صراط: سال ۲۰۱۵ باید آغاز «دهه تحول» در افغانستان باشد و در صورتی که این کشور بخواهد در مسیر توسعه قدم گذارد، رهبران منتخب آن باید در مورد فرآیندهای ۴ مرحلهای شکست خورده انتقال قدرت از آمریکا به افغانستان اقدامات جدیتری را انجام دهد.
نیویورک تایمز گزارش داد سرانجام پس از ماهها کشمکش، انتخابات جنجال برانگیز افغانستان با توافق بر سر تشکیل حکومت وحدت ملی به ریاستجمهوری «اشرف غنی احمدزی» وزیر اقتصاد سابق، و پست ایجاد شده جدید تحت عنوان ریاستاجرایی که بر عهده «عبدالله» وزیر امور خارجه سابق، گذاشته شد، به پایان رسید و گفته میشود که با توجه به اختلافات دیرینه 2 کاندیدای ریاستجمهوری این کشور، حکومت تشکیل شده دوام زیادی نخواهد داشت.
این توافقنامه با دخالت واشنگتن یکی دیگر از توافقنامههای موقتی است که فقط شکست آمریکا در طول 13 سال حضور در افغانستان را نشان میدهد.
با این حال، مقامات آمریکایی و ناتو قصد دارند که با توجیه شکستشان در افغانستان و اعلام اینکه دموکراسی در این کشور به مرحله خود اجرایی رسیده و خطری آن را از سوی گروههای مخالف مسلح و القاعده تهدید نمیکند، بدنبال خروج از افغانستان هستند.
اگرچه در سال 2009 میلادی، اعلام طرح خروج نیروهای آمریکایی از سوی اوباما اشتباه به نظر میرسید اما اکنون ثابت شده که این طرح رئیسجمهور آمریکا یک اشتباه بزرگ در سیاست خارجی بوده است.
«جان سپکو» بازرس ویژه برای بازسازی افغانستان، به نظر میرسد تنها مقام رسمی در آمریکاست که جرأت حقیقتگویی در برابر مقامات این کشور را دارد، وی در یک سخنرانی در دانشگاه «جرج تاون» در 12 سپتامبر سال جاری میلادی گفت: حمله شورشیان به افغانستان همچنان ادامه خواهد داشت زیرا بدلیل درآمد داخلی کم، فساد، درگیری با قاچاقچیان مواد مخدر و تلاش برای بهبود عملکردهای پایهای دولت در این کشور باعث شده که فرصت مقابله موثر با گروههای افراطی کمتر فراهم شود.
گفتنی است که اظهارات سوپکو تا حد زیادی توسط رسانههای آمریکایی نادیده گرفته شد و هیچ واکنشی از سوی دولت اوباما نیز صورت نگرفت.
با توجه به وجود ابهامات فراوان در هزینههای جنگ افغانستان، افغانها و حامیان بینالمللی آنها به این نتیجه رسیدند که این کشور مانند عراق و سوریه، دوباره درگیر جنگ داخلی با گروهی افراطیتر از گذشته خواهد شد.
علیرغم مصرف 640 میلیارد دلاری آمریکا در جنگ افغانستان از سال 2002 تا سال 2013 میلادی، کارشناسان یکی از دلایل وقوع جنگ داخلی در این کشور را شکست آمریکا در اجرای 4 مرحله فرآیند انتقال قدرت به افغانها میدانند.
حیاتیترین مرحله فرآیند انتقال، مرحله انتقال سیاسی
«حامد کرزی» رئیسجمهور پیشین افغانستان، در دوره ریاستجمهوری خود بجای ایجاد و تقویت مؤسسات دولتی و یا انجام اصلاحات ضروری در سیستم انتخاباتی، دوران تصدی خود را صرف اجرای سیاستهایی برای تضعیف قدرت رهبران جهادی کرد.
گفته میشود، کرزی در انتخابات سال 2009 میلادی پس از یک تقلب انتخاباتی پیروز شد.
