این دست تحریفها از سطح وقایع صرفاً تاریخی نیز عبورکرده و مقدسات مذاهب گوناگون را مورد حمله قرار میدهد؛ آنچه در مدیوم سینما، تئاتر، تلویزیون، تصویرنگاری و ... به طور اخص در مورد اسلام، دستور کار غارتگران فرهنگی غربی واقع شده است. کمپانیهای بزرگ هالیوود پس از سنجش آستانه صبر ملتها با استهزای حضرت نوح (علی نبینا و اله و علیه السلام) در انیمیشن یوگی، این بار با هزینه 125 میلیون دلاری و تحریف مستقیم زندگی این پیامبر اولولعزم، دست به ساخت سینمایی Noah زدهاند.
نوحی نه توراتی، نه قرآنی
نوح (Russell Crowe) همراه با همسر (Jennifer Connelly) و فرزندانش سام، حام و یافث زندگی میکند. آنها در راه ملاقات با متوشالح (Anthony Hopkins)، پدر بزرگ نوح، با گروهی از کشته شدگان توسط سربازان توبال کِین مواجه می شوند و دختری به نام ایلا را که زنده مانده با خود همراه میکنند و پس از فرار از دست سربازان توبال کِین به سمت فرشتگانی میروند که به جرم کمک به انسان، در هیبت سنگی، از بهشت عدن به زمین تبعید شدهاند.
رویاهای نوح او را از عذابی نزدیک آگاه می سازد. او دانه ای را که پدربزرگش از بهشت عدن آورده، در دل خاک میکارد و جنگلی سبز و انبوه از دل زمین میروید. نوح با کمک فرشتگان، دست به ساخت کشتیای (Ark) برای در امان ماندن خانوادهاش از طوفان وعده داده شده میزند. در حین ساخت کشتی، حیوانات مختلف در آن جمع شدند و در این بین توبال کِین برای سوار شدن خود و مردمش در کشتی به سمت محل ساخت کشتی میرود. نوح با او مخالفت میکند و توبال کِین وعده جنگی عظیم را به او میدهد. پس از شروع طوفان و کشته شدن مردم، توبال کِین به طور مخفیانه داخل کشتی میشود و از طوفان جان سالم به در میبرد اما سپس به دست حام کشته میشود.
نوح با مشکلی جدید، حامله شدن همسر سام مواجه میشود و تصمیم الهی را بر کشتن فرزندان او تلقی میکند. چرا که خداوند از خلق انسانها پشیمان شده و قصد دارد که زمین از وجود آنها پاک شود. اما نوح از اجرای دستور الهی شانه خالی میکند و باعث ادامه حیات انسان بر روی زمین میشود.
یک تیر و چند نشان
ایمان یکی از المانهای اساسی دین، امری معنوی و حالتی روحیست که جایگاه آن قلب آدمیست. سوالی که در اینجا پیش میآید متعلقات ایمان است؛ به این معنی که به چه مواردی باید ایمان داشت. قرآن در باب متعلقات ایمان، مصداقهای فراوانی ذکر میکند؛ ولی میتوان همه آنها را به توحید و ایمان به خدا بازگرداند؛ یعنی اعتقاد به غیب، ملائکه، ارسال انبیاء، کتاب، آیات الهی و آخرت که از لوازم ایمان به خدا هستند.
سینمایی Noah به کارگردانی Darren Aronofsky با حمله مستقیم به سه متعلق نشان داده شده در تصویر، با همراهی دیگر رسانههای غربی سعی در تخریب ایمان جامعه بشری دارد. این امر به گونهای است که اگر ایمان به یکی از متعلقات دچار خدشه شود؛ تمام جوانب ایمانِ انسان مخدوش خواهد شد. هجمه به این سه متعلق در سه حوزه تحریف تورات، تحریف قرآن و شبهات فلسفی جهانبینی در سینمایی Noah صورت گرفته است که در ادامه به بررسی آن خواهیم پرداخت.
