صراط: متن کامل سخنان دکتر محمود احمدی نژاد، که روز عید سعید قربان سال 1386، در بعثه مقام معظم رهبری در سرزمین منا ایراد شد، به این شرح است:
اللهم عجل لولیک الفرج واجعلنا من خیر اعوانه وانصاره والمستشهدین بین یدیه
سپاسگزارم خدای بزرگ را و با همه وجود خوشحال هستم که این توفیق را عنایت کرد که در روز عید سعید قربان و در بهترین مکان عالم به محضر شما عزیزان مؤمنان و موحدان و پیروان اسلام ناب محمدی برسم.
عید سعید قربان را تبریک عرض میکنم به همه شما حجاج عزیز، همه امت اسلامی و همه موحدان عالم.
بنای من البته بر صحبت نبود. گمانم این بود که جشن است و باید بیاییم در جشن و سرور شرکت کنیم و استفاده کنیم از سخنان علما و بزرگان و بعد هم ذکر مصیبت اباعبدالله الحسین احمدی نژاد: اگر مفهوم حکومت جهانی را برداریم چیزی از حج باقی نمیماند، اما فرمودند مطالبی را با شما در میان گذارم.
دو سه تا مطلب را می خواهم عرض کنم، ببینیم روزیتان چیست. همه شما الان به خوبی توجه دارید که حج بالا و والاترین و گستردهترین مراسم عبادی و سیاسی است که در عالم برپا میشود.
فلسفه حقیقی حج، برپایی حکومت جهانی است. اگر مفهوم حکومت جهانی را از حج برداریم چیزی تقریباً از حج باقی نمیماند، جز یک سلسله اقدامات معمول. اصلاً بیاییم بالاتر، هدف اصلی از خلقت زمین و آسمانها و انسان و هدف اصلی از ارسال رسل و مجاهدتهایی که در تاریخ انجام شده است، علاوه بر باز کردن راه کمال معنوی به روی انسان، قطعاً و بدون شک، برپایی حاکمیت اسلام در همه جهان است.
اگر ما آن وعده بزرگ و آخرین را از هستی برداریم، دیگر چیزی برای هستی باقی نمیماند. آیا این همه زمین و آسمان، این همه انسانها، این همه پیامبران، مصلحان و اولیا آمدند و رفتند تا جامعه بشری چنین زندگی را تجربه کند؟
اصلاً آن مفهومی که خدای متعال اراده کرد از خلقت آدم، در کجای تاریخ بشر محقق شده است؟ کجا متجلی شده است؟ ممکن است بعضی بگویند خب پیامبران آمدهاند، پیامبر عزیز اسلام احمدی نژاد: اگر مفهوم حکومت جهانی را برداریم چیزی از حج باقی نمیماند و ائمه اطهار احمدی نژاد: اگر مفهوم حکومت جهانی را برداریم چیزی از حج باقی نمیماند آمدند، بعضی عرفا و زهاد آمدند. اما این سؤال همچنان برجاست؛ پس دیگران چه؟ خداوند، میلیاردها و میلیاردها انسان خلق کرده است.
گرچه این چند نفر، در بالاترین جایگاه و در نقطه اوجاند و بالاتر از آنها نخواهد بود و البته میارزید خدای متعال همه عالم را خلق کند، فقط برای وجود نورانی و مقدس حضرت زهرای اطهر احمدی نژاد: اگر مفهوم حکومت جهانی را برداریم چیزی از حج باقی نمیماند، اما عزیزان من، اگر آن وعده آخرین محقق نشود تقریباً میتوان گفت تمام مجاهدتهای انبیا بیحاصل و ابتر میماند.
همه آمدند دست بشر را گرفتند تا به جلو ببرند؛ به سمت قله نورانی. آن حادثه آن قدر مهم است که فرمودند اگر یک روز به پایان عمر عالم باقی مانده باشد، آن روز آن قدر طولانی میشود تا آن اتفاق مهم بیفتد.
اصلاً از اول خلقت، کاروانی حرکت کرده است، که مقصد نهایی آن کاروان، همان نقطه نورانی و درخشان است و در طول تاریخ، هر کسی که با این کاروان همراه بود، حقیقتی پیدا کرد و ماندگار و جاوید شد و هر کس با این کاروان همراه نبود، وجودی پیدا نکرد.
خارج از این مسیر، در این عالم چیزی وجود ندارد. نگاه کنید تاریخ را ببینید، چقدر آمدند و رفتند؛ میلیارد میلیارد. چه ارزشی؟ چه اهمیتی؟ چه جاودانگیای؟ چه بهرهای از هستی؟ چیزی وجود ندارد. هر چه هست، در اتصال و ارتباط با این کاروان است. کاروانی که امروز کاروانسالارش مولامان حضرت مهدی احمدی نژاد: اگر مفهوم حکومت جهانی را برداریم چیزی از حج باقی نمیماند است. کسی که همه انبیا آرزو داشتند که روز حاکمیت او را درک کنند و همه به او سفارش کردند و همه نشانیهای او را دادند و همه بشر را به او دعوت کردند.
حج بدون امام چه مفهومی دارد؟ حجی که با نام و یاد امام نباشد، چه دارد؟ اصلاً کسی که متصل و منتظر و پیوسته به امام نباشد، چه بهرهای از حقیقت برده است؟ آقا سیاستمدار است. در دنیا سیاست به چند؟ دو زار نمیارزد. خوب تحلیل میکند، خب تحلیل کند.
آقا عارف است. عرفانی که منشعب از امام و متصل به امام و دعوتکننده به امام نباشد، با بقیه کارهایی که خلق الله انجام میدهند، هیچ تفاوتی ندارد.