مقامات سازمان ملل اعلام کردند: کرزی در جریان انتخابات سال جاری میلادی نیز خواستار متوقف کردن نظارت جامعه بینالملل بر انتخابات شد که واشنگتن و ناتو نیز از این خواسته کرزی حمایت کردند.
دومین مرحله انتقال قدرت، انتقال قدرت نظامی
در این مرحله نیروهای آمریکا قصد داشتند با انتقال مسئولیت تأمین امنیت افغانستان به نیروهای افغان ثابت کند، ارتش جدید افغانستان که توسط آمریکا آموزش یافته،توانایی عقب راندن طالبان را دارند.
با این حال، «محمد عمر داوودزی» وزیر کشور افغانستان در روز 16 سپتامبر سال 2014 میلادی در کابل به پارلمان گفت: شش ماه اخیر جزء مرگبارترین ماههای سال برای پلیس این کشور بوده است.
به گفته وی، در 18 ولایت از 34 ولایت افغانستان آتش جنگ شعلهور است و در بسیاری از مناطق، نیروهای نظامی افغان به سختی امنیت پایگاه نظامی خودشان را حفظ میکنند و به ندرت توانایی این را دارند که مناطق از دست رفته را از طالبان پس بگیرند.
وزیر کشور افغانستان افزود: هلمند یکی از ولایتهای مهم افغانستان در تولید مواد مخدر است که در معرض خطر قرار دارد و در صورت سقوط این ولایت، جنوب افغانستان دچار مشکلات فراوان امنیتی خواهد شد.
سومین مرحله انتقال قدرت به افغانها، مسائل اقتصادی
به گزارش نیویورک تایمز و به نقل از یک مقام ارشد افغان در وزارت مالیات و دارایی، خزانه دولت افغانستان تقریبا خالی شده و نیاز به 537 میلیون دلار کمک فوری دارد.
افغانستان برای پرداخت حقوق بیش از نیمی از کارمندان استخدامی دولت با مشکلات جدی روبرو است. اگرچه سرمایهگذاری در مدارس و بیمارستان ها پیشرفت قابل توجهی در آموزش و بهداشت ایجاد کرده اما این خدمات نیز همچنان وابسته به کمکهای خارجی است.
سرمایه گذاری در بخش کشاورزی و صنعت پایهای افغانستان نیز بسیار عظیم بوده اما بخش عمدهای از درآمدهای حاصل شده از بخش اقتصاد این کشور صرف ارائه خدمات به نیروهای خارجی میشود.
افغانستان در دهه 1970 جزء کشورهای بسیار فقیر بود اما در آن زمان نیز تقریبا در بخش مواد غذایی خودکفا بود و همچنین صادرات کم رونقی از میوه، صنایع دستی، خز و سنگهای گرانبها نیز داشت اما امروز با توجه به حضور کشورهای خارجی و کمکهای عظیم جامعه بینالملل، این کشور بیشتر نیازهایش به مواد غذایی را از خارج تأمین میکند و تعداد کالاهای تجاری تولیدی آن نیز به شدت کاهش پیدا کرده است.
«اقتصاد خدماتی» افغانستان که توسط طبقه متوسط جامعه اداره میشود، از بین رفته است و افراد تحصیل کرده افغان و میلیاردها دلار سرمایه داخلی این کشور، خارج میشوند و این خلاء ایجاد شده راه را برای اقتصاد زیرزمینی و گسترش فساد باز میکند.
چهارمین مرحله فرآیند انتقال قدرت به افغانها مصون کردن افغانستان در برابر دخالت کشورهای بیگانه از جمله پاکستان، روسیه، هند، عربستان سعودی و دیگر کشورهایی که در آتشافروزی جنگ در این کشور در دهه 1990 میلادی دخالت داشتند، بود که نگرانی اصلی افغانستان حتی بیش از طالبان به شمار میرفت.
یکی از شعارهای انتخاباتی اوباما دور اول انتخابات آمریکا این بود که مذاکره برای توافق عدم مداخله برخی همسایگان افغانستان در این کشور را راهاندازی کند اما شکست آمریکا در انجام این تعهد خود، افغانستان را همچنان آسیبپذیرتر از گذشته کرده است.
