صراط: متن نامه که توسط نگارنده برای روزنامه ارسال شده به شرح ذیل است:
آقای رئیس جمهوری؛ اوباما! در ابتدا از اینکه به نامه های اینجانب جواب داده اید، سپاسگزارم و از حسن توجه شما به جزئیات مهم کمال تشکر را دارم.
من به صورت منطقی با برخی موارد موافق نیستم.
این نامه مربوط به داعش و بربریت آن است که نفرت مسلمانان را از اقدامات خود در پی داشته است.
در ادامه به دلایل اقدامات زیانبار این گروه (داعش) و ارتباط آن با نحوه رفتار دولت آمریکا اشاره می شود.
تاکید من بر دیدگاه ارائه شده از سوی هواداران وفادار شما در آغازین روزهای تبلیغات ریاست جمهوری آمریکا است. آنها، آمریکاییان، ایرانی ـ آمریکایی، دموکرات ها، افراد مستقل و جمهوریخواهان بودند.
تمامی این افراد با جنگ مخالف بودند و بر لزوم رعایت حقوق بشر و خلع سلاح هسته ای تاکید داشتند.
به عنوان یک نامزد، سناتور اوباما به نظر چهره ای موفق در رسیدن به توافقات زیاد در عرصه جهانی به نظر می آمد. سابقه شما برای همه جذاب و تک بود.
این در حالی است که سیاست خارجی رئیس جمهوری در مدت 6 سال به نظر بسیار ملال آور و به نوعی عاری از عاطفه به نظر می رسد. لیبی در دوران شما برای 7 ماه بمباران شد و این عملیات نظامی تأیید کنگره و همکاری دیگر قدرت ها را به دنبال نداشت.
در چنین شرایطی اخبار منتشر شده از سوی کاخ سفید نشان می دهد که رئیس جمهوری این بار به دنبال یک اجازه و موافقت رسمی (از نهادهای آمریکایی) است که علیه خونخواران داعش در عراق و سوریه وارد عمل شود.
متحدان ما، عربستان سعودیِ «عصر حجر»، دیکتاتورهای جهان عرب و رژیم نژادپرست اسرائیل ـ داعش را تأسیس و خلق کردند. البته آمریکا هم با تضعیف حکومت سوریه به این امر کمک کرد.
اکنون رئیس جمهوری در حال دور شدن از استقلال عمل خود است.
سوریه در این برهه، از هیلاری کلینتون وزیر خارجه سابق آمریکا حتی بسیار بدتر از افراد تندرویی چون جان مک کین یاد می کند.
رئیس جمهوری با هدف جلب موافقت سازمان ملل در حال زیرپا گذاشتن قوانین بین المللی است.
قطعنامه 1500 نیز تعهد ما به تخطی از قوانین بین المللی را نپوشاند. رئیس جمهوری فقط از دولت ها خواست اقدامات تروریست ها را غیر قانونی اعلام کنند و اجازه استخدام شهروندانشان را در حلقه افراطیون ندهند.
اگرچه رسانه ها به شدت در حال تحریف موضوع هستند، اما کمپین بمباران (به نظر می رسد منظور ائتلاف علیه داعش باشد) امری بدون انتها خواهد بود؛ به باور صاحب نظران ائتلاف در جنگ علیه افراطیون در عراق و سوریه سال ها مجبور به فعالیت نظامی خواهد بود.
فرامین گذشته شما در حمله به لیبی به ویرانی این کشور منجر شد و شمار زیادی از مردم این کشور را به کشتن داد.
لیبی به سرزمینی سوخته بدل شده که اکنون جولانگاه تروریست هاست. برنده جایزه صلح نوبل به 7 کشور عراق، لیبی، پاکستان، سومالی، یمن و اکنون سوریه حمله کرده است. کنگره هم که اکنون به رئیس جمهوری اجازه داده است داعش را در عراق و سوریه هدف قرار دهند. که این موضوع به قتل عام مجددی به رهبری آمریکا خواهد انجامید.
حتماً اقدامات جدید به باز تولید تروریسم در جهان خواهد انجامید. جرج بوش ما را به جنگ با تروریسم مجبور کرد. جنگ در عراق همچنان به صورت مستمر ادامه دارد و این مهم پیمان جهانی علیه تروریسم را خدشه دار کرد.
درسال 2009 رئیس جمهوری گفتند: حتی زبانی «لحنی» که به کار می بریم، مهم است. جنگ علیه تروریسم بر تلاش و چالش استراتژیک تغییر نام داد.
مشی رئیس جمهوری در «تغییر» به «تغییر در سیاست» تبدیل نشد.
رئیس جمهوری (اوباما) در سال 2011، کشته شدن بن لادن را پایان تلاش علیه تروریسم قلمداد کرد که ناگهان جانشین او ظاهر شد. این در حالی است که دولت شما با کمک به «شورشیان خوب» در سوریه و لیبی به دنبال سرکوب تروریست ها برآمد.