اصلاً کسی که در این مسیر نباشد و متصل و منتظر نباشد، هر جایی که میخواهد، باشد. مثل حادثه عاشوراست. نقطه اوج است. کسی که دعوت را شنید و لبیک نگفت، دیگر مهم نیست در کجا باشد؛ در حال طواف خانه خدا یا در میکده و عشرتکده باشد، هیچ فرقی ندارد. مگر خدا به این طوافها نیاز دارد؟
بعضی خیال میکنند همه این آفرینش بند به کارهای آنهاست؛ سرش را میتراشد، [خیال میکند] اگر این کار را انجام ندهد، بساط خدا به هم میریزد. خیر، این حرفها نیست. حج بی امام بی یاد امام، بی عشق امام، بدون تلاش برای حاکمیت امام و دعوت به امام، چه دارد؟ چه بهرهای از حقیقت دارد؟
عزیزان من، همه این عالم برپا شده است تا آن روز نورانی اتفاق بیفتد. رییس کاروان و روحانی کاروان! مردم را با عشقی جمع میکنیم، میآوریم برای حج، اینجا دستشان را در دست که میخواهیم بگذاریم؟ به کی میخواهیم متصلشان کنیم؟ حواسمان هست به حبل الله؟
اصلاً اگر بخواهیم مأموریتمان را در حج خلاصه کنیم، در همین یک کلمه است و اگر این را از حج برداریم، چیزی باقی نمیماند. کسی بیاید و برود و هیچ معرفتی به امام پیدا نکند، دلش به یاد امام پایین نریزد، چه از حج میماند؟
آمدیم و چرخیدیم و حرکت کردیم و یک مشت سوغات خریدیم و رفتیم. با سایر مسافرتها چه تفاوتی دارد؟ همه شما اهل دل و عشقید. اصلاً مگر میشود ایمان ناب، بدون اذن امام در دل کسی وارد شود؟
همه شنیدهاید امام خلیفة الله و واسطه فیض الهی است. اول فیض خدای متعال است. اصل هستی و خلقت است. همه این آفرینش است. ایمان میخواهی؟ اخلاق و همت و شجاعت، دل پاک و اعمال صالح میخواهی؟ جز از طریق امام چیزی وجود ندارد که او واسطه فیض الهی است.
مگر میشود کسی بدون اذن امام موفق شود به کسی لطفی کند؟ عمل صالحی انجام دهد؟ همه حج برای امام است و اگر امام را از محوریت حج برداریم، چیزی باقی نمیماند.
خدمت بعضی از آقایان علما جلسهای بود، عرض کردم اصلاً در این دوران مأموریتی جز دعوت به امام وجود ندارد. اصلاً برپایی جمهوری اسلامی و نظام ولایت، بالاترین فریاد و دعوت به امام است. تمرین اتصال به امام است. و الا اگر از جمهوری اسلامی ایران اتصال به امام را بردارید، چه میماند؟
این همه حکومت در دنیاست، یکی هم جمهوری اسلامی ایران است. همه عظمت و حقیقت و همه ارزش جمهوری اسلامی در اتصالش به این خط نورانی است. اگر تلاش میکنیم در جهان عدالت برپا شود، پاکی بیاید، بداخلاقیها و ظلمها و زشتکاریها از جامعه بشری بیرون برود، همه اینها برای این است که دلها مهیای ارتباط با امام بشود.
حقیقت، روح و هدف حج، امام است و لا غیر. بعضی از ما فکر میکنیم که امام در یک نقطه دور و در انزوا مشغول به کار خود هستند، زمان را سپری میکنند تا روزی بیاید تا امامت امام آغاز شود. تصور میکنیم امام مشغول کاری نیست؛ اوضاع عالم را میبیند و غصه میخورد، ولی دخالتی در آن ندارد. این هم از آن اشتباهات بزرگ است.
شما میدانید که امام، امام است. و مدیریت عالم به دست امام است. امام سجاد احمدی نژاد: اگر مفهوم حکومت جهانی را برداریم چیزی از حج باقی نمیماند به ظاهر در رأس حکومت نبود، اما مدیریت عالم در اختیار امام است. تدبیر جامعه بشری به دست اوست و عالم را به سمت نقطه موعود حرکت میدهد و بقیه ائمه احمدی نژاد: اگر مفهوم حکومت جهانی را برداریم چیزی از حج باقی نمیماند نیز، همین طور.
امروز هم آقا و مولایمان دنیا را مدیریت میکند. البته بشر هنوز به جایی نرسیده است که از همه لطف امام و از همه فیض وجودش بهره ببرد. اما امام مدیریت میکند. به دنیا نگاه کنید، بعضی فکر میکنند حوادث اتفاقی است یا حاصل کار کسی دیگر است. به شما میخواهم بگویم که خدا شاهد است ما روزانه، مدیریت امام را در عرصه جهانی میبینیم.
شما که خودتان میآیید اینجا، موفقید و با ملل گوناگون در تماسید، تغییر حال مردم را متوجه نمیشوید؟ من به کشورهای گوناگونی سفر میکنم، با ملل گوناگون و با شخصیتهای مختلف [در ارتباط هستم]، یک دو حادثه را بگذارید جزییتر تعریف کنم. شاید برای بعضی شنیدنی باشد.
یکی این ماجرایی بود که به نیویورک رفتیم، یکی از آنها هم [مسئله توان] هستهای است. میخواهم بدانید مدیریت از آن کیست؟ در خبرها بود که امسال رفتیم به نیویورک. سال گذشته که رفتیم، خانمی رییس دانشکدهای، همین دانشگاه کلمبیا، قبل از این که برویم، نامه نوشته بود و به سفارت دعوت کرده بود.
نوشته بود ما از فلانی دعوت میکنیم بیاید در دانشگاه ما سخنرانی کند. پاسخ ما منفی بود، چون وقت، تنظیم نبود. دیدیم نمیشود، باید یک روز بیشتر در آنجا بمانیم. بعد که رفتیم، این خانم به محل اقامت ما مراجعه کرد. گفت فلانی این دعوت شخصی من نیست دعوت اساتید و دانشجویان این دانشگاه است. اینها میخواهند حرفهایتان را بشنوند. وقتی این را شنیدم، دیدم تکلیف است و پاسخ نباید منفی باشد؛ رفتیم.
جمعه صبح، به وقت آنجا ساعت 9 قرار گذاشته شد. ساعت 11 شب جمعه پیغام دادند که دولت امریکا گفته است، نمیتوانیم امنیت را برقرار کنیم. بعد، مصاحبه کردیم و گفتیم که دولتی که نمیتواند در نیویورک امنیت را برقرار کند، چطور میتواند در عراق امنیت برقرار کند. معلوم است چقدر آشفتگی در دنیا پیدا میشود و ریشه این در کجاست.
امسال که میخواستیم برویم آنجا، اینها یک دامی طراحی کردند که ما برویم در آن دام و از موضع دانشگاه و علم، یک کیفرخواست علیه ملت ایران و انقلاب اسلامی صادر کنند و زمینه را برای تعدی و تعرض خودشان بر ملت ایران آماده کنند.
سه مرحله قرار داده بودند یا سه تور که در هر کدام بیفتیم، کار تمام باشد. ما رسیدیم به آنجا، همکاران گفتند فلانی، یک هفته است سه شبکه تلویزیونی اینجا به شدت علیه انقلاب و ملت ایران تبلیغ میکنند. تبلیغات بسیار قوی، بسیار پیچیده و بسیار تند و خشن.
مسئولی بهصراحت گفته بود: فلانی برای چه میآید اینجا، باید دستگیر و محاکمه شود. دیگری گفته این همانی است که میخواهد بمب اتم بسازد و امریکا را نابود کند؛ بیایید و اجتماع کنید، نگذارید سخنرانی کند. دیگری میگفت: با همین صراحت کلام: این رییس دانشگاه غلط کرده است چنین جسارتی کرده. برای چه فلانی را دعوت کرده است.
