسئله را به گردن هواداران نیاندازیم. بهتر است تمرکزمان را روی تیم خود بگذرایم من به عنوان بازیکن به تراکتورسازی و دایی به عنوان مربی به پرسپولیس فکر کند. به احترام هواداران پرسپولیس چیزی نمیگویم.
کریمی چند وقت بعد در مواجهه با این پرسش "دایی گفته شما ثبات ندارید و یک روز خداحافظی کرده و روز دیگر به فوتبال برگشتهاید"گفت:"این را میگذارم به عهده برنامه نود که آنها این مسئله را بررسی کنند. آنوقت معلوم میشود که من بیشتر ثبات داشتم یا ایشان؟ در این زمینه مردم باید قضاوت کنند.
وی ادامه داد: من اگر خداحافظی کردم تصمیمم احساسی بود و فردای آن مشورت کردم و تصمیم دیگری گرفتم. فکر نمیکنم این موضوع به کسی ارتباط پیدا کند. به کسی مربوط نیست که او موضعگیری میکند. اینها بهانه است اگر حرف داریم چیز درست و حسابی بگوییم که مردم لذت ببرند. مگر کریم باقری از تیم ملی خداحافظی نکرد؟
کریمی در مصاحبه اش ادامه داد: دایی سرمربی تیم ملی شد مرا دعوت کرد که خداحافظی کردم و به تیم ملی نرفتم، آنها رفتند کریم باقری را آوردند که خداحافظی کرده بود. اگر فردوسیپور عادل باشد این مصاحبه را نشان میدهد و در آرشیو نود موجود است. دایی در مصاحبهاش در نود گفت کریم باقری بازیکن خوبی است اما از لحاظ فنی و تاکتیکی به تاکتیکش نمیخورد. اما وقتی من علی کریمی نیامدم، او کریم باقری را برخلاف حرفش به تیم ملی دعوت کرد. در نود خیلی صحنهها هست که نشان میدهد چه کسی ثبات ندارد".
نکته جالب ماجرا حرفی بود که محمد دادکان در مورد دعواهای دایی و کریمی گفت: من نمی فهمم چه سودی دارد که وارد این موج ها می شوند. حیف نیست علی دایی و علی کریمی با هم دعوا کنند؟ اگر مشکلی دارند چرا رو در روی هم حل نمی کنند تا یک بار برای همیشه پرونده اش بسته شود.
رئیس پیشین فدراسیون فوتبال ادامه داد: در مملکتی که چهل درصد تورم وجود داشته. دعوای اینها چرا باید مهم باشد؟ هیچ فکر کردید چرا مسوولین دولتی را به جان هم نمی اندازند؟ این ها را رو بروی هم قرار می دهند تا شما که صبح رفتی سر کار نگویید با هفتصد تومان حقوق چیکار کنم؟ به هر حال آن دعوای قدیمی هنوز ادامه دارد و در سکوت و با رفتارها ادامه پیدا کرده است. این بار نوبت کریمی است که همراه پرسپولیس باشد شاید روزی دوباره ورق برگردد.
اگرچه علی کریمی شخصیت خاص و محکمی دارد و قابل نفوذ نیست اما به نظر می رسد به شدت تحت تاثیر حمله هواداران پرسپولیس قرار گرفته و میگوید اگر خداحافظی نکرده بودم کاری که از دستم برمیآمد را انجام می دادم.
در واقع کریمی به شدت محاصره شده است و هر کجا که پا می گذارد با درخواست برای بازگشت به فوتبال و پرسپولیس مواجه می شود که این موضوع باعث شد که خودش را به تمرین پرسپولیس برساند و با این تیم تمرین کند تا به همه بفهماند اگر کاری از دستش میآید برای تیم سابق خود انجام می دهد.
اما حضور کریمی در تمرین پرسپولیس تنها چند روز بعد از جدایی دایی از این تیم معناهای دیگری هم دارد و یکی از آن معانی خروج دشمن سرسخت کریمی از پرسپولیس و آزاد شدن ورود و خروج کریمی به تمرین این تیم هم هست. به همین بهانه ماجرای دایی و کریمی را باز می کنیم و برخی اطلاعات را جمع آوری.
سال 75 را به نیمه رساندهایم. پرسپولیس را اما نه خیال علی دایی هست و نه تصوری از یک بازیکن همچون علی کریمی. یکی از آنها بازیکن بانک تجارت است و دیگری پیراهن تیم فتح را به تن دارد که دست بر قضا در یکی از بازیهای سالنی چشمشان به چشم هم افتاده؛ بیآنکه بدانند در فردای مشترکشان چهها رقم خواهد خورد.