دولت کنونی آمریکا و دولت حامد کرزی از جمله دولتهایی هستند که در تاریخ از آنها به نیکی یاد نخواهد شد اما میتواند نوید دهنده این موضوع باشد که دولت جدید افغانستان با اتخاذ سیاستهای مسئولانه و گسترش همکاریهای این کشور با سایر کشورها، عملکرد بهتری از خود نشان دهد.
براساس توافقنامه 4 صفحهای امضا شده میان اشرف غنی و عبدالله، قرار است 2 سال آینده لویه جرگه متشکل از سران قبایل، ریشسفیدان و افراد با نفوذ، در مورد اصلاح قانون اساسی افغانستان و گنجاندن پست ریاستاجرایی در ساختار سیاسی این کشور تشکیل شود.
این در حالی است که لویه جرگه باید در سریعترین زمان ممکن تشکیل شود تا به توافقنامه تشکیل حکومت وحدت ملی امضا شده توسط رئیسجمهور و رئیساجرایی افغانستان پوشش قانونی دهد؛ این شورا همچنین باید در مورد اصلاح سیستم ریاستجمهوری و اصلاحات سیستم انتخاباتی در این کشور برای جلوگیری از تقلب تصمیمگیری کند.
بنابراین، این نشست باید تا قبل از انتخابات پارلمان افغانستان در سال آینده میلادی (2015) برگزار شود زیرا این امکان برای قانونگذاران فراهم میشود تا برخی از قوانینی که در حال حاضر وجود ندارد و نبود آنها میتواند برای انتخابات سال آینده پارلمان مشکلی را به وجود آورد را وضع کنند.
سال 2015 باید آغاز دهه تحول در افغانستان باشد و اگر این کشور بخواهد سال 2015 میلادی، سالی برای گام نهادن در مسیر توسعه باشد، رهبران منتخب افغانستان باید در خصوص فرآیندهای انتقال قدرت که در دهه گذشته با شکست روبرو شد، اقدامات جدی و موثری را در دستور کار خود قرار دهند.
نیویورک تایمز گزارش داد سرانجام پس از ماهها کشمکش، انتخابات جنجال برانگیز افغانستان با توافق بر سر تشکیل حکومت وحدت ملی به ریاستجمهوری «اشرف غنی احمدزی» وزیر اقتصاد سابق، و پست ایجاد شده جدید تحت عنوان ریاستاجرایی که بر عهده «عبدالله» وزیر امور خارجه سابق، گذاشته شد، به پایان رسید و گفته میشود که با توجه به اختلافات دیرینه 2 کاندیدای ریاستجمهوری این کشور، حکومت تشکیل شده دوام زیادی نخواهد داشت.
این توافقنامه با دخالت واشنگتن یکی دیگر از توافقنامههای موقتی است که فقط شکست آمریکا در طول 13 سال حضور در افغانستان را نشان میدهد.
با این حال، مقامات آمریکایی و ناتو قصد دارند که با توجیه شکستشان در افغانستان و اعلام اینکه دموکراسی در این کشور به مرحله خود اجرایی رسیده و خطری آن را از سوی گروههای مخالف مسلح و القاعده تهدید نمیکند، بدنبال خروج از افغانستان هستند.
اگرچه در سال 2009 میلادی، اعلام طرح خروج نیروهای آمریکایی از سوی اوباما اشتباه به نظر میرسید اما اکنون ثابت شده که این طرح رئیسجمهور آمریکا یک اشتباه بزرگ در سیاست خارجی بوده است.