برای چه اینها را تنظیم کردند؟ باور من این است که این فضا را درست کردند تا ما این فضا را ببینیم و انصراف بدهیم. به محض اینکه میگفتیم نمیآییم، شبکههای جهانی صهیونیستی شروع به تبلیغات میکردند و حرفهایی که آنها زده بودند، میشد تیتر یک اخبار دنیا علیه ملت ایران. بالأخره رفتیم آنجا دیدیم خیلی فضا سرد است.
تور دوم این بود که وقتی آن فضا و اهانتها را ببینیم، انصراف بدهیم و جلسه را ترک کنیم. و تور سوم این بود که اعصابمان به هم بریزد و قادر به پاسخگویی به آن حرفهای بیربط نباشیم. برای همه چیز هم فکر کرده بودند.
شاید جالب باشد که بشنوید بلیطها را برای عدهای خاص توزیع کرده بودند. وقتی رسیدیم، عدهای مراجعه کردند، ایرانی و غیرایرانی، گفتند ما دانشجوی این دانشگاهیم اما به ما کارت نمیدهند، برویم داخل. یعنی بلیطها مخصوص عدهای خاص بود. از اروپا، صهیونیستها نیرو آورده بودند. حتی وزیر رژیم صهیونیستی در آنجا بود، برای قرص و محکم کردن دل صهیونیستها.
وقتی ما رفتیم آنجا، گزارش دادند 27 شبکه جهانی مستقیماً خبر را پخش میکنند. همه طراحیها را کرده بودند. کشوری که آن وضع دولت و موضعگیریهای دولتش بر علیه ایران است.
چه کسی مدیریت کرد این صحنهای را که آنها همه هزینههایش را داده بودند؟ چه کسی این را 180 درجه برگرداند و علیه آنها تبدیل کرد؟
آنجا 27 دقیقه آقایی صحبت کرد. از اولین کلمه تا آخرش توهین بود. هر چه فحش بود، علیه ما فهرست کرد. بدترین کلمات را تنظیم کرده بود با همان هدف اولیه.
حال خودم را میگویم برایتان در آنجا، نشسته بودم و به آقایی که اینها را میخواند، تبسم میکردم. بعد دوستان از من پرسیدند چرا میخندیدی؟ آن قدر فضا سنگین بود که دوستانی که پایین نشسته بودند، یادداشت دادند که متن سخنرانیات را کنار بگذار، جواب این توهینها را بده. من میخندیدم.
گفتم یک لحظه به یاد خدا میافتادم؛ به قدرت خدا، به حاکمیت خدا، به اینکه همه امور به دست خداست و اینها چقدر ذلیل و عاجزند. پیش خودم میگفتم خدایا چه سیلیای میخواهی به اینها بزنی که این طور جسارت و بیادبی میکنند؟
کمی میگذشت؛ یاد مولایمان حضرت ولی عصر میافتادم. عرض میکردم آقا میدانم که این صحنه را جمع و جور میکنم. یقین دارم که شما نوکرتان را در وسط این جبهه تنها نمیگذارید. اصلا خودتان دارید مدیریت میکنید. با پای خودمان آمدیم. چه کسی صحنه را تنظیم کرده است؟
با خودم میگفتم بیا جلو؛ خوب داری میآیی. تازه در تیررس میآیی! و دیدید که چه شد. ما یک ریال هم خرج نکردیم. حتی ماشینهایی که ما را بردند، از آن خودشان بود. ما فقط دو ساعت وقت گذاشتیم. فکر میکردند برنامهشان کارساز شده است.
بلافاصله بوش پشت تلویزیون آمد، گفت: خیلی خوب شد. ما نشان دادیم که کشور آزادی هستیم و احمدینژاد هم باید بفهمد که امریکا هم خیلی کشور گندهای است. تا دو سه ساعت بعد از این مراسم هم، همان آهنگ قبل از مراسم را اجرا میکردند.
اما به یکباره متوجه شدند که عجب اوضاع در حال زیرورو شدن است. تلفنهای سفارت، تمام آدرسهای اینترنتی جایی که ما مستقر بودیم، اشغال بود؛ مردم خود امریکا تلفن میزدند که ما از شما عذرخواهی میکنیم، ما اینها را قبول نداریم و از آنها بیزاریم. همین الان هم برای ما مینویسند که تشکر میکنیم. شما ما را بیدار کردید. اینها نمیگذاشتند ما بفهمیم در دنیا چه خبر است.
ادامه به کجا رسیده است؟ همین کاندیداهای ریاست جمهوری در امریکا هفت هشت ماه پیش، وقتی شروع کردند، همه در مقابل جمهوری اسلامی موضع میگرفتند، اما بعد از این حادثه، مسابقه گذاشتند از آن طرف حرف بزنند. نه اینکه از ما خوششان بیاید، البته امیدواریم اصلاح شده باشند، اما باورم این است که فشار ملت امریکا دست به گریبانشان شده است.
چه کسی تدبیر و مدیریت کرد این صحنه را؟ خیلی ناسپاسی است انسان این صحنهها را ببیند و به حساب خود و گروهی و فلان شخصیت بگذارد. این عین ناشکری است که انسان دست تدبیر مولایش را ببیند و تشکر نکند. الان در دنیا هر جایی که میرویم، این دست را میبینیم.
دیدید تصویرهای بولیوی را در قلب امریکای جنوبی؛ صد سال امریکاییها نفتشان را میبردند و مردم در فقر کامل هستند. هفت شبکه تلویزیونی دارد که همه بر علیه ملت ایران است. وقتی رفتیم، دیدیم دریای جمعیت آمده است. درخیابانها چه میگفتند؟ اولین حرفشان این بود: زنده باد ایران و حرف دومشان این بود: فلانی محکم بایستید؛ ما با شماییم.
این دست را میبینیم. این حرفها را من از هندوها، بوداییها، مسیحیها، یهودیها، حتی از کسانی که بیدین هستند، شنیدهام و روزانه میشنوم.
موضوع دومی را که ما دست امام را در آن میبینیم، موضوع هستهای است. اولین کشوری که هستهای شد، امریکا بود. امریکاییها رفتند در نیویورک، زیر یک استادیوم ورزشی، مخفیانه دستگاهها را راه اندازی کردند و اتمی شدند. کشور دوم، شوروی بود. افرادش را فرستاد آنجا، اطلاعات را از آنجا بیرون کشید و اتمی شد، اما تحت فشار سنگین امریکا.
سومین کشور، انگلیس بود. وقتی میخواستند هستهای شوند، امریکا و شوروی هر دو مخالف بودند. مدتها طول کشید و بعد فرانسه بود.