یک بار... دوبار...، علی کریمی به قول فوتبالیها به دایی «لایی» میاندازد و کلید یک دعوای تاریخی را میزند. دعوایی که تا بیش از یک سال بعد، در سایه بود. درست تا روزی که جادوی کریمی چشم علی پروین را خیره کرد.
آن روز پروین بازگشت دوبارهاش را روی دوش 4 - 5 هزار هوادار جشن گرفته و در ورزشگاه کارگران به تماشای پرسپولیسی نشسته بود که اتفاقا باز هم حمید درخشان تمرینش میداد. چشمش جوان مو فرفری را گرفته بود که بیمحابا همه را دریبل میکرد. «این پسره کیه؟ » و پاسخش را اینطور گرفت: «اسمش علی کریمیه. از تیم فتح آوردیمش. هافبک- مهاجمه اما متکوویچ دو بار هم در دفاع راست بازیاش داده.»
پروین سری به رضایت تکان میدهد و با این جمله که «همینو نگهش دارین دیگه بازیکن نمیخوایم» همهچیز را تمام میکند. اتفاقا پرسپولیس همان روزها به علی دایی پیشنهاد داده بود و بعدها اینطور به گوش دایی رساندند که «پرسپولیس یه مهاجم خوب گرفته و دیگه تو رو نمیخواد.»
این حرف، داستان دایی و پرسپولیس را همانجا تمام و دعوایش با کریمی را رو کرد. در همه روزهای بعد از آن هم که به همبازی بودن دایی و کریمی در تیمملی گذشت، کافی بود چشم بگردانی تا آن کینه و اختلافها - که دیگر عیان شده بود - را ببینی.
کینهای که اینبار علی کریمی در یک مصاحبه جنجالی آن را یادآوری کرد اما آنچه دایی را به واکنش واداشت این جملهاش بود که «خدا دایی رو بغل کرده» آتش این دعوا نه تنها هرگز فرو ننشست که هر روز بیش از پیش شعله میکشید.
در جام ملتهای 2000، علی کریمی را AFC پدیده فوتبال قاره نام داده بود اما او را در بازیهای تیمملی روی نیمکت میدیدیم تا بشنویم کار دایی بوده که میخواهد همه زیر بلیتش باشند. میگفتند جلال طالبی آنقدر از آقای گلش حرفشنوی دارد که به خواست او کریمی را پیچ کند به نیمکت.
در جام ملتهای 2004 هم زمزمههایی درباره پاس ندادن برخی بازیکنان به دایی به گوش میرسید تا رسیدیم به جامجهانی 2006. این بار علی دایی لب به گلایه باز کرد و انگشت اتهامش را به سوی کریمی و دو ملیپوش باتجربه دیگر نشانه رفت: «توی چشمم نگاه میکنند و به من پاس نمیدهند!»
و این پاس ندادن را وقتی سرمربی تیمملی شد با دعوت نکردن از علی کریمی تلافی کرد. بعد از آن دیگر کریمی و دایی هیچجای این فوتبال با هم همراه نشدند. حتی در آن آشتیکنان صوری و کاملا مصنوعی که در رختکن ورزشگاه آزادی برایشان ترتیب دادند و یک روبوسی هم در آن ندیدیم! بعد از آن رفت و برگشتهای دایی و کریمی به پرسپولیس، همه در جهت مخالف هم بود. حالا برخی از حرفهای کم اهمیت تر کریمی و دایی را بخوانید:
کریمی پس از آنکه دایی به پرسپولیس آمد:"شرط رویانیان برای قرارداد با دایی، نبودن علی کریمی در تیم بود که دایی هم این شرط را به راحتی پذیرفت. آقای دایی در ابتدای درگیریشان با رویانیان خوب از من استفاده کردند. اما بعد از سه چهار ماه که قرار شد به اینجا بیایند، بعدها به مدیر برنامههای من گفتند که رویانیان تنها شرط قرارداد دایی را نبودن من در تیم تعیین کرده که دایی هم پذیرفته است".
