صراط: شاید مردمان روزگاران پیشین، ازدواج را اتفاقی عادی، سهل و محتمل در طول عمر خود میدانستند. امروز اما ازدواج به یکی از پیچیدهترین و پرمخاطرهترین رویدادهای زندگی معاصر تبدیل شده است؛ رویدادی که حاشیه بسیار زیادش، همچون دیواری قطور با تمام توان در مقابل زیباییهای آن قد علم کرده و مانع از نگرش درست جوانان به آن میشود.
زندگی امروز با تمام ویژگیها و حاشیههای ریز و درشتش، آنچنان هیمنهای بر قامت آینده جوانان زده که بسیاری از آنها در بهترین سالهای عمرشان حتی تصور تشکیل زندگی مشترک را هم لابه لای برگههای استخدام و تحصیل و امثال آن به فراموشی میسپارند تا زمانی که بعد از فراغت از امور دیگر، شاید فرصتی هم برای زندگی فراهم شود.
هزار راه نرفته
ازدواج و تشکیل خانواده برخلاف سالهای نه چندان دور زندگی مردمان این دیار، به مقولهای پیچیده تبدیل شده که صدها المان مختلف در شکلگیری و قوام آن خود نمایی میکنند.
شاید همگان یکی از مهمترین علتهای دوری گزیدن از ازدواج و تشکیل خانواده را مشکلات مالی و وضعیت نابسامان شغلی جوانان قلمداد نمایند، اما به گواهی پژوهشهای میدانی، مسائل فرهنگی و تغییر تلقی جوانان از زندگی مشترک هم به این امر دامن زده و در تشدید تجردگرایی نقش موثری ایفا کرده است.
بیتوجهی به تحولات گستردهای که در زندگی اجتماعی رخ داده و گذشتن از کنار عواملی که در گذشته تاثیری بر روند زندگی مردم نداشتند، موجب شده همواره نتایج بررسیها در زمینه مسائل اجتماعی و جوانان و ازدواج با چالش جدی روبهرو شود و نتواند به عمق لایههای اجتماعی در این زمینه نفوذ کرده و راهکارهای کارگشا را مطرح کند.
باید پذیرفت شیوه زندگی مردم در حال تغییر است و جوانترها با وجود مشغلههای کاری، تنگناهای مالی و سرگرمیهای کم هزینهای همچون وسائل جدید ارتباطی، رغبت زیادی برای رفتن زیر بار زندگی متاهلی ندارند و برنامهریزان اجتماعی برای تصحیح و ترمیم این روند باید به سمت ایجاد مشوقهای موثری حرکت کنند.
شاید وقتی دیگر...
هنرمند است، از اهالی رنگ و نقش. 10 سالی میشود که خیلی حرفهای دستی بر آتش طرح و رنگ دارد و در جشنوارهها و نمایشگاههای معتبر نامش برده میشود و آثارش از شهرها و حتی کشورهای دور و نزدیک سر در آوردهاند.
احمد، در حالی که با سالهای جوانی خداحافظی میکند، و با وجود موفقیتهای کاری و حرفهایاش، هنوز ساکن خانه پدری است. میگوید با وجود اینکه میدانم در حال دور شدن از سن و سال مناسب ازدواج هستم، اما شرایط خودم را برای تشکیل زندگی مناسب نمیدانم.
احمد داشتن یک سرپناه مطمئن و در حد معقول به عنوان پشتوانه زندگی را حداقل داشتههای لازم خود برای رفتن به خواستگاری میداند و میگوید هیچ کدام از دختران فامیل به کمتر از این راضی نبودند، چطور ممکن است دختر دیگری در همین سطح و طرز فکر مسکن را به عنوان حداقل نیازمندیهای زندگی تلقی نکند؟
نگار در یکی از فروشگاههای پر رفت و آمد شهر مسئول صندوق است. او که سال گذشته لیسانس کتابداریاش را هم گرفته، از طریق یکی از آشنایان به این فروشگاه معرفی شده و الان از شغلش رضایت دارد. میگوید هر کاری سختیهای خودش را دارد و باید با آن ساخت. از ازدواج و تاهل میپرسم، خنده تلخی میکند و میگوید الان که امکانش نیست؛ شاید وقتی دیگر ...