«جان سپکو» بازرس ویژه برای بازسازی افغانستان، به نظر میرسد تنها مقام رسمی در آمریکاست که جرأت حقیقتگویی در برابر مقامات این کشور را دارد، وی در یک سخنرانی در دانشگاه «جرج تاون» در 12 سپتامبر سال جاری میلادی گفت: حمله شورشیان به افغانستان همچنان ادامه خواهد داشت زیرا بدلیل درآمد داخلی کم، فساد، درگیری با قاچاقچیان مواد مخدر و تلاش برای بهبود عملکردهای پایهای دولت در این کشور باعث شده که فرصت مقابله موثر با گروههای افراطی کمتر فراهم شود.
گفتنی است که اظهارات سوپکو تا حد زیادی توسط رسانههای آمریکایی نادیده گرفته شد و هیچ واکنشی از سوی دولت اوباما نیز صورت نگرفت.
با توجه به وجود ابهامات فراوان در هزینههای جنگ افغانستان، افغانها و حامیان بینالمللی آنها به این نتیجه رسیدند که این کشور مانند عراق و سوریه، دوباره درگیر جنگ داخلی با گروهی افراطیتر از گذشته خواهد شد.
علیرغم مصرف 640 میلیارد دلاری آمریکا در جنگ افغانستان از سال 2002 تا سال 2013 میلادی، کارشناسان یکی از دلایل وقوع جنگ داخلی در این کشور را شکست آمریکا در اجرای 4 مرحله فرآیند انتقال قدرت به افغانها میدانند.
حیاتیترین مرحله فرآیند انتقال، مرحله انتقال سیاسی
«حامد کرزی» رئیسجمهور پیشین افغانستان، در دوره ریاستجمهوری خود بجای ایجاد و تقویت مؤسسات دولتی و یا انجام اصلاحات ضروری در سیستم انتخاباتی، دوران تصدی خود را صرف اجرای سیاستهایی برای تضعیف قدرت رهبران جهادی کرد.
گفته میشود، کرزی در انتخابات سال 2009 میلادی پس از یک تقلب انتخاباتی پیروز شد.
مقامات سازمان ملل اعلام کردند: کرزی در جریان انتخابات سال جاری میلادی نیز خواستار متوقف کردن نظارت جامعه بینالملل بر انتخابات شد که واشنگتن و ناتو نیز از این خواسته کرزی حمایت کردند.
دومین مرحله انتقال قدرت، انتقال قدرت نظامی
در این مرحله نیروهای آمریکا قصد داشتند با انتقال مسئولیت تأمین امنیت افغانستان به نیروهای افغان ثابت کند، ارتش جدید افغانستان که توسط آمریکا آموزش یافته،توانایی عقب راندن طالبان را دارند.
با این حال، «محمد عمر داوودزی» وزیر کشور افغانستان در روز 16 سپتامبر سال 2014 میلادی در کابل به پارلمان گفت: شش ماه اخیر جزء مرگبارترین ماههای سال برای پلیس این کشور بوده است.
به گفته وی، در 18 ولایت از 34 ولایت افغانستان آتش جنگ شعلهور است و در بسیاری از مناطق، نیروهای نظامی افغان به سختی امنیت پایگاه نظامی خودشان را حفظ میکنند و به ندرت توانایی این را دارند که مناطق از دست رفته را از طالبان پس بگیرند.
وزیر کشور افغانستان افزود: هلمند یکی از ولایتهای مهم افغانستان در تولید مواد مخدر است که در معرض خطر قرار دارد و در صورت سقوط این ولایت، جنوب افغانستان دچار مشکلات فراوان امنیتی خواهد شد.
سومین مرحله انتقال قدرت به افغانها، مسائل اقتصادی
به گزارش نیویورک تایمز و به نقل از یک مقام ارشد افغان در وزارت مالیات و دارایی، خزانه دولت افغانستان تقریبا خالی شده و نیاز به 537 میلیون دلار کمک فوری دارد.
افغانستان برای پرداخت حقوق بیش از نیمی از کارمندان استخدامی دولت با مشکلات جدی روبرو است. اگرچه سرمایهگذاری در مدارس و بیمارستان ها پیشرفت قابل توجهی در آموزش و بهداشت ایجاد کرده اما این خدمات نیز همچنان وابسته به کمکهای خارجی است.