از این رو بود که برنامه کشتار اشتباه کلید خورد.
رئیس جمهوری (اوباما) برای تضعیف دولت بشاراسد و تمدید منافع ایران در عراق و سوریه دست به دامن داعش شد و در این موضوع هم باز باید از خانم کلینتون تشکر کرد.
این گونه رویه های اشتباه کورکورانه از زمان «ترومن» به بعد در آمریکا ریشه دوانده است. جنگ آمریکا علیه تروریسم، اکنون در معرض خطر قرار گرفته است.
این جنگ در حال تبدیل شدن به نبردی همیشگی علیه دشمنانی است که روز به روز گسترده تر می شوند. دشمنانی که بیشتر دوستان قدیمی ما بودند.
رئیس جمهوری باید اکنون توصیه و نصیحت به کشورهای اسلامی در رابطه با اینکه چه چیزی به مصلحت آنهاست را متوقف کند.
رئیس جمهوری آمریکا ابتدا باید به اشتباه های فاحش خود اعتراف کند. اشتباهات اکنون به صورت روشمند، مستمر و مخرب در حال تکرار شدن هستند.
به عنوان مثال؛ چه مسأله ای باعث می شود دولت ما در کشتن اعضای داعش یا اعدام شهروندان متفاوت جلوه کند؟
دولت ما پشت درهای بسته به طراحی کودتا می پردازد.
اکنون سیاست آمریکا علیه داعش به طرز فاحشی مسخره است. هیچ متحد واقعی وجود ندارد، برنامه ای محکم و شفاف نیست، هیچ نقشه عقلانی برای پایان دادن به جنگ و دلیل قانع کننده ای برای تسری نیافتن بحران به دیگر کشورها وجود ندارد.
همچنین، هواداران واقعی شما از جمله شخص من، یک پناهگاه امن در کشور نخواهیم یافت؛ اگر رئیس جمهوری در مقابل رژیم تبعیض گرای اسرائیل نایستد و آن را وادار به امضای قرارداد صلح دائمی با فلسطین نکند.
شانه خالی کردن اسرائیل از صلح با فلسطینی ها ریشه تمامی فجایع خاورمیانه است.
حتی اگر کنگره مسائلی را قبول نکند و اگر این مسائل مورد نظر اسرائیل باشد، واشنگتن حتماً آن را تصویب خواهد کرد.
اسرائیل حتی علیه آمریکا در واشنگتن توطئه می کند. پس چگونه است که 100 سناتور از جنایات جنگی اسرائیل در غزه حمایت و ایران را محکوم می کنند؟
جالب آنکه درست پس از گذشت چند روز از آتش بس میان حماس و اسرائیل، این رژیم 988هکتار از اراضی فلسطینی ها را تصاحب کرد تا یک شهرک صهیونیست نشین دیگر در آنجا تأسیس کند. این بزرگترین غصب در 30 سال گذشته بوده است.
به راستی رئیس جمهوری برای مقابله با این مصادره بزرگ به وسیله اسرائیل چه کرد؟ هیچ اقدامی صورت نگرفت.
اکنون پس از جنگ اسرائیل در غزه چند جوان جنگجو از غزه به داعش پیوسته اند و این نتیجه سکوت رئیس جمهوری است.
متأسفانه رئیس جمهوری (اوباما) از بربریت اسرائیل دفاع می کند.
آمریکا وارد جنگی تازه در عراق و سوریه شده که به امید نابودی داعش این نبرد کلید خورده است. شاید هم این حملات مقدمه ای برای حمله به ایران بر اساس مدارک ساختگی باشد.
چرا اوباما قول های انتخاباتی خود را نادیده می گیرد؟
این یک امر بدیهی است و آن اینکه، ایران هیچ وقت از حقوق هسته ای خود نخواهد گذشت. ایرانی ها قومی صلح طلب هستند؛ 5/76 میلیون ایرانی باهوش و شجاع؛ ایران در 250 سال گذشته به هیچ کشوری حمله نکرده است. جنگ ایران و عراق هم فقط به دلیل اقدامات جمهوریخواهانی مثل ریگان و نئوکان های همراه او به راه افتاد.
رئیس جمهوری باید این حقیقت را بپذیرد که ایران پس از 6 سال، همچنان یک قدرت اصلی در خاورمیانه است و عنوان هجدهمین اقتصاد دنیا در دست این کشور است.
این سخن که تمامی گزینه ها به روی میز است، نباید در مورد ایران به کار برده شود. در همین حال آژانس های اطلاعاتی آمریکا تائید کرده اند که ایران سلاح هسته ای ندارد و به دنبال ساخت آن هم نیست.