میگوید یکی از اقوام دور چند سالی است که رسمی و غیررسمی پیگیر ازدواج است، مخالف هم نیست اما شرایط خانوادهاش برای برگزاری مراسم عقد و ازدواج و تهیه جهیزیه مساعد نیست؛ به همین علت خودش هم مشغول به کار شده تا باری از روی دوش خانواده بردارد.
این جوان 23 ساله رفتن به خانه بخت را آرزوی هر جوانی میداند اما تاکید میکند به جز خواستن و علاقمند بودن، نکات دیگری هم هستند و مسائل مالی در زندگی امروز نقش تعیین کنندهای دارند و او نمیتواند بدون توجه به این مسائل برای آغاز زندگی اقدام کند چون در میان زوجهای جوان فامیل موارد مشابهی دیده که مسائل مالی ابتدای زندگی در آیندهشان چه تاثیراتی داشته است.
روزگار غریب
طاهره خیلی جوان است، اما این را باید از اعداد و ارقام ثبت شده روی شناسنامهاش دانست؛ چهره طاهره نشانههای شادابی جوانی شان را به تاریخ سپردهاند و درگیر و دار مشکلات زندگی، جایشان را به چروکهای ریز و درشت پای چشمان کم فروغ این جوان 25 ساله دادهاند.
دل پر دردی از زندگی دارد و میگوید با وجود آنچه در زندگی خانوادگی تجربه کرده، هیچگاه وارد یک زندگی دو نفره نخواهد شد؛ حداقل تا وقتی که تصاویر و خاطرات پر دردش را به دست فراموشی نسپارد.
سالهای زیادی است که طاهره و برادرش مانند توپ فوتبال میان پدر و مادر و برخی اقوام در حال پرتاب شدن هستند. میگوید سن و سال زیادی نداشتم که به دلیل بد رفتاریهای مکرر پدر، مادرم از او جدا شد. اول قرار بود من و برادرم پیش مادر بمانیم اما پدرم مانع این کار شد؛ در نهایت هم مشغول کار خانه بودم، هم نگهداری از برادر کوچکم، هم رسیدگی به یک پدر بدخلق و عصبی و رفت و آمدهایش، هم درس خواندن و هم هزار اتفاق ریز و درشت دیگر. میگوید به جز بدرفتاریهای پدرش، هیچ تصویری از زندگی خانوادگی ندارد و اگر قرار باشد روزی وارد یک زندگی مشترک شود باید مدتها قبل از آن روی ذهن و روانش کار کند.
امروز مراکز مشاوره در جای جای شهر با حضور متخصصان مسائل اجتماعی فعالیت دارند. دیدن این مراکز پرتعداد و البته سختی وقت گرفتن از آنها نشانهای است بر نیاز جامعه به این مراکز و توجهی که جوانترها به مطرح کردن مشکلات خود و یافتن راهحلهایی منطقی برای آنها به خرج میدهند.
صدها و صدها نفر مانند طاهره در این شهر و نقاط دور و نزدیک کشورمان زندگی میکنند، افرادی که با کوله باری از خاطرات تلخ و زخمهایی که روحشان در دوره کودکی دیده، بدون درمان و تلاش برای رسیدن به آرامش ذهنی نباید وارد زندگی مشترک شوند.
اما این آموزشها اجباری نیستند و هیچ کس قبل از ازدواج جویای داشتن این توانمندیها نیست...
روزنهای برای فردا
مینا دادور، مشاور خانواده با تایید وجود مسائل بسیار برای تشکیل خانوادههای امروزی تاکید میکند با توجه به وضعیت اقتصادی فعلی، این نگرانیها بیدلیل و بی توجیه نیستند، هرچند با به کار بستن تمهیداتی میتواند باعث خودداری فرد از آغاز زندگی مشترک نشود.
این مشاور خانواده با تایید اهمیت مسائل مالی در زندگی میگوید: هر روز مراجعان مختلفی برای مطرح کردن دغدغههایشان در خصوص مسائل مختلف از جمله موارد مالی برای مشاوره داریم که نگرانیهایشان در این رابطه را مطرح میکنند.
