صراط: ساعت 2 بعدازظهر یکم مهرماه سال جاری مردی 45 ساله با مراجعه به دایره تجسس کلانتری 108 نواب در ادعای عجیبی گفت که همسرش را با ضربات چاقو کشته است. وی که بسیار خونسرد به نظر میرسید به افسر تجسس گفت: مدتی است که نسبت به همسرم بدبین بودم و پس از مدتی متوجه شدم وی با مرد جوانی رابطه پنهانی دارد امروز وی را به خانه کشاندم و با چاقو او را کشتم! این مرد که تعجب را در چهرههای مأموران میدید کلید خانهاش را روی میز گذاشت و گفت میخواهد پلیس خانهاش را بازرسی کند تا حرفهایش را باور کند!
با اصرارهای مرد خونسرد تیمی از پلیس همراه وی و برای بررسی ماجرا به خانهاش در مرکز شهر رفتند و هنگامی که به آنجا رسیدند خودروی اورژانس که مقابل ساختمان بود را دیدند و پس از واردشدن به خانه مرد 45 ساله با بدن نیمه جان زنی به نام «مهری» روبهرو شدند. با توجه به وخیمبودن وضعیت زن 40 ساله، وی توسط تیم پزشکی اورژانس به بیمارستان منتقل شد و مأموران نیز تجسسهای خود را آغاز کردند که پسر 17 ساله این زوج به پلیس گفت: پس از تعطیل شدن از مدرسه به خانه آمدم و با جسد مادرم که روی زمین افتاده بود روبهرو شدم. خیلی ترسیدم و به پلیس و اورژانس زنگ زدم و تا آمدن آنان همه جا را گشتم تا ببینم کسی خانهمان است یا نه؟ که دیدم کسی حضور ندارد. در ادامه مأموران از پدر خانواده که اعتراف کرده بود دست به این جنایت زده است بازجویی کردند، وی نیز گفت: من و مهری عکاس هستیم و هر دو در یکی از غرفههای ادارات دولتی، نمایشگاه جداگانهای داشتیم و هیچ مشکلی نیز با هم نداشتیم تا اینکه من به رفتارهای همسرم مشکوک شدم. وی گاهی اوقات به بهانههای مختلف محل کارش را ترک میکرد و بیرون میرفت تا اینکه یک روز وی را تعقیب کردم و دیدم مهری با مرد جوانی ملاقات میکند و بدتر از آن، اینکه بین آنان رابطه پنهانی وجود دارد. وی افزود: خیلی ناراحت بودم تا اینکه روزی مهری را در خانهمان غافلگیر کردم و به پدر زنم زنگ زدم تا به خانهمان بیاید و تا تکلیفمان را روشن کند. وی آمد و پس از عنوان اینکه دخترش به من خیانت کرده است با عصبانیت دست همسرم را گرفت و همراهش برد.
مرد 45 ساله گفت: پس از این ماجرا به دنبال انتقامجویی از مهری بودم و با گذشت مدتی از وی خواستم غرفهاش را تعطیل کند و به غرفه من بیاید که وی نیز پذیرفت. به ظاهر نشان میدادم هیچ مشکلی وجود ندارد تا اینکه از وی خواستم برای ناهار به خانه برویم، وقتی وارد خانهمان شدیم در یک لحظه با چاقو به سویش حملهور شدم و پس از آن به کلانتری آمدم و خودم را معرفی کردم. همزمان با این اعترافات دردناک، مهری روی تخت بیمارستان از پای درآمد و بازپرس «جمشیدی» از شعبه سوم ویژه قتل دادسرای امور جنایی تهران در جریان این جنایت خانوادگی قرار گرفت.
مرد جنایتکار که «حسن» نام دارد در ادامه تحقیقات پیش روی بازپرس قرار گرفت و گفت: من از مرگ همسرم ناراحت هستم و بسیار پشیمان شدم ولی کینهای که به خاطر کارهایش به دل گرفته بودم را نتوانستم فراموش کنم و چنین شد که دست به این جنایت زدم.
با اصرارهای مرد خونسرد تیمی از پلیس همراه وی و برای بررسی ماجرا به خانهاش در مرکز شهر رفتند و هنگامی که به آنجا رسیدند خودروی اورژانس که مقابل ساختمان بود را دیدند و پس از واردشدن به خانه مرد 45 ساله با بدن نیمه جان زنی به نام «مهری» روبهرو شدند. با توجه به وخیمبودن وضعیت زن 40 ساله، وی توسط تیم پزشکی اورژانس به بیمارستان منتقل شد و مأموران نیز تجسسهای خود را آغاز کردند که پسر 17 ساله این زوج به پلیس گفت: پس از تعطیل شدن از مدرسه به خانه آمدم و با جسد مادرم که روی زمین افتاده بود روبهرو شدم. خیلی ترسیدم و به پلیس و اورژانس زنگ زدم و تا آمدن آنان همه جا را گشتم تا ببینم کسی خانهمان است یا نه؟ که دیدم کسی حضور ندارد. در ادامه مأموران از پدر خانواده که اعتراف کرده بود دست به این جنایت زده است بازجویی کردند، وی نیز گفت: من و مهری عکاس هستیم و هر دو در یکی از غرفههای ادارات دولتی، نمایشگاه جداگانهای داشتیم و هیچ مشکلی نیز با هم نداشتیم تا اینکه من به رفتارهای همسرم مشکوک شدم. وی گاهی اوقات به بهانههای مختلف محل کارش را ترک میکرد و بیرون میرفت تا اینکه یک روز وی را تعقیب کردم و دیدم مهری با مرد جوانی ملاقات میکند و بدتر از آن، اینکه بین آنان رابطه پنهانی وجود دارد. وی افزود: خیلی ناراحت بودم تا اینکه روزی مهری را در خانهمان غافلگیر کردم و به پدر زنم زنگ زدم تا به خانهمان بیاید و تا تکلیفمان را روشن کند. وی آمد و پس از عنوان اینکه دخترش به من خیانت کرده است با عصبانیت دست همسرم را گرفت و همراهش برد.
مرد 45 ساله گفت: پس از این ماجرا به دنبال انتقامجویی از مهری بودم و با گذشت مدتی از وی خواستم غرفهاش را تعطیل کند و به غرفه من بیاید که وی نیز پذیرفت. به ظاهر نشان میدادم هیچ مشکلی وجود ندارد تا اینکه از وی خواستم برای ناهار به خانه برویم، وقتی وارد خانهمان شدیم در یک لحظه با چاقو به سویش حملهور شدم و پس از آن به کلانتری آمدم و خودم را معرفی کردم. همزمان با این اعترافات دردناک، مهری روی تخت بیمارستان از پای درآمد و بازپرس «جمشیدی» از شعبه سوم ویژه قتل دادسرای امور جنایی تهران در جریان این جنایت خانوادگی قرار گرفت.
مرد جنایتکار که «حسن» نام دارد در ادامه تحقیقات پیش روی بازپرس قرار گرفت و گفت: من از مرگ همسرم ناراحت هستم و بسیار پشیمان شدم ولی کینهای که به خاطر کارهایش به دل گرفته بودم را نتوانستم فراموش کنم و چنین شد که دست به این جنایت زدم.