دوازده سال مبارزه فرانسویها برای هستهای شدن طول کشید و بعد هم، تعهدات فراوانی دادند تا آنها بپذیرند اینها هستهای شوند. فرانسویها، مدعی پایهگذاری آزادی در دوران معاصرند. میگویند ما طرفدار حقیم و آزادیم اما آن قدر از آنها تعهد گرفتند که پای تمام جنایتهای رژیم صهیونیستی را امضا میکنند. مطلقاً دولت آزادی نیستند.
بعضیها هم 25 تا 30 سال است هستهای شدهاند، اما رها نشدهاند؛ هنوز دارند تعهد میدهند، باز هم رها نشدهاند. اما ملت ایران، به لطف امام در عرض دو سه سال، بدون اینکه تعهدی بدهد، بدون اینکه زیر بار زوری برود، بدون اینکه منت هیچ قدرت طاغی و طاغوتی بر دوشش باشد، به فضل الهی امروز هستهای شده است. همه پذیرفتهاند. آن یکی دو تای آخر هم مجبور خواهند شد که اقرار کنند به حق ملت ایران.
خدا شاهد است در این نبرد سنگین، همه یک طرف ایستادهاند و ملت ایران، تنها، در یک طرف. روزهایی میشد که از زمین و زمان برای ما طرح میآوردند که آقا شرایط خیلی بحرانی است. همه راهها بن بست است، خطر است، تحریم است، جنگ است. خدمت دوستانمان عرض میکردم نگران نباشید. مگر میشود خدا ما را در بن بست بگذارد؟ مگر میشود مولایمان ما را تنها بگذارد؟ و بعد، از جایی که فکرش را نمیکردیم، درها باز میشدند و قبل از ما، یک دستی امور را تدبیر میکرد و میبرد جلو.
اما الان چه؟ همه پذیرفتهاند. چه کسی ملت ایران را به این عزت رساند؟
اینکه امروز این قدر عزیزید در دنیا، اینکه عشق به ولایت و اتصال به ولایت، همه وجودتان را پر کرده است، این از یک طرف لطف خداست، لطف امام است و از طرف دیگر، مسئولیت و مأموریت است.
مأموریت ملت ایران در این دوران، بسیار سنگین و خطیر است. دعوت به توحید و عدالت و پرچمداری عدالت، مأموریت پیامبران است. خودش بالاترین مأموریت الهی است و این بر عهده شماست. قدر خودتان را بدانید.
متصل کردن دولتها و اقوام و گروهها به این حقیقت، در این مکان، آسانتر و راحتتر است. اینجا کارها راحتتر انجام میشود. اینجا ملائکه پیوسته در ترددند. قدر خودتان را بدانید؛ بهخصوص، روحانیون و رؤسای کاروانها. بدانید چه مأموریت عظیمی بر عهده شماست و چه باید بکنید.
و جمله آخر، بالأخره از لوازم حج، برائت است. برائت، مختص به یک ساعت و یک روز نیست. روح حج، برائت از فساد و ظلم و بیعدالتی است. همه دنیا بشنود. بهصراحت اعلام میکنم که ما با این نوع مدیریت دولت امریکا و قدرتهای بزرگ بر جهان، به شدت مخالفیم و در مقابل آن با تمام نیرو خواهیم ایستاد.
کسی که بویی از انسانیت و خداپرستی و عدالت برده باشد، محال است به این وضعیت جهان رضایت بدهد. شما فکر کردید موحدان عالم و مؤمنان و ملت ایران، مینشینند و نگاه میکنند؟ شما راه بیفتید در دنیا لشکر کشی کنید صدها، هزارها، صدها هزار انسان بیگناه را بکشید، مجروح و آواره کنید، به خاطر منافع و سلطه شیطانی خودتان و اینها سکوت کنند؟
ما پیرو آن امامی هستیم که یک تنه در میدان ایستاد و زبان حالش این بود که: «هیهات منا الذلة!»
بنشینید دور هم، برای اینکه بر کشورهای منطقه و دنیا و دنیای اسلام مسلط شوید، با فتنهگری و حیلهگری، در قلب دنیای اسلام، یک جرثومه فساد را تحمیل کنید و به دست او همه نیات شیطانی خود را در دنیا دنبال کنید و بعد، ملت ایران و ملتهای مسلمان و آزادگان و مؤمنان جهان بنشینند و شما را نگاه کنند؟ اگر یک دورهای هم در غفلت بودند، آن دوره غفلت تمام شده است.
امروز روز بیداری ملتهاست. ملتها بنشینند، شما هر روز، ملت مظلوم فلسطین را بمباران و گلولهباران کنید و ترور کنید؟ بعد ما سکوت کنیم؟ بدانید چنین چیزی محال است. دوران غارتگری و زورگوییها، فسادها و چپاولهای شما به پایان رسیده است.
البته نصیحت میکنم به همه شما، دعوت میکنم که برگردید به راه صلاح، به خداپرستی، به عدالت، به راه پیامبران برگردید، به راه ابراهیم خلیل. این دعوت، دعوتی رسمی و جدی است. دعوتی از عمق دلهای مؤمنان. و این، رسالتی الهی است.
امیدواریم این دعوت را بپذیرید و دست از لجاجت بردارید و بدانید اگر به این دعوت جواب ندهید، مطمئن باشید سرنوشتتان جزو سرنوشت فرعونیان و چپاولگران تاریخ نخواهد بود.
امروز شعار ملت ایران، وحدت، انسجام و همدلی است و ایران پشت سر و همراه رهبری عزیزش، تا تحقق همه آرمانهای الهی ایستاده است و حتی برای یک لحظه، صحنه را به نفع قدرتهای فاسد ترک نخواهد کرد.
دعوت ما برادری است، تحکیم برادری و تجدید برادری است. شاید یکی از جهات حضور بنده در این کنگره عظیم، تأکید بر همین معنا باشد.
امروز روابط ما با کشور برادرمان عربستان، روابط دوستانه و برادرانهای است. با جناب ملک عبد الله، بارها درباره مسئولیتهای سنگین امروز در صیانت از حریم خداپرستی، حریم مؤمنان و موحدان و امت اسلامی گفتوگو کردهایم. بنای ما بر تقویت برادریها و همدلیها و همکاریهاست.
همه میدانیم که نقطه اتکای دشمن در فاصلهها و تفرقهها و جداییهاست و الا خداوند در عالم قرار نداده است که دشمنان مؤمنان، بر مؤمنان غلبه کنند.
راهی برای تفوق دشمنان بر مؤمنان نیست، مگر اینکه در پایههای ایمان و همدلی مؤمنان خللی وارد شود.
و تشکر میکنم از نماینده مقام معظم رهبری، آقای ریشهری و همه مسئولان سازمان حج و بعثه و همه کسانی که با یک عشق علوی و مهدوی، وقتی اینجا هستند، انتظار میکشند.