همچنین او بخشی از این تمهیدات را تغییر نگرش به زندگی مشترک میداند و میگوید: اگر هر دو نفر بخواهند زندگی شان را با هم بسازند، بدون شک این امکان وجود دارد به شرطی که برای رسیدن به آن با هم تلاش کنند؛ از تلاش یکدیگر قدردانی کنند و پایبندی و تعهد خود را به زندگی مشترک و تلاشهای صورت گرفته ثابت کنند. در این صورت بهشت را در جمع کوچک خانوادهشان به شکل مجسم ایجاد خواهند کرد.»
دادور معتقد است اجباری شدن برخی آموزشهای خانوادگی، رفتاری، جنسیتی و شخصیتی قبل از ازدواج می تواند به رشد شخصیت افراد در آستانه تشکیل زندگی یاری برساند و در نهایت شاهد توقف روند رو به رشد جدایی باشیم.
وی تاکید میکند تمرکز بر حرکتهای فانتزی و تبلیغاتی مانند جشن طلاق و امثال آن اگرچه در ذات خوب است، اما در نهایت مشکلی از مشکلات جامعه را برطرف نمیکند و بهتر است برنامهریزیهای میان مدت و بلند مدت دقیقتری برای پایبند کردن جوانان به زندگی خانوادگی صورت بگیرد.
این مشاور خانواده، نقش مسائل فرهنگی، آموزشهای پیش از ازدواج، آموزشهای بعد از ازدواج و توجه به نیازهای همسر را از مهمترین المانهای پایداری و استمرار زندگی مشترک معرفی کرد و به زوجهای جوان و افراد در آستانه تشکیل زندگی توصیه کرد خود را نسبت به راهنمای و مشاوره بینیاز ندانند و در موارد احتمالی با افراد متخصص و بزرگان فامیل که معتمد هستند مشورت کنند.
دادور نقش رسانهها را در افزایش توجه افراد به ازدواجهای موفق بسیار مهم ارزیابی کرد و گفت: وقتی در میان مجلات کشور تعداد زیادی در مورد مشکلات زندگی، خیانت، دروغ و اینگونه مسائل مینویسند، چطور انتظار داریم جوانان نسبت به پایداری ازدواج خوشبین باشند؟ در حالی که رسانهها باید نقش فرهنگ سازی را موثرتر به انجام برسانند و به جوانان نشان دهند که ازدواج واقعا یک مسئولیت سنگین خشک و خالی نیست و در صورت مدیریت درست در ازدواج و زندگی، شادمانی عمیقی در زندگی ایجاد خواهد شد.
این فصل را با من بخوان...
هنوز جاهای خالی زیادی در این مقوله دیدهام شود. هنوز نمیدانیم چقدر اقدامات صورت گرفته در زمینه ترویج ازدواج و کاهش طلاق موثر بودهاند، اما آمار یک طلاق از هر 5 یا 6 ازدواج در استان نگران کننده است، در کنار این مسئله توجه به پایداری ازدواج، کاهش طلاق خاموش در خانوادهها، افزایش سطح رضایتمندی از زندگی زوجین، افزایش آگاهی در خصوص مسائل حقوقی زندگی مشترک و موارد مشابه نیز نیازمند بررسی و اطلاع رسانی و آموزشهای تکمیلی هستند.
امروزه ابزارهای اطلاع رسانی نوین همچون اینترنت و شبکههای تلویزیونی در شکل دادن به تفکر جدیدی در خصوص ازدواج بسیار موثر هستند، در صورتی که شاهد پخش فیلمهای سینمایی و تلویزیونی هستیم که در آنها برگزاری مراسم عروسی در باغهای چند هزار متری و هدیههای میلیونی و تزیینات زیبا و باشکوه بیش از فرهنگ بومی و ملی ما در آنها ترویج میشود.
امیدواریم روزی را ببینیم که سادگی و اصالت نه درحد یک شعار که به عنوان یک رویکرد اخلاقی در نظر گرفته شود و افرادی که غیر از این عمل کنند، شرمنده و خجالتزده شوند. اتفاقی که میتواند به زندگی سادهتر و بیدغدغهتر نسل بعدی یاری برساند...