شماره هشت پرسپولیس در خصوص ریشه اختلافات با دایی گفت: این طوری که نمیشود. اصلا نوع برخورد درست نیست. از همدورهایهای ما مثل حسین کعبی و یحیی گل محمدی بپرسید. احترام باید متقابل باشد. اما برخورد این آقا درست نبود. گاهی اوقات به خاطر یک پاس سر بازیکن جوان داد میزد. کسی این چیزها را فراموش نمیکند اما الان آقایان با داد و بیداد کارشان را پیش میبرند. شاید الان همه چیز بر وفق مراد باشد اما زندگی همیشه اینطوری نمیماند.
علی دایی نیز پس از بازی با مس کرمان در نشست خبری واکنش نشان داد و تاکید کرد که چرا آنهایی که ادعای پرسپولیسی بودن می کنند به خاطر حرف های وی در برنامه 90 ناراحتند؛ حرف هایی که برای دفاع از حقوق پرسپولیس زده شد نه علی دایی.
دایی همچنین با کنایه به کریمی گفت: دلیل صحبت علیه من روز قبل از بازی چیست؟ او می توانست بعد بازی حرف بزند. ایشان ثبات در حرف هایش ندارد و جوابش را نمی دهم اگر ثبات داشت یک روز خداحافظی نمی کرد که یک روز برگردد. نمی شود صحبتش را جدی گرفت.
البته پاسخ علی کریمی که شبیه به دعواهای نوجوانان در دوران مدرسه بود: بهتر است مثل دو مرد با هم تسویهحساب کنیم. رو در رو با یکدیگر حساب و کتاب کنیم و این مسئله را به گردن هواداران نیاندازیم. بهتر است تمرکزمان را روی تیم خود بگذرایم من به عنوان بازیکن به تراکتورسازی و دایی به عنوان مربی به پرسپولیس فکر کند. به احترام هواداران پرسپولیس چیزی نمیگویم.
کریمی چند وقت بعد در مواجهه با این پرسش "دایی گفته شما ثبات ندارید و یک روز خداحافظی کرده و روز دیگر به فوتبال برگشتهاید"گفت:"این را میگذارم به عهده برنامه نود که آنها این مسئله را بررسی کنند. آنوقت معلوم میشود که من بیشتر ثبات داشتم یا ایشان؟ در این زمینه مردم باید قضاوت کنند.
وی ادامه داد: من اگر خداحافظی کردم تصمیمم احساسی بود و فردای آن مشورت کردم و تصمیم دیگری گرفتم. فکر نمیکنم این موضوع به کسی ارتباط پیدا کند. به کسی مربوط نیست که او موضعگیری میکند. اینها بهانه است اگر حرف داریم چیز درست و حسابی بگوییم که مردم لذت ببرند. مگر کریم باقری از تیم ملی خداحافظی نکرد؟
کریمی در مصاحبه اش ادامه داد: دایی سرمربی تیم ملی شد مرا دعوت کرد که خداحافظی کردم و به تیم ملی نرفتم، آنها رفتند کریم باقری را آوردند که خداحافظی کرده بود. اگر فردوسیپور عادل باشد این مصاحبه را نشان میدهد و در آرشیو نود موجود است. دایی در مصاحبهاش در نود گفت کریم باقری بازیکن خوبی است اما از لحاظ فنی و تاکتیکی به تاکتیکش نمیخورد. اما وقتی من علی کریمی نیامدم، او کریم باقری را برخلاف حرفش به تیم ملی دعوت کرد. در نود خیلی صحنهها هست که نشان میدهد چه کسی ثبات ندارد".
نکته جالب ماجرا حرفی بود که محمد دادکان در مورد دعواهای دایی و کریمی گفت: من نمی فهمم چه سودی دارد که وارد این موج ها می شوند. حیف نیست علی دایی و علی کریمی با هم دعوا کنند؟ اگر مشکلی دارند چرا رو در روی هم حل نمی کنند تا یک بار برای همیشه پرونده اش بسته شود.
رئیس پیشین فدراسیون فوتبال ادامه داد: در مملکتی که چهل درصد تورم وجود داشته. دعوای اینها چرا باید مهم باشد؟ هیچ فکر کردید چرا مسوولین دولتی را به جان هم نمی اندازند؟ این ها را رو بروی هم قرار می دهند تا شما که صبح رفتی سر کار نگویید با هفتصد تومان حقوق چیکار کنم؟ به هر حال آن دعوای قدیمی هنوز ادامه دارد و در سکوت و با رفتارها ادامه پیدا کرده است. این بار نوبت کریمی است که همراه پرسپولیس باشد شاید روزی دوباره ورق برگردد.