منبع: روزنامه اطلاعات
آقای رئیس جمهوری؛ اوباما! در ابتدا از اینکه به نامه های اینجانب جواب داده اید، سپاسگزارم و از حسن توجه شما به جزئیات مهم کمال تشکر را دارم.
من به صورت منطقی با برخی موارد موافق نیستم.
این نامه مربوط به داعش و بربریت آن است که نفرت مسلمانان را از اقدامات خود در پی داشته است.
در ادامه به دلایل اقدامات زیانبار این گروه (داعش) و ارتباط آن با نحوه رفتار دولت آمریکا اشاره می شود.
تاکید من بر دیدگاه ارائه شده از سوی هواداران وفادار شما در آغازین روزهای تبلیغات ریاست جمهوری آمریکا است. آنها، آمریکاییان، ایرانی ـ آمریکایی، دموکرات ها، افراد مستقل و جمهوریخواهان بودند.
تمامی این افراد با جنگ مخالف بودند و بر لزوم رعایت حقوق بشر و خلع سلاح هسته ای تاکید داشتند.
به عنوان یک نامزد، سناتور اوباما به نظر چهره ای موفق در رسیدن به توافقات زیاد در عرصه جهانی به نظر می آمد. سابقه شما برای همه جذاب و تک بود.
این در حالی است که سیاست خارجی رئیس جمهوری در مدت 6 سال به نظر بسیار ملال آور و به نوعی عاری از عاطفه به نظر می رسد. لیبی در دوران شما برای 7 ماه بمباران شد و این عملیات نظامی تأیید کنگره و همکاری دیگر قدرت ها را به دنبال نداشت.
در چنین شرایطی اخبار منتشر شده از سوی کاخ سفید نشان می دهد که رئیس جمهوری این بار به دنبال یک اجازه و موافقت رسمی (از نهادهای آمریکایی) است که علیه خونخواران داعش در عراق و سوریه وارد عمل شود.
متحدان ما، عربستان سعودیِ «عصر حجر»، دیکتاتورهای جهان عرب و رژیم نژادپرست اسرائیل ـ داعش را تأسیس و خلق کردند. البته آمریکا هم با تضعیف حکومت سوریه به این امر کمک کرد.
اکنون رئیس جمهوری در حال دور شدن از استقلال عمل خود است.
سوریه در این برهه، از هیلاری کلینتون وزیر خارجه سابق آمریکا حتی بسیار بدتر از افراد تندرویی چون جان مک کین یاد می کند.
رئیس جمهوری با هدف جلب موافقت سازمان ملل در حال زیرپا گذاشتن قوانین بین المللی است.
قطعنامه 1500 نیز تعهد ما به تخطی از قوانین بین المللی را نپوشاند. رئیس جمهوری فقط از دولت ها خواست اقدامات تروریست ها را غیر قانونی اعلام کنند و اجازه استخدام شهروندانشان را در حلقه افراطیون ندهند.
اگرچه رسانه ها به شدت در حال تحریف موضوع هستند، اما کمپین بمباران (به نظر می رسد منظور ائتلاف علیه داعش باشد) امری بدون انتها خواهد بود؛ به باور صاحب نظران ائتلاف در جنگ علیه افراطیون در عراق و سوریه سال ها مجبور به فعالیت نظامی خواهد بود.
فرامین گذشته شما در حمله به لیبی به ویرانی این کشور منجر شد و شمار زیادی از مردم این کشور را به کشتن داد.
لیبی به سرزمینی سوخته بدل شده که اکنون جولانگاه تروریست هاست. برنده جایزه صلح نوبل به 7 کشور عراق، لیبی، پاکستان، سومالی، یمن و اکنون سوریه حمله کرده است. کنگره هم که اکنون به رئیس جمهوری اجازه داده است داعش را در عراق و سوریه هدف قرار دهند. که این موضوع به قتل عام مجددی به رهبری آمریکا خواهد انجامید.
حتماً اقدامات جدید به باز تولید تروریسم در جهان خواهد انجامید. جرج بوش ما را به جنگ با تروریسم مجبور کرد. جنگ در عراق همچنان به صورت مستمر ادامه دارد و این مهم پیمان جهانی علیه تروریسم را خدشه دار کرد.
درسال 2009 رئیس جمهوری گفتند: حتی زبانی «لحنی» که به کار می بریم، مهم است. جنگ علیه تروریسم بر تلاش و چالش استراتژیک تغییر نام داد.
مشی رئیس جمهوری در «تغییر» به «تغییر در سیاست» تبدیل نشد.
رئیس جمهوری (اوباما) در سال 2011، کشته شدن بن لادن را پایان تلاش علیه تروریسم قلمداد کرد که ناگهان جانشین او ظاهر شد. این در حالی است که دولت شما با کمک به «شورشیان خوب» در سوریه و لیبی به دنبال سرکوب تروریست ها برآمد.