باید باور کنیم تا وقتی طرز تفکر و اولویتهای ما و خانوادههایمان عوض نشدهاند، نتیجه کار همین آمار بالای جدایی و مشکلات خانوادگی خواهد بود؛ اتفاقی که با درایت، دقت و توجه بیشتر جوانان و خانوادههایشان قابل پیشگیری است.
زندگی امروز با تمام ویژگیها و حاشیههای ریز و درشتش، آنچنان هیمنهای بر قامت آینده جوانان زده که بسیاری از آنها در بهترین سالهای عمرشان حتی تصور تشکیل زندگی مشترک را هم لابه لای برگههای استخدام و تحصیل و امثال آن به فراموشی میسپارند تا زمانی که بعد از فراغت از امور دیگر، شاید فرصتی هم برای زندگی فراهم شود.
هزار راه نرفته
ازدواج و تشکیل خانواده برخلاف سالهای نه چندان دور زندگی مردمان این دیار، به مقولهای پیچیده تبدیل شده که صدها المان مختلف در شکلگیری و قوام آن خود نمایی میکنند.
شاید همگان یکی از مهمترین علتهای دوری گزیدن از ازدواج و تشکیل خانواده را مشکلات مالی و وضعیت نابسامان شغلی جوانان قلمداد نمایند، اما به گواهی پژوهشهای میدانی، مسائل فرهنگی و تغییر تلقی جوانان از زندگی مشترک هم به این امر دامن زده و در تشدید تجردگرایی نقش موثری ایفا کرده است.
بیتوجهی به تحولات گستردهای که در زندگی اجتماعی رخ داده و گذشتن از کنار عواملی که در گذشته تاثیری بر روند زندگی مردم نداشتند، موجب شده همواره نتایج بررسیها در زمینه مسائل اجتماعی و جوانان و ازدواج با چالش جدی روبهرو شود و نتواند به عمق لایههای اجتماعی در این زمینه نفوذ کرده و راهکارهای کارگشا را مطرح کند.
باید پذیرفت شیوه زندگی مردم در حال تغییر است و جوانترها با وجود مشغلههای کاری، تنگناهای مالی و سرگرمیهای کم هزینهای همچون وسائل جدید ارتباطی، رغبت زیادی برای رفتن زیر بار زندگی متاهلی ندارند و برنامهریزان اجتماعی برای تصحیح و ترمیم این روند باید به سمت ایجاد مشوقهای موثری حرکت کنند.
شاید وقتی دیگر...
هنرمند است، از اهالی رنگ و نقش. 10 سالی میشود که خیلی حرفهای دستی بر آتش طرح و رنگ دارد و در جشنوارهها و نمایشگاههای معتبر نامش برده میشود و آثارش از شهرها و حتی کشورهای دور و نزدیک سر در آوردهاند.
احمد، در حالی که با سالهای جوانی خداحافظی میکند، و با وجود موفقیتهای کاری و حرفهایاش، هنوز ساکن خانه پدری است. میگوید با وجود اینکه میدانم در حال دور شدن از سن و سال مناسب ازدواج هستم، اما شرایط خودم را برای تشکیل زندگی مناسب نمیدانم.
احمد داشتن یک سرپناه مطمئن و در حد معقول به عنوان پشتوانه زندگی را حداقل داشتههای لازم خود برای رفتن به خواستگاری میداند و میگوید هیچ کدام از دختران فامیل به کمتر از این راضی نبودند، چطور ممکن است دختر دیگری در همین سطح و طرز فکر مسکن را به عنوان حداقل نیازمندیهای زندگی تلقی نکند؟
نگار در یکی از فروشگاههای پر رفت و آمد شهر مسئول صندوق است. او که سال گذشته لیسانس کتابداریاش را هم گرفته، از طریق یکی از آشنایان به این فروشگاه معرفی شده و الان از شغلش رضایت دارد. میگوید هر کاری سختیهای خودش را دارد و باید با آن ساخت. از ازدواج و تاهل میپرسم، خنده تلخی میکند و میگوید الان که امکانش نیست؛ شاید وقتی دیگر ...
میگوید یکی از اقوام دور چند سالی است که رسمی و غیررسمی پیگیر ازدواج است، مخالف هم نیست اما شرایط خانوادهاش برای برگزاری مراسم عقد و ازدواج و تهیه جهیزیه مساعد نیست؛ به همین علت خودش هم مشغول به کار شده تا باری از روی دوش خانواده بردارد.