نبوتِ انتقال نیافته
ابتدای فیلم لمک (پدر نوح) پوست ماری (شیطانی که در اندیشه توراتی باعث تبعید آدم به زمین شد) را دور دست خویش میپیچد و در حالی که انگشتش را به انگشت نوح نزدیک میکند تا نور نبوت را به او انتقال دهد، توبال کِین مخل انتقال نبوت میشود و لمک را میکشد. این سکانس باعث میشود هرآنچه در باقی داستان میآید متعلق به نوحی باشد که خیال نبوت را دارد و حقیقاً نبی نیست. این نوع نگاه نشات گرفته از اندیشه امپریسیستی سازندگان است که هر آنچه در محدوده حواس پنجگانه نگنجد را باطل میانگارند و با تصویر این پلان، سعی در تخریب مقام نبوت حضرت نوح (علی نبینا و آله و علیه اسلام) دارد.
یکی از خصیصه های نبی، معجزه میباشد که در سرتاسر فیلم معجزه ای از نوح دیده نمیشود و این در حالیست که متوشالح، پدر بزرگ نوح دارای معجزه است و مشکل نازایی ایلا را حل میکند. نوح صرفاً در عالم رویا، مشاهداتی دارد که برای فهم آنها نیز باید از متوشالح کمک بگیرد.
آنچه موجب جذابیت اثر شده است روایت تضادها و کنشهای گوناگون میان کاراکترهای Noah در نسبت با خداست. از مهمترین این تضادها میتوان به کنش میان نوح و خدا که باعث عدم جلوگیری از ادامه نسل انسان و کنش متوشالح در نسبت با خدا که با سرکشی تمام، پس از شفای ایلا، کمک شایانی به ادامه نسل انسان میکند و با آغوش باز در طوفان نوح غرق میشود؛ اشاره کرد.
در
قرآن اشارهای
به متوشالح نشده است اما اگر تعبیر توراتی را بپذیریم و او را پیامبر الهی
بدانیم؛
سرکشی او در برابر پروردگار به تصویر کشیده شده و عصمت وی زیر سوال رفته.
از سوی
دیگر در مورد اعجاز انبیا، اجازه الهی شرط اولیه میباشد که با توجه به
قواعد
داستانی فیلم در شفای ایلا، متوشالح به طور تمام، قدرت اعجاز را در دست
دارد و میتواند
در خلاف جهت خواسته الهی از آن استفاده کند. حالت دیگری که میتوان از این
بخشی داستان فیلم برداشت کرد این است که noah در برداشت درست از فرمان خدا
دچار اشکال است و نمیتواند به درستی اساس فرمان خدا را درک کند.
تفاوت قابل توجه سینمایی Noah با آیات قرآن در آن است که حضرت نوح (علی نبینا و آله و علیه السلام) سالها مردم قومش را به راه راست که همانا پرستش خدای واحد است دعوت میکند1 تا جایی که عذاب الهی فرا میرسد. مرحوم طبرسی (ره) میگوید: "نهصد و پنجاه سال شب و روز مردم را به خدا دعوت میکرد ولی سخنان وی در آن مردم اثر نداشت". در مقابل آنچه سازندگان Noah به تصویر کشیدهاند راسل کرویِ خشمگینی است که تمام قد در برابر پناه آوردن مردم میایستد و فرشتگان سنگی نیز برای این ایستادگی دست به قتل تعداد کثیری از آنها میزنند. وقتی طوفان همه جا را فرا میگیرد و کشتی در تلاطم آبها این سو و آن سو می رود؛ صدای فغان مردمی شنیده میشود که قصد ورود به کشتی را داشتهاند و اکنون در برابر شلاقهای پیاپی امواج طوفان جان میدهند و همه ساکنین کشتی به جز نوح از این واقعه اندوهناک هستند. آنچه می بینیم تصویری از مردمیست که آرزوی همراهی با نوح را داشتهاند در صورتی که در واقعیت با تکبر و غرور در برابر ذات اقدس الهی، دست به استهزای نوح میزدند و مفر زنده ماندنشان از عذاب الهی را پناه بردن به نقاط بلند زمین میدانستند.