از این رو بود که برنامه کشتار اشتباه کلید خورد.
رئیس جمهوری (اوباما) برای تضعیف دولت بشاراسد و تمدید منافع ایران در عراق و سوریه دست به دامن داعش شد و در این موضوع هم باز باید از خانم کلینتون تشکر کرد.
این گونه رویه های اشتباه کورکورانه از زمان «ترومن» به بعد در آمریکا ریشه دوانده است. جنگ آمریکا علیه تروریسم، اکنون در معرض خطر قرار گرفته است.
این جنگ در حال تبدیل شدن به نبردی همیشگی علیه دشمنانی است که روز به روز گسترده تر می شوند. دشمنانی که بیشتر دوستان قدیمی ما بودند.
رئیس جمهوری باید اکنون توصیه و نصیحت به کشورهای اسلامی در رابطه با اینکه چه چیزی به مصلحت آنهاست را متوقف کند.
رئیس جمهوری آمریکا ابتدا باید به اشتباه های فاحش خود اعتراف کند. اشتباهات اکنون به صورت روشمند، مستمر و مخرب در حال تکرار شدن هستند.
به عنوان مثال؛ چه مسأله ای باعث می شود دولت ما در کشتن اعضای داعش یا اعدام شهروندان متفاوت جلوه کند؟
دولت ما پشت درهای بسته به طراحی کودتا می پردازد.
اکنون سیاست آمریکا علیه داعش به طرز فاحشی مسخره است. هیچ متحد واقعی وجود ندارد، برنامه ای محکم و شفاف نیست، هیچ نقشه عقلانی برای پایان دادن به جنگ و دلیل قانع کننده ای برای تسری نیافتن بحران به دیگر کشورها وجود ندارد.
همچنین، هواداران واقعی شما از جمله شخص من، یک پناهگاه امن در کشور نخواهیم یافت؛ اگر رئیس جمهوری در مقابل رژیم تبعیض گرای اسرائیل نایستد و آن را وادار به امضای قرارداد صلح دائمی با فلسطین نکند.
شانه خالی کردن اسرائیل از صلح با فلسطینی ها ریشه تمامی فجایع خاورمیانه است.
حتی اگر کنگره مسائلی را قبول نکند و اگر این مسائل مورد نظر اسرائیل باشد، واشنگتن حتماً آن را تصویب خواهد کرد.
اسرائیل حتی علیه آمریکا در واشنگتن توطئه می کند. پس چگونه است که 100 سناتور از جنایات جنگی اسرائیل در غزه حمایت و ایران را محکوم می کنند؟
جالب آنکه درست پس از گذشت چند روز از آتش بس میان حماس و اسرائیل، این رژیم 988هکتار از اراضی فلسطینی ها را تصاحب کرد تا یک شهرک صهیونیست نشین دیگر در آنجا تأسیس کند. این بزرگترین غصب در 30 سال گذشته بوده است.
به راستی رئیس جمهوری برای مقابله با این مصادره بزرگ به وسیله اسرائیل چه کرد؟ هیچ اقدامی صورت نگرفت.
اکنون پس از جنگ اسرائیل در غزه چند جوان جنگجو از غزه به داعش پیوسته اند و این نتیجه سکوت رئیس جمهوری است.
متأسفانه رئیس جمهوری (اوباما) از بربریت اسرائیل دفاع می کند.
آمریکا وارد جنگی تازه در عراق و سوریه شده که به امید نابودی داعش این نبرد کلید خورده است. شاید هم این حملات مقدمه ای برای حمله به ایران بر اساس مدارک ساختگی باشد.
چرا اوباما قول های انتخاباتی خود را نادیده می گیرد؟
این یک امر بدیهی است و آن اینکه، ایران هیچ وقت از حقوق هسته ای خود نخواهد گذشت. ایرانی ها قومی صلح طلب هستند؛ 5/76 میلیون ایرانی باهوش و شجاع؛ ایران در 250 سال گذشته به هیچ کشوری حمله نکرده است. جنگ ایران و عراق هم فقط به دلیل اقدامات جمهوریخواهانی مثل ریگان و نئوکان های همراه او به راه افتاد.
رئیس جمهوری باید این حقیقت را بپذیرد که ایران پس از 6 سال، همچنان یک قدرت اصلی در خاورمیانه است و عنوان هجدهمین اقتصاد دنیا در دست این کشور است.
این سخن که تمامی گزینه ها به روی میز است، نباید در مورد ایران به کار برده شود. در همین حال آژانس های اطلاعاتی آمریکا تائید کرده اند که ایران سلاح هسته ای ندارد و به دنبال ساخت آن هم نیست.
منبع: روزنامه اطلاعات