سرمایه گذاری در بخش کشاورزی و صنعت پایهای افغانستان نیز بسیار عظیم بوده اما بخش عمدهای از درآمدهای حاصل شده از بخش اقتصاد این کشور صرف ارائه خدمات به نیروهای خارجی میشود.
افغانستان در دهه 1970 جزء کشورهای بسیار فقیر بود اما در آن زمان نیز تقریبا در بخش مواد غذایی خودکفا بود و همچنین صادرات کم رونقی از میوه، صنایع دستی، خز و سنگهای گرانبها نیز داشت اما امروز با توجه به حضور کشورهای خارجی و کمکهای عظیم جامعه بینالملل، این کشور بیشتر نیازهایش به مواد غذایی را از خارج تأمین میکند و تعداد کالاهای تجاری تولیدی آن نیز به شدت کاهش پیدا کرده است.
«اقتصاد خدماتی» افغانستان که توسط طبقه متوسط جامعه اداره میشود، از بین رفته است و افراد تحصیل کرده افغان و میلیاردها دلار سرمایه داخلی این کشور، خارج میشوند و این خلاء ایجاد شده راه را برای اقتصاد زیرزمینی و گسترش فساد باز میکند.
چهارمین مرحله فرآیند انتقال قدرت به افغانها مصون کردن افغانستان در برابر دخالت کشورهای بیگانه از جمله پاکستان، روسیه، هند، عربستان سعودی و دیگر کشورهایی که در آتشافروزی جنگ در این کشور در دهه 1990 میلادی دخالت داشتند، بود که نگرانی اصلی افغانستان حتی بیش از طالبان به شمار میرفت.
یکی از شعارهای انتخاباتی اوباما دور اول انتخابات آمریکا این بود که مذاکره برای توافق عدم مداخله برخی همسایگان افغانستان در این کشور را راهاندازی کند اما شکست آمریکا در انجام این تعهد خود، افغانستان را همچنان آسیبپذیرتر از گذشته کرده است.
دولت کنونی آمریکا و دولت حامد کرزی از جمله دولتهایی هستند که در تاریخ از آنها به نیکی یاد نخواهد شد اما میتواند نوید دهنده این موضوع باشد که دولت جدید افغانستان با اتخاذ سیاستهای مسئولانه و گسترش همکاریهای این کشور با سایر کشورها، عملکرد بهتری از خود نشان دهد.
براساس توافقنامه 4 صفحهای امضا شده میان اشرف غنی و عبدالله، قرار است 2 سال آینده لویه جرگه متشکل از سران قبایل، ریشسفیدان و افراد با نفوذ، در مورد اصلاح قانون اساسی افغانستان و گنجاندن پست ریاستاجرایی در ساختار سیاسی این کشور تشکیل شود.
این در حالی است که لویه جرگه باید در سریعترین زمان ممکن تشکیل شود تا به توافقنامه تشکیل حکومت وحدت ملی امضا شده توسط رئیسجمهور و رئیساجرایی افغانستان پوشش قانونی دهد؛ این شورا همچنین باید در مورد اصلاح سیستم ریاستجمهوری و اصلاحات سیستم انتخاباتی در این کشور برای جلوگیری از تقلب تصمیمگیری کند.
بنابراین، این نشست باید تا قبل از انتخابات پارلمان افغانستان در سال آینده میلادی (2015) برگزار شود زیرا این امکان برای قانونگذاران فراهم میشود تا برخی از قوانینی که در حال حاضر وجود ندارد و نبود آنها میتواند برای انتخابات سال آینده پارلمان مشکلی را به وجود آورد را وضع کنند.
سال 2015 باید آغاز دهه تحول در افغانستان باشد و اگر این کشور بخواهد سال 2015 میلادی، سالی برای گام نهادن در مسیر توسعه باشد، رهبران منتخب افغانستان باید در خصوص فرآیندهای انتقال قدرت که در دهه گذشته با شکست روبرو شد، اقدامات جدی و موثری را در دستور کار خود قرار دهند.