فرشتگان هبوط کرده (Fallen angel)
"پروردگار ما را در روز دوم خلق کرد؛ روزی که بهشت را آفرید. ما آدم و حوّا را تماشا میکردیم. لغزشها و عشق آنها را میدیدیم و سقوط آنها را. از این بابت برایشان تاسف خوردیم. آن زمان از جنس سنگ نبودیم؛ از نور بودیم. به ما مربوط نبود که دخالت کنیم ولی ما خودمون خواستیم به بشر کمک کنیم و بخاطر این سرپیچی، پروردگار مجازاتمون کرد و ما صاحب پوسته ای از جنس دنیای شما شدیم و سنگ و خاک نور و درخشش ما را محبوس کرد."
دیالوگهای بالای فیلم مربوط به اولین فرشتهای است که به نوح و خانواده اش کمک کرد. چارچوب مفهومیای که تا آخر فیلم اکتهای فرشتگان را توجیه میکند که هیچ منشا دینی نه در اندیشه یهودی، نه مسیحی و نه اسلامی دارد. Fallen angel مفهومیست متعلق به ادبیات تخیلی باستان که تا به امروز ادامه پیدا کرده است.
هجمهای که در Noah به ملائکه صورت گرفته است و در مقابل ذات نورانی آن ها3 سرپیچی از اطاعت الهی به تصویر کشیده شده ؛ انحراف ایمانی را برای مخاطبان، در حوزه ایمان به ملائکه و در لایه بعدی، ایمان به کتاب رقم میزند که با حاق اندیشه دینی در تضاد است. شبههای که در اعماق روح و قلب مخاطب نفوذ میکند و در آیندهای نه چندان دور نکتهای را به ذهن او متبادر میسازد که شاید در ماموریت حضرت جبرئیل (علیه السلام) نیز خدشهای وجود دارد. در حالی که ملائکه الهی طبق فرموده امیرالمؤمنین (ع) « […] نه در آنان سستى هست و نه غفلت و نه در ایشان معصیتى مفهوم دارد […] و بر وحى خود امین ساختى و آفات را از ایشان دور کردى4».
خدای تورات: «از آفریدن انسانها متاسف شدم»
جعلی که در سینمایی Noah صورت گرفته است مربوط به ایلا و فرزندان دو قلویی است که وظیفه نوح را تهدید میکنند. وظیفه ای که در در آیه ششم از سِفِر پیدایش آمده" خداوند فرمود: «من انسانی را که آفریده ام از روی زمین محو میکنم. حتی حیوانات و خزندگان و پرندگان را نیز از بین میبرم زیرا از آفریدن آنها متاسف شدم».
مخاطبی که امروز مینشیند و شاهد تلاش کاراکتری سینمایی (تاریخی و مستند!!!) برای پایان دادن به نسل بشر بر روی زمین است؛ همیشه منتظر قطع فرآیندی است که موجب ادامه نسل بشر شده. تعلیقی که ایلا با بازی اما واتسون (Emma Watson) مسئولیت آن را بر عهده دارد. فرآیندی که هم متوشالح و هم نوح نبی به ترتیب از روی عمد و از روی ناتوانی در برابر آن ایستادگی میکنند. البته سازندگان اثر برای ایجاد تعلیق هر چه بیشتر با زایمان دو قلوها دست به اقدامی کودکانه زدهاند که اکثراً نیشخند مخاطبان را به همراه داشته است.