اللهم عجل لولیک الفرج واجعلنا من خیر اعوانه وانصاره والمستشهدین بین یدیه
سپاسگزارم خدای بزرگ را و با همه وجود خوشحال هستم که این توفیق را عنایت کرد که در روز عید سعید قربان و در بهترین مکان عالم به محضر شما عزیزان مؤمنان و موحدان و پیروان اسلام ناب محمدی برسم.
عید سعید قربان را تبریک عرض میکنم به همه شما حجاج عزیز، همه امت اسلامی و همه موحدان عالم.
بنای من البته بر صحبت نبود. گمانم این بود که جشن است و باید بیاییم در جشن و سرور شرکت کنیم و استفاده کنیم از سخنان علما و بزرگان و بعد هم ذکر مصیبت اباعبدالله الحسین احمدی نژاد: اگر مفهوم حکومت جهانی را برداریم چیزی از حج باقی نمیماند، اما فرمودند مطالبی را با شما در میان گذارم.
دو سه تا مطلب را می خواهم عرض کنم، ببینیم روزیتان چیست. همه شما الان به خوبی توجه دارید که حج بالا و والاترین و گستردهترین مراسم عبادی و سیاسی است که در عالم برپا میشود.
فلسفه حقیقی حج، برپایی حکومت جهانی است. اگر مفهوم حکومت جهانی را از حج برداریم چیزی تقریباً از حج باقی نمیماند، جز یک سلسله اقدامات معمول. اصلاً بیاییم بالاتر، هدف اصلی از خلقت زمین و آسمانها و انسان و هدف اصلی از ارسال رسل و مجاهدتهایی که در تاریخ انجام شده است، علاوه بر باز کردن راه کمال معنوی به روی انسان، قطعاً و بدون شک، برپایی حاکمیت اسلام در همه جهان است.
اگر ما آن وعده بزرگ و آخرین را از هستی برداریم، دیگر چیزی برای هستی باقی نمیماند. آیا این همه زمین و آسمان، این همه انسانها، این همه پیامبران، مصلحان و اولیا آمدند و رفتند تا جامعه بشری چنین زندگی را تجربه کند؟
اصلاً آن مفهومی که خدای متعال اراده کرد از خلقت آدم، در کجای تاریخ بشر محقق شده است؟ کجا متجلی شده است؟ ممکن است بعضی بگویند خب پیامبران آمدهاند، پیامبر عزیز اسلام احمدی نژاد: اگر مفهوم حکومت جهانی را برداریم چیزی از حج باقی نمیماند و ائمه اطهار احمدی نژاد: اگر مفهوم حکومت جهانی را برداریم چیزی از حج باقی نمیماند آمدند، بعضی عرفا و زهاد آمدند. اما این سؤال همچنان برجاست؛ پس دیگران چه؟ خداوند، میلیاردها و میلیاردها انسان خلق کرده است.
گرچه این چند نفر، در بالاترین جایگاه و در نقطه اوجاند و بالاتر از آنها نخواهد بود و البته میارزید خدای متعال همه عالم را خلق کند، فقط برای وجود نورانی و مقدس حضرت زهرای اطهر احمدی نژاد: اگر مفهوم حکومت جهانی را برداریم چیزی از حج باقی نمیماند، اما عزیزان من، اگر آن وعده آخرین محقق نشود تقریباً میتوان گفت تمام مجاهدتهای انبیا بیحاصل و ابتر میماند.
همه آمدند دست بشر را گرفتند تا به جلو ببرند؛ به سمت قله نورانی. آن حادثه آن قدر مهم است که فرمودند اگر یک روز به پایان عمر عالم باقی مانده باشد، آن روز آن قدر طولانی میشود تا آن اتفاق مهم بیفتد.
اصلاً از اول خلقت، کاروانی حرکت کرده است، که مقصد نهایی آن کاروان، همان نقطه نورانی و درخشان است و در طول تاریخ، هر کسی که با این کاروان همراه بود، حقیقتی پیدا کرد و ماندگار و جاوید شد و هر کس با این کاروان همراه نبود، وجودی پیدا نکرد.
خارج از این مسیر، در این عالم چیزی وجود ندارد. نگاه کنید تاریخ را ببینید، چقدر آمدند و رفتند؛ میلیارد میلیارد. چه ارزشی؟ چه اهمیتی؟ چه جاودانگیای؟ چه بهرهای از هستی؟ چیزی وجود ندارد. هر چه هست، در اتصال و ارتباط با این کاروان است. کاروانی که امروز کاروانسالارش مولامان حضرت مهدی احمدی نژاد: اگر مفهوم حکومت جهانی را برداریم چیزی از حج باقی نمیماند است. کسی که همه انبیا آرزو داشتند که روز حاکمیت او را درک کنند و همه به او سفارش کردند و همه نشانیهای او را دادند و همه بشر را به او دعوت کردند.
حج بدون امام چه مفهومی دارد؟ حجی که با نام و یاد امام نباشد، چه دارد؟ اصلاً کسی که متصل و منتظر و پیوسته به امام نباشد، چه بهرهای از حقیقت برده است؟ آقا سیاستمدار است. در دنیا سیاست به چند؟ دو زار نمیارزد. خوب تحلیل میکند، خب تحلیل کند.
آقا عارف است. عرفانی که منشعب از امام و متصل به امام و دعوتکننده به امام نباشد، با بقیه کارهایی که خلق الله انجام میدهند، هیچ تفاوتی ندارد.
اصلاً کسی که در این مسیر نباشد و متصل و منتظر نباشد، هر جایی که میخواهد، باشد. مثل حادثه عاشوراست. نقطه اوج است. کسی که دعوت را شنید و لبیک نگفت، دیگر مهم نیست در کجا باشد؛ در حال طواف خانه خدا یا در میکده و عشرتکده باشد، هیچ فرقی ندارد. مگر خدا به این طوافها نیاز دارد؟
بعضی خیال میکنند همه این آفرینش بند به کارهای آنهاست؛ سرش را میتراشد، [خیال میکند] اگر این کار را انجام ندهد، بساط خدا به هم میریزد. خیر، این حرفها نیست. حج بی امام بی یاد امام، بی عشق امام، بدون تلاش برای حاکمیت امام و دعوت به امام، چه دارد؟ چه بهرهای از حقیقت دارد؟
عزیزان من، همه این عالم برپا شده است تا آن روز نورانی اتفاق بیفتد. رییس کاروان و روحانی کاروان! مردم را با عشقی جمع میکنیم، میآوریم برای حج، اینجا دستشان را در دست که میخواهیم بگذاریم؟ به کی میخواهیم متصلشان کنیم؟ حواسمان هست به حبل الله؟
اصلاً اگر بخواهیم مأموریتمان را در حج خلاصه کنیم، در همین یک کلمه است و اگر این را از حج برداریم، چیزی باقی نمیماند. کسی بیاید و برود و هیچ معرفتی به امام پیدا نکند، دلش به یاد امام پایین نریزد، چه از حج میماند؟
آمدیم و چرخیدیم و حرکت کردیم و یک مشت سوغات خریدیم و رفتیم. با سایر مسافرتها چه تفاوتی دارد؟ همه شما اهل دل و عشقید. اصلاً مگر میشود ایمان ناب، بدون اذن امام در دل کسی وارد شود؟
همه شنیدهاید امام خلیفة الله و واسطه فیض الهی است. اول فیض خدای متعال است. اصل هستی و خلقت است. همه این آفرینش است. ایمان میخواهی؟ اخلاق و همت و شجاعت، دل پاک و اعمال صالح میخواهی؟ جز از طریق امام چیزی وجود ندارد که او واسطه فیض الهی است.
مگر میشود کسی بدون اذن امام موفق شود به کسی لطفی کند؟ عمل صالحی انجام دهد؟ همه حج برای امام است و اگر امام را از محوریت حج برداریم، چیزی باقی نمیماند.
خدمت بعضی از آقایان علما جلسهای بود، عرض کردم اصلاً در این دوران مأموریتی جز دعوت به امام وجود ندارد. اصلاً برپایی جمهوری اسلامی و نظام ولایت، بالاترین فریاد و دعوت به امام است. تمرین اتصال به امام است. و الا اگر از جمهوری اسلامی ایران اتصال به امام را بردارید، چه میماند؟
این همه حکومت در دنیاست، یکی هم جمهوری اسلامی ایران است. همه عظمت و حقیقت و همه ارزش جمهوری اسلامی در اتصالش به این خط نورانی است. اگر تلاش میکنیم در جهان عدالت برپا شود، پاکی بیاید، بداخلاقیها و ظلمها و زشتکاریها از جامعه بشری بیرون برود، همه اینها برای این است که دلها مهیای ارتباط با امام بشود.
حقیقت، روح و هدف حج، امام است و لا غیر. بعضی از ما فکر میکنیم که امام در یک نقطه دور و در انزوا مشغول به کار خود هستند، زمان را سپری میکنند تا روزی بیاید تا امامت امام آغاز شود. تصور میکنیم امام مشغول کاری نیست؛ اوضاع عالم را میبیند و غصه میخورد، ولی دخالتی در آن ندارد. این هم از آن اشتباهات بزرگ است.
شما میدانید که امام، امام است. و مدیریت عالم به دست امام است. امام سجاد احمدی نژاد: اگر مفهوم حکومت جهانی را برداریم چیزی از حج باقی نمیماند به ظاهر در رأس حکومت نبود، اما مدیریت عالم در اختیار امام است. تدبیر جامعه بشری به دست اوست و عالم را به سمت نقطه موعود حرکت میدهد و بقیه ائمه احمدی نژاد: اگر مفهوم حکومت جهانی را برداریم چیزی از حج باقی نمیماند نیز، همین طور.
امروز هم آقا و مولایمان دنیا را مدیریت میکند. البته بشر هنوز به جایی نرسیده است که از همه لطف امام و از همه فیض وجودش بهره ببرد. اما امام مدیریت میکند. به دنیا نگاه کنید، بعضی فکر میکنند حوادث اتفاقی است یا حاصل کار کسی دیگر است. به شما میخواهم بگویم که خدا شاهد است ما روزانه، مدیریت امام را در عرصه جهانی میبینیم.
شما که خودتان میآیید اینجا، موفقید و با ملل گوناگون در تماسید، تغییر حال مردم را متوجه نمیشوید؟ من به کشورهای گوناگونی سفر میکنم، با ملل گوناگون و با شخصیتهای مختلف [در ارتباط هستم]، یک دو حادثه را بگذارید جزییتر تعریف کنم. شاید برای بعضی شنیدنی باشد.
یکی این ماجرایی بود که به نیویورک رفتیم، یکی از آنها هم [مسئله توان] هستهای است. میخواهم بدانید مدیریت از آن کیست؟ در خبرها بود که امسال رفتیم به نیویورک. سال گذشته که رفتیم، خانمی رییس دانشکدهای، همین دانشگاه کلمبیا، قبل از این که برویم، نامه نوشته بود و به سفارت دعوت کرده بود.
نوشته بود ما از فلانی دعوت میکنیم بیاید در دانشگاه ما سخنرانی کند. پاسخ ما منفی بود، چون وقت، تنظیم نبود. دیدیم نمیشود، باید یک روز بیشتر در آنجا بمانیم. بعد که رفتیم، این خانم به محل اقامت ما مراجعه کرد. گفت فلانی این دعوت شخصی من نیست دعوت اساتید و دانشجویان این دانشگاه است. اینها میخواهند حرفهایتان را بشنوند. وقتی این را شنیدم، دیدم تکلیف است و پاسخ نباید منفی باشد؛ رفتیم.
جمعه صبح، به وقت آنجا ساعت 9 قرار گذاشته شد. ساعت 11 شب جمعه پیغام دادند که دولت امریکا گفته است، نمیتوانیم امنیت را برقرار کنیم. بعد، مصاحبه کردیم و گفتیم که دولتی که نمیتواند در نیویورک امنیت را برقرار کند، چطور میتواند در عراق امنیت برقرار کند. معلوم است چقدر آشفتگی در دنیا پیدا میشود و ریشه این در کجاست.
امسال که میخواستیم برویم آنجا، اینها یک دامی طراحی کردند که ما برویم در آن دام و از موضع دانشگاه و علم، یک کیفرخواست علیه ملت ایران و انقلاب اسلامی صادر کنند و زمینه را برای تعدی و تعرض خودشان بر ملت ایران آماده کنند.
سه مرحله قرار داده بودند یا سه تور که در هر کدام بیفتیم، کار تمام باشد. ما رسیدیم به آنجا، همکاران گفتند فلانی، یک هفته است سه شبکه تلویزیونی اینجا به شدت علیه انقلاب و ملت ایران تبلیغ میکنند. تبلیغات بسیار قوی، بسیار پیچیده و بسیار تند و خشن.
مسئولی بهصراحت گفته بود: فلانی برای چه میآید اینجا، باید دستگیر و محاکمه شود. دیگری گفته این همانی است که میخواهد بمب اتم بسازد و امریکا را نابود کند؛ بیایید و اجتماع کنید، نگذارید سخنرانی کند. دیگری میگفت: با همین صراحت کلام: این رییس دانشگاه غلط کرده است چنین جسارتی کرده. برای چه فلانی را دعوت کرده است.
برای چه اینها را تنظیم کردند؟ باور من این است که این فضا را درست کردند تا ما این فضا را ببینیم و انصراف بدهیم. به محض اینکه میگفتیم نمیآییم، شبکههای جهانی صهیونیستی شروع به تبلیغات میکردند و حرفهایی که آنها زده بودند، میشد تیتر یک اخبار دنیا علیه ملت ایران. بالأخره رفتیم آنجا دیدیم خیلی فضا سرد است.
تور دوم این بود که وقتی آن فضا و اهانتها را ببینیم، انصراف بدهیم و جلسه را ترک کنیم. و تور سوم این بود که اعصابمان به هم بریزد و قادر به پاسخگویی به آن حرفهای بیربط نباشیم. برای همه چیز هم فکر کرده بودند.
شاید جالب باشد که بشنوید بلیطها را برای عدهای خاص توزیع کرده بودند. وقتی رسیدیم، عدهای مراجعه کردند، ایرانی و غیرایرانی، گفتند ما دانشجوی این دانشگاهیم اما به ما کارت نمیدهند، برویم داخل. یعنی بلیطها مخصوص عدهای خاص بود. از اروپا، صهیونیستها نیرو آورده بودند. حتی وزیر رژیم صهیونیستی در آنجا بود، برای قرص و محکم کردن دل صهیونیستها.
وقتی ما رفتیم آنجا، گزارش دادند 27 شبکه جهانی مستقیماً خبر را پخش میکنند. همه طراحیها را کرده بودند. کشوری که آن وضع دولت و موضعگیریهای دولتش بر علیه ایران است.
چه کسی مدیریت کرد این صحنهای را که آنها همه هزینههایش را داده بودند؟ چه کسی این را 180 درجه برگرداند و علیه آنها تبدیل کرد؟
آنجا 27 دقیقه آقایی صحبت کرد. از اولین کلمه تا آخرش توهین بود. هر چه فحش بود، علیه ما فهرست کرد. بدترین کلمات را تنظیم کرده بود با همان هدف اولیه.
حال خودم را میگویم برایتان در آنجا، نشسته بودم و به آقایی که اینها را میخواند، تبسم میکردم. بعد دوستان از من پرسیدند چرا میخندیدی؟ آن قدر فضا سنگین بود که دوستانی که پایین نشسته بودند، یادداشت دادند که متن سخنرانیات را کنار بگذار، جواب این توهینها را بده. من میخندیدم.
گفتم یک لحظه به یاد خدا میافتادم؛ به قدرت خدا، به حاکمیت خدا، به اینکه همه امور به دست خداست و اینها چقدر ذلیل و عاجزند. پیش خودم میگفتم خدایا چه سیلیای میخواهی به اینها بزنی که این طور جسارت و بیادبی میکنند؟
کمی میگذشت؛ یاد مولایمان حضرت ولی عصر میافتادم. عرض میکردم آقا میدانم که این صحنه را جمع و جور میکنم. یقین دارم که شما نوکرتان را در وسط این جبهه تنها نمیگذارید. اصلا خودتان دارید مدیریت میکنید. با پای خودمان آمدیم. چه کسی صحنه را تنظیم کرده است؟
با خودم میگفتم بیا جلو؛ خوب داری میآیی. تازه در تیررس میآیی! و دیدید که چه شد. ما یک ریال هم خرج نکردیم. حتی ماشینهایی که ما را بردند، از آن خودشان بود. ما فقط دو ساعت وقت گذاشتیم. فکر میکردند برنامهشان کارساز شده است.
بلافاصله بوش پشت تلویزیون آمد، گفت: خیلی خوب شد. ما نشان دادیم که کشور آزادی هستیم و احمدینژاد هم باید بفهمد که امریکا هم خیلی کشور گندهای است. تا دو سه ساعت بعد از این مراسم هم، همان آهنگ قبل از مراسم را اجرا میکردند.
اما به یکباره متوجه شدند که عجب اوضاع در حال زیرورو شدن است. تلفنهای سفارت، تمام آدرسهای اینترنتی جایی که ما مستقر بودیم، اشغال بود؛ مردم خود امریکا تلفن میزدند که ما از شما عذرخواهی میکنیم، ما اینها را قبول نداریم و از آنها بیزاریم. همین الان هم برای ما مینویسند که تشکر میکنیم. شما ما را بیدار کردید. اینها نمیگذاشتند ما بفهمیم در دنیا چه خبر است.
ادامه به کجا رسیده است؟ همین کاندیداهای ریاست جمهوری در امریکا هفت هشت ماه پیش، وقتی شروع کردند، همه در مقابل جمهوری اسلامی موضع میگرفتند، اما بعد از این حادثه، مسابقه گذاشتند از آن طرف حرف بزنند. نه اینکه از ما خوششان بیاید، البته امیدواریم اصلاح شده باشند، اما باورم این است که فشار ملت امریکا دست به گریبانشان شده است.
چه کسی تدبیر و مدیریت کرد این صحنه را؟ خیلی ناسپاسی است انسان این صحنهها را ببیند و به حساب خود و گروهی و فلان شخصیت بگذارد. این عین ناشکری است که انسان دست تدبیر مولایش را ببیند و تشکر نکند. الان در دنیا هر جایی که میرویم، این دست را میبینیم.
دیدید تصویرهای بولیوی را در قلب امریکای جنوبی؛ صد سال امریکاییها نفتشان را میبردند و مردم در فقر کامل هستند. هفت شبکه تلویزیونی دارد که همه بر علیه ملت ایران است. وقتی رفتیم، دیدیم دریای جمعیت آمده است. درخیابانها چه میگفتند؟ اولین حرفشان این بود: زنده باد ایران و حرف دومشان این بود: فلانی محکم بایستید؛ ما با شماییم.
این دست را میبینیم. این حرفها را من از هندوها، بوداییها، مسیحیها، یهودیها، حتی از کسانی که بیدین هستند، شنیدهام و روزانه میشنوم.
موضوع دومی را که ما دست امام را در آن میبینیم، موضوع هستهای است. اولین کشوری که هستهای شد، امریکا بود. امریکاییها رفتند در نیویورک، زیر یک استادیوم ورزشی، مخفیانه دستگاهها را راه اندازی کردند و اتمی شدند. کشور دوم، شوروی بود. افرادش را فرستاد آنجا، اطلاعات را از آنجا بیرون کشید و اتمی شد، اما تحت فشار سنگین امریکا.
سومین کشور، انگلیس بود. وقتی میخواستند هستهای شوند، امریکا و شوروی هر دو مخالف بودند. مدتها طول کشید و بعد فرانسه بود.
دوازده سال مبارزه فرانسویها برای هستهای شدن طول کشید و بعد هم، تعهدات فراوانی دادند تا آنها بپذیرند اینها هستهای شوند. فرانسویها، مدعی پایهگذاری آزادی در دوران معاصرند. میگویند ما طرفدار حقیم و آزادیم اما آن قدر از آنها تعهد گرفتند که پای تمام جنایتهای رژیم صهیونیستی را امضا میکنند. مطلقاً دولت آزادی نیستند.
بعضیها هم 25 تا 30 سال است هستهای شدهاند، اما رها نشدهاند؛ هنوز دارند تعهد میدهند، باز هم رها نشدهاند. اما ملت ایران، به لطف امام در عرض دو سه سال، بدون اینکه تعهدی بدهد، بدون اینکه زیر بار زوری برود، بدون اینکه منت هیچ قدرت طاغی و طاغوتی بر دوشش باشد، به فضل الهی امروز هستهای شده است. همه پذیرفتهاند. آن یکی دو تای آخر هم مجبور خواهند شد که اقرار کنند به حق ملت ایران.
خدا شاهد است در این نبرد سنگین، همه یک طرف ایستادهاند و ملت ایران، تنها، در یک طرف. روزهایی میشد که از زمین و زمان برای ما طرح میآوردند که آقا شرایط خیلی بحرانی است. همه راهها بن بست است، خطر است، تحریم است، جنگ است. خدمت دوستانمان عرض میکردم نگران نباشید. مگر میشود خدا ما را در بن بست بگذارد؟ مگر میشود مولایمان ما را تنها بگذارد؟ و بعد، از جایی که فکرش را نمیکردیم، درها باز میشدند و قبل از ما، یک دستی امور را تدبیر میکرد و میبرد جلو.
اما الان چه؟ همه پذیرفتهاند. چه کسی ملت ایران را به این عزت رساند؟
اینکه امروز این قدر عزیزید در دنیا، اینکه عشق به ولایت و اتصال به ولایت، همه وجودتان را پر کرده است، این از یک طرف لطف خداست، لطف امام است و از طرف دیگر، مسئولیت و مأموریت است.
مأموریت ملت ایران در این دوران، بسیار سنگین و خطیر است. دعوت به توحید و عدالت و پرچمداری عدالت، مأموریت پیامبران است. خودش بالاترین مأموریت الهی است و این بر عهده شماست. قدر خودتان را بدانید.
متصل کردن دولتها و اقوام و گروهها به این حقیقت، در این مکان، آسانتر و راحتتر است. اینجا کارها راحتتر انجام میشود. اینجا ملائکه پیوسته در ترددند. قدر خودتان را بدانید؛ بهخصوص، روحانیون و رؤسای کاروانها. بدانید چه مأموریت عظیمی بر عهده شماست و چه باید بکنید.
و جمله آخر، بالأخره از لوازم حج، برائت است. برائت، مختص به یک ساعت و یک روز نیست. روح حج، برائت از فساد و ظلم و بیعدالتی است. همه دنیا بشنود. بهصراحت اعلام میکنم که ما با این نوع مدیریت دولت امریکا و قدرتهای بزرگ بر جهان، به شدت مخالفیم و در مقابل آن با تمام نیرو خواهیم ایستاد.
کسی که بویی از انسانیت و خداپرستی و عدالت برده باشد، محال است به این وضعیت جهان رضایت بدهد. شما فکر کردید موحدان عالم و مؤمنان و ملت ایران، مینشینند و نگاه میکنند؟ شما راه بیفتید در دنیا لشکر کشی کنید صدها، هزارها، صدها هزار انسان بیگناه را بکشید، مجروح و آواره کنید، به خاطر منافع و سلطه شیطانی خودتان و اینها سکوت کنند؟
ما پیرو آن امامی هستیم که یک تنه در میدان ایستاد و زبان حالش این بود که: «هیهات منا الذلة!»
بنشینید دور هم، برای اینکه بر کشورهای منطقه و دنیا و دنیای اسلام مسلط شوید، با فتنهگری و حیلهگری، در قلب دنیای اسلام، یک جرثومه فساد را تحمیل کنید و به دست او همه نیات شیطانی خود را در دنیا دنبال کنید و بعد، ملت ایران و ملتهای مسلمان و آزادگان و مؤمنان جهان بنشینند و شما را نگاه کنند؟ اگر یک دورهای هم در غفلت بودند، آن دوره غفلت تمام شده است.
امروز روز بیداری ملتهاست. ملتها بنشینند، شما هر روز، ملت مظلوم فلسطین را بمباران و گلولهباران کنید و ترور کنید؟ بعد ما سکوت کنیم؟ بدانید چنین چیزی محال است. دوران غارتگری و زورگوییها، فسادها و چپاولهای شما به پایان رسیده است.
البته نصیحت میکنم به همه شما، دعوت میکنم که برگردید به راه صلاح، به خداپرستی، به عدالت، به راه پیامبران برگردید، به راه ابراهیم خلیل. این دعوت، دعوتی رسمی و جدی است. دعوتی از عمق دلهای مؤمنان. و این، رسالتی الهی است.
امیدواریم این دعوت را بپذیرید و دست از لجاجت بردارید و بدانید اگر به این دعوت جواب ندهید، مطمئن باشید سرنوشتتان جزو سرنوشت فرعونیان و چپاولگران تاریخ نخواهد بود.
امروز شعار ملت ایران، وحدت، انسجام و همدلی است و ایران پشت سر و همراه رهبری عزیزش، تا تحقق همه آرمانهای الهی ایستاده است و حتی برای یک لحظه، صحنه را به نفع قدرتهای فاسد ترک نخواهد کرد.
دعوت ما برادری است، تحکیم برادری و تجدید برادری است. شاید یکی از جهات حضور بنده در این کنگره عظیم، تأکید بر همین معنا باشد.
امروز روابط ما با کشور برادرمان عربستان، روابط دوستانه و برادرانهای است. با جناب ملک عبد الله، بارها درباره مسئولیتهای سنگین امروز در صیانت از حریم خداپرستی، حریم مؤمنان و موحدان و امت اسلامی گفتوگو کردهایم. بنای ما بر تقویت برادریها و همدلیها و همکاریهاست.
همه میدانیم که نقطه اتکای دشمن در فاصلهها و تفرقهها و جداییهاست و الا خداوند در عالم قرار نداده است که دشمنان مؤمنان، بر مؤمنان غلبه کنند.
راهی برای تفوق دشمنان بر مؤمنان نیست، مگر اینکه در پایههای ایمان و همدلی مؤمنان خللی وارد شود.
و تشکر میکنم از نماینده مقام معظم رهبری، آقای ریشهری و همه مسئولان سازمان حج و بعثه و همه کسانی که با یک عشق علوی و مهدوی، وقتی اینجا هستند، انتظار میکشند.