این جوان 23 ساله رفتن به خانه بخت را آرزوی هر جوانی میداند اما تاکید میکند به جز خواستن و علاقمند بودن، نکات دیگری هم هستند و مسائل مالی در زندگی امروز نقش تعیین کنندهای دارند و او نمیتواند بدون توجه به این مسائل برای آغاز زندگی اقدام کند چون در میان زوجهای جوان فامیل موارد مشابهی دیده که مسائل مالی ابتدای زندگی در آیندهشان چه تاثیراتی داشته است.
روزگار غریب
طاهره خیلی جوان است، اما این را باید از اعداد و ارقام ثبت شده روی شناسنامهاش دانست؛ چهره طاهره نشانههای شادابی جوانی شان را به تاریخ سپردهاند و درگیر و دار مشکلات زندگی، جایشان را به چروکهای ریز و درشت پای چشمان کم فروغ این جوان 25 ساله دادهاند.
دل پر دردی از زندگی دارد و میگوید با وجود آنچه در زندگی خانوادگی تجربه کرده، هیچگاه وارد یک زندگی دو نفره نخواهد شد؛ حداقل تا وقتی که تصاویر و خاطرات پر دردش را به دست فراموشی نسپارد.
سالهای زیادی است که طاهره و برادرش مانند توپ فوتبال میان پدر و مادر و برخی اقوام در حال پرتاب شدن هستند. میگوید سن و سال زیادی نداشتم که به دلیل بد رفتاریهای مکرر پدر، مادرم از او جدا شد. اول قرار بود من و برادرم پیش مادر بمانیم اما پدرم مانع این کار شد؛ در نهایت هم مشغول کار خانه بودم، هم نگهداری از برادر کوچکم، هم رسیدگی به یک پدر بدخلق و عصبی و رفت و آمدهایش، هم درس خواندن و هم هزار اتفاق ریز و درشت دیگر. میگوید به جز بدرفتاریهای پدرش، هیچ تصویری از زندگی خانوادگی ندارد و اگر قرار باشد روزی وارد یک زندگی مشترک شود باید مدتها قبل از آن روی ذهن و روانش کار کند.
امروز مراکز مشاوره در جای جای شهر با حضور متخصصان مسائل اجتماعی فعالیت دارند. دیدن این مراکز پرتعداد و البته سختی وقت گرفتن از آنها نشانهای است بر نیاز جامعه به این مراکز و توجهی که جوانترها به مطرح کردن مشکلات خود و یافتن راهحلهایی منطقی برای آنها به خرج میدهند.
صدها و صدها نفر مانند طاهره در این شهر و نقاط دور و نزدیک کشورمان زندگی میکنند، افرادی که با کوله باری از خاطرات تلخ و زخمهایی که روحشان در دوره کودکی دیده، بدون درمان و تلاش برای رسیدن به آرامش ذهنی نباید وارد زندگی مشترک شوند.
اما این آموزشها اجباری نیستند و هیچ کس قبل از ازدواج جویای داشتن این توانمندیها نیست...
روزنهای برای فردا
مینا دادور، مشاور خانواده با تایید وجود مسائل بسیار برای تشکیل خانوادههای امروزی تاکید میکند با توجه به وضعیت اقتصادی فعلی، این نگرانیها بیدلیل و بی توجیه نیستند، هرچند با به کار بستن تمهیداتی میتواند باعث خودداری فرد از آغاز زندگی مشترک نشود.
این مشاور خانواده با تایید اهمیت مسائل مالی در زندگی میگوید: هر روز مراجعان مختلفی برای مطرح کردن دغدغههایشان در خصوص مسائل مختلف از جمله موارد مالی برای مشاوره داریم که نگرانیهایشان در این رابطه را مطرح میکنند.
همچنین او بخشی از این تمهیدات را تغییر نگرش به زندگی مشترک میداند و میگوید: اگر هر دو نفر بخواهند زندگی شان را با هم بسازند، بدون شک این امکان وجود دارد به شرطی که برای رسیدن به آن با هم تلاش کنند؛ از تلاش یکدیگر قدردانی کنند و پایبندی و تعهد خود را به زندگی مشترک و تلاشهای صورت گرفته ثابت کنند. در این صورت بهشت را در جمع کوچک خانوادهشان به شکل مجسم ایجاد خواهند کرد.»
دادور معتقد است اجباری شدن برخی آموزشهای خانوادگی، رفتاری، جنسیتی و شخصیتی قبل از ازدواج می تواند به رشد شخصیت افراد در آستانه تشکیل زندگی یاری برساند و در نهایت شاهد توقف روند رو به رشد جدایی باشیم.
وی تاکید میکند تمرکز بر حرکتهای فانتزی و تبلیغاتی مانند جشن طلاق و امثال آن اگرچه در ذات خوب است، اما در نهایت مشکلی از مشکلات جامعه را برطرف نمیکند و بهتر است برنامهریزیهای میان مدت و بلند مدت دقیقتری برای پایبند کردن جوانان به زندگی خانوادگی صورت بگیرد.
این مشاور خانواده، نقش مسائل فرهنگی، آموزشهای پیش از ازدواج، آموزشهای بعد از ازدواج و توجه به نیازهای همسر را از مهمترین المانهای پایداری و استمرار زندگی مشترک معرفی کرد و به زوجهای جوان و افراد در آستانه تشکیل زندگی توصیه کرد خود را نسبت به راهنمای و مشاوره بینیاز ندانند و در موارد احتمالی با افراد متخصص و بزرگان فامیل که معتمد هستند مشورت کنند.
دادور نقش رسانهها را در افزایش توجه افراد به ازدواجهای موفق بسیار مهم ارزیابی کرد و گفت: وقتی در میان مجلات کشور تعداد زیادی در مورد مشکلات زندگی، خیانت، دروغ و اینگونه مسائل مینویسند، چطور انتظار داریم جوانان نسبت به پایداری ازدواج خوشبین باشند؟ در حالی که رسانهها باید نقش فرهنگ سازی را موثرتر به انجام برسانند و به جوانان نشان دهند که ازدواج واقعا یک مسئولیت سنگین خشک و خالی نیست و در صورت مدیریت درست در ازدواج و زندگی، شادمانی عمیقی در زندگی ایجاد خواهد شد.
این فصل را با من بخوان...
هنوز جاهای خالی زیادی در این مقوله دیدهام شود. هنوز نمیدانیم چقدر اقدامات صورت گرفته در زمینه ترویج ازدواج و کاهش طلاق موثر بودهاند، اما آمار یک طلاق از هر 5 یا 6 ازدواج در استان نگران کننده است، در کنار این مسئله توجه به پایداری ازدواج، کاهش طلاق خاموش در خانوادهها، افزایش سطح رضایتمندی از زندگی زوجین، افزایش آگاهی در خصوص مسائل حقوقی زندگی مشترک و موارد مشابه نیز نیازمند بررسی و اطلاع رسانی و آموزشهای تکمیلی هستند.
امروزه ابزارهای اطلاع رسانی نوین همچون اینترنت و شبکههای تلویزیونی در شکل دادن به تفکر جدیدی در خصوص ازدواج بسیار موثر هستند، در صورتی که شاهد پخش فیلمهای سینمایی و تلویزیونی هستیم که در آنها برگزاری مراسم عروسی در باغهای چند هزار متری و هدیههای میلیونی و تزیینات زیبا و باشکوه بیش از فرهنگ بومی و ملی ما در آنها ترویج میشود.
امیدواریم روزی را ببینیم که سادگی و اصالت نه درحد یک شعار که به عنوان یک رویکرد اخلاقی در نظر گرفته شود و افرادی که غیر از این عمل کنند، شرمنده و خجالتزده شوند. اتفاقی که میتواند به زندگی سادهتر و بیدغدغهتر نسل بعدی یاری برساند...
باید باور کنیم تا وقتی طرز تفکر و اولویتهای ما و خانوادههایمان عوض نشدهاند، نتیجه کار همین آمار بالای جدایی و مشکلات خانوادگی خواهد بود؛ اتفاقی که با درایت، دقت و توجه بیشتر جوانان و خانوادههایشان قابل پیشگیری است.