تعلیقهای مشابه آنچه بیان شد مخاطبانِ Noah را بر این میدارد که همچون ایلا، نوح، متوشالح، فرشتگان هبوط کرده، حام (که در تنهایی زندگی میکرد و همسری نداشت) و دیگر کاراکترهای داستان، با خدا سر جنگ داشته باشند و از تصمیمات خدایِ سینمایی Noah به سطوح آیند. مخاطبان با خدایی مواجه میشوند که نوح را امر به کشتن دو نوزاد دختری میکند که در آغوش مادرِ گریانشان آرمیدهاند. خدایی عصبانی که از خلق خویش پشیمان است و حالا میخواهد از آدمیان و فرشتگان انتقام بگیرد و تصویری که از پیامبرش ارائه میشود چهرهای غضبآلود و آغشته به خون است. چه تغییری در جهانبینیِ مخاطبی که با خدایی این گونه مواجه میشود روی میدهد؟ در مخاطبان چه نگاهی نسبت به دین خداپرستان ایجاد میشود؟
هالیوود، وکیل مدافع شیطان
با نگاهی گذرا به آثار سینمایی هالیوود در دهه اخیر، جریانی را میتوان مشاهده کرد که به طور جدی، تبرئه شیطان و اعوان و انصارش را در دستور کار قرار داده است. آثاری که نام بعضی از آنها همیشه در ذهنها باقی مانده همچون کنستانتین (2005)، لژیون (2009)، سریال سوپرنچرال (2005 تا کنون)، سریال فرشتگان در آمریکا (2003) و همین اواخر سریال دامینیون (2014) بر اساس سینمایی لژیون که در حال پخش از شبکه Syfy آمریکا است. آثار نامبرده شده در کنار دیگر فیلم ها و سریالهای هالیوود از هبوط شیطان آغاز میکند و سرپیچی شیطان از فرمان الهی را ناشی از علاقه بی حدش به پروردگار تلقی میکند. این تلقیِ نابخردانه پایه و اساسی بیبنیاد، برای تبرئه شیطان و اعوانش قرار میگیرد و به دنبال جذب حس ترحم و همدردی مخاطبان میگردد.
سینمایی Noah با معرفی حام، فرزند ناخلف نوح و داستان زندگیش حس همدردی قابل توجهی را نسبت به آیه 9 سِفِر پیدایش و لعن وی توسط پدرش نوح، برمیانگیزاند. حام که به رابطه میان ایلا و سام حسادت میکند از پدرش درخواست میکند تا قبل از شروع طوفان، دختری را برای ازدواج با وی از مردم توبال کِین به میانشان آورد اما نوح نه تنها این کار را نمی کند؛ بلکه دختری را که خود حام پیدا کرده زیر هجوم عظیم مردم توبال کِین رها میکند و باعث مرگ او میشود. درام زندگی حام در کنار گفتگوی توبال کِین (کِین در لغت به معنای قابیل، فرزند ناخلف حضر آدم (ع) میباشد) با حضرت نوح و شکایتش در مورد بی رحمی خدا و زندگی سخت و دشوار زمینی، دو خط ریل آهنی است که رسالت نانوشته هالیوود در تبرئه شیطان و اعوانش را پیگیری میکند. تبرئهای که پیشبینی میشود در آیندهای نزدیک به سمت حاکمانِ جورِ هم عصر با ائمه اطهار (علیهم السلام) نیز پیشروی کند.
1- « إِنَّا أَرْسَلْنا نُوحاً إِلى قَوْمِهِ أَنْ أَنْذِرْ قَوْمَکَ مِنْ قَبْلِ أَنْ يَأْتِيَهُمْ عَذابٌ أَليمٌ» (مبارکه نوح – 1)
2- تاریخ انبیا، سید هاشم رسولی محلاتی، ج 1، ص 59
3- امام صادق (ع): «خداى عز و جل ملائکه را از نور آفریده ...» (بحار الانوار، ج 59، ص 191، ح 48)
4- تفسیر قمى، ج 